محمد سروش محلاتی
مولا امیر المومنین به اصحاب خود فرمود که سپاهیان شام بر شما غالب میشوند چون"صلاح" در میان آنان و "فساد" در میان شما حاکم است. (نهج البلاغه خطبه ۲۵ ) شگفت آور است که رهبری علنا وجود صلاح و سلامت را در بلاد دشمن میپذیرد و به وجود فساد در یاران خود اعتراف میکند و صلاح آنان را زمینه دستِ برتر و قدرت بالاترشان اعلام میدارد!!
دولتها برای تلاش در دستیابی به پیشرفته ترین و بیشترین تجهیزات نظامی ، استدلالات مختلفی دارند ، ولی نظریه پردازان اسلامی استدلال دینی هم برای لزوم تامین پیشرفته ترین سلاحها ارائه میکنند . آنها به این آیه استناد میکنند که خداوند از مسلمانان خواسته است از همه قدرت و توان خود برای آمادگی در برابر دشمنان استفاده کنند : و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه ( سوره آنفال آیه ۶۰ )
این استدلال قرآنی هر چند واضح و روشن است ، ولی باید توجه داشت که :
۱ . لزوم آمادگی در برابر دشمن و تهیه ادوات دفاعی ، یک حکم عقلایی و بلکه فطری است که همه خردمندان عالَم آن را درک میکنند . (المیزآن ج ۹ ص ۱۱۵) از این رو آیه قرآن در این باره جنبه "امضایی" داشته و نباید حکم تاسیسی و تعبدی تلقی شود . بر اساس این مبنا ، قلمروی این حکم در آمادگیهای دفاعی و تجهیرات جنگی "محدود" به تایید و تصویب خردمندان است و از عموم آیه نمیتوان مشروعیت تدارک و تهیه "هر گونه سلاح" و در "هر شرایط" را استفاده کرد حتی اگر عقلا آن را مجاز ندآنند .
و از اینجا میتوان به عمق و دقت نظر علامه طباطبایی پی برد که عموم و اطلاق ادله قتال را نفی کرده و شمول آن را نسبت به ادواتِ تخریب حرث و نابودیِ نسل آنکار کرده و مفاد آنرا تنها در حد استفاده از "وسائل شریفه" که بکارگیرش ضداخلاق نیست پذیرفته است (المیزآن ج۴ ص ۱۶۴) این نظریه در برابر نظریه دیگری است که به استنادعموم آیه، تجهیز و تهیه هر گونه سلاحی و از آن جمله سلاح هسته ای و بمب اتمی را تجویز میکند(دکتر ابوالقاسم گرجی ایات الاحکام ص۵۶)
۲ . در آیه (واعدوا لهم مااستطعتم من قوه) که دستور به فراهم کردن "قوه" داده شده است ، قوه هر چند ابزار جنگی را شامل میشود ، ولی به آن اختصاص ندارد . "قوه" نیرو و توآن است و شامل هر گونه قدرت اجتماعی و اقتصادی و اعتقادی در برابر دشمنآن است . حتی در روایات "آراسته بودن ظاهر" هم نوعی "قوه" در برابر دشمن دآنسته شده است ( من لایحضره الفقیه ج۱ ص ۱۲۳ قال ع منه الخضاب بالسواد ) و مفسران "اتفاق کلمه" را هم قوه دانسته اند و به گفته شهید سید محمد باقر صدر این "قدرت" ، پیش از هر چیز بُنیه معنوی و امکانات مادی برای تولید ثروت است که برای ایستادگی در برابر دشمن ضروری است (اقتصادنا ص ۶۳۱)
بر این اساس ، اختصاص دادن قدرت ، به قدرت نظامی و ادوات جنگی و یا اویت دادن به آن در تضاد با مفهوم گسترده آیه است و همین توهم اختصاص موجب غفلت از اشکال دیگر قدرت که نقش تعیین کننده تری در پیروزی بر دشمن دارد ، میشود . مگر نه این است که مسلمآنان صدر اسلام ، بدلیل برخورداری از پشتوانه استوار اعتقادی بر دشمنان خود چیره میشدند ؟ و مگر آنان با افزایش ادوات جنگی از قدرتشان در برابر دشمن کاسته نگردید و در حالیکه در آغاز توآنشان ده برابر دشمنآن بود ولی با گسترش نیروی نظامی ، ضعیف شده و قدرتشان به یک پنجم کاهش یافت ! (سوره آنفال آیه ۶۵) برتراندراسل در کتاب قدرت به برتری این قدرت مسلمانان اعتراف دارد .
بر اساس نگاه فرانظامی به مقوله قدرت جامعه ای میتواند با بهره مندی از قدرت ، دشمن خود را به ترس و وحشت اندازد که نیروهای جوانش از امید ، شهروندانش از رضایت ، تجارتش از رونق ، دانشگاهش از نشاط ، عدلیه اش از عدالت و رهبرانش از محبوبیت برخوردار باشد . با این نگاه تلاش برای گسترش رفاه و جلب رضایت مردم و کاهش اختلافات داخلی ، تلاش برای کسب قدرت بیشتر است ولی صرف هزینه های سنگین برای تهیه ابزارهای جنگی در جامعه ی که ناله فقر از هر کوی و برزن بگوش میرسد و پریشانی بر چهره بسیاری از مردم دیده میشود و فساد در آن مشهود است ، در حقیقت افزایش قدرت و به هراس انداختن دشمنان نیست و به ( ترهبون به عدو الله و عدوکم) نمی آنجامد .
مولا امیر المومنین باصحاب خود فرمود که سپاهیان شام بر شما غالب میشوند چون"صلاح" در میآن آنان و "فساد" در میآن شما حاکم است(نهج البلاغه خطبه ۲۵ ) شگفت آور است که رهبری علنا وجود صلاح و سلامت را در بلاد دشمن می پذیرد و به وجود فساد در یاران خود اعتراف می کند و صلاح آنان را زمینه دستِ برتر و قدرت بالاترشان اعلام میدارد !!
مولا امیر المومنین به اصحاب خود فرمود که سپاهیان شام بر شما غالب میشوند چون"صلاح" در میان آنان و "فساد" در میان شما حاکم است. (نهج البلاغه خطبه ۲۵ ) شگفت آور است که رهبری علنا وجود صلاح و سلامت را در بلاد دشمن میپذیرد و به وجود فساد در یاران خود اعتراف میکند و صلاح آنان را زمینه دستِ برتر و قدرت بالاترشان اعلام میدارد!!
دولتها برای تلاش در دستیابی به پیشرفته ترین و بیشترین تجهیزات نظامی ، استدلالات مختلفی دارند ، ولی نظریه پردازان اسلامی استدلال دینی هم برای لزوم تامین پیشرفته ترین سلاحها ارائه میکنند . آنها به این آیه استناد میکنند که خداوند از مسلمانان خواسته است از همه قدرت و توان خود برای آمادگی در برابر دشمنان استفاده کنند : و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه ( سوره آنفال آیه ۶۰ )
این استدلال قرآنی هر چند واضح و روشن است ، ولی باید توجه داشت که :
۱ . لزوم آمادگی در برابر دشمن و تهیه ادوات دفاعی ، یک حکم عقلایی و بلکه فطری است که همه خردمندان عالَم آن را درک میکنند . (المیزآن ج ۹ ص ۱۱۵) از این رو آیه قرآن در این باره جنبه "امضایی" داشته و نباید حکم تاسیسی و تعبدی تلقی شود . بر اساس این مبنا ، قلمروی این حکم در آمادگیهای دفاعی و تجهیرات جنگی "محدود" به تایید و تصویب خردمندان است و از عموم آیه نمیتوان مشروعیت تدارک و تهیه "هر گونه سلاح" و در "هر شرایط" را استفاده کرد حتی اگر عقلا آن را مجاز ندآنند .
و از اینجا میتوان به عمق و دقت نظر علامه طباطبایی پی برد که عموم و اطلاق ادله قتال را نفی کرده و شمول آن را نسبت به ادواتِ تخریب حرث و نابودیِ نسل آنکار کرده و مفاد آنرا تنها در حد استفاده از "وسائل شریفه" که بکارگیرش ضداخلاق نیست پذیرفته است (المیزآن ج۴ ص ۱۶۴) این نظریه در برابر نظریه دیگری است که به استنادعموم آیه، تجهیز و تهیه هر گونه سلاحی و از آن جمله سلاح هسته ای و بمب اتمی را تجویز میکند(دکتر ابوالقاسم گرجی ایات الاحکام ص۵۶)
۲ . در آیه (واعدوا لهم مااستطعتم من قوه) که دستور به فراهم کردن "قوه" داده شده است ، قوه هر چند ابزار جنگی را شامل میشود ، ولی به آن اختصاص ندارد . "قوه" نیرو و توآن است و شامل هر گونه قدرت اجتماعی و اقتصادی و اعتقادی در برابر دشمنآن است . حتی در روایات "آراسته بودن ظاهر" هم نوعی "قوه" در برابر دشمن دآنسته شده است ( من لایحضره الفقیه ج۱ ص ۱۲۳ قال ع منه الخضاب بالسواد ) و مفسران "اتفاق کلمه" را هم قوه دانسته اند و به گفته شهید سید محمد باقر صدر این "قدرت" ، پیش از هر چیز بُنیه معنوی و امکانات مادی برای تولید ثروت است که برای ایستادگی در برابر دشمن ضروری است (اقتصادنا ص ۶۳۱)
بر این اساس ، اختصاص دادن قدرت ، به قدرت نظامی و ادوات جنگی و یا اویت دادن به آن در تضاد با مفهوم گسترده آیه است و همین توهم اختصاص موجب غفلت از اشکال دیگر قدرت که نقش تعیین کننده تری در پیروزی بر دشمن دارد ، میشود . مگر نه این است که مسلمآنان صدر اسلام ، بدلیل برخورداری از پشتوانه استوار اعتقادی بر دشمنان خود چیره میشدند ؟ و مگر آنان با افزایش ادوات جنگی از قدرتشان در برابر دشمن کاسته نگردید و در حالیکه در آغاز توآنشان ده برابر دشمنآن بود ولی با گسترش نیروی نظامی ، ضعیف شده و قدرتشان به یک پنجم کاهش یافت ! (سوره آنفال آیه ۶۵) برتراندراسل در کتاب قدرت به برتری این قدرت مسلمانان اعتراف دارد .
بر اساس نگاه فرانظامی به مقوله قدرت جامعه ای میتواند با بهره مندی از قدرت ، دشمن خود را به ترس و وحشت اندازد که نیروهای جوانش از امید ، شهروندانش از رضایت ، تجارتش از رونق ، دانشگاهش از نشاط ، عدلیه اش از عدالت و رهبرانش از محبوبیت برخوردار باشد . با این نگاه تلاش برای گسترش رفاه و جلب رضایت مردم و کاهش اختلافات داخلی ، تلاش برای کسب قدرت بیشتر است ولی صرف هزینه های سنگین برای تهیه ابزارهای جنگی در جامعه ی که ناله فقر از هر کوی و برزن بگوش میرسد و پریشانی بر چهره بسیاری از مردم دیده میشود و فساد در آن مشهود است ، در حقیقت افزایش قدرت و به هراس انداختن دشمنان نیست و به ( ترهبون به عدو الله و عدوکم) نمی آنجامد .
مولا امیر المومنین باصحاب خود فرمود که سپاهیان شام بر شما غالب میشوند چون"صلاح" در میآن آنان و "فساد" در میآن شما حاکم است(نهج البلاغه خطبه ۲۵ ) شگفت آور است که رهبری علنا وجود صلاح و سلامت را در بلاد دشمن می پذیرد و به وجود فساد در یاران خود اعتراف می کند و صلاح آنان را زمینه دستِ برتر و قدرت بالاترشان اعلام میدارد !!