موسویان با تاکید بر اینکه اگر قرار است محدودیتی در فضای مجازی باشد باید تدابیری برای جلوگیری از فساد داشته باشیم گفت: قبلا اگر یک کتاب ضاله را آتش میزدند کسی مطلع نمیشد و در همانجا این کتاب از بین رفته بود ولی امروزه با این سرعت انتقال اطلاعات و محتوا اگر چیزی منع شود و یا با چنین برخوردی مواجه شود قطعا افراد زیادی در سراسر دنیا دنبال خواهند کرد تا ببینند این محتوا چه بوده است که آن را آتش زدهاند لذا خوانندگان آن چندین برابر میشود.
فیلترینگ فضای مجازی از جمله موضوعاتی است که در چند سال اخیر مورد توجه بیشتر مردم قرار گرفته است؛ گاهی باعث اعتراض مردم بوده و برخی هم مدافع آن هستند. البته همه کارشناسان و مخالفان فیلترینگ بر محدودیت منطقی مطالب خلاف عفت عمومی و مسائل غیر اخلاقی تاکید دارند اما این بحث مطرح است که آیا نحوه مواجهه کنونی با فضای مجازی و ابزارهای اطلاعرسان تاکنون نتیجه لازم و مفیدی داشته است؟ و آیا به دسترسیهای غیراخلاقی دامن نزده است؟ خبرنگار ایکنا با هدف بررسی بحث فیلترینگ از دریچه دین با حجتالاسلام والمسلمین سیدابوالفضل موسویان؛ استاد حوزه و دانشگاه گفتوگو کرده است که در ادامه آن را میخوانیم؛
ایکنا ـ عناوین و مباحثی که در فقه ما با مسئله فیلترینگ ارتباط دارد چیست و از چه منظری میتوان بررسی فقهی پیرامون فیلترینگ انجام داد؟
در ابواب فقه مباحثی وجود دارد که میتوان از آن در مورد فیلترینگ استنباطاتی داشت؛ از جمله کتب ضاله یعنی اگر کسی کتاب گمراهکننده داشته باشد از منظر فقهی باید آن را از بین ببریم. باب دیگر بحث تجسس است که قرآن کریم هم فرموده است: وَلَا تَجَسَّسُوا. غیبت را هم برخی جزء تجسس برشمردهاند زیرا آشکارکردن مسائلی از مؤمنان است که دوست ندارند آشکار شود.
یکی از ابواب فقهی، بحث افترا و اتهام اخلاقی است که حرمت این مسئله هم روشن است؛ افشای اسرار اشخاص، ترویج فساد و فحشاء، توهین و تمسخر هم از موضوعاتی است که میتواند مورد استناد قرار بگیرد همچنین بحث امر به معروف و نهی از منکر که اگر این مسئله مصداق منکر باشد ما وظیفه نهی از منکر داریم و میتوانیم با آن مقابله و برخورد کنیم.
بنابراین میتوان به این موارد در روایات فقهی برای بحث فیلترینگ که واژهای مدرن است استناد کنیم البته این بحث هم وجود دارد که استناد به این موارد تا چه اندازه درست است یا نیست و به تعبیر دیگر اینکه میتوان به این ابواب استناد کرد لزوما به معنای درستبودن این استناد نیست.
ایکنا ـ به کتب ضاله اشاره کردید ولی برخی معتقدند که ما روایت معتبری مبتنی بر حرمت مطالعه کتب ضاله نداریم یا اینکه برخی توجیه کردهاند که مراد از بین بردن کتب ضاله به معنای پاسخدادن به شبهات مرتبط است، در این صورت چه استنادی در بحث فیلترینگ میتوان به این باب کرد؟
بنده مقالهای را در کتاب «نگاهی دوباره» دارم که به مناسبت سالگرد شهادت آیتالله بهشتی از سوی بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید بهشتی و دانشگاهی مفید آن را منتشر کردهاند؛ بنده در این مقاله ادله کتب ضاله را بحث کرده و آوردهام و برخی نقدهای شهید بهشتی بر ادله صاحب جواهر و بزرگان دیگر را هم در این مطلب ذکر کردهام و نقد خودم بر این ادله را هم نگاشتهام از جمله اینکه مرحوم آیتالله خویی هم بر بسیاری از این ادله نقد دارند.
یکی از دلایلی که آوردهاند آن است که اگر مدرک این قاعده، حسن و قبح عقلی باشد دلیلی بر دفع هر ظلمی وجود ندارد یعنی دلیلی برای مقابله با هر ظلمی نداریم چون در این صورت خداوند و انبیاء و ائمه(ع) باید تکوینا جلوی هر ظلمی را میگرفتند تا رخ ندهد در حالی که خداوند ظلم و عدل را عاملی برای امتحان ایجاد کرده است و به انسان اراده داده و فرموده است: إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا.
امر به معروف و نهی از منکر هم شرایطی دارد لذا در هر جایی و هر زمانی درست نیست مثلا اگر کسی بخواهد امر به معروف و نهی از منکر بکند ولی همین مسئله موجب شکستن حرمت دیگری شود و یا به منکری دامن بزند؛ عقلا معتقدند در اینجا امر به معروف و نهی از منکر نباید انجام شود.
در شرایط کنونی وضعیت ما مانند صد سال و دویست سال پیش نیست؛ در آن زمان اگر یک کتاب ضاله را آتش میزدند کسی مطلع نمیشد و در همانجا این کتاب از بین رفته بود ولی امروزه با این سرعت انتقال اطلاعات و محتوا اگر چیزی منع شود و یا با چنین برخوردی مواجه شود قطعا افراد زیادی در سراسر دنیا دنبال خواهند کرد تا ببینند این محتوا چه بوده است که آن را آتش زدهاند لذا خوانندگان آن چندین برابر میشود. بارها تجربه کردیم که وقتی فلان کتاب یا فیلم سینمایی توسط وزارت ارشاد توقیف میشود بازدید بیشتری پیدا میکند و این کار اتفاقا باعث ترویج یک منکر شده است بنابراین ما باید همه جوانب را در نظر بگیریم.
الان در بحث فیلترینگ هم کارشناسان معتقدند که برخی از این موارد و نوع برخوردها سبب شده است که دسترسی مردم و به خصوص جوانان به صفحات فیلترشده بیشتر شده است چون فیلترشکن به صورت رایگان و با هزینه اندک برای همه وجود دارد و این ممنوعیت حتی سبب شده که دسترسی به صفحات غیراخلاقی هم بیشتر شود لذا این کار باعث ترویج بیشتر منکر میشود. همه فقها تصریح دارند که امر به معروف و نهی از منکر زمانی واجب است که تاثیر مثبت داشته باشد و اثرگذار باشد وگرنه باعث قبحشکنی بیشتر میشود.
از سوی دیگر فیلترینگ باعث میشود تا ارتباطات درست علمی و اجتماعی و فرهنگی هم با اختلالاتی مواجه شود؛ الان دانشگاهیان و دانشجویان دوست دارند از دستاوردهای علمی در دنیا بهرهمند شوند ولی فیلترینگ محدودیت ایجاد کرده است مضاف بر اینکه افراد زیادی امکان کسب و کار اقتصادی خود را از دست دادهاند؛ بنابراین آیا از لحاظ شرعی درست است که دولت به بهانه مسائل امنیتی و جاسوسی و ... باعث اختلال در سایر امور مردم شود و به صورت کلی فیلترینگ را اعمال کند؟ البته فیلتر مطلق امکانپذیر نیست و مردم با تحمل هزینهها به صفحات مدنظر خودشان دسترسی پیدا میکنند بنابراین اگر فیلترینگ در جایی لازم هم بود باید بسیار محدود باشد.
ایکنا ـ آیا دولت نباید نسبت به صفحات غیراخلاقی اعمال قانون داشته باشد؟
در مورد مسائل غیراخلاقی مسلما باید برخورد مناسب صورت بگیرد؛ قرآن کریم فرموده است: إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ. کسانی که دوست دارند فحشا در بین جامعه مؤمنان توسعه یابد عذاب دردناکی در انتظار آنان است. بنابراین شرع به شدت با این نوع کارها مخالف است و مقابله کرده است. حتی در برخی روایات بیان شده که اعتراف هم نباید طوری باشد که باعث تشییع فاحشه در بین مردم شود حتی کسانی خدمت پیامبر و امیرمؤمنان میرسیدند و به گناهانشان معترف بودند ولی ایشان جلوی آنان را میگرفتند.
بنابراین باید فکری برای این قضیه داشته باشیم و اگر قرار است محدودیت هم باشد تدابیری برای جلوگیری از فساد داشته باشیم ولی اینکه بخواهیم با فیلتر کردن همه دسترسیها را ببندیم کار معقول و صحیحی نیست و باعث سوءاستفادههای بیشتر دیگری خواهد شد.
اگر به صورت عادی برخورد شده بود شاید رجوع به صفحات غیراخلاقی هم کمتر بود بنابراین باید این مسائل مورد بررسی قرار گیرد. درست است که در موارد عرض شده مانند توهین و غیبت، تمسخر و افشای اسرار و ... منع داریم ولی اینها عمدتا در روابط بین فردی است ولی اینکه آیا دولت هم میتواند وارد همه این مقولات شود بحث دیگری است که نیازمند کنکاش بیشتر است مضاف بر اینکه عقل و تجربه میگوید وقتی ما یک کاری را انجام دادیم و نتیجه معکوس گرفتهایم نباید دوباره تکرار کنیم.