محمد تقی فاضل میبدی
درسرگذشت امامان شیعه ،تاریخ امام مجتبی ویژگیهای قابل توجهی دارد.زیرا تنها امامی که بابیعت مردم به خلافت رسید وپس از دورانی کوتاه آن را رهاکرد وازدرصلح بامنازع خود ،یعنی معاویه ،درآمد این امام همام بود.مورخان تحلیلهای مختلفی درباره واگذاری حکومت ارسوی امام حسن آورده اند؛ازمورخی چون طبری تا مدخل دایرةالمعارف ایرانیکا .چراکه یاران آن حضرت پس از انعقاد قرارداد صلح به چندگروه تقسیم شدند؛ برخی یاران نزدیکش این صلح را مردود دانستندوبرخی به معاویه پیوستند وگروهی مانند حجربن عدی ویارانش راه شورش دربرابر معاویه پیش گرفتند .در یک جمله باید گفت که درنگاه نخستین فرزند امام علی (ع)حکومت به معنای دفاع از حقوق آدمیان بودواگر نتوان دراین راه توفیقی حاصل کرد،باید ریسمان خلافت را رها نمود؛زیرا خلافت هیچ ارزش ذاتی ندارد.
پس از این که امام حسن ( ع ) با معاویة ابی سفیان قرارداد صلح را امضا کرد، گروهی گرد او فرا گرفتند و پرسیدند : سیاست یعنی چه ؟ حضرت در طی چند جمله ای سیاست را به گونه ای معنا نمود که رعایت تمام حقوق انسانی راشامل گشت . سخن امام حسن (ع)در پاسخ سوال چنین است :
هی ان تراعی حقوق الله وحقوق الاحیاءو حقوق الاموات ؛ سیاست این است که در آن حقوق خداوند و حقوق زندگان و حقوق مردگان در آن رعایت شود ؛ فاما حقوق الله ، فاداء ما طلب و الاجتناب عما نهی ؛ اما حقوق خداوند عبارت است از : انجام دادن آن چه راکه امر نموده و دوری از آن چه راکه نهی کرده است . و اما حقوق الاحیا فهی تقوم بواجبک نحو اخوانک ولا تتاخر عن خدمه امتک و ان تخلص لولی الامر ما اخلص لا مته ، و اما حقوق زندگان عبارت است از اینکه وظایفت را در قبال برادرانت انجام دهی{وعده هایی که به مردم داده ای وپیمانی که با مردم بسته ای درانجام آن برآیی}و در خدمت به مردم کوتاهی نکنی و نسبت به ولی امر وفادار باشی مادامی که او به امت و ملت خود وفادار است {ودر حفظ منافع آنان می کوشد} وان ترفع عقیرتک فی وجهه اذا حاد عن الطریق السوی ، و صدای اعتراض خود را در برابر حاکم بلند کنی هنگامی که از راستی به کژی روی آورده است و{استبدادمی ورزد ومنافع ملت را زیر پا نهاده است} و اما حقوق الاموات فهی ان تذکر خیراتها و تتغاضی عن مساوئهم فان لهم ربا یحاسبهم ، و اما حقوق اموات و در گذشتگان در این است که نیکی هایشان را ذکر کنی و از بدیهایشان چشم بپوشی ، چرا که خداوند خود حسابرس خواهد بود .
( هاشم معروف الحسنی ، سیرة الائمه الاثنی عشر، ج1 ، ص 525 )
سیاست ورزیدن وتدبیرامورکردن در قاموس این امام همام نخست رعایت حقوق خداوند است ، یعنی کسی که ولایت جامعه اسلامی را برعهده دارد ، اوامر و نواهی خداوند را فراروی خود ببیند و دستورات الهی را به پای مصلحتهای سیاسی توجیه و قربانی نکند و اخلاق و دیانت را به دنبال سیاستهای روزمره خود نکشاند ؛ چنان که معاویه چنین می نمود؛.بلکه همیشه اخلاق و دیانت را پیشاپیش سیاست به جلو برد و سیاست را معطوف به اخلاق نماید. نه این که اخلاق را سیاسی نماید وتمام کارهای زشت وناپسند خودرا اخلاقی ،وبدترازآن دینی ببیند.این هشداری است به صاحبان سیاست که برای بقای خود، امر ونهی خدارابا بدعتها درنیامیزند.
امام حسن از پدرش اما م علی آموخته بودکه حضرت ، درآغاز حکومت رسالت خودرا ، احیای سنتهای الهی ومیراندن بدعتها یی دانست که پیشینیان ،برای بقای خودبه کام سیاست ریخته بودند..چراکه غالب حاکمان اسلامی برای تحکیم بنای قدرت ،اوامر ونواهی خداوندرا به سود خود تاویل وتوجیه می نمایند.درهرصورت، پس از حقوق خداوند سخن از حقوق آدمیان است .حضرت در جمله کوتاه می فرماید : " ولا تتاخرعن خدمت امتک " خطاب به حاکمان ومتولیان امر می گوید: خدمت به انسانها به تاخیر نیافتد. مراد از خدمت در اینجا تنها خدمات ساده و سطحی و رفاهی نیست؛ مراد از خدمت ادای تمام حقوق شهروندان است.آدمیان دارای هرآیینی که باشند باید محروم از حقوق قانونی خود نباشند. پس ازتحقق خدمات و انجام حقوق است که مردم باید خلوص وصداقت خود رانسبت به حاکمان نشان دهند . اما این خلوص وصداقت به معنای تسلیم بودن در برابر آنچه که انجام می شود نیست، بلکه مردم باید همانند احزاب و روزنامه هادر این روزگار چشم کنترل ونظارت ،بر حرکت حاکمان داشته باشد؛ چرا که خطا و احیاناً خیانت همیشه در کمین آدمیان است به ویژه آنجا که پای پول و قامت قدرت در میان است؛ لهذا حضرت (ع ) بلا درنگ می فرمایند : " وان ترفع عقیرتک فی وجهه " واژه عقیر یعنی صدای بلند و به معنای گاز گرفتن هم آمده است. یعنی صدای مردم در برابر انحراف حاکمان باید صدای بلند باشد ،به گونه ای که همگان آن را بشنوند . نصیحت کردن در خلوت و آرام گویی اگر برای انسانهای غیر مسؤل مفید است، برای مسؤلان اما ممکن است مفید نباشد. در آنجا باید صدا بلند شود تا دیگران نیز متوجه شوند .حضرت علی(ع)درعهد نامه به مالک اشترمیگوید :اگرخطایی ازحاکمان سرزند بایدآشکاراعذرخواهی نمایند.«وان ظنت الرعیه بک حیفا فاصحرلهم بعذرک »،اگرمردم گمان بد ازتوبردند عذرخواهی خودراآفتابی وصحرایی کن.(نامه 53نهج البلاغه)به بیان امروزی باید اعتراضهای مردم واعتذارهای مسئولان را رسانه ای و روزنامه ای کرد تا جلوی انحراف هر چه زودتر گرفته شود .در جای دیگر آمده است :اگردرجامعه ای فریاد اعتراض ازسوی مردم واعتذار ازجانب حکومت نباشد،هلاکت آن جامعه اجتناب ناپذیر است. نهی از منکر در برابر مسؤلان باید به شکل «عقیر» باشد . گویی که کسی آنها را گاز گرفته است. روشن است در جامعه ای که در برابر انحرافهای سیاسی که به انحرافهای اقتصادی و فرهنگی منجر می شود، اگر صداها ساکت شود وبه جای آن ،آهسته گویی ویا تملق ومداحی رواج یابد، درخت تلخ و حنظل گونه استبداد و خود رایی در آنجا زود می روید. امام حسن ( ع ) به یاران خود می فرماید که سایه سیاه سیاستمداران اموی به خاطر سکوت شماوجهالت مردم سیاهی افکنده است و این صلح اجباری من مرهون و مولود جهالت جامعه و بی تفاوتی شماهاست .کسی بمانند ابن عباس ،بنابه روایتی ،که باپول معاویه خریده شود،چه انتظاری ازدیگران است.ابن عباس کسی بود که مردم را برای بیعت باحضرت ترغیب کرد ومی گفت :«مااحبه الینا واوجب حقه علینا»یعنی چقدر امام حسن محبوب وادای حق او واجب است .حال منافع دنیوی روی اورا به جانب دیگر برده است .درهرصورت، در اینجا سخن بر سر این نیست که امام حسن حکومت کند یا معاویه. صحبت از حقوق خداوند و انسان هاست که باید این حقوق رعایت شود.تعطیل ویا تاخیر ادای این حقوق به پای هیچ مصلحتی صلاح نمی باشد .برخی ازیاران تندرو وبه اصطلاح رادیکال امام مانند حجربن عدی ویا سلیمان بن صرد خزاعی که فریاد اعتراض خودرا پس ازصلح بلند نمودند، امام درجواب آنان گفت پول وقدرت معاویه همه را فریفته است . ثروتهای معاویه غالب یاران حسن (ع)را یا خریده بود ویا دو رو ومنافق ساخته بود.به روایت دکتر شهیدی : عراقیان درسراسرحکومت علی وفرزندانش حسن وحسین وحاکمانی چون مختار ومصعب وقیام کنندگانی چون سلیمان بن صرد وزید چنین شیوه ای را پیش گرفتند.هرگاه فرصتی یافتند گرد یکی فراهم آمدند وبدووعده یاری دادند وچون از جانب رقیبان خودسرسختی وشدت عمل دیدند اورا قربانی رهایی خودساختند.(شهیدی ،تاریخ تحلیلی اسلام،ص178) برای امام حسن حقوق مردم یک امر جدی بود.کسی ازامام پرسید مردانگی کدام است حضرت فرمود ...«واقامه الحقوق »حقوق آدمیان رعایت شود.یعنی لجبازی ودورویی درسیاست معناندارد.مهم رعایت حقوق آدمیان است.واین رعایت حقوق به هیچ وجه نباید به تاخیر افتد.
هنگامی که شورشیان به خانه عثمان هجوم آوردند و از او اصلاح اموررا خواستند ، جناب خلیفه، حضرت علی رابه مشورت طلبید و گفت با مردم سخن بگوی وازآنان بخواه تا مرا مهلت دهند ، و از عهده جبران ستمی که برآنان رفته است برآیم. حضرت در جواب عثمان فرمود: در ادای حقوق مردم فرصت و مهلت روا نمی باشد. آنچه در مدینه است مهلت نخواهد و مهلت بیرون مدینه همان قدر که فرمان تو به آنجا رسد . ( جعفر شهیدی ، علی از زبان علی ، ص 55 )
در نگاه امام علی و امام حسن درنگ در اصلاحات امور مردم توجیه ندارد و هرچه زمان بگذرد اعتماد مردم از دست می رود. ادای حق خداوند ممکن است به تاخیر افتد و اثر سویی در پی نداشته باشد . هشدار امام حسن در این سخن در تاخیر خدمت و سسستی در اصلاح امورو حقوق آدمیان است .متاسفانه بوده و هستند کسانی که اگر حقی از حقوق خداوند تعطیل شود، فریاد اعتراضی خود را بلند نموده که چرا وجوب و حرمت شرعی رعایت نمی شود ؛ اما اگر حقوق آدمیان تعطیل شود و حقی از کسی ضایع گردد، هیچ تفاوت و فریاد و نشانه ای در آنها دیده نمی شود . و حال آنکه در اینگونه موارد است که باید صداها را بلند کرد و از حق مردم دفاع نمود .توجه به حقوق انسان ها درنگاه امام(ع)تاآن جابودکه کسی ازحضرت خواست تابااورفاقت نماید،امام درجواب شروطی برای مصاحبت ورفاقت گذاشتند ازجمله این که هیچ گاه مراستایش نکنی وازهرگونه تملق بپرهیزی،زیرا من خود به نفس خویش آگاه ترم.ودیگر این که ازکسی غیبت نکنی.(تحف العقول کلمات امام حسن)پرواضح است که تملق گویی حاضروغیبت کردن غایب منشا حق کشی های زیادی خواهدبود. ودرنهایت، امام حقوق مردگان را به پیش می کشد.حاکمان نباید برای پوشش سیئات خود ازبدی های گذشتگان بگویند؛.بلکه باید نیکی های آنان رایادکرد. واز خوبیهای آنان درس گرفت.اگرگناهی ازآنان نسبت به خدا وبندگان سرزده باید عبرت گرفت وآن رابحساب خداوند سپرد .