گفت وگو با ابوالفضل موسویان: نفوذ کلام نهادهای مذهبی و روحانیون در بین اقشار مردم کاهش یافته
شفقنا زندگی- الیزا ذوالقدر: «کاد الفقر ان یکون الکفرا». بن مایه بسیاری از تحلیل ها در خصوص موج خودکشی هایی که هر روز خبر تازه ای از آن به گوش می رسد این سخن است. افزایش فشارهای اقتصادی که کمر بسیاری را خم کرده و به روایت آمار و ارقام خانواده های زیادی را به زیر خط فقر کشانده است واقعیتی است که چهره عریان خود را بر صورت سیاه شده مردی آویزان از پل و یا پیکر له شده دیگری زیر چرخ های قطار نشان می دهد.اگر چه دلیل همه خودکشی ها فقر نیست و دیگر مشکلاتی از جمله شکست های عشقی، مشکلات روانی و عدم تعادل های روحی هم در این خصوص اثر گذار است اما آنچه در این معادله چند مجهولی مدتی است مغفول مانده اعتقادی است که اگر جایی پایی می لغزید به دو دست دعا نگه می داشت. گویا این روزها فرشته امید دیگر زیر بال هایش جایی برای این مردم ناامید ندارد که اینگونه بی آرزو و بی ترس از عذاب اخروی تن به مرگی خودخواسته می سپارند برای فرار از جهنم دنیا.
اعتقادات مذهبی یکی از مهمترین عوامل بازدارنده در اجرای تصمیم به خودکشی است. چرا که خودکشی گناهی نابخشودنی و غیر قابل جبران است. امید به لطف و کرم خداوندگار برای بهبود اوضاع و ترس از انجام گناه کبیره دو وجه غالب در بازداشتن فردی از خودکشی است که به پایان خط رسیده است. اما اخباری که از افزایش خودکشی حکایت دارد این سوال را هم ایجاد می کند که چرا اعتقادات مذهبی نتوانسته کارکرد مفید خود را در بازدارندگی افراد از اجرای تصمیم به خودکشی در میان افراد نشان دهد؟!
برای پاسخ به این سوال و مواردی از این دست خبرنگار شفقنا زندگی گفت وگویی با حجت الاسلام و المسلمین ابوالفضل موسویان عضو هیات علمی دانشگاه مفید داشته که در پی می آید:
*بر اساس تحقیقات و یافته های پژوهشی در بسیاری از جوامع اعتقادات مذهبی نقش اساسی در پیشگیری از گرایش افراد به آسیب های اجتماعی دارد. اما به نظر می رسد با توجه به افزایش روزافزون خودکشی و سایر آسیب های اجتماعی در کشور ما میزان تاثیرگذاری اعتقادات مذهبی بر تصمیم گیری های افرادی که اقدام به خودکشی می کنند کمتر شده است. آیا شما نیز این موضوع را تایید می کنید؟
ابوالفضل موسویان: قطعا ضعف ایمان می تواند یکی از دلایل در افزایش گرایش افراد به سمت خودکشی باشد اما در عین حال نباید از نقش و تاثیرگذاری سایر علل هم غفلت کرد. بر اساس حدیث نبوی کاد الفقر ان یکون الکفر. فقر که وارد شود ایمان از در دیگر خارج خواهد شد. بنابراین نمی توان از تاثیر فشارهای اقتصادی بر تصمیم به خودکشی در افراد چشم پوشی کرد و همه چیز را به ضعف ایمان ارتباط داد. باید تمام مسایل و مشکلاتی که فرد را به چنین مرحله ای می رساند مورد بررسی قرار داد.
*آیا این صحبت شما به این معنی است که ایمان قوی به تنهایی نمی تواند بازدارنده باشد؟
ابوالفضل موسویان: کسی که ایمان قوی دارد قطعا خیلی بهتر می تواند در برابر فقر مقاومت کند و دچار گناه نشود. اما بحث بر سر این است که نباید قضیه را تنها از این وجه ببینیم و نسبت به سایر عوامل بی توجه باشیم. نمی توان انتظار داشت که همه انسان ها در یک رتبه بالا از نظر اعتقادات و ایمان قرار گیرند. به ویژه در زمینه موضوعاتی مانند خودکشی تصمیم گیران و مسوولان کشور باید عوامل زمینه ساز خودکشی را موشکافی کنند نه اینکه صرفا به این موضوع اکتفا کنند که ضعف ایمان باعث این مشکل شده است. اگر چنین است و خودکشی تنها ناشی از ضعف ایمان باشد که باید گفت وای به حال کشور ما که بعد از سی و چند سال تلاش برای تبلیغ اسلام و اعتقادات مذهبی، باورهای دینی مردم تا این حد کم شده که آمار خودکشی اینگونه بالا رفته است. یعنی در کشورهای دیگر که میزان خودکشی در آنها پایین تر از ایران است اعقتادات مذهبی خیلی قوی تر است. اگر چنین باشد که واقعا باعث تاسف است.
*بنابراین به اعتقاد شما افزایش خودکشی ها را نمی توان صرفا ناشی از کاهش اعتقادات مذهبی و یا ضعف عملکرد نهادهای دینی برای افزایش ایمان در جامعه دانست؟
ابوالفضل موسویان: نباید تک بعدی به موضوعات آسیب های اجتماعی نظر کرد. این وظیفه حکومت است که همه عوامل و علل زمینه ساز آسیب های اجتماعی را بررسی کند. اما متاسفانه ما به جای اینکه به فکر مسایل و مشکلات مردم خودمان باشیم به مسایل جانبی بیشتر توجه داریم و از مشکلات گریبانگیر جامعه خودمان غفلت می کنیم. اینکه آمار آسیب های اجتماعی مانند خودکشی، اعتیاد و طلاق تا این حد بالا باشد به هیچ وجه زیبنده جامعه اسلامی نیست. خودکشی هایی مانند خودکشی جوانی در سطوح بالای تحصیلی که اخیرا در شیراز رخ داد نگرانی های زیادی را باید در مسوولان ایجاد کند که چرا جوانی در عنفوان جوانی و در سال هایی که باید سرشار از امید و آرزو برای ساختن آینده خود باشد با چشم اندازی چنان ناامید کننده و با بن بستی روبرو شود که به زندگی خود پایان دهد. البته منظور من این نیست که این کار درست است اما دلسوزان جامعه باید به این مسایل توجه کنند. دلواپسان در چنین مسایلی باید دلواپس باشند. اتفاقا اینجاست که دلواپسی لازم است.
*قطعا در بررسی موضوع خودکشی و یا آسیب های اجتماعی توجه به همه عوامل لازم است. اما به هر حال در یک جامعه که داعیه اسلامی بودن و باورمندی اقشار مختلف به تعلیمات دینی دارد، نقش نهادهای مذهبی در رتق و فتق امور انکارناپذیر است. عملکرد و میزان تاثیرگذاری این نهادها بر امور اجتماعی را چگونه ارزیابی می کنید؟
ابوالفضل موسویان: تاثیرگذاری نهادهای مذهبی در میان مردم تحت تاثیر برخی علل قرار گرفته است. نمی توان انتظار داشت جوانی که نگاه بدبینانه ای نسبت به متولیان امور دینی پیدا کرده تحت تاثیر آنها قرار گیرد و به گفته های آنها عمل کند. وقتی این نگاه بدبینانه شکل گیرد دیگر صحبت به جوانان و تلاش برای تاثیرگذاری بر آنها بی فایده می شود. به همین دلیل است که امروز سخنان روحانیون تاثیرگذاری کمتری دارد. حال هر چقدر که ما خرج کنیم و جلسات بیشتری بگذاریم نتیجه چندانی نخواهیم گرفت. اگر یک مقایسه ساده بین جلسات مذهبی پیش و پس از انقلاب داشته باشیم می بینیم که در گذشته به هیچ وجه تبلیغات دینی تا این حد نبود. اما امروز در همه برنامه های رادیو و تلویزیون از برنامه ورزشی گرفته تا اخبار و برنامه های تبلیغی به شعائر مذهبی توجه می شود. قاعدتا این همه تبلیغ باید تاثیرگذار باشد اما کارهای دیگری جلوی این تاثیرگذاری را گرفته است و آن عملکرد غلطی است که باعث کاهش نفوذ کلام نهادهای مذهبی و روحانیون شده است.
*یکی شدن و یا یکی پنداری تریبون های رسمی مانند رادیو و تلویزیون و تریبون های در اختیار روحانیون مانند منابر و مساجد تا چه حد باعث این کاهش تاثیرگذاری شده است؟
ابوالفضل موسویان: شاید بهتراست اینگونه بگوییم که هم اکنون به رسانه های در اختیار روحانیون اضافه شده و علاوه بر منابر و جلسات مساجد رادیو و تلویزیون را نیز در اختیار دارند. اما مردم از روحانیت انتظار دارند که زبان گویای آنها باشند و همواره این انتظار وجود داشته که روحانیت با مردم همراهی کند و با درک مشکلاتی که گریبانگیر جامعه است در کنارشان باشد. همان گونه که در قدیم روحانیت دردهای اجتماع را درک می کرد و در حد توان خود برای اصلاح گام بر می داشت. اما امروز این نگاه به روحانیت از بین رفته است و روحانیون به جای حل مسایل و مشکلات مردم وظیفه خود را توجیه گری کارها قرار داده است. همین موضوع و بی توجهی به وظایفی که روحانیون بر عهده دارند باعث کاهش اعتماد مردم و در نتیجه کاهش نفوذ کلام روحانیون بر مردم شده است.
*چگونه می توان این اعتماد از دست رفته را بازگرداند؟
ابوالفضل موسویان: این اعتماد تنها در صورتی باز می گردد که روحانیت اصالت خود را حفظ کند. روحانیون با همه احترام و اعتقادی که به نظام دارد در عین حال باید استقلال خود را حفظ کند. امام خمینی (ره) همواره بر حفظ استقلال روحانیت و حوزه های علمیه تاکید و اصرار داشتند. اما برخی به دنبال از بین بردن این استقلال هستند. در حالی که تنها با حفظ استقلال روحانیون است که می توان به رفع این توهمات کمک کرد و باعث افزایش تاثیرگذاری روحانیت بر مردم و بالا بردن نفوذ کلام روحانیون در تصمیم گیری های مردمی شد.