محمدعلی کوشا معتقد است: واژه قدر به معنی شرف و فضیلت است، نه لزوماً به معنی تقدیر امور و حوادث تا سال آینده و شرف و فضیلت شب قدر به دلیل نزول قرآن حاصل شده، بنابراین شرف و فضیلت شب قدر، بالعَرض است نه بالذات.
شب قدر
سوره قدر در قرآن کریم از جمله سورههایی است که بر نزول قرآن در شبی به نام شب قدر دلالت دارد و از طرفی به ارزش و اهمیت چنین شبی اشاره میکند و آن را از هزارماه برتر و با ارزشمندتر میداند. مفسران در باب تفسیر این سوره و همچنین کیفیت نزول قرآن و شب قدر، دیدگاههای مختلفی را بیانکردهاند که هر کدام از منظری خاص به ابن موضوع پرداختهاند. خبرنگار ایکنا در اصفهان، در همین رابطه گفتوگویی با حجتالسلام والمسلمین محمدعلی کوشا، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و از شاگردان مرحوم آیتالله صالحی نجفآبادی داشته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ فلسفه و معنای قرآنی شب قدر چیست؟
در خصوص شب قدر باید بیش از هر چیز به معنای لغوی «قدر» نظر کنیم و ببینیم که مفسران درباره «قدر»، چه معناهایی به کار بردهاند. برای واژه قدر چندین معنا به کار رفته که مشهورترین آنها، قدر به معنای شرف و منزلت است. خداوند در قرآن میفرماید: «وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ؛ و خدا را آنچنان كه بايد به بزرگى نشناختهاند». مرحوم شیخ طوسی در تفسیر تبیان و محمدبن علی شوکانی، صاحب تفسیر «فتح القدیر» این را برگزیدهاند که قدر به معنای شب شرف و فضیلت است، چون در این شب قرآن نازل شده است. برخی نیز گفتهاند قدر به معنی تنگی و ضیق است، یعنی نزول تعداد فرشتگان در چنین شبی آن قدر زیاد است که فضای زمین برای آنها تنگ میشود. شاهد قرآنی این مدعا آیه ۷ سوره طلاق است که میفرماید: «وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ».
برخی نیز قدر را به معنای تعیین سرنوشت بندگان از این شب تا سال آینده دانستهاند. روایتی از امام محمدباقر(ع) نقل شده است: «یُقَدّرُ فی لیلة القدر کلّ شیءٍ یکونُ فی تلک السّنة الی مثلها من قابلٍ، من خیرٍ و شرّ، طاعة و معصیة، و مولودٍ و اجلٍ، او رزقٍ فما قُدّر فی تلک السّنةَ و قُضیَ فهو المحتوم و لله عزوجل فیه المشیة؛ در شب قدر هر امری از امور بندگان تا شب قدر سال آینده معیّن میشود، از خیر و شرّ، طاعت و معصیت، ولادت و مرگ و روزی موجودات و هر آنچه در آن سال مقدّر گشته حتمی است و خداوند را در آن مشیّت است».
در تفسیر مجمعالبیان آمده که در چنین شبی، کتاب ارزشمندی بر پیامبری ارزشمند و برای امتی که قدر و منزلت دارد، به واسطه فرشته جبرئیل نازل شده است. مرحوم علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان فرمودهاند: منظور از قدر، تقدیر و اندازهگیری است. یعنی خداوند در شب قدر حوادث و امور یک سال را تا سال آینده مقدر میکند که شامل مرگ، رزق، حیات، سعادت و چیزهای دیگر میشود.
ایشان در این زمینه به آیات ۴ تا۶ سوره دخان اشاره میکنند که میفرماید: «فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ؛ أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ؛ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ». آنگاه می گوید:«فرق» به معنای جداسازی و مشخص کردن دو چیز از همدیگر است، و « يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ» یعنی آن امر و واقعهای که باید رخ دهد را خداوند متعال تقدیر و اندازهگیری میکند. ایشان میفرماید: «یفرق» فعل مضارع و استمرار را میرساند. پس شب قدر منحصر به شب نزول قرآن و آن سالی که قرآن در آن نازل شده نیست، بلکه با تکرار سنوات، شب قدر هم تکرار میشود. طبق نظر علامه طباطبایی در هر ماه رمضان، شب قدری هست که در آن شب، امور و حوادث تا سال آینده مقدر میشود.
صاحب مجمع البیان گفتهاست: کلمه قدر به معنای منزلت است و اگر شب قدر را قدر مینامند، به این دلیل است که در این شب، به واسطه نزول قرآن، چنین شبی ارزش و منزلت پیدا کرده است. برخی نیز با اشاره به آیه «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» که گفته شده ارزش شب قدر از هزارماه برتر است، فضیلت آن را از جهت کثرت عبادت در آن شب دانستهاند، چون در این شب بندگان تقرب بیشتری به خدا مییابند و خداوند عنایت و توجه بیشتری به آنان دارد. برخی نیز درباره «مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» گفتهاند به سبب هر امری فرشتگان نازل میشوند.
اینها نقل قولهایی است که اجمالا درباره آنها توضیح دادم. اما برداشتی که بنده با استناد به نظریات استاد مرحوم آیتالله صالحی نجفآبادی دارم، این است که واژه قدر به معنی شرف و فضیلت است، نه لزوماً به معنی تقدیر امور و حوادث تا سال آینده؛ البته این دو معنا قابل جمع است و میتواند تقدیر حوادث تا سال آینده نیز با توضیحی که خواهم داد در آن لحاظ شود، ولی اصل قدر، به معنی شرف و فضیلت است و شرف و فضیلت شب قدر به دلیل نزول قرآن حاصل شده است، بنابراین شرف و فضیلت شب قدر، بالعَرض است نه بالذات.
نکته دیگر اینکه در اینجا «أَلْفِ شَهْرٍ» کنایه از کثرت است، نه اینکه منظور هزار ماه عددی برابر ۸۳سال و اندی باشد، بلکه منظور این است این شب خیلی از روزها و ماههای دیگر با فضیلتتر است، چون در این شب، انسان با اراده و اختیار خود توبه میکند و به سوی حق، حقیقت و خدای یکتا باز میگردد و در واقع این شب سرآغاز سعادت و خوشبختی آدمیان میشود.
واژه قدر به معنی شرف و فضیلت است، نه لزوماً به معنی تقدیر امور و حوادث تا سال آینده؛ البته این دو معنا قابل جمع است و میتواند تقدیر حوادث تا سال آینده نیز با توضیحی که خواهم داد در آن لحاظ شود، ولی اصل قدر، به معنی شرف و فضیلت است و شرف و فضیلت شب قدر به دلیل نزول قرآن حاصل شده است، بنابراین شرف و فضیلت شب قدر، بالعَرض است نه بالذات.
علامه طباطبایی فرمودهاند: قرآن دو نزول دارد؛ یک نزول دفعی که در شب قدر بر پیامبر(ص) نازل شده و دیگری نزول تدریجی آن در طول مدت ۲۳ سال است. چندین نفر از مفسران و محققان، نزول دفعی قرآن را به چالش کشیدهاند، بنده نیز همین موضع و نظر را دارم که قرآن یک نزول بیشتر ندارد و آن نزول تدریجی بوده که در طول ۲۳ سال بر پیامبر(ص) نازل شده است. ادله اثبات این مدعا نیاز به بحثی مفصل دارد. بنابراین در شب قدر، نزول قرآن آغاز شده و در طول ۲۳ سال و به مناسبتهای مختلف نزول آن تداوم پیدا کرده است.
نکته دیگر اینکه تکرار شب قدر، به معنای تکرار سالگرد نزول قرآن است. مثلا ۲۲ بهمن که در یک روز تاریخی رقم خورده، ولی ما هر سال، سالگرد این روز را به عنوان یک ارزش، گرامی میداریم. بنابراین شب قدر به معنای تکرار سالگرد نزول قرآن است، نه اینکه در شب قدر امور تکوینی مقدر شود، درست مثل بعثت که در یک سال و یک لحظه خاص رخ داده و مانیز هر سال، سالروز عید مبعث را گرامی میداریم.
در سوره قدر گفته شده «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»، نگفته «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ لَیلهَ»، یعنی نگفته از هزار شب بهتر است، یا نگفته خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ اسبوع، مثلاًاز هزار هفته بهتر است و یا خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ السنه؛ از هزار سال بهتر است. اینجا سوال میشود چرا «أَلْفِ شَهْرٍ گفته است؟ باید گفت به خاطر رعایت حسن لفظی و فصاحت آیات قرآن کریم که در سجع و وزن آیات به کار برده شده است. آیات سوره قدر همه آیات آن با حرف «ر» ختم میشود. این که گفته شده «أَلْفِ شَهْرٍ» به خاطر آن سَجع و وزن لفظی است، زیرا قرآن در نهایت فصاحت لفظی نازل شده و سجع و وزن و رسایی آن بینظیر است.
در این سوره آمده است: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ ؛ در این شب فرشتگان از سوی پروردگار عالم برای انجام هرکاری نازل میشوند». مرحوم آیتالله صالحی نجفآبادی حرف «و» در «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ» را به معنای «مع» یعنی «با» گرفته است و روح را به قرینه آیه ۵۲ سوره شوری به معنی «وحی» گرفته، یعنی روح در این آیه به معنی وحی و نبوت است، نه به معنای فرشته و جبرئیل. در آیه ۵۲ سوره شوری آمده است: «وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا؛ و همان گونه [که بر پیامبران پیشین وحی کردیم] روحی را [چون قرآن] از امر خود به تو وحی کردیم». اینجا روح به معنای وحی است.
چندین نفر از مفسران و محققان، نزول دفعی قرآن را به چالش کشیدهاند، بنده نیز همین موضع و نظر را دارم که قرآن یک نزول بیشتر ندارد و آن نزول تدریجی بوده که در طول ۲۳ سال بر پیامبر(ص) نازل شده است.
در این سوره، لفظ «تنزل» که در اصل «تتنزل» بوده لزوماً معنای استمراری ندارد که بگوییم شب قدر هر سال تکرار میشود. بلکه شب قدر فقط یک شب بوده که در آن شب، نزول قرآن شروع شده است. آری، قرآن در آن شب نازل شده است. ولی ما هرساله به احترام آن شب و گرامیداشت آن، به دعا و راز و نیاز با خدا میپردازیم. بنابراین «تَنَزَّلُ» به صیغه مضارع، بیان حکایت گذشته است. مثل اینکه اکنون خطیبی بگوید: روز ۲۲ بهمن مردم به کلانتریها میریزند، انقلاب را به پیروزی میرسانند، اظهار شادمانی میکنند. این فعلهای مضارع که در زبان این خطیب مطرح میشود، در مقام بیان حال از گذشته است، نه استمرار حال و آینده. این نکته مهمی است که بارها در قرآن به کار رفته است، یعنی قرآن لفظ مضارع میآورد ولی معنی ماضی را از آن اراده میکند که به این میگویند بیان حکایت از گذشته و یا بیان حال از گذشته، نه اینکه لزوماً هر فعل مضارع به معنای استمرار حال و آینده باشد، این هم نکته مهمی است.
اما تعبیر «مِن کُلِّ اَمر» انتخاب شده و نگفته «مِن اَمرِه» یا «مِن اَمرِنا»، به دلیل حرف «ر» برای تناسب آیات. چون آخر هر آیه به حرف «ر» ختم میشده، تا وزن وسجع آیات که نشانهای از فصاحت قرآن کریم و گویای تناسب لفظی است زیبایی آیات را بیشتر جلوه گر سازد. «اَمر» در اینجا به معنی شیء نیست. «مِن کُلِّ اَمر» به معنای از هر چیزی نیست، بلکه اَمر در اینجا به معنای فرمان و دستور است، نه اینکه به معنی «مِن کُلِّ شَیء» یا «مِن کُلِّ حادِثَه» باشد. «تَنَزَّلُ المَلائِکَه وَالروحُ مِن کُلِّ اَمر»؛ یعنی فرشتگان به سبب هر امر و فرمانی از سوی خدا دراین شب نازل میشوند.
در این سوره، لفظ «تنزل» که در اصل «تتنزل» بوده لزوماً معنای استمراری ندارد که بگوییم شب قدر هر سال تکرار میشود. بلکه شب قدر فقط یک شب بوده که در آن شب، نزول قرآن شروع شده است.
به طور خلاصه، هدف نزول سوره قدر، جلوه دادن عظمت نعمت دین و فیض معنوی الهی در شب نزول قرآن بر رسول گرامی اسلام است که با نزول قرآن در این شب، درهای نعمت و رحمت الهی بر روی مردم گشوده شد و نور وحی سیاهی ظلمت جهل و نادانی را شکافت و از بین برد و تباهیها را زدود که بیان این سوره با این الفاظ، نوعی تسلی و آرامش برای قلب پاک رسول خدا بوده است. یعنی ای پیامبر، تو اینگونه با نزول قرآن در این شب مشمول عنایات و فیض الهی شدی و اینگونه درهای رحمت و معنویت به سویت گشوده شد.
معمولاً برای تفسیر سوره قدر کموبیش به نُه روایت از اصول کافی تمسک میجویند که البته این نُه روایت در واقع یک روایت است، منتها در نُه قسمت آمده و همه آنها هم به امام جواد(ع) نسبت داده شده است. روایاتی که درباره قدر در تفسیر سوره قدر در کتاب اصول کافی وارد شده، همه و همه از نظر سند ضعیفاند و نمیتوان بر آنها استناد کرد، چون از جمله راویان این سلسله سند، حسن بن عباس بن حریش است که همه رجالیون گفتهاند وی متهم به دروغگویی و کذب است و لذا ما نمیتوانیم به سخن یک آدم کذاب اعتنا کنیم. اما اینکه سرنوشت در این شب نوشته میشود، به این معناست که در چنین شبی آدمی سرنوشت خود را با استقبال از وحی الهی و تصمیم بر تحقق آن در زندگی، سرنوشت خود را میسازد. سرنوشت انسان به دست خود انسان است. قرآن کریم میفرماید: خدا هر لحظه در حال تقدیر حوادث است و اینطور نیست که تقدیر حوادث را در یک شب انجام بدهد و بعد در سال آینده این کار را تکرار کند؛ «وکل يوم هو فی شان».
ایکنا – اینکه گفتید در این شب مقدرات انسان تعیین میشود، این تعیین شدن مقدرات نافی اراده و اختیار انسان نیست؟
عرض کردم سرنوشت انسان به دست خود انسان است. «انا هدیناه السبیل اما شاکراً واما کفوراً». کسی که سالها گناه کرده و در این شب توبه نصوح یعنی توبه واقعی میکند، سرنوشت خودش را با توبه تغییر میدهد. سرنوشت انسان به دست خود انسان بوده و آن جنبه تکوینی چیز دیگری است. به صورت تکوینی، خدا نه کسی را بدبخت و نه کسی را خوشبخت میکند، بلکه خدا انسان را آزاد و مختار آفریده است. انسان در این شب دعا و راز و نیاز میکند و با خدا مرتبط میشود، در واقع با توبه ماقبل خودش را از اعمال سیئه و بد اصلاح میکند و درهای سعادت و خوشبختی را که به رویش بسته بود، باز میکند.
معمولاً برای تفسیر سوره قدر کموبیش به نُه روایت از اصول کافی تمسک میجویند که البته این نُه روایت در واقع یک روایت است، منتها در نُه قسمت آمده و همه آنها هم به امام جواد(ع) نسبت داده شده است. روایاتی که درباره قدر در تفسیر سوره قدر در کتاب اصول کافی وارد شده، همه و همه از نظر سند ضعیفاند و نمیتوان بر آنها استناد کرد، چون از جمله راویان این سلسله سند، حسن بن عباس بن حریش است که همه رجالیون گفتهاند وی متهم به دروغگویی و کذب است و لذا ما نمیتوانیم به سخن یک آدم کذاب اعتنا کنیم.
واقع انسان میتواند سرنوشت خودش را با تصمیم و اراده قوی بسازد. دعاهای شب قدر نباید فقط لقلقه زبان باشد. دعا هم لفظی است و هم عملی. دعای لفظی در قالب همین ادعیهای است که میخوانیم، ولی دعای عملی آن تصمیمی است که میگیریم و در عمل آن را پیاده میکنیم. پس شب قدر میتواند شب سرنوشت باشد، ولی نه از جانب خدا، بلکه از جانب خودمان. از جانب خدا هم باشد، به یک معنا درست است، یعنی اصل اینکه قرآن نازل شده و با نزول قرآن، سرنوشت بشر عوض شده است.
اصلا قرآن، نور است و تاریکی جهل را از بین برده است که خود نمونهای از تغییر در سرنوشت است. ولی اینکه در طول سال سرنوشت به همان شب مختوم شود، اینطور نیست، بلکه در طول سال سرنوشت ما به اراده خودمان رقم میخورد و انسانها در شب قدر که شب ارزش و فضیلت و نزول قرآن است، باید قدر ارزش و منزلت خودشان را بدانند و با دعا و مناجات و تصمیم قطعی، از خطاها و لغزشها برگردند و جبران مافات کنند، وگرنه اینکه خدا بخواهد به صورت جبری سرنوشت ما را تا سال آینده رقم بزند، ارزش و اعتباری نخواهد داشت.
ایکنا – رابطه و نسبتی که انسان میتواند با مقدرات و مشیت الهی برقرار کند، چیست. یعنی هم اراده و اختیار خودش را حفظ کرده و هم نسبت و پیوندی با مقدرات و مشیت الهی برقرار کند؟
خدای متعال بارها در قرآن با الفاظ گوناگون میفرماید هر حسنهای که باشد، از جانب خداست و هر سیئهای که باشد، از جانب بندگان خداست. خدا درهای رحمت خود را به روی ما باز کرده و گفته به شما عقل و اراده و آزادی دادم و میتوانید دست به انتخاب بزنید، یعنی خدا خواسته است که ما سعادتمند شویم و اراده او بر خوشبختی ماست، ولی این خواسته خدا باید در فعل ما به فعلیت برسد و در کار ما عینیت پیدا کند. پس اگر ما در آن مسیری پیش برویم که خدای متعال فرموده هر حسنهای از جانب من است، در واقع این اراده ما در طول اراده خدا سبب خوشبختی ما شده، ولی اگر خدا اراده کرده که ما خوشبخت شویم، اما در عین حال ما با آزادی اراده خود تصمیمی ضد خوشبختی بگیریم، اراده ما درست برخلاف اراده و مشیت الهی حرکت کرده است. این کاملا بدیهی و روشن است، خدا اراده کرده که انسانها به سعادت برسند آن هم با آزادی ارادهای که خود آنها دارند.
خدا از یک طرف خیر را میخواهد و از طرف دیگر میگوید شما در انتخاب خیر آزادید. اگر خیر را برگزیدید، اراده شما در طول اراده خدا سبب خوشبختیتان میشود؛ ولی اگر شرّ را برگزیدید، در واقع اراده خودتان را در عرض و در مقابل اراده خدا قرار دادهاید و بدبختی به سویتان سرازیر میشود. به نظر بنده، بحث خیلی روشن است و اگر کسی به طور اجمال اینها را در سوره قدر مطالعه کند، بسیاری از ابهامها حل میشود.
من در اینجا از ترجمه خودم نیز نکتهای را نقل میکنم: در سوره دخان، آیه چهارم آمده است: فیها یُفرَقُ کُلُّ اَمر حَکیم. من این آیه را اینطوری ترجمه کردهام که «در آن شب اصول هر کار سنجیده و استواری بیان گردیده وتفکیک و مشخص میشود». در پانوشت هم توضیح دادهام که امور مهمی که در سرنوشت انسان اثرگذار است به وسیله نزول کتاب آسمانی مشخص میشود، چون نزول قرآن دربردارنده خطوط اصلی و راه سعادت در تمام ابعاد حیات بشری بوده و آن شب سرآغاز طرح اصول و بنیادهای هدایت در بعد عقیده و اخلاق و عمل است. «یُفرَقُ» از مصدر فرق به معنای جدا کردن و جزء جزء کردن بوده و در این آیه، مراد از آن، متمایل نمودن و مشخص ساختن است. به تعبیر دیگر، در شب قدر، شب وقوع هر حادثهای با تقدیر و اندازهگیری دقیق مشخص میشود، ولی همه اینها را خودمان میسازیم. چون اراده میکنیم که در شب قدر خودمان را مهذب و پاک و با تقوا بسازیم، این اراده ما در اعمال و رفتارمان تاثیر میکند و سبب میشود که به سوی سعادت و خوشبختی حرکت کنیم.
شب قدر
سوره قدر در قرآن کریم از جمله سورههایی است که بر نزول قرآن در شبی به نام شب قدر دلالت دارد و از طرفی به ارزش و اهمیت چنین شبی اشاره میکند و آن را از هزارماه برتر و با ارزشمندتر میداند. مفسران در باب تفسیر این سوره و همچنین کیفیت نزول قرآن و شب قدر، دیدگاههای مختلفی را بیانکردهاند که هر کدام از منظری خاص به ابن موضوع پرداختهاند. خبرنگار ایکنا در اصفهان، در همین رابطه گفتوگویی با حجتالسلام والمسلمین محمدعلی کوشا، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و از شاگردان مرحوم آیتالله صالحی نجفآبادی داشته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ فلسفه و معنای قرآنی شب قدر چیست؟
در خصوص شب قدر باید بیش از هر چیز به معنای لغوی «قدر» نظر کنیم و ببینیم که مفسران درباره «قدر»، چه معناهایی به کار بردهاند. برای واژه قدر چندین معنا به کار رفته که مشهورترین آنها، قدر به معنای شرف و منزلت است. خداوند در قرآن میفرماید: «وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ؛ و خدا را آنچنان كه بايد به بزرگى نشناختهاند». مرحوم شیخ طوسی در تفسیر تبیان و محمدبن علی شوکانی، صاحب تفسیر «فتح القدیر» این را برگزیدهاند که قدر به معنای شب شرف و فضیلت است، چون در این شب قرآن نازل شده است. برخی نیز گفتهاند قدر به معنی تنگی و ضیق است، یعنی نزول تعداد فرشتگان در چنین شبی آن قدر زیاد است که فضای زمین برای آنها تنگ میشود. شاهد قرآنی این مدعا آیه ۷ سوره طلاق است که میفرماید: «وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ».
برخی نیز قدر را به معنای تعیین سرنوشت بندگان از این شب تا سال آینده دانستهاند. روایتی از امام محمدباقر(ع) نقل شده است: «یُقَدّرُ فی لیلة القدر کلّ شیءٍ یکونُ فی تلک السّنة الی مثلها من قابلٍ، من خیرٍ و شرّ، طاعة و معصیة، و مولودٍ و اجلٍ، او رزقٍ فما قُدّر فی تلک السّنةَ و قُضیَ فهو المحتوم و لله عزوجل فیه المشیة؛ در شب قدر هر امری از امور بندگان تا شب قدر سال آینده معیّن میشود، از خیر و شرّ، طاعت و معصیت، ولادت و مرگ و روزی موجودات و هر آنچه در آن سال مقدّر گشته حتمی است و خداوند را در آن مشیّت است».
در تفسیر مجمعالبیان آمده که در چنین شبی، کتاب ارزشمندی بر پیامبری ارزشمند و برای امتی که قدر و منزلت دارد، به واسطه فرشته جبرئیل نازل شده است. مرحوم علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان فرمودهاند: منظور از قدر، تقدیر و اندازهگیری است. یعنی خداوند در شب قدر حوادث و امور یک سال را تا سال آینده مقدر میکند که شامل مرگ، رزق، حیات، سعادت و چیزهای دیگر میشود.
ایشان در این زمینه به آیات ۴ تا۶ سوره دخان اشاره میکنند که میفرماید: «فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ؛ أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ؛ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ». آنگاه می گوید:«فرق» به معنای جداسازی و مشخص کردن دو چیز از همدیگر است، و « يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ» یعنی آن امر و واقعهای که باید رخ دهد را خداوند متعال تقدیر و اندازهگیری میکند. ایشان میفرماید: «یفرق» فعل مضارع و استمرار را میرساند. پس شب قدر منحصر به شب نزول قرآن و آن سالی که قرآن در آن نازل شده نیست، بلکه با تکرار سنوات، شب قدر هم تکرار میشود. طبق نظر علامه طباطبایی در هر ماه رمضان، شب قدری هست که در آن شب، امور و حوادث تا سال آینده مقدر میشود.
صاحب مجمع البیان گفتهاست: کلمه قدر به معنای منزلت است و اگر شب قدر را قدر مینامند، به این دلیل است که در این شب، به واسطه نزول قرآن، چنین شبی ارزش و منزلت پیدا کرده است. برخی نیز با اشاره به آیه «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» که گفته شده ارزش شب قدر از هزارماه برتر است، فضیلت آن را از جهت کثرت عبادت در آن شب دانستهاند، چون در این شب بندگان تقرب بیشتری به خدا مییابند و خداوند عنایت و توجه بیشتری به آنان دارد. برخی نیز درباره «مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» گفتهاند به سبب هر امری فرشتگان نازل میشوند.
اینها نقل قولهایی است که اجمالا درباره آنها توضیح دادم. اما برداشتی که بنده با استناد به نظریات استاد مرحوم آیتالله صالحی نجفآبادی دارم، این است که واژه قدر به معنی شرف و فضیلت است، نه لزوماً به معنی تقدیر امور و حوادث تا سال آینده؛ البته این دو معنا قابل جمع است و میتواند تقدیر حوادث تا سال آینده نیز با توضیحی که خواهم داد در آن لحاظ شود، ولی اصل قدر، به معنی شرف و فضیلت است و شرف و فضیلت شب قدر به دلیل نزول قرآن حاصل شده است، بنابراین شرف و فضیلت شب قدر، بالعَرض است نه بالذات.
نکته دیگر اینکه در اینجا «أَلْفِ شَهْرٍ» کنایه از کثرت است، نه اینکه منظور هزار ماه عددی برابر ۸۳سال و اندی باشد، بلکه منظور این است این شب خیلی از روزها و ماههای دیگر با فضیلتتر است، چون در این شب، انسان با اراده و اختیار خود توبه میکند و به سوی حق، حقیقت و خدای یکتا باز میگردد و در واقع این شب سرآغاز سعادت و خوشبختی آدمیان میشود.
واژه قدر به معنی شرف و فضیلت است، نه لزوماً به معنی تقدیر امور و حوادث تا سال آینده؛ البته این دو معنا قابل جمع است و میتواند تقدیر حوادث تا سال آینده نیز با توضیحی که خواهم داد در آن لحاظ شود، ولی اصل قدر، به معنی شرف و فضیلت است و شرف و فضیلت شب قدر به دلیل نزول قرآن حاصل شده است، بنابراین شرف و فضیلت شب قدر، بالعَرض است نه بالذات.
علامه طباطبایی فرمودهاند: قرآن دو نزول دارد؛ یک نزول دفعی که در شب قدر بر پیامبر(ص) نازل شده و دیگری نزول تدریجی آن در طول مدت ۲۳ سال است. چندین نفر از مفسران و محققان، نزول دفعی قرآن را به چالش کشیدهاند، بنده نیز همین موضع و نظر را دارم که قرآن یک نزول بیشتر ندارد و آن نزول تدریجی بوده که در طول ۲۳ سال بر پیامبر(ص) نازل شده است. ادله اثبات این مدعا نیاز به بحثی مفصل دارد. بنابراین در شب قدر، نزول قرآن آغاز شده و در طول ۲۳ سال و به مناسبتهای مختلف نزول آن تداوم پیدا کرده است.
نکته دیگر اینکه تکرار شب قدر، به معنای تکرار سالگرد نزول قرآن است. مثلا ۲۲ بهمن که در یک روز تاریخی رقم خورده، ولی ما هر سال، سالگرد این روز را به عنوان یک ارزش، گرامی میداریم. بنابراین شب قدر به معنای تکرار سالگرد نزول قرآن است، نه اینکه در شب قدر امور تکوینی مقدر شود، درست مثل بعثت که در یک سال و یک لحظه خاص رخ داده و مانیز هر سال، سالروز عید مبعث را گرامی میداریم.
در سوره قدر گفته شده «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»، نگفته «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ لَیلهَ»، یعنی نگفته از هزار شب بهتر است، یا نگفته خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ اسبوع، مثلاًاز هزار هفته بهتر است و یا خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ السنه؛ از هزار سال بهتر است. اینجا سوال میشود چرا «أَلْفِ شَهْرٍ گفته است؟ باید گفت به خاطر رعایت حسن لفظی و فصاحت آیات قرآن کریم که در سجع و وزن آیات به کار برده شده است. آیات سوره قدر همه آیات آن با حرف «ر» ختم میشود. این که گفته شده «أَلْفِ شَهْرٍ» به خاطر آن سَجع و وزن لفظی است، زیرا قرآن در نهایت فصاحت لفظی نازل شده و سجع و وزن و رسایی آن بینظیر است.
در این سوره آمده است: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ ؛ در این شب فرشتگان از سوی پروردگار عالم برای انجام هرکاری نازل میشوند». مرحوم آیتالله صالحی نجفآبادی حرف «و» در «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ» را به معنای «مع» یعنی «با» گرفته است و روح را به قرینه آیه ۵۲ سوره شوری به معنی «وحی» گرفته، یعنی روح در این آیه به معنی وحی و نبوت است، نه به معنای فرشته و جبرئیل. در آیه ۵۲ سوره شوری آمده است: «وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا؛ و همان گونه [که بر پیامبران پیشین وحی کردیم] روحی را [چون قرآن] از امر خود به تو وحی کردیم». اینجا روح به معنای وحی است.
چندین نفر از مفسران و محققان، نزول دفعی قرآن را به چالش کشیدهاند، بنده نیز همین موضع و نظر را دارم که قرآن یک نزول بیشتر ندارد و آن نزول تدریجی بوده که در طول ۲۳ سال بر پیامبر(ص) نازل شده است.
در این سوره، لفظ «تنزل» که در اصل «تتنزل» بوده لزوماً معنای استمراری ندارد که بگوییم شب قدر هر سال تکرار میشود. بلکه شب قدر فقط یک شب بوده که در آن شب، نزول قرآن شروع شده است. آری، قرآن در آن شب نازل شده است. ولی ما هرساله به احترام آن شب و گرامیداشت آن، به دعا و راز و نیاز با خدا میپردازیم. بنابراین «تَنَزَّلُ» به صیغه مضارع، بیان حکایت گذشته است. مثل اینکه اکنون خطیبی بگوید: روز ۲۲ بهمن مردم به کلانتریها میریزند، انقلاب را به پیروزی میرسانند، اظهار شادمانی میکنند. این فعلهای مضارع که در زبان این خطیب مطرح میشود، در مقام بیان حال از گذشته است، نه استمرار حال و آینده. این نکته مهمی است که بارها در قرآن به کار رفته است، یعنی قرآن لفظ مضارع میآورد ولی معنی ماضی را از آن اراده میکند که به این میگویند بیان حکایت از گذشته و یا بیان حال از گذشته، نه اینکه لزوماً هر فعل مضارع به معنای استمرار حال و آینده باشد، این هم نکته مهمی است.
اما تعبیر «مِن کُلِّ اَمر» انتخاب شده و نگفته «مِن اَمرِه» یا «مِن اَمرِنا»، به دلیل حرف «ر» برای تناسب آیات. چون آخر هر آیه به حرف «ر» ختم میشده، تا وزن وسجع آیات که نشانهای از فصاحت قرآن کریم و گویای تناسب لفظی است زیبایی آیات را بیشتر جلوه گر سازد. «اَمر» در اینجا به معنی شیء نیست. «مِن کُلِّ اَمر» به معنای از هر چیزی نیست، بلکه اَمر در اینجا به معنای فرمان و دستور است، نه اینکه به معنی «مِن کُلِّ شَیء» یا «مِن کُلِّ حادِثَه» باشد. «تَنَزَّلُ المَلائِکَه وَالروحُ مِن کُلِّ اَمر»؛ یعنی فرشتگان به سبب هر امر و فرمانی از سوی خدا دراین شب نازل میشوند.
در این سوره، لفظ «تنزل» که در اصل «تتنزل» بوده لزوماً معنای استمراری ندارد که بگوییم شب قدر هر سال تکرار میشود. بلکه شب قدر فقط یک شب بوده که در آن شب، نزول قرآن شروع شده است.
به طور خلاصه، هدف نزول سوره قدر، جلوه دادن عظمت نعمت دین و فیض معنوی الهی در شب نزول قرآن بر رسول گرامی اسلام است که با نزول قرآن در این شب، درهای نعمت و رحمت الهی بر روی مردم گشوده شد و نور وحی سیاهی ظلمت جهل و نادانی را شکافت و از بین برد و تباهیها را زدود که بیان این سوره با این الفاظ، نوعی تسلی و آرامش برای قلب پاک رسول خدا بوده است. یعنی ای پیامبر، تو اینگونه با نزول قرآن در این شب مشمول عنایات و فیض الهی شدی و اینگونه درهای رحمت و معنویت به سویت گشوده شد.
معمولاً برای تفسیر سوره قدر کموبیش به نُه روایت از اصول کافی تمسک میجویند که البته این نُه روایت در واقع یک روایت است، منتها در نُه قسمت آمده و همه آنها هم به امام جواد(ع) نسبت داده شده است. روایاتی که درباره قدر در تفسیر سوره قدر در کتاب اصول کافی وارد شده، همه و همه از نظر سند ضعیفاند و نمیتوان بر آنها استناد کرد، چون از جمله راویان این سلسله سند، حسن بن عباس بن حریش است که همه رجالیون گفتهاند وی متهم به دروغگویی و کذب است و لذا ما نمیتوانیم به سخن یک آدم کذاب اعتنا کنیم. اما اینکه سرنوشت در این شب نوشته میشود، به این معناست که در چنین شبی آدمی سرنوشت خود را با استقبال از وحی الهی و تصمیم بر تحقق آن در زندگی، سرنوشت خود را میسازد. سرنوشت انسان به دست خود انسان است. قرآن کریم میفرماید: خدا هر لحظه در حال تقدیر حوادث است و اینطور نیست که تقدیر حوادث را در یک شب انجام بدهد و بعد در سال آینده این کار را تکرار کند؛ «وکل يوم هو فی شان».
ایکنا – اینکه گفتید در این شب مقدرات انسان تعیین میشود، این تعیین شدن مقدرات نافی اراده و اختیار انسان نیست؟
عرض کردم سرنوشت انسان به دست خود انسان است. «انا هدیناه السبیل اما شاکراً واما کفوراً». کسی که سالها گناه کرده و در این شب توبه نصوح یعنی توبه واقعی میکند، سرنوشت خودش را با توبه تغییر میدهد. سرنوشت انسان به دست خود انسان بوده و آن جنبه تکوینی چیز دیگری است. به صورت تکوینی، خدا نه کسی را بدبخت و نه کسی را خوشبخت میکند، بلکه خدا انسان را آزاد و مختار آفریده است. انسان در این شب دعا و راز و نیاز میکند و با خدا مرتبط میشود، در واقع با توبه ماقبل خودش را از اعمال سیئه و بد اصلاح میکند و درهای سعادت و خوشبختی را که به رویش بسته بود، باز میکند.
معمولاً برای تفسیر سوره قدر کموبیش به نُه روایت از اصول کافی تمسک میجویند که البته این نُه روایت در واقع یک روایت است، منتها در نُه قسمت آمده و همه آنها هم به امام جواد(ع) نسبت داده شده است. روایاتی که درباره قدر در تفسیر سوره قدر در کتاب اصول کافی وارد شده، همه و همه از نظر سند ضعیفاند و نمیتوان بر آنها استناد کرد، چون از جمله راویان این سلسله سند، حسن بن عباس بن حریش است که همه رجالیون گفتهاند وی متهم به دروغگویی و کذب است و لذا ما نمیتوانیم به سخن یک آدم کذاب اعتنا کنیم.
واقع انسان میتواند سرنوشت خودش را با تصمیم و اراده قوی بسازد. دعاهای شب قدر نباید فقط لقلقه زبان باشد. دعا هم لفظی است و هم عملی. دعای لفظی در قالب همین ادعیهای است که میخوانیم، ولی دعای عملی آن تصمیمی است که میگیریم و در عمل آن را پیاده میکنیم. پس شب قدر میتواند شب سرنوشت باشد، ولی نه از جانب خدا، بلکه از جانب خودمان. از جانب خدا هم باشد، به یک معنا درست است، یعنی اصل اینکه قرآن نازل شده و با نزول قرآن، سرنوشت بشر عوض شده است.
اصلا قرآن، نور است و تاریکی جهل را از بین برده است که خود نمونهای از تغییر در سرنوشت است. ولی اینکه در طول سال سرنوشت به همان شب مختوم شود، اینطور نیست، بلکه در طول سال سرنوشت ما به اراده خودمان رقم میخورد و انسانها در شب قدر که شب ارزش و فضیلت و نزول قرآن است، باید قدر ارزش و منزلت خودشان را بدانند و با دعا و مناجات و تصمیم قطعی، از خطاها و لغزشها برگردند و جبران مافات کنند، وگرنه اینکه خدا بخواهد به صورت جبری سرنوشت ما را تا سال آینده رقم بزند، ارزش و اعتباری نخواهد داشت.
ایکنا – رابطه و نسبتی که انسان میتواند با مقدرات و مشیت الهی برقرار کند، چیست. یعنی هم اراده و اختیار خودش را حفظ کرده و هم نسبت و پیوندی با مقدرات و مشیت الهی برقرار کند؟
خدای متعال بارها در قرآن با الفاظ گوناگون میفرماید هر حسنهای که باشد، از جانب خداست و هر سیئهای که باشد، از جانب بندگان خداست. خدا درهای رحمت خود را به روی ما باز کرده و گفته به شما عقل و اراده و آزادی دادم و میتوانید دست به انتخاب بزنید، یعنی خدا خواسته است که ما سعادتمند شویم و اراده او بر خوشبختی ماست، ولی این خواسته خدا باید در فعل ما به فعلیت برسد و در کار ما عینیت پیدا کند. پس اگر ما در آن مسیری پیش برویم که خدای متعال فرموده هر حسنهای از جانب من است، در واقع این اراده ما در طول اراده خدا سبب خوشبختی ما شده، ولی اگر خدا اراده کرده که ما خوشبخت شویم، اما در عین حال ما با آزادی اراده خود تصمیمی ضد خوشبختی بگیریم، اراده ما درست برخلاف اراده و مشیت الهی حرکت کرده است. این کاملا بدیهی و روشن است، خدا اراده کرده که انسانها به سعادت برسند آن هم با آزادی ارادهای که خود آنها دارند.
خدا از یک طرف خیر را میخواهد و از طرف دیگر میگوید شما در انتخاب خیر آزادید. اگر خیر را برگزیدید، اراده شما در طول اراده خدا سبب خوشبختیتان میشود؛ ولی اگر شرّ را برگزیدید، در واقع اراده خودتان را در عرض و در مقابل اراده خدا قرار دادهاید و بدبختی به سویتان سرازیر میشود. به نظر بنده، بحث خیلی روشن است و اگر کسی به طور اجمال اینها را در سوره قدر مطالعه کند، بسیاری از ابهامها حل میشود.
من در اینجا از ترجمه خودم نیز نکتهای را نقل میکنم: در سوره دخان، آیه چهارم آمده است: فیها یُفرَقُ کُلُّ اَمر حَکیم. من این آیه را اینطوری ترجمه کردهام که «در آن شب اصول هر کار سنجیده و استواری بیان گردیده وتفکیک و مشخص میشود». در پانوشت هم توضیح دادهام که امور مهمی که در سرنوشت انسان اثرگذار است به وسیله نزول کتاب آسمانی مشخص میشود، چون نزول قرآن دربردارنده خطوط اصلی و راه سعادت در تمام ابعاد حیات بشری بوده و آن شب سرآغاز طرح اصول و بنیادهای هدایت در بعد عقیده و اخلاق و عمل است. «یُفرَقُ» از مصدر فرق به معنای جدا کردن و جزء جزء کردن بوده و در این آیه، مراد از آن، متمایل نمودن و مشخص ساختن است. به تعبیر دیگر، در شب قدر، شب وقوع هر حادثهای با تقدیر و اندازهگیری دقیق مشخص میشود، ولی همه اینها را خودمان میسازیم. چون اراده میکنیم که در شب قدر خودمان را مهذب و پاک و با تقوا بسازیم، این اراده ما در اعمال و رفتارمان تاثیر میکند و سبب میشود که به سوی سعادت و خوشبختی حرکت کنیم.