محمدعلی کوشا
پرسش: در قرآن چند آیه وجود دارد که نگاه نامناسبی به زنان را ایجاد می کند:
1.سوره (2) بقره آيه 223 «زنان شما كشتزار شمايند پس از هر طريق كه مىخواهيد براى كشت آنها وارد شويد براى ثواب ابدى ...».
2.سوره نساء (4) آيه 34 «مردان از زنان برترند،... زنانى كه از نافرمانى و مخالفت آنها بيمناكايد كتك بزنيد»!
3.سوره تغابن (64) آيه 14 «برخى زنان دشمنان شمايند...».
4.سوره نساء (4) آيه 15 «زنانى كه عمل ناشايست كنند، 4 شاهد مسلمان بخواهيد چنانچه شهادت دادند آنها را در خانه نگاه داريد تا مرگشان فرا رسد»!
5.سوره توبه (9) آيه 87 «آنها (مردان) كه راضى شدند كه قرين زنان باشند پس نادان بمانند».
6.سوره نساء (4) آيه 3 «... تا چهار زن نكاح كنيد و اگر از رعايت عدالت ميان آنان مىترسيد يك زن اختيار كنيد يا به كنيزكى اكتفا كنيد...».
حال سؤال من اين است :
آيا مزرعه شمردن زنان و كتك زدن آنها تنها به خاطر بيم از نافرمانى آنان، از ترواشات فكرى يك بيمار روانى ساديسمى نيست؟!
آيا نادان شمردن زنان و نزديكى با كنيزكى در صورت نداشتن چهار زن ، خود بزرگترين توهين به زن نيست؟!
آيا زن و مرد از ديدگاه خدا باهم برابرند؟
پاسخ به پرسش چهاردهم
اوّلا از شش آيهاى كه سؤالكننده بدانها ايراد گرفته نه شماره آيات را درست نوشته و نه ترجمه صحيحى را از آنها ارائه نموده است !
ثانيآ ترجمه صحيح آيات مذكور چنين است:
1 ـ سوره بقره (2)، آيه:223
«زنان شما كشتزار شمايند، پس هر گونه كه خواستيد به كشتزارتان درآييد و براىخودتان ]توشه نيك [ پيش فرستيد و از خدا پروا داشته باشيد...».
2 ـ سوره نساء (4)، آيه:34
«مردان سرپرست زنانند بدان روى كه خداوند برخى از آنان را بر برخى ديگر برترى داده است و نيز بدان جهت كه از اموالشان ]در زندگى مشترك خود[ هزينه مىكنند، پس زنان شايسته ، فرمانبردارند و در غياب ]شوهر حقوق او را[ حفظ مىكنند همانگونه كه خدا ]حقوق آنان را[ حفظ كرده است. و زنانى كه از ناسازگارىآنان بيم داريد ]نخست [ اندرزشان دهيد و ]اگر سود نبخشيد[ در بستر از آنان دورى كنيد و ]اگر نتيجهاى نداشت [ بزنيدشان، پس اگر از شما اطاعت كردند راهى بر زيانشان مجوييد كه خدا بس والاى بزرگ است.
3 ـ سوره تغابن (64)، آيه:14
«اى مؤمنان! برخى از همسران و فرزندانتان دشمن شمايند؛ پس، از آنان دورىگزينيد و اگر درگذريد و ببخشاييد و چشم بپوشيد بىگمان خداوند (نيز) آمرزندهاى مهربان است».
4 ـ سوره نساء (4)، آيه:15
«و از زنان شما آنان كه زنا كنند، چهار تن از ميان خود بر آنان گواه بگيريد و اگر گواهى دهند، آنها را در خانهها باز داريد تا مرگ آنان را دريابد يا خداوند راهى ]ديگر[ پيش پاى آنها بگذارد».
5 ـ سوره توبه (9)، آيه:87
«آنان راضى شدهاند كه واپس ماندگان ]از جهاد[ باشند و بر دلهايشان مُهر نهاده شدهاست از اين رو درنمىيابند».
6 ـ سوره نساء (4)، آيه:3
«و اگر مىترسيد كه درباره دختران يتيم ]در صورت ازدواج با آنان [به عدالت رفتار نكنيد با زنان ]غير يتيم [ كه مورد پسند شما باشند، دو دو، و سه سه، و چهار چهار ازدواج كنيد و اگر مىترسيد كه به عدالت عمل نكنيد با يكى ]ازدواج كنيد[ و يا كنيز خود را ]به همسرى گزينيد [اين كار به دورى شما از انحراف نزديكتر است».
ثالثآ عمده اشكال و ايراد سؤالكننده مبتنىبر برداشت نادرست از آيات مذكور است.
و امّا تشبيه زنان به كشتزار بيانگر نكته بس دقيق و لطيفى است كه قرآن مىخواهد با اين بيان ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانى مجسّم كند كه زن يك وسيله اطفاء شهوت نيست، بلكه وسيلهاى بس ارجمند براى حفظ حيات نوع بشر است . همانگونه كه آدمى براى ادامه زندگى نيازمند به تغذيه است و بدون كشت و زرع مواد غذايى ، زندگى او تأمين نمىشود، براى ادامه نوع خود نيز نيازمند وجود پر ارج زن است .
و امّا اينكه چرا در آيه 34 سوره نساء درصورت ناسازگارى بعضى زنان مسئله زدن آنها به وسيله همسرشان مطرح شده؟
در جواب بايد گفت:
اوّلا: تنبيه بدنى در آيه، مشروط به اين است كه راههاىديگرى كه در آيه آمده مؤثّر واقع نشود.
ثانيآ: براساس دستورات فقهى در اين باره، تنبيه بدنى بايد كاملا ملايم و خفيف باشد نه به گونهاى كه موجب جراحت و كبودى و يا شكستگى شود.
ثالثآ: چنين مرحلهاى معمولا براى زنانى پيش مىآيد كه به تعبير روانكاوان حالتى به نام مازوشيسم يا آزارطلبى دارند و گاهى كه اين حالت در آنها تشديد مىشود تنها راه آرامش آنان تنبيه مختصر بدنى است كه براى آنان يك نوع درمان روانى محسوب مىشود.
رابعآ: محيطى كه اين گونه آيات در آن نازل شده بايد مدّنظر قرارگيرد؛ در شرايط زمان نزول آيه، اين دستور براى شمارى از زنانِ به دور از فكر و فرهنگ كارساز بوده است، و قطعآ در شرايطى ديگر كه فكر و فرهنگ انسانها تحوّل صعودى پيدا كند به طور طبيعى زمينه اِعمال چنين دستورى هم منتفىمى شود.
و امّا ازدواج احتمالى با كنيزان درصورت فراهم نبودن زمينه ازدواج با زنان آزاد، مستلزم هيچگونه توهينى به زنان آزاد نيست و اصولا آيه سوم سوره نساء بيانگر اين واقعيت است كه درصورتى كه ازدواج با يتيمان مبتنىبر اصول عدالت و رعايت آن باشد تعدد زوجات بلااشكال خواهد بود، و برخلاف تصوّر سؤالكننده در هيچ يك از آيات قرآن نسبت نادانى به زنان داده نشده است.
و امّا حقوقى كه در اسلام براى زن و مرد مطرح شده ، كاملا منطبق با اصول فطرت و ساختار وجودى آنهاست و سوءاستفاده شمارى از مسلماننماها و عدم رعايت حقوق زنان به وسيله آنان را هرگز نبايد به حساب دستورات اسلام گذاشت . چه بسا بهترين قانون هم در موارد و شرايطى مورد سوءاستفاده سودجويان قرارگيرد و بهرهبردارىهاى نامشروع از آن كنند.
در خصوص مسئله حقوق زن به كتابهاى مربوط به اين موضوع از جمله «نظام حقوق زن در اسلام»[1] از شهيد مطهّرى و «حقوق زن در اسلام»[2] از يحيى نورى و«شخصيت و حقوق زن در اسلام»[3] از مهدى مهريزى مراجعه شود.
یادداشت ها:
[1] . مطهرى ، مرتضى ، مجموعه آثار 26 (نظام حقوق زن در اسلام )، چاپ اوّل ، تهران ، 1378ش .
[2] . نورى ، يحيى ، حقوق زن در اسلام، چاپ اول ، تهران ، انتشارات فراهانى ، بىتا.
[3] . مهريزى ، مهدى ، شخصيت و حقوق زن در اسلام، انتشارات علمى و فرهنگى ، چاپ دوّم ، تهران ، 1386ش .