محمدعلی کوشا
پرسش: همانطور كه مىدانيم مبناى اسلام بر ردّ بت پرستى و پذيرش توحيد است. مبارزه با بتپرستى سختتر بود يا مبارزه با بردهدارى؟ همانطور كه مىدانيم كورش كبير در هزار و اندى سال قبل از پيامبر بردهدارى را در تمام سرزمينهاى تحت سلطه خود منع كرده بود، چطور اسلام اين كار را نكرد؟ در آيات قرآن به مسلمانان اجازه داده شده است كه با كنيز متصرفى خود همبستر شوند (آيه 6 و7 سوره مؤمنون ، آيه 28 و 29 سوره معارج). البته در تاريخ نيز ردّ پاى آن را مىبينيم: 1) از مهلّب بن ابى صُفره روايت است كه گفت: در روزگار عمر شهر اهواز را محاصره كرديم و آن را گشوديم، ولى مردم اين شهر با عمر در صلح بودهاند پس به ايشان بازگردانيد. 2) از عطاء روايت است كه گفت: شوشتر با صلح گشوده شده؛ ولى مردم آن كافر شدند. مجاهدان اسلام با آنان پيكار كردند و اسيرشان كردند و مسلمانان به زنان ايشان دست يافتند و زنان از آنان فرزند آوردند. عمر دستور داد كه زنان را آزاد كنند و آنها را از مسلمانها جدا سازند ]شرح السير الكبير، سرخسى 1/173 (شماره المنجد: 355)[ و اين امرى بديهى است كه هيچوقت زنى مايل به همبستر شدن با مردان دشمن نيست، آيا اين كار نوعى تجاوز نيست؟...
پاسخ:
اوّلا بيان اين نكته لازم است كه مبارزه با بت پرستى قابل قياس با مبارزه تدريجى براى لغو بردگى نيست. ثانيآ در خصوص برخورد با بردگان و كمّ و كيف آن، عمل، رفتار، كردار و گفتار پيامبر اسلام )ص) براى ما حجّت است نه اعمال و رفتار حاكمان و خلفاى غيرمعصوم، هرچند كه آنان رفتار خود را اسلامى جلوه داده باشند.
ضمنآ احكام اسيرانى كه به هنگام پيكار با مسلمانان گرفتار مىشوند، در اسلام روشن است. آنها يا مسلمان هستند كه به جنگ با برادران خود آمدهاند يا از پيروان اسلام بهشمار نمىآيند. اگر مسلمان باشند پس از پايان رسيدن جنگ، آزاد مىشوند؛ نه آنان را مىكشند و نه از آنها فديه يعنى تاوان مىگيرند. چنان كه در ماجراى پيكار صفّين اميرالمؤمنين (ع)به مالكاشتر فرمود: «اِنَّ أَسيرَ اَهْلِ الْقِبْلَةِ لايُفادى ولايُقْتَلُ»[1] و اما اگر از كفّار باشند آيه 4 سوره محمّد تكليف آنها را معلوم داشته است. بنابراين، اصل فَاِمّا مَنًّا بَعْدُ إِمّا فِداءً (يا آزاد ساختن بىقيد و شرط و يا آزاد كردن به شرط پرداخت تاوان) به قوّت خود باقى مىماند.
هر كس رويداهاى جنگ بينالملل اوّل و دوم را بررسى كند به روشنى درمىيابد مردم متمدّنى كه از مخالفت با بردهدارى دم مىزدند، درباره اسيران دشمن چنان جناياتى مرتكب شدند كه نظير آنها از بردهفروشان كهن نيز گزارش نشده است.
پيامبراكرم(ص) درباره اسيران فرمودهاند: «اللهَ اللهَ فيما مَلَكَتْ اَيْمانُكُمْ اَلْبِسُوا ظُهُورَهُمْ وَ اَشْبِعُوا بُطونَهُمْ وَ اَلِينُوا لَهُمُ الْقَوْلَ»[2] «از خدا درباره اسيرانى كه در دست داريد بترسيد، ازخدا بترسيد، پيكرشان را بپوشانيد، شكمشان را سير كنيد و در گفتار با آنها نرمى نشان دهيد».
و نيز فرموده است : «مَنْ لَطَمَ مَمْلُوكَهُ اَوْ ضَرَبَهُ فَكَفّارَتُهُ اَنْ يُعْتِقَهُ»[3] «كسى كه بر مملوك خود سيلى زند يا او را كتك بزند، كفّاره اين كار آن است كه او را آزاد كند».
به هر حال، بردگى ويژه كسانى است كه با مسلمانان بجنگند، چنان كه محقّقِ حلّى در «شرايعالاسلام» نوشته است «يُخْتَصُّ الرِّقُّ بِأَهْلِ الْحَرْبِ».[4] يعنى بردگى فقط اختصاص به كسانى پيدا مىكند كه با مسلمانها بجنگند.
بنابراين اگر جنگى در ميان نيايد، اسلام اجازه نمىدهد كسى را به عنوان برده يا اسير گرفتار كنند و همه فقها اين را پذيرفتهاند. و حتى اسيرانى كه مسلمانان بر آنان دست مىيابند تنها از كفّار محارب گرفته مىشوند نه از كافران صلحجو. به هر حال اگر ضوابطى را كه اسلام در رفتار با اسيران و بردگان آورده درنظر بگيريم به يقين مىتوان گفت كه اين آيين، دادگرانهترين رفتار را با اسيران دشمن سفارش كرده است. و از همه اينها گذشته امروزه موضوع اين مسئله منتفى است. بنابراين حكمش نيز منتفى خواهد بود.
یادداشت ها:
[1] . منقرى ، نصر بن مزاحم ، وقعه صفّين، تحقيق عبدالسّلام محمّد هارون ، چاپ دوم ، مصر، مؤسسة العربيةالحديثة ، 1382 ق ، ص 469.
[2] . سيوطى ، جلالالدّين ، الجامع الصغير فى احاديث البشير النذير، بيروت ، دالفكر، بىتا، ج 1، ص 55.
[3] . ابىداوود، سليمان بن اشعث ، سنن ابىداوُد، چاپ اول ، رياض ، دارالسّلام للنشر و التوزيع ، يك جلدى ،حديث 5168، (باب فى حق المملوك )، ص 726.
[4] . محقّق حلّى ، جعفر بن حسن ، شرايع الاسلام فى مسائل الحلال و الحرام، با تعليقات سيّد صادق شيرازى ، قمانتشارات دارالهدى ، بىتا، ص 659 (كتاب العتق ).
پرسش: همانطور كه مىدانيم مبناى اسلام بر ردّ بت پرستى و پذيرش توحيد است. مبارزه با بتپرستى سختتر بود يا مبارزه با بردهدارى؟ همانطور كه مىدانيم كورش كبير در هزار و اندى سال قبل از پيامبر بردهدارى را در تمام سرزمينهاى تحت سلطه خود منع كرده بود، چطور اسلام اين كار را نكرد؟ در آيات قرآن به مسلمانان اجازه داده شده است كه با كنيز متصرفى خود همبستر شوند (آيه 6 و7 سوره مؤمنون ، آيه 28 و 29 سوره معارج). البته در تاريخ نيز ردّ پاى آن را مىبينيم: 1) از مهلّب بن ابى صُفره روايت است كه گفت: در روزگار عمر شهر اهواز را محاصره كرديم و آن را گشوديم، ولى مردم اين شهر با عمر در صلح بودهاند پس به ايشان بازگردانيد. 2) از عطاء روايت است كه گفت: شوشتر با صلح گشوده شده؛ ولى مردم آن كافر شدند. مجاهدان اسلام با آنان پيكار كردند و اسيرشان كردند و مسلمانان به زنان ايشان دست يافتند و زنان از آنان فرزند آوردند. عمر دستور داد كه زنان را آزاد كنند و آنها را از مسلمانها جدا سازند ]شرح السير الكبير، سرخسى 1/173 (شماره المنجد: 355)[ و اين امرى بديهى است كه هيچوقت زنى مايل به همبستر شدن با مردان دشمن نيست، آيا اين كار نوعى تجاوز نيست؟...
پاسخ:
اوّلا بيان اين نكته لازم است كه مبارزه با بت پرستى قابل قياس با مبارزه تدريجى براى لغو بردگى نيست. ثانيآ در خصوص برخورد با بردگان و كمّ و كيف آن، عمل، رفتار، كردار و گفتار پيامبر اسلام )ص) براى ما حجّت است نه اعمال و رفتار حاكمان و خلفاى غيرمعصوم، هرچند كه آنان رفتار خود را اسلامى جلوه داده باشند.
ضمنآ احكام اسيرانى كه به هنگام پيكار با مسلمانان گرفتار مىشوند، در اسلام روشن است. آنها يا مسلمان هستند كه به جنگ با برادران خود آمدهاند يا از پيروان اسلام بهشمار نمىآيند. اگر مسلمان باشند پس از پايان رسيدن جنگ، آزاد مىشوند؛ نه آنان را مىكشند و نه از آنها فديه يعنى تاوان مىگيرند. چنان كه در ماجراى پيكار صفّين اميرالمؤمنين (ع)به مالكاشتر فرمود: «اِنَّ أَسيرَ اَهْلِ الْقِبْلَةِ لايُفادى ولايُقْتَلُ»[1] و اما اگر از كفّار باشند آيه 4 سوره محمّد تكليف آنها را معلوم داشته است. بنابراين، اصل فَاِمّا مَنًّا بَعْدُ إِمّا فِداءً (يا آزاد ساختن بىقيد و شرط و يا آزاد كردن به شرط پرداخت تاوان) به قوّت خود باقى مىماند.
هر كس رويداهاى جنگ بينالملل اوّل و دوم را بررسى كند به روشنى درمىيابد مردم متمدّنى كه از مخالفت با بردهدارى دم مىزدند، درباره اسيران دشمن چنان جناياتى مرتكب شدند كه نظير آنها از بردهفروشان كهن نيز گزارش نشده است.
پيامبراكرم(ص) درباره اسيران فرمودهاند: «اللهَ اللهَ فيما مَلَكَتْ اَيْمانُكُمْ اَلْبِسُوا ظُهُورَهُمْ وَ اَشْبِعُوا بُطونَهُمْ وَ اَلِينُوا لَهُمُ الْقَوْلَ»[2] «از خدا درباره اسيرانى كه در دست داريد بترسيد، ازخدا بترسيد، پيكرشان را بپوشانيد، شكمشان را سير كنيد و در گفتار با آنها نرمى نشان دهيد».
و نيز فرموده است : «مَنْ لَطَمَ مَمْلُوكَهُ اَوْ ضَرَبَهُ فَكَفّارَتُهُ اَنْ يُعْتِقَهُ»[3] «كسى كه بر مملوك خود سيلى زند يا او را كتك بزند، كفّاره اين كار آن است كه او را آزاد كند».
به هر حال، بردگى ويژه كسانى است كه با مسلمانان بجنگند، چنان كه محقّقِ حلّى در «شرايعالاسلام» نوشته است «يُخْتَصُّ الرِّقُّ بِأَهْلِ الْحَرْبِ».[4] يعنى بردگى فقط اختصاص به كسانى پيدا مىكند كه با مسلمانها بجنگند.
بنابراين اگر جنگى در ميان نيايد، اسلام اجازه نمىدهد كسى را به عنوان برده يا اسير گرفتار كنند و همه فقها اين را پذيرفتهاند. و حتى اسيرانى كه مسلمانان بر آنان دست مىيابند تنها از كفّار محارب گرفته مىشوند نه از كافران صلحجو. به هر حال اگر ضوابطى را كه اسلام در رفتار با اسيران و بردگان آورده درنظر بگيريم به يقين مىتوان گفت كه اين آيين، دادگرانهترين رفتار را با اسيران دشمن سفارش كرده است. و از همه اينها گذشته امروزه موضوع اين مسئله منتفى است. بنابراين حكمش نيز منتفى خواهد بود.
یادداشت ها:
[1] . منقرى ، نصر بن مزاحم ، وقعه صفّين، تحقيق عبدالسّلام محمّد هارون ، چاپ دوم ، مصر، مؤسسة العربيةالحديثة ، 1382 ق ، ص 469.
[2] . سيوطى ، جلالالدّين ، الجامع الصغير فى احاديث البشير النذير، بيروت ، دالفكر، بىتا، ج 1، ص 55.
[3] . ابىداوود، سليمان بن اشعث ، سنن ابىداوُد، چاپ اول ، رياض ، دارالسّلام للنشر و التوزيع ، يك جلدى ،حديث 5168، (باب فى حق المملوك )، ص 726.
[4] . محقّق حلّى ، جعفر بن حسن ، شرايع الاسلام فى مسائل الحلال و الحرام، با تعليقات سيّد صادق شيرازى ، قمانتشارات دارالهدى ، بىتا، ص 659 (كتاب العتق ).