سید ابوالفضل موسویان
در مورد صلح امام حسن (ع) محققان مقالات و كتب بسياري نوشته اند و تحقيقات وسيعي در مورد دلايل صلح داشته اند. از خیانت فرماندهان گرفته تا همراهی نکردن مردم و شایعاتی که سرنوشت جنگ با معاویه را بدانجا کشید که امام وادار به پذیرش صلح شدند و...
در اين بحث از نگاه دیگر و از جانب حاکم به اين بحث پرداخته مي شود. به این معنی که اگر به هر دليلي مردم براي جهاد آمادگي نداشتند آیا باز هم حاکم مي تواند به اين امر اقدام كند؟
البته نه از این باب كه اگر مردم نباشند حاکم ياوري براي جهاد ندارد و طبعا جهادي صورت نمي گیرد بلکه از اين جهت كه اگر مردم هم قبول نداشته باشند آیا می توان مانند اغلب جنگهایی که از سوی قدرت طلبان بر ملتها تحمیل شده، مردم را وادار به جنگ نمود؟ همان کاری که معاویه می کرد. زیرا اینگونه نبود که مردم با رضایت تن به جنگ داده باشند.
قبل از هر چیز تذکر این نکته ضروری است که در اسلام بين جنگ و صلح، صلح مقدم است و تا ناگزير از جنگ نباشد بايد بنا را بر صلح گذاشت(والصلح خير) (همچنین ر.ک: نساء90و91) و حتي دستور به نيكي كردن به غير مسلماناني كه سر جنگ ندارند نيز داده شده است (لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ (ممتحنه8) یعنی خداوند شما را از دوستی آنان که با شما در دین قتال و دشمنی نکرده و شما را از دیارتان بیرون ننمودند، نهی نکرده است تا بیزاری از آنها جویید بلکه با آنها به عدالت و انصاف رفتار کنید که خداوند مردم با عدل و داد را دوست می دارد.
ولی اگر دشمن جنگ را آغاز کرد و به حريم مسلمانان تجاوز نمود، در اينجا عقل و شرع بر انسان تكليف مي كنند كه بايد به دفاع برخاست.
و در اين كه جهاد در راه خداوند و دفاع از مظلومان و مستضعفان بسيار ارزشمند و با فضيلت و فریضه ای الهی است، ترديدي نيست. و در صورت وجوب، ترکش معصیت و موجب عذاب می شود. خداوند می فرماید: (فضل الله المجاهدين علي القاعدين اجرا عظيما) و حتي در مواردي بي اعتنايي به جهاد، بی اعتنایی به نداي وجدان انساني تلقی شده است (ومالكم لا تقاتلون في سبيل الله و المستضعفين من الرجال و النساء)
و در کلام امیرالمومنین آمده است: جهاد دري از درهاي بهشت است كه خداوند آن را برروي برگزيدگان از اولياء خود گشوده است(ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اوليائه)
حال اگر مردم به هر دليلي از انجام اين فريضه الهي شانه خالي كردند آيا مي توان از روشي كه همه حكومتهاي جبار از مردم براي اغراض كشورگشايي و يا مقابله با دشمنانشان استفاده كرده اند ـ البته اين بار براي تحقق آرمانهاي الهي و مردمي ـ، استفاده كرد؟ و آنان را وادار به جهاد نمود؟
آيا چون مردم، حكومت را پذيرفته اند، ديگر نيازي به اين كه نظر آنان را در اين موارد بدانيم نيست؟ مردم بايد از حكومت منتخب خود دفاع كنند و حكومت هر راهي را براي مقابله تشخيص داد مي تواند اقدام كند؟
ظاهرا سیره معصومان بر این بوده است که در این مورد بخصوص، نظر مردم را دخیل می دانستند و اگر اکثریت با آن مخالفت می کردند، جهاد را با این که ضروری بود بر آنان تحمیل نمی کردند.
به عنوان نمونه بيعتهايي كه پيامبر (ص) از مردم می گرفتند و حکم رأی کنونی را داشت، سه دسته بود 1) بیعت بر اسلام و اطاعت از دستورات دین مانند بیعت عقبه اولی و هر کس به اسلام می گروید 2) بیعت بر ولایت مانند بیعت در عقبه ثانيه و غدير 3) بیعت بر جنگ. بر این اساس با این که مردم با بیعت بر اسلام و بیعت بر ولایت، متابعت از همه دستورات دین و پیامبر(ص) را پذیرفته بودند اما بخصوص در جنگ نيز بيعت خواسته مي شد
مثلا در جنگهایی مانند بدر و همچنین حدیبیه ـ که به صلح منتهی شد ـ پیامبر اقدام به گرفتن بیعت نمودند تا رضایت مردم بر این جنگها مشخص شود. قرآن در سوره فتح آيه 18 از بیعت رضوان یاد نموده است
در مورد جنگها تعبیری از امیرالمومنین (ع) و امام حسن(ع) نیز نقل شده است که گویای همین مطلب است که بدون رضایت مردم، حاکم نمی تواند آنان را وادار به جنگ بکند گرچه جهاد، واجب باشد.
علي (ع) ميفرمود: ايُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَمْ يَزَلْ أَمْرِي مَعَكُمْ عَلَى مَا أَحَبَّ حَتَّى نَهِكَتْكُمُ الْحَرْبُ وَ قَدْ وَ اللَّهِ أَخَذَتْ مِنْكُمْ وَ تَرَكَتْ وَ هِيَ لِعَدُوِّكُمْ أَنْهَكُ. لَقَدْ كُنْتُ أَمْسِ أَمِيراً فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَأْمُوراً وَ كُنْتُ أَمْسِ نَاهِياً فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَنْهِيّاً وَ قَدْ أَحْبَبْتُمُ الْبَقَاءَ وَ لَيْسَ لِي أَنْ أَحْمِلَكُمْ عَلَى مَا تَكْرَهُونَ (نهج البلاغه، خطبه208) ای مردم! پیوسته کار من با شما به دلخواهم بود تا آنکه جنگ ناتوانتان نمود. به خدا اگر جنگ کسانی را از شما گرفت و کسانی را به جا گذاشت، برای دشمنانتان زیان بیشتر داشت. من دیروز فرمان می دادم و امروز فرمانم می دهند. دیروز باز می داشتم و امروز بازم می دارند. شما زنده ماندن را دوست دارید و مرا نرسد به چیزی وادارمتان که ناخوش می انگارید.
همين روش را امام مجتبي(ع) نيز به كاربردند و چون اكثريت مردم جنگ را نخواستند، آن حضرت فرمود: «مي بينم كه اكثر شما ازجنگ روي گردانيد و من بر اين باور نيستم چيزي را كه از آن كراهت داريد بر شما تحميل كنم»(دينوري، الاخبار الطوال، 217) و لذا قدرت را واگذاشت و حاضر نشد براي حفظ قدرت جنگ را بر مردم تحميل كند.
تعبیر «لیس لی ان احملکم علی ماتکرهون/ مرا نرسد به چیزی وادارمتان که ناخوش می¬انگارید» که در کلام امیرالمومنین(ع) و در کلام امام حسن(ع) بود، تحمیل جنگ بر مردم را از سوی حکومت نفی می کند