دکتر محمدرضا بهشتی در سیزدهمین جلسه تفسیر دعای مکارم الاخلاق درباره رفع ظلم و ستم اظهار کرد: خداوند مقبولیت رسالت پیامبران را در برقراری و برپایی قسط و عدل می داند. حکومت ها در معرض این آسیب قرار دارند؛ مقبولیت و مشروعیت حاکمیت ها به نوع مواجهه و تکلیف پذیری در مقابل ستم و رفع ستم بستگی دارد. حاکمیت عدل، موجه و مشروع حاکمیتی است که هیچ چیزی را بالاتر از رفع ظلم و پیشگیری از ظلم برای آن اولویت نداشته باشد.
به گزارش خبرنگار شفقنا، دکتر محمدرضا بهشتی با اشاره به کرامت انسانی توضیح داد: کرامت انسانی و کرامت ایمان هیچ کدام مجال این را نمی دهد که ما زیر بار رقیت کس دیگری قرار بگیریم. حضرت امیر(ع) در روایتی می گوید، بنده کس دیگری نباش خداوند تو را آزاد آفریده است؛ بنابراین اصل بر کرامت انسانی و ایمان است می بینیم که این آموزه دینی بسیار اصیل است. چه نسبت به خود و چه نسبت به دیگران وظیفه حفظ این کرامت را داریم.
او با توجه به عاقبت افراد ظالم توضیح داد: حضرت امیر(ع) در نامه به حسینین(ع) خطاب می کند، دشمن ستمکار و یاوری کننده مظلوم باشید. کسی که ظلم کند باید بداند در این نظام الهی که در جهان حاکم است، ظلم او بی پاسخ داده می شود چه در این دنیا و چه در آخرت. اما فردی هم که نسبت به ظلم دیگران بی اعتنا است او هم دست کمی از فرد ظالم ندارد.
بهشتی با بیان روایتی از پیامبر(ص) عنوان کرد: خداوند عزوجل می گوید قسم به عزت و جلالم به درستی و به حق از ستمکار در این دنیا و آخرت انتقام خواهم گرفت. خداوند از کسانی که مظلوم را می بیند و قادرند که او را یاری کند اما یاری نمی کند، انتقام خواهد گرفت. خدایا از میان مردم دستی و یاری را برای من قرار بده که یاور من باشند. به ویژه حکومت ها در معرض این آسیب قرار دارند؛ مقبولیت و مشروعیت حاکمیت ها به نوع مواجهه و تکلیف پذیری در مقابل ستم و رفع ستم بستگی دارد.
او با اشاره به آیه ۲۵ سوره حدید «لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَالْمیزانَ لِیقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ» بیان کرد: همان کسی که رسالت پیامبری را بر دوش پیامبران می گذارد، مقبولیت آنها را هم در برقراری و برپایی قسط و عدل می داند.
بهشتی با قرائت بخشی از دعا «وَ اجْعَلْ لِی یَداً عَلَى مَنْ ظَلَمَنِی» یادآور شد: این “ید” گذشته از اینکه از خود خداوند استعانت جسته می شود، طریق و راه استعانت که بخواهد در جامعه انسانی بروز کند و به نوعی همراهی و یاری مردم است. حاکمیت عدل و مشروع حاکمیتی است که هیچ چیزی بالاتر از رفع ظلم و پیشگیری از ظلم برای آن اولویت نداشته باشد. نه فقط برپایی نظام ها به قسط و عدل وابسته است بلکه حتی خود رسالت ها هم به عدل و پیشگیری از ظلم بستگی دارد.
این استاد دانشگاه درباره مفهوم دیگر «ید» تصریح کرد: ید در اینجا می تواند نظام اجتماعی هم باشد. خدایا به من زبانی بده در مقابل کسی که بر من دشمنی می ورزد یعنی زبان گویایی بده اگر حق با من است برای حق خودم با زبان گویایی دفاع کنم.
او ادامه داد: زبان برتری، برای اتمام حجت و حجیت به من عطا کن. خداوندا زبان گویایی به من بده تا سخن بگویم البته نه با جدال و تخاصم که از این طریق بتوانم غلبه کنم بلکه سخنی که دعوتی به سوی پروردگار باشد.
بهشتی با اشاره به آیه «وَجادِلهُم بِالَّتی هِیَ أَحسَنُ » درباره جدال کردن گفت: اصل معنای “جادِلهُم” در این آیه به معنای این نیست که ما به مجادله بپردازیم، بلکه یعنی یک مباحثه ای که عصبیت، خودبرتربینی و خشونت در آن وجود نداشته باشد. اگر کسی بخواهد با زبان، برتری خودش را به دیگران القا کند، کس دیگری هم وجود دارد که زبان گویا و پرگوتری داشته باشد البته زبان یکی از ابزارهای قدرت است. باید از سخن ما بوی حق و حقیقت بیایید و کوشش برای راهیابی و راهگشایی باشد آن هم با زبانی که از سلم است بنابراین چنین سخنی بر دل هم نشیند.
بهشتی با اشاره به «وَ لِسَاناً عَلَى مَنْ خَاصَمَنِی» عنوان کرد: خداوندا زبانی در مقابل کسی به من بده که نسبت به من خشونت ورزیده است. اگر زبان و سخن با خصومت باشد تمام اعمال افراد را فرو می ریزد. نباید فکر کنیم که با زبان خصومت می توان به برتری رسید بلکه در یک جایی تمام اعمال ما از بین می رود. اگر دیدیم که مباحثه و گفت و گویی با جدل آمیخته شده باید از آن دوری کنیم. در گفت و گو باید با دیگران هم اندیشی کنیم نه اینکه به دعوا و مجادله بپردازیم. البته در برخی از موارد هم شیطان ما را برای جدل کردن بر می انگیزد اما ما باید از جدلی که هیچ نتیجه ندارد بپرهیزیم.
او افزود: «وَظَفَراً بِمَنْ عَانَدَنِی» خدایا پیروزی به من عطا کن در مقابل کسی که نسبت به من عناد می ورزد. عناد به معنای این است که وقتی حقیقتی آشکار می شود آن حقیقت را کتمان می کنیم. حضرت امیر(ع) در روایتی می گوید، «أشبَهُ النّاسِ بأنبیاءِ اللّه ِ أقوَلُهُم لِلحَقِّ، و أصبَرُهُم علَى العَمَلِ بهِ» هر کسی که حق گوتر باشد چنین افرادی به پیامبران شبیه تر هستند. کسانی که در خلوت پا روی حق می گذارند به اسم اینکه در جایی سبب نصرت و یاری در دین شوند از پیامبران فاصله می گیرند.
بهشتی با قرائت بخش دیگری از این فراز «وَ هَبْ لِی مَکْراً عَلَى مَنْ کَایَدَنِی، وَ قُدْرَهً عَلَى مَنِ اضْطَهَدَنِی، وَ تَکْذِیباً لِمَنْ قَصَبَنِی، وَ سَلَامَهً مِمَّنْ تَوَعَّدَنِی، وَ وَفِّقْنِی لِطَاعَهِ مَنْ سَدَّدَنِی، وَ مُتَابَعَهِ مَنْ أَرْشَدَنِی» بیان کرد: مکر در عبارات فارسی معنای منفی دارد و در اغلب مواقع معنای منفی از آن برداشت می شود. اما وقتی به قرآن رجوع می کنیم حدودا در ۲۰ مورد است که تعبیر مکر آمده و این مکر به خدا هم نسبت داده شده است برای مثال در سوره آل عمران آیه ۵۴ « وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِین» آمده است.
او درباره واژه “مکر” افزود: زمانی که واژه مکر را به کار می بریم به معنای چاره جویی است با این حال با معنای منفی به کار می رود و در بیشتر مواقع معنای منفی مکر نسبت به معنای مثبت آن غلبه دارد. روایت هایی هم که در باب مذمت مکر آمده بسیار زیاد است برای مثال از پیامبر(ص) روایت شده است «لیَسَ مِنا منَ ماکِرَ مُسلِماً» کسی که در مقابل مسلمانی مکر کند از ما نیست و از زمره مسلمانان خارج می شود. البته در بعضی مواقع از تعبیر “مُسلِماً” هم خارج می شود درجایی امام علی(ع) می گوید «المَکرُ بِمَن ائتمنَکَ کُفرُ» یعنی مکر کردن با کسی که تو را امین دانسته است و در اینجا دیگر “مُسلِماً” معنا نمی دهد. جایگاه کسانی که مکر می ورزند، خدعه و خیانت می کنند در آتش است چون هر سه آنها در آتش قرار دارند.
این استاد دانشگاه درباره اثر وضعی مکر تصریح کرد: مکر اثر وضعی خودش را دارد یکی از اثرات وضعی مکر این است که نتیجه مکر حتما به صاحب آن بر می گردد. حضرت امیر(ع) در روایتی اشاره می کند کسی که برای دیگران نقشه می ریزد، خودش هم در این نقشه گرفتار می شود و دور او را می گیرد. نقشه کشیدن برای دیگران از خصلت انسان های لعین و فرومایه است. باید در درون خودمان خیلی پایین آمده باشیم که برای مکر کردن نسبت به دیگران نقشه بکشیم. برخی هوشمندی را با مکر اشتباه می گیرند، افراد هوشمند راه رسیدن به مسیری را بسیار دقیق و خوب انتخاب می کنند مانند هوشمندی که پیامبر(ص) در جنگ ها به کار می گرفتند. البته از طرف دیگر هم برخی با بهتان زدن نسبت به دیگران می خواهند بر آنها غلبه پیدا کنند.
بهشتی با بیان«وَ هَبْ لِی مَکْراً عَلَى مَنْ کَایَدَنِی» افزود: هر کسی به دیگران تعدی کند در ابتدا به منش انسانی، کرامت و شرف خودش ستم کرده است و این هوشمندی نیست. آفت تیز هوشی و ذکاوت مکر است و غیر از تدبیر است. مکر لزوما معنای منفی ندارد و در اینجا مکر به معنای تدبیر و هوشمندی نیست. خداوندا به من هوشمندی عطا کن که بتوانم با مسایل مواجه شوم و بعد هم با موفقیت خارج شوم؛ به ویژه در مقابل کسانی که کید(فریب) می ورزند. کید به هیچ وجه معنای مثبتی ندارد و همان خدعه است که در مقابل مکر به کار می رود و مقصود کسانی هستند که برای من طرح بد ریختند.
او ادامه داد: «وَ قُدْرَهً عَلَى مَنِ اضْطَهَدَنِی وَ تَکْذِیباً لِمَنْ قَصَبَنِی» خدایا به من قدرتی بده نسبت به کسی به من قهر ورزیده است. نیرومندی در مقابل نیرو قرار می گیرد. اگر نیرویی در مقابل نیروی دیگر قرار گرفت و نیروی دیگر غلبه کرد و غالب شد این نیرو مقهور می شود “اضْطَهَدَنِی” در اینجا به معنای قهر است. خدایا به من امکان تکذیب بده تا بتوانم حرف ناروایی که من زده شده را تکذیب کنم. البته تکذیب هم می تواند درونی و هم بیرونی باشد، خدایا توان مقابله با ناروایی” قَصَبَنِی” که به من نسبت داده می شود را عطا کن.
بهشتی با توضیح در مورد «وَ سَلَامَهً مِمَّنْ تَوَعَّدَنِی، وَ وَفِّقْنِی لِطَاعَهِ مَنْ سَدَّدَنِی، وَ مُتَابَعَهِ مَنْ أَرْشَدَنِی» اظهار کرد: در برابر کسى که تهدیدم مىکند، وسیلهى رهایى عطا کن، و به پیروى از کسى مرا به سوی تو می خواند و در رفتن به راه کسى که مرا ارشاد مىکند، موفق بدار.