امامت در راستای اهداف نبوّت و رسالت
امامت، فرع بر نبوّت است. باید دید که انبیاء برای چه چیزی مبعوث شدند؟
انبیاء آمدند تا مردم را از شرک به توحید بگرایند و مردم را متوجه «اللّٰه» گردانند.
انبیاء آمدند تا عواطف جامعه را رهبری کنند.
انبیاء آمدند تا به انسان «انسانیت» و «هویت واقعی» دهند.
انبیاء سرآغاز وجود انسان را از خدا و پایان کار او را متّصل به سوی خدا میدانند.
انبیاء خرد فردی، خرد خانوادگی و خرد اجتماعی را رهبری میکنند.
انبیاء در وجود انسان امید میآفرینند و هدف عالی ایجاد میکنند.
انبیاء در انسان شخصیت ایجاد میکنند، یعنی احساس بُروز و ظهور نیروهای مثبت و ایجاد دلگرمی و آنگاه تلاش و کوشش در راه خدا و گشودن دنیایی دیگر به روی او.
انبیاء عشقها و محبّتها را سمت و سو میدهند.
انبیاء عقاید را اصلاح و احلاق را الهی و اعمال مردم را رهبری میکنند.
انبیاء برای تربیت آمدهاند. یعنی ایجاد دگرگونی مطلوب در انسان و ایجاد تمایلات عالی و رشد همهجانبۀ او، و هدایت صحیح غرائز در وجود او.
انبیاء، عادت نیک در آدمی ایجاد میکنند، هدف عالی به انسانها میدهند و انسانیت انسان را به کمال میرسانند.
امامت یعنی تداوم کار انبیاء هرچند که خود امامان معصوم، نبیّ و رسول نیستند امّا اهدافِ نبوّت و رسالت و برنامۀ آنان را دنبال میکنند. البته نه انبیاء در اصل برای حکومت کردن آمدند و نه امامان تشنۀ حکومت و قدرت بودند، ولی از حکومت و قدرت در صورت فراهم آمدن شرایط تحقق آن به نحو شایسته و بایسته در جهت احیای ارزشهای انسانی و الهی استفاده میکردند.
مستندات قرآنی قیام امام حسین×
شماری از آیات قرآن کریم تصریح به نافرمانی و سرپیچی از دستور و فرمان گروهها و کسانی را دارد که در یک جمعبندی، دستکم 23 گروه را تشکیل میدهند. کافی است که تعبیرات «لا تُطِعْ». «لا تُطِیْعُوْا»، «لا تَتَّبِعْ» و «لا تَتَّبِعُوا» را در آیات زیر مورد توجّه و دقّت قرار گیرد: امّا صیغۀ مفرد:
- «وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ؛ و از هوسهای کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و کسانی که به آخرت ایمان ندارند و برای پروردگار خویش همتا قرار میدهند پیروی مکن».[1]
- «وَ قالَ مُوسى لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني في قَوْمي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدينَ؛ و موسی به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قوم باش و به اصلاح [امور] بپرداز و از راه مفسدان پیروی مکن».[2]
- «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ؛ ای داود، ما تو را در زمین خلیفه ساختیم، پس در میان مردم به حق داروی کن، و از هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا گمراه سازد».[3]
- «وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَكَ مِنَ الْحَقِّ؛ از هوسهای آنان [با انحرافی که] از حق به تو رسیده، پیروی مکن».[4]
- «وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ؛ و از هوس آنان پیروی مکن و برحذر باش از اینکه تو را از برخی چیزها که خدا به تو نازل کرده منحرف نسازند».[5]
- «فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ؛ [مردم را به توحید] دعوت کن و چنانکه فرمان یافتهای پایدار باش و هوسهای آنان پیروی مکن، و بگو: من به هر کتاب [آسمانی] ایمان آوردهام و فرمان یافتهام که در میان شما به عدالت رفتار کنم».[6]
«وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ؛ و از هوسهای کسانی که نمیدانند پیروی مکن».[7]
بنابراین، هفت بار در قرآن کریم با صیعۀ مفرد نهی خطابی «لا تَتَّبِعْ» از پیروی کردنِ «مکذِّبان»، «منکران قیامت»، «مشرکان»، «مفسدان» و «هوسپرستان» با صراحت تمام نهی شده است.
امّا صیغۀ تثنیه
«فَاسْتَقيما وَ لا تَتَّبِعانِ سَبيلَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ؛ شما دو تن (موسی و هارون) استوار بمانید و هرگز از راه کسانی که نمیدانند پیروی نکنید».[8]
امّا صیغۀ جمع
«... وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ ...؛ و گامهای شیطان را پی نگیرید».[9]
- «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا ...؛ و از هوس پیروی نکنید تا از حق عدول کنید».[10]
- «وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثيراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبيل؛ و از هوسهای قومی پیروی نکنید که قبلاً گمراه بوده و بسیاری را به گمراهی کشاندهاند و از راه میانه و راست منحرف شدهاند».[11]
- «وَ أَنَّ هذا صِراطي مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ؛ و این است راه من که مستقیم است، پس آن را پیروی کنید و از راههای دیگر پیروی نکنید».[12]
- «وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياء؛ و از اولیائی غیر از او پیروی نکنید».[13]
و امّا لا تُطِعْ به صیغۀ مفرد
- «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً؛ و اطاعت نکن از کسی که دل او را از یاد خود غافل ساختهایم و از هوس خود پیروی کرده و کارش افراط و تجاوز از حدّ است».[14]
- «فَلا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبيراً؛ از کافران اطاعت مکن و بدین وسیله [به حکم قرآن] به جهاد بزرگ بپرداز».[15]
- «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقينَ؛ ای پیامبر، از خدا پروا کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن».[16]
- «وَ لا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقينَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ؛ و از کافران و منافقان اطاعت نکن و آزارشان را واگذار (نادیده بگیر و مقابله به مثل نکن) و بر خدا توکل کن».[17]
- «فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبينَ وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلاَّفٍ مَهينٍ هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَميمٍ مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثيمٍ عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنيمٍ أَنْ كانَ ذا مالٍ وَ بَنينَ؛ پس تکذیبکنندگان را اطاعت نکن، آنان آرزو دارند که تو نرمی و سازش کنی تا آنان نیز نرمی و سازش کنند. و اطاعت نکن هیچ سوگندپیشۀ پستی را که بسیار عیبجو [و] تجاوزگر [و] گنهپیشه است. علاوه بر آن خشن و بیتبار است، به صِرفِ آنکه دارای مال و پسران است».[18]
- «فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ كَفُوراً؛ پس برای حکم پروردگارت صبر پیشه کن و از هیچ گنهکار یا کفرپیشهای از آنان اطاعت نکن».[19]
- و همچنین در سورۀ علق، آیۀ 19 «أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى ... كَلاَّ لا تُطِعْهُ ...؛ چه بینی ای پیامبر، اگر او تکذیب کرد و روی گرداند [- آیا راه نجاتی دارد؟ خیر]، هرگز او را اطاعت مکن».
و امّا وَ لا تُطيعُوا به صیغة جمع
- «وَ لا تُطيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفيْنَ؛ از فرمان اسرافکاران اطاعت نکنید».[20]
- «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تُطيعُوا الَّذينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرينَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر از کسانی که کافر شدهاند اطاعت کنید شما را به واپسینهای [جاهلیت]تان باز میگردانند، آنگاه زیانکار خواهید شد».[21]
- «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تُطيعُوا فَريقاً مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ كافِرينَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید؛ اگر گروهی از کسانی را که کتاب آسمانی داده شدهاند، اطاعت کنید. شما را پس از ایمانتان به کفر برمیگردانند».[22]
از طرفی هم، قرآن کریم، نتیجۀ اطاعت کورکورانه و بیچون و چرا از نااهلان را ورود به آتش دوزخ دانسته است.
- «يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولاً؛ روزی که چهرههاشان در آتش دگرگون شود، گویند: ای کاش خدا و پیامبر را اطاعت میکردیم».[23]
- «وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبيلاً؛ و گویند: پروردگارا، ما از مهتران و بزرگان خود اطاعت کردیم، و ما را از راه [حق] گمراه کردند».[24]
- «رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً كَبيراً؛ پروردگارا، آنان را دوچندان عذاب کن و آنان را کاملاً از رحمت خود دور فرما».[25]
نتیجه
با توجّه به نهی شدید آیات فوق از:
1. اطاعت از مفسدان. 2. هوسجویان. 3. نادانان. 4. شیطان صفتان. 5. گمراهان. 6. گمراهکنندگان. 7. تفرقهجویان. 8. غافلان از یاد حق. 9. کافران. 10. منافقان. 11. تکذیبکنندگان آیات حق. 12. سوگندخوران به ناحق. 13. پستمنشان. 14. عیبجویان. 15. سخنچینان و دو بههمزنان. 16. مانعان خیر. 17. متجاوزان. 18. گناهپیشگان. 19. بدخویان خشونتورز (پرخوران و ناسپاسان). 20. فرومایگان و بیاصل و تباران (نانجیبان و شرارتپیشگان). 21. گناهکاران. 22. کفرپیشگان و ناسپاسان. 23. منکران و اعراضپیشگان از حق. معلوم میشود که به حکم قرآن کریم، مسلمان موّحدی هرگز نباید فرمانبرداری گروهها و افرادی که ویژگیهای فوق را دارند، گردن نهد.
حال در شرایطی که امام حسین× با حاکم و حکومتی مواجه است که تمام صفات منفی بیست و سهگانۀ فوق در او جمع است. آیا با توجه به نهی شدید آیات مذکور از اطاعت و فرمانبری چنین کسان، امام× میتواند با چنین فرد فاسد و حکومت پر از جور و جفای او سرسازش و تسلیم داشته باشد؟! قطعاً جواب منفی است. بنابراین، به حکم قرآن کریم، امام حسین× که وارث به حق پیامبر اکرم| است هرگز تابع چنین حاکم تبهکار و ستمکاری نمیشود. چون همراهی و همگامی با او مصداق «تعاون بر اثم و عدوان» است و قرآن میفرماید: «وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ».[26]
از سوی دیگر، قرآن کریم میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا اطاعت کنید و از این پیامبر و کسانی از خودتان که متولّیان امر شما هستند اطاعت کنید، و اگر در چیزی با یکدیگر اختلاف پیدا کردید – اگر به خدا و روز واپسین ایمان دارید – آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید که این بهتر و سرانجامش نیکوتر است».[27]
ادامه دارد...
یادداشت ها:
[1] . انعام/ 150.
[2] . اعراف/ 142.
[3] . ص/ 26.
[4] . مائده/ 48.
[5] . مائده/ 49.
[6] . شوری/ 15.
[7] . جاثیه/ 18.
[8] . یونس/ 89.
[9] . بقره/ 168 و 208؛ انعام/ 142؛ نور/ 21.
[10] . نساء/ 135.
[11] . مائده/ 77.
[12] . انعام/ 153.
[13] . اعراف/ 3.
[14] . کهف/ 28 (فُرُط اسم مصدر است و مصدر آن «فَرْط» است).
[15] . فرقان/ 52.
[16] . احزاب/ 1.
[17] . احزاب/ 48.
[18] . قلم/ 8 – 14.
[19] . انسان/ 24.
[20] . شعراء/ 151.
[21] . آل عمران/ 149.
[22] . آل عمران/ 100.
[23] . احزاب/ 66.
[24] . احزاب/ 67.
[25] . احزاب/ 68.
[26] . ماوده/ 2.
[27] . نساء/ 59.