استاد سیدابوالفضل موسویان: اگر یک جمع و گروه خاص، رضایت داشته باشند اما اکثریت جامعه، رضایت نداشته باشند، رضایت خاصه به درد نمیخورد؛ چون عدم رضایت عامه آن را از بین میبرد، اما اگر رضایت عامه را داشته باشید، ناخشنودی آن گروه خاص نمیتواند هیچ تاثیری در شکست و ناتوانی حاکمیت داشته باشد.
اساساً دین هم نخواسته تحمیلی بر مردم، صورت گیرد، بلکه مردم همانطور که در زندگیشان اختیار دارند، در امور سیاسی نیز باید خودشان پذیرا باشند و قبول کنند.
در کشورهای آزاد، احیاناً اگر کسی به دلائلی، قابل تأیید نباشد و قانع نشود، راهی برای پیگیری وجود دارد؛ یعنی میتوانند پیگیری کنند تا به صورت شفاف، دلیل ردّ صلاحیت، روشن شود نه اینکه صرفا این مسائل به صورت محرمانه بماند و هرگز معلوم نشود علت ردّ صلاحیت نامزد چه بوده است…. واقعا اگر این حق را برای نامزدها در نظر نگیریم، ظلمی به او و همه کسانی است که وی را قبول دارند، صورت میگیرد. لذا باید دلیل رد صلاحیتها اعلام شود تا روشن شود که رد صلاحیت در یک محکمه عادلانه، بررسی شده یا صرفا براساس سلیقه یک جمع، اتفاق افتاده است.
متأسفانه این اشکال در انتخابات ما وجود دارد که احزاب قوتی ندارند که بتوانند واقعا به طور جدی، فردی شایسته را که خودشان میشناسند، معرفی و از او پشتیبانی فکری و مشورتی کنند تا نتیجهاش برای مردم، محسوس و مملموس باشد و بعد از چهار سال بدانند وعدهها و ایدههایی که بیان شده، عملی شدهاند یا نه.
درآستانه انتخابات ریاست جمهوری وضرورت حضور و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی واستیفای حقوق شهروندی مبنی بر حق انتخابات شدند وانتخاب نمودند که از حقوق اساسی وبنیادیین شهروندی شمرده می شود.
اندیشه ما گفتوگوی اختصاصی را با عنوان « زمینههای تحقق انتخابات واقعی» با حجت الاسلام و المسلمین استاد سیدابوالفضل موسویان انجام داده است که مشروح پرسش های اندیشه ما وپاسخ های استاد موسویان را به شرح زیر می خوانید:
اندیشه ما- اصولا مسئولیت حاکمیت در بستر سازی نظام انتخابات واقعی چیست وچه زمینههای میتواند انتخابات را نماد مشارکت واقعی مردم قرار دهد؟
استاد موسویان: یکی از نکات اساسی در نظامی که اسلام در دیدگاه و اندیشه سیاسی خود دارد (نظام مردمسالار) نظامی است که برخاسته از اراده مردم باشد و مردم در آن، نقشی تعیینکننده دارند. درواقع، انتخاب با مردم است. طبیعتا کسانی که مسئولیت اداره جامعه را به دست میگیرند (حاکمان) موظفند که مردم را در جریان مسائل قرار دهند و مردم نیز در تصمیمگیریها نقش داشته و مؤثر باشند. مسلماً جامعه زمانی قدرت پیدا میکند که مردم آن حاکمیت را قبول داشته و برخاسته از اراده آنان باشد.
یکی از منابع ما در آموزههای دینی در زمینه سیاست، نامه معروف امیرالمومنین(ع) به مالک اشتر است. ایشان در بخشی از این نامه میفرماید: «و لْیَکُن أحَبَّ الاُمورِ إلَیکَ أوسَطُها فی الحَقِّ، و أعَمُّها فی العَدِل، و أجمَعُها لرِضا العّامّۀ»؛ حضرت پس از اینکه حق، حقیقت و عدالت را توصیه میفرمایند، مطلب سومشان این است که بهترین کارها، کاری است که رضایت عمومی را در پی داشته باشد. دلیلی که امام(ع)اقامه میفرمایند، این است که اگر به دنبال رضایت خاصه بودید و خواستید گروه اقلیت را راضی نگاه دارید، خشم عمومی آن را از بین میبرد؛ یعنی تاثیر خشم عمومی، بسیار بالاتر از رضایت یک عده خاص است. بنابر این اگر یک جمع و گروه خاص، رضایت داشته باشند اما اکثریت جامعه، رضایت نداشته باشند، رضایت خاصه به درد نمیخورد؛ چون عدم رضایت عامه آن را از بین میبرد، اما اگر رضایت عامه را داشته باشید، ناخشنودی آن گروه خاص نمیتواند هیچ تاثیری در شکست و ناتوانی حاکمیت داشته باشد. ایشان در استدلال خود میفرماید: «فإنَّ سُخطَ العامَّهِ یُجحِفُ برِضا الخاصَّهِ، و إنَّ سُخطَ الخاصَّهِ یُغتَفَرُ مَع رِضا العامَّهَ»؛ به نظر ایشان ناخشنودی خاصه، با رضایت عامه برطرف و پوشیده میشود.
امام(ع) در تعبیر دیگری در همین نامه میفرمایند که ما باید نظر به عموم مردم داشته باشیم: «العامَّهُ مِنَ الاُمَّهِ فلیَکُن صَغْوُکَ لَهُم و مَیلُکَ مَعَهُم»؛ یعنی تو باید نگاهت به عموم باشد. این عموم مردم هستند که نقش اساسی دارند.
ایندست تعابیر را در سخنان پیامبر؟ص؟ به امیرالمومنین(ع) نیز مییابیم. با اینکه از جانب خداوند، مسؤولیت اداره امور پس از پیامبر(ص) به امیرالمومنین(ع) سپرده و به پیامبر(ص) نیز ابلاع شده بود، امیرالمومنین(ع) را به عنوان جانشین خویش معرفی کنند، اما با این حال، پیامبر؟ص؟ این نکته را به امیرالمومنین(ع) فرمودند: «فان ولوک فی عافیه واجمعوا علیک بالرضا فقم بأمرهم»؛ اگر مردم تو را پذیرفتند و بر تو اجماع کردند؛ یعنی اکثریت جامعه، تو را پذیرفتند و به تو رضایت دادند، به انجام کارهای مردم و به دست گرفتن امور، اقدام نما «وإن إختلفوا علیک فدعهم وما هم فیه» اما اگر اختلاف کردند، آنها را رها کن؛ یعنی اهمیت ویژه به این مسأله دادند که رضایت مردم حتماً باید باشد و گرنه، حاکم، هرچند از جانب خدا منصوب شده باشد، در سیاستهای خویش ناموفق است و اساساً دین هم نخواسته تحمیلی بر مردم، صورت گیرد، بلکه مردم همانطور که در زندگیشان اختیار دارند، در امور سیاسی نیز باید خودشان پذیرا باشند و قبول کنند.
پس حاکمانی که بر جامعه، حکومت میکنند، باید شرائط را به گونهای فراهم آوردند که اکثریت جامعه بتوانند نظر خود را اعلام دارند و نظراتشان نیز مورد توجه حاکمان قرار گیرد و کاری نکنند که یک عده و جمع خاص، نظراتشان را بر حاکم و حکومت، تحمیل کنند.
اندیشه ما- شیوه کاندیداتوری و بررسی صلاحیت در جمهوری اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید و چه کاستیهای دارد؟
استاد موسویان: این مسألهای است که به نظر میرسد در ادامه پاسخ به سوال پیشین میتوان چنین نتیجهگیری کرد که قانون شرائطی را برای هرکس که قصد نامزدی و دخالت در امور جامعه را داشته باشد، معین میکند. این شرائط به طور صریح و روشن در قانون، بیان شده است، اما در مورد انتخابات مجلس، این شرائط میتواند محدودیت کمتری داشته باشد، اما در ریاست جمهوری، طبعا شرائط سختتری وجود دارد، زیرا کسی که اداره کل بخش اجرائی کشور را به عهده گیرد، غیر از نمایندهای است که به مجلس، راه مییابد و میخواهد دیدگاهها و نظرات خود و موکلانش را بیان کند.
در این عرصه، اداره اجرایی کشور به دست این شخص قرار میگیرد و طبعا شرائط سختتری برای وی در نظر گرفته میشود، اما این شرائط را باید قانون مشخص کند، اما اگر بخواهد به صورت سلیقهای به پیش رود و به عبارت امروزی، دومرحلهای باشد –یعنی یک بار، یک گروه به عنوان شورای نگهبان، صلاحیتها را براساس ایدههای خودشان نه برپایه آنچه در قانون نوشته شده و شرائطی که قانون برای رئیس جمهور، تعیین کرده، بررسی و تأیید کنند- طبعا موجب میشود عدهای از مردم طرفدار آن فردی که به دلائلی از این فیلتر نمیگذرد، در انتخابات شرکت نکنند. در واقع، یک جریان و تفکر اگر بخواهد نظرات خود را بر همه مردم، تحمیل کند و انتظار داشته باشند طبق نظر و دیدگاه وی رفتار شود، چنین مشکلی پدید میآید.
اما در کشورهای آزاد، احیاناً اگر کسی به دلائلی، قابل تأیید نباشد و قانع نشود، راهی برای پیگیری وجود دارد؛ یعنی میتوانند پیگیری کنند تا به صورت شفاف، دلیل ردّ صلاحیت، روشن شود نه اینکه صرفا این مسائل به صورت محرمانه بماند و هرگز معلوم نشود علت ردّ صلاحیت نامزد چه بوده است؛ یعنی نه خود نامزد به علت رد صلاحیتش پی برد و نه طرفداران او که منتظر شرکت او و رأی دادن به او بودهاند. پس این امر باید در جایی، مشخص شود و بیطرفانه مورد بررسی قرار گیرد، اما متأسفانه چنین مشکلی در نظام فعلی ما وجود دارد که غالب کاندیداهایی که در دورههای مختلف، رد صلاحیت شدهاند درحالی که خودشان نیز معترض بودهاند و از رد صلاحیتشان قانع نشدهاند، بلکه حتی به صورت علنی و آشکار نیز درخواست کردهاند که دلائل عدم تأیید صلاحیتشان بیان و به صورت علنی نیز اعلان شود.
گذشته از این، واقعا اگر این حق را برای نامزدها در نظر نگیریم، ظلمی به او و همه کسانی است که وی را قبول دارند، صورت میگیرد. لذا باید دلیل رد صلاحیتها اعلام شود تا روشن شود که رد صلاحیت در یک محکمه عادلانه، بررسی شده یا صرفا براساس سلیقه یک جمع، اتفاق افتاده است. این یکی از نکاتی است که باید مورد توجه نظام، قرار گیرد و شاید یک دلیل که باعث دلسردی بسیاری از مردم و موجب عدم شرکتشان میشود، همین اعمال سلیقههایی است که دلائلش برای مردم، روشن نمیشود.
اندیشه ما- قبول نظام حزبی وکاندیدای حزبی چه مقدار میتواند کاستیهای موجود را بر طرف کند؟
استاد موسویان: نکته قابل تأکید این است که چنانکه در ابتدا عرض کردم، رئیس جمهور یک مقام متفاوت با یک نماینده مجلس است و میخواهد اداره اجرایی کشور را به دست گیرد. طبعا اجرا در زمینههای مختلف، تخصصهای خود را میطلبد؛ یعنی در مسائل اقتصادی، نیاز به متخصصان اقتصادی دارد و در مسائل بهداشتی، سیاسی، صنعتی، روابط بین الملل، اطلاعات و مانند آنها، هریک، نیازمند متخصصانی است که در آن رشتهها کار و تجربه کردهاند و میشود از وجودشان بهره برد. طبیعتا خود رئیس جمهور آشنایی کامل به همه این زمینه را ندارد و اگر در یک زمینه نیز تخصص داشته باشد، در زمینههای دیگر، از این تخصصها برخوردار نیست. طبیعتا جمعی که میخواهد به عنوان هیأت دولت، تعیین کند و به کار گیرد، باید از قبل با مشاورانی، به مشورت بگذارد و بررسی کند که چه کسانی میتوانند وعدههایی را که قصد دارد در تبلیغات انتخاباتیاش بدهد، عملی سازند و حتی در وعده دادن و پیش از آنکه کارهای مورد نظرش برای هر پست و مقام را به اطلاع مردم برساند. پس باید حتما قبلا مشورت کرده باشد که در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، روابط بین الملل و مسائل داخلی و خارجی، چه برنامه هایی دارد و توانایی چه کارهایی را دارد. این طبیعتا نیاز به یک جمع دارد که همفکر و همعقیدهاند و پیش از این، مدتها با هم ارتباطاتی داشته باشند تا بتوانند این دیدگاهها را با بررسی، نقد و هماندیشی به نتیجهای برسانند؛ آنگاه آنها را به فرد مورد نظرشان بگویند و سپس به عنوان وعدههایی که میخواهد در دوره وکالتش از جانب مردم، انجام دهد، اعلام کند. این کار، نیاز به جمعی دارد که پشتوانه او باشند و بتوانند مشورت مناسب به او بدهند.
طبعاً مردم نیز متقابلا میخواهند بدانند که اگر دیدند یک جریان به وعده هایی که داده، نمیتواند عمل کند و عمل نکرده، در نوبت بعد، به آن جریان، توجه نکنند و این تجربهای میشود بر اینکه صرفا برای جمعآوری رأی، وعده هایی دروغین داده نشود.
اگر این گروه به عنوان یک تفکر و اندیشه، شاخته شوند، برای نوبتهای بعدی میتواند برای مردم، بسیار مفید و مؤثر باشد اما اگر ناشناخته باشد و روشن نباشد که مشاوران اصلی کسی که در رأس قرار گرفته، چه کسانیاند، ممکن است بار دیگر و حتی بارها از ناحیه آنان آسیبهایی به جامعه وارد شود که از منشأ آنها اطلاع ندارند. لذا در دنیا نیز مرسوم است که احزاب و گروهها کاملا براساس شناختی که مردم از آنها پیدا میکنند و اعتمادی که به هر حزبی پیدا میشود، شرکت میکنند و به فرد منتخب آن گروه و جریان، رای میدهند؛ چون این گروه، پشیبانی اوست وسیاستهای کلان کشور را بررسی و دنبال میکند.
متأسفانه این اشکال در انتخابات ما وجود دارد که احزاب قوتی ندارند که بتوانند واقعا به طور جدی، فردی شایسته را که خودشان میشناسند، معرفی و از او پشتیبانی فکری و مشورتی کنند تا نتیجهاش برای مردم، محسوس و مملموس باشد و بعد از چهار سال بدانند وعدهها و ایدههایی که بیان شده، عملی شدهاند یا نه. متأسفانه این روند در کشور ما صورت نمیگیرد و این یک اشکال اساسی است که نتوانستهایم روند صحیح و درستی را در انتخابات داشته باشیم، و در جامعهمان نهادیه سازیم و شکل دهیم. به نظرم این اشکال و کاستیای است که وجود دارد و باید برطرف شود.