دلشاد تهرانی: زندگی دیندارانه بدون پاسداشت حقوق معنا ندارد/ مهم ترین عامل گریز از دین، اکراه و اجبار است
دکتر مصطفی دلشاد تهرانی، نویسنده و پژوهشگر نهجالبلاغه و سیره نبوی و علوی با استفاده از سخنان و آموزه های امیرمؤمنان علی(ع) علاوه بر اینکه ویژگی های دیندار واقعی و عوامل درونی و بیرونی دین گریزی یک مسلمان را بیان می کند، در پاسخ به اینکه «دین به چه کار دنیای مدرن امروز می آید؟» به شفقنا می گوید: در اندیشه امام علی(ع) سبک زندگی دیندارانه شاخصه هایی با عنوان آزادی، اخلاق، حقوق، قانون و عدالت دارد. حال باید از جوان امروز پرسید ما در دنیای مدرن به چه نیاز داریم؟! آیا در این دنیا به آزادی، اخلاق، حقوق، قانون و عدالت به معنای حقیقی آنها نیازی نیست؟! اگر کسی در پاسخ به این سوال می گوید به این اصول نیاز نیست، دیگر سخنی با او نمی توان گفت، اما در حقیقت باید بدانیم زندگی بدون این پنج شاخصه بی معناست. این دین است که به زندگی معنا می بخشد، اگر دین را از انسان ها بگیریم، در واقع معنای زندگی و شاخصه های اصلی ذکر شده را تضعیف کرده ایم.
آزادی، اخلاق، حقوق، قانون و عدالت شاخصه های سبک زندگی دیندارانه
دکتر مصطفی دلشاد تهرانی در گفت و گو با شفقنا، با توجه به سخنان حضرت علی(ع) در نهج البلاغه، ویژگی های دیندار واقعی از نظر ایشان را برشمرد و اظهار کرد: اگر قرار باشد که ما وظایف دینداران را براساس آموزه های علی(ع) تبیین کنیم، ابتدا لازم است قدری با تلقی امام (ع) از دین آشنا شویم. می توان گفت حضرت دین را زیباترین جلوه رحمانیت خداوند برای هدایت بشر و دینداری را نوعی سبک زندگی در همه عرصه ها می داند؛ سبک زندگی با خود، با دیگران، با طبیعت، مردم نسبت به حکومت، حکومت نسبت به مردم، در عرصه اقتصادی، سیاست و مدیریت و جز این ها. به عبارت دیگر زیستنی که در همه عرصه های زندگی جای باشد و راه را نشان دهد.
در حقیقت سبک زندگی دیندارانه ای که با توجه به آموزه های امیرمؤمنان پنج شاخصه کلی با عنوان آزادی، اخلاق، حقوق، قانون و عدالت دارد.
انسان ها حق دارند سرنوشت سیاسی خود را بدون هیچ اجباری تعیین کنند
او درباره مفهوم «آزادی» به عنوان اولین ویژگی سبک زندگی دیندارانه گفت: مراد از آزادی این است که یک انسان دیندار، باید آزاد از غیر خدا زیست کند و وابسته به خدا باشد. کلمه مسلم معنای عام است و همه پیامبران آمده اند انسان ها را به اسلام دعوت کرده اند، بدین معنا که انسان فقط تسلیم و عبد خدا بوده و از غیر خدا آزاد باشد. این نوع آزادی در حوزه های مختلف زندگی خود را نشان می دهد. به عنوان مثال در حوزه فردی انسانی که از غیر خدا آزاد است، تبدیل می شود به کسی که اسیر و وابسته به امور دیگری نیست و تنها تسلیم خداوند است و با عزت، سربلندی و کرامت زندگی می کند؛ اما وقتی که انسان خدا را فراموش می کند مانند خرمایی می شود که پوسته آن بیرون رفته و می گندد. انسان بدون خدا از هویت حقیقی خود دور می شود. به همین دلیل قرآن می فرماید: «ولا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم اولئک هم الفاسقون؛ مثل کسانی نباشید که خدا را فراموش کرده اند، آنها خودشان را فراموش کرده اند، اینها همان فاسقان هستند.»
این مترجم و شارح نهج البلاغه ادامه داد: در سبک زندگی دیندارانه، انسان ها باید بتوانند آزادی خود را در حوزه اجتماعی – سیاسی نیز رقم بزنند، لذا امام علی(ع) اصرار داشتند که انسان ها خودشان زندگی و سرنوشت اجتماعی و سیاسی خود را بدون هیچ اجباری تعیین کنند. به عنوان مثال وقتی مردم اصرار به بیعت با علی(ع) کردند، حضرت به آنها فرمودند: «حکومت برای خودتان است؛ هیچ کس حق ندارد کسی را به شما تحمیل کند مگر کسی را که خودتان بخواهید.»
او آزادی زندگی دیندارانه را در حوزه مدیریتی نیز مورد بررسی قرار داد و تصریح کرد: از منظر امام علی(ع) یک مدیر خوب، کسی است که نیروهای خود را با انگیزه، مدیریت و راهبری کند نه اینکه آنان را در تنگنا و فشار قرار دهد. امام(ع) معتقد بودند وقتی انسان کاری را از روی اجبار انجام می دهد، کور می شود و اگر همان کار را با انگیزه انجام دهد در واقع در انجام آن بینایی دارد. حضرت تعبیری دارند و می فرمایند که وقتی می خواهید کسی را وادار به کاری کنید آن را زمانی انجام دهید که در او میل، اقبال و انگیزه لازم برای انجام آن ایجاد شده باشد.
اخلاق، محور و اساس زندگی دیندارانه
او به مفهوم «اخلاق» به عنوان دومین ویژگی سبک زندگی دیندارانه اشاره کرد و افزود: امیرمؤمنان اخلاق را محور و اساس زندگی دیندارانه می دانند و معتقدند که اگر قرار باشد انسان بر چیزی بایستد، تعصب بورزد و کوتاه نیاید، آن اخلاق است؛ به همین دلیل در خطبه قاصعه می فرمایند: «اگر چاره ای جز تعصب ورزیدن نیست، باید تعصب ورزیدن شما درباره خصلت های بزرگوارانه اخلاقی، افعال پسندیده و روابط و مناسبات ستوده باشد» همچنین حضرت در خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه نیز می فرمایند: «ثُمَّ إِیَّاکُمْ وَ تَهْزِیعَ اَلْأَخْلاَقِ وَ تَصْرِیفَهَا؛ آنگاه بپرهیزید از شکستن و دگرگون کردن اخلاق و تبدیل آن به اخلاق نادرست.» این اخلاق در زندگی انسان دیندار باید در همه حوزه ها، فردی، اجتماعی، سیاسی، مدیریتی، اقتصادی، قضایی، نظامی و دیگر حوزه ها شناسایی شود و به آن پایبند بود.
زندگی دیندارانه بدون پاسداشت حقوق معنا ندارد
دلشاد تهرانی درباره مفهوم «حقوق» به عنوان سومین ویژگی سبک زندگی دیندارانه به شفقنا گفت: زندگی دیندارانه بدون پاسداشت حقوق معنا ندارد. امام علی(ع) در خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه بیانی دارند که مفهوم آن این است: «خداوند از انسان ها بیش از هر چیز درباره حقوق، پیمان گرفته است و در هیچ چیز مثل حقوق خداوند اصرار نورزیده است» ایشان در بیان دیگری در خطبه ۱۶۷ می فرمایند: «خداوند حقوق مسلمانان یا انسان ها را در بنیاد و گره گاه خداشناسی و یکتاپرستی محکم کرده است» به عبارت دیگر شما به محض اینکه بگویید خدا و دین، پای حقوق به وسط می آید و باید حقوق را رعایت کنید که این حقوق شامل همه عرصه های فردی، اجتماعی، سیاسی، مدیریتی، نظامی، قضایی، طبیعت و حقوق موجودات دیگر می شود.
انسان در زندگی دیندارانه مرزی را نمی شکند
او به «قانون» به عنوان چهارمین ویژگی سبک زندگی دیندارانه از نگاه امیرمؤمنان اشاره و اظهار کرد: امام علی(ع) زندگی دیندارانه را یک زندگی مرزبانانه می داند. به عبارت دیگر انسان دیندار، انسانی است که در حریم حرکت می کند و مرزی را نمی شکند. همه حریم ها را در همه حوزه ها می شناسد و آنها را رعایت می کند. حضرت در کلام ۲۲۴ نهج البلاغه می فرمایند: « و الله لان أبیت عَلَی حَسَکِ السَّعدانِ مُسَهَّداً أو اُجَرَّ فیِ الأغلالِ مُصَفَّداً، أَحَبُ اِلَیَّ مِن أن الَقی اللهَ وَ رَسولَهُ یومَ القِیامَهِ ظالِماً لِبعَضِ العبادِ أو غاصِباً لشَیء مِن الحُطام؛ اگر من را شب تا صبح بیدار نگه دارند و شکنجه بدهند یا در غل و زنجیر بکشند و آزار دهند برای من محبوب تر است تا اینکه خدا و فرستاده اش را در روز قیامت در حالی ملاقات کنم که به یکی از بندگان ستمی روا داشته باشم یا چیزی از اموال را به ناحق از آن خودم کرده باشم.»
او درباره «عدالت» به عنوان پنجمین و آخرین ویژگی سبک زندگی دیندارانه گفت: ما باید عدالت را در مفهوم درستش بشناسیم و بدانیم عدالت به این معناست که هر چیزی در جای خودش قرار گیرد، در حقوق عمومی و قانون، مساوات رعایت شود و نسبت به همه انصاف و داد پاس داشته شود و اعتدال و میانه روی رعایت شود و حق هر ذی حقی ادا شود؛ و لازم است این مفهوم را در همه عرصه های فردی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، مدیریتی، قضایی و جز این ها بشناسیم و آن را رعایت کنیم.
این محقق و پژوهشگر سیره نبوی و علوی ادامه داد: در اندیشه امیرمؤمنان عدالت، حیات آور است و زندگی وقتی دیندارانه است که مبتنی بر عدالت همه جانبه باشد. به طور کلی انسان در پرتو یک زندگی عدالت محور، قانون گرا، حقوق مدار، اخلاق محور و مبتنی بر پاسداشت آزادی است که می تواند به زندگی پاک و سالم و رو به رشد و تعالی دست پیدا کند.
مهم ترین عامل گریز از دین، اکراه و اجبار در آن است
او به عوامل درونی و بیرونی دین گریزی از نگاه امیرمؤمنان اشاره کرد و افزود: از نگاه حضرت علی(ع) یکی از مهم ترین عوامل گریز از دین، «اکراه و اجبار» در آن است. در واقع دینداری امری است از جنس باور، اعتقاد و پیوند خورده به قلب. اگر در چیزی که از امور اعتقادی است و با قلب و روح انسان پیوند می خورد، اجبار و اکراه وارد شود، همان جا آسیب هم پیدا می شود. بنابراین اگر بخواهیم دیگران را با اکراه و اجبار به دین و دینداری وادار کنیم، آسیب نیز به وجود خواهد آمد. آیات قرآن کریم در این باره بسیار روشن و صریح است. وقتی قرآن در آیه ۲۵۶ سوره بقره می گوید: «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ؛ این بدین معناست که در دین و دینداری اکراه و اجبار راه ندارد و خداوند دین و دینداری اجباری را نفی می کند زیرا دین و دینداری از جنس اعتقاد و ایمان است و این ها از امور قلبی است که اکراه و اجبار در آن راه ندارد و اکراه و اجبار فقط در اعمال ظاهری و افعال و حرکات بدنی و مادّی تأثیر دارد و محال است که با اجبار و اکراه عتفاد و ایمان درست شود. خداوند همچنین در آیه ۲۹ سوره کهف می فرماید: «قُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّکُمْ فَمَن شَاء فَلْیُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْیَکْفُرْ؛ بگو سخن حق را، هر کس خواست ایمان بیاورد و هر کس خواست کفر بورزد.» خداوند در آیه ۱۰۷ سوره انعام می فرماید: «اگر خدا خودش اراده می کرد کسی مشرک باقی نمی ماند» یعنی شما حق ندارید به زور انسان ها را به دین وادار کنید و سپس خطاب به پیامبر می فرماید: «ما تو را نگهبان مردم قرار ندادیم و تو قیم مردم نیستی» در واقع رویکرد به دین نباید قیم مآبانه شود چرا که آسیب پیدا خواهد شد. خداوند در آیه ۹۹ سوره یونس خطاب به پیامبر فرمود: « وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ؛ اگر خدا می خواست، خودش همه را مومن می کرد، آیا تو می خواهی مردم را به زور وادار به دین کنی در حالی که نمی خواهند.» به عبارت دیگر شما می خواهید به زور مردم را مومن کنید! اگر قرار به زور بود، خداوند زورش از همه بیشتر است، اصلا به واقع کسی زوری ندارد.
دلشاد تهرانی ادامه داد: خداوند در آیه ۳۵ سوره انعام بر عدم اجبار در دین تأکید می کند و می فرماید: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدی فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلینَ؛ اگر خدا می خواست همه را بر طریق هدایت فراهم می کرد، پس شما از نادانان نباشید» یعنی اگر کسی بخواهد زور و اجبار را وارد دین و دینداری کند، او نادان است و موجب آسیب به دین و دینداری می شود. در آیه ۲۸ سوره هود نیز از زبان حضرت نوح(ع) می فرماید: «أَ نُلْزِمُکُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها کارِهُونَ؛ آیا ما شما را وادار به دین و دینداری کنیم در حالی که نمی خواهید» یعنی ما این کار را نمی کنیم، این مساله اصلا موضوعیت ندارد، و این سخن به قول علامه طباطبایی همیشه جاری است و تعطیل بردار نیست.
او تصریح کرد: آیاتی خطاب به پیامبر وجود دارد که آنها نیز نشان بر عدم اجبار و اکره در دین دارد مانند آیات ۲۱ و ۲۲ سوره غاشیه که خداوند خطاب به پیامبر می فرماید: «فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ؛ کار تو تنها یادآوری، راهنمایی و هدایت کردن است. جز این نیست که تو یادآوری کننده هستی، تو سلطه و سیطره ای بر کسی نداری» و در سوره ق آیه۴۵ می فرماید: «و ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ یَخافُ وَعیدِ؛ تو به زور وادارنده آنان نیستی، هر کس را که از وعده عذاب من می ترسد به قرآن پند بده» حضرت علی(ع) نیز اجبار در دین را منع کرده اند و می فرمایند: «فَاِنَّ القَلبَ اِذا اُکرِهَ عَمِیَ؛ قلب اگر به اجبار به کاری وادار شود، کور می شود.» بنابراین چون دین یک امری است که با قلب و روح و اعتقادات انسان گره خورده اگر اجبار در آن وارد شود کوری، نفاق، پس زدگی و بیماری های روحی و روانی پدید می آورد.
اگر دین را بد بفهمیم، به دینداری های نادرست کشیده می شویم
این مترجم و شارح نهج البلاغه، «بد فهمیدن و نفهمیدن دین» را یکی دیگر از عوامل آسیب زا به دین و دینداری عنوان و اظهار کرد: اگر ما دین را درست نفهمیم و بد بفهمیم، به یک دینداری های نادرست کشیده می شویم و در نهایت هم به خودمان و هم به دیگران آسیب می زنیم. امیرمؤمنان در بیانی بسیار زیبا در حکمت ۱۴۵ نهج البلاغه می فرمایند: «کَمْ مِنْ صَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ وَ کَمْ مِنْ قَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ قِیَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ وَ الْعَنَاء حَبَّذَا نَوْمُ الْأَکْیَاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ؛ چه بسا روزه داری که از روزه داری خود جز گرسنگی و تشنگی بهره نبرد و چه بسا نمازگزاری که از نماز خود جز بیداری و رنج بری نصیبی حاصل نکند. خوشا خوابیدن زیرکان و خوشا روزه گشادن ایشان ». یعنی خوشا به حال آن کسانی که زیرک هستند، دین و دینداری را درست می فهمند و روزه مستحبی نفهمیده نمی گیرند و نماز شب نفهمیده نمی خوانند. امام علی(ع) در جای دیگری می فرمایند: «کسی که بسیار عبادت می ورزد ولی بدون فهم عمیق مثل خر آسیاب است. خری که او را به چوب آسیاب بسته اند و سنگ آسیا را می گرداند؛ دور خود می گردد ولی راه به جایی نمی برد.» بنابراین اگر دین را بدون فهم عمیق دریابیم و عمل کنیم خود آسیب زاست. امام علی(ع) خوارج را نمونه بارز کسانی معرفی کرده است که بسیار عبادت می کردند اما دین را بد می فهمیدند و راه به جایی نمی بردند و آن همه مصیبت برای خود و دیگران و دین ایجاد کردند.
دین در مقابل امور فطری نمی ایستد
او عامل سوم آسیب زا به دین و دینداری را «قرار دادن دین در تباین با فطریات و ضروریات زندگی» بشری دانست و افزود: اگر دین به گونه ای دریافت شود و به نحوی ارائه گردد که با ضروریات وجودی، طبیعی، فطری، عقلی و حسی بشر تباین داشته باشد و در تقابل با این ضروریات قرار گیرد، دین و دینداری به شدت آسیب می بیند. شخصی نزد امیرمؤمنان آمد و به حضرت به گونه اعتراض آمیز گفت؛ شما چرا محاسنتان را خضاب نمی بندید، پیامبر هم خود خضاب می بست و هم سفارش می کرد که مسلمانان خضاب ببندند، حضرت فرمود: «این مساله برای زمانی بود که مسلمانان اندک بودند و پیامبر می خواست آن چند نفر مسلمان اندک را جوان و اسلام را قوی نشان دهد، اما امروز اسلام تثبیت شده است، هر کس هر کاری می خواهد انجام می دهد.» مراد از فرمایش حضرت این است که بسیاری از مسایل در گذر زمان تغییر می کند. اگر ما این مقتضیات و تغییرات زمان را نفهمیم، در مقابل آنها بایستیم و پذیرای تغییرات لازم نباشیم، همین موجب آسیب به دین و دینداری می شود.
دلشاد تهرانی ادامه داد: اگر ما به نام دین در مقابل امور فطری چون حقیقت جویی و پرسشگری، زیبایی دوستی، خلاقیت و نوآوری، عدالت خواهی و آزادی دوستی بایستیم، به دین و دینداری آسیب زده ایم. همه این تعاریف باید در مسیر درست خود قرار گیرد، آن زمان است که هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد.
در هدایت و تربیت انسان ها ظرفیت ها را در نظر بگیریم
او به چهارمین عامل آسیب زا به دین و دینداری اشاره کرد و افزود: «عدم رعایت تدرّج و تمکن در هدایت و تربیت» یکی دیگر از عواملی است که به دین و دینداری آسیب می زند. ظرفیت و کشش انسان ها با یکدیگر متفاوت است. ما باید در هدایت و تربیت انسان ها این ظرفیت ها را در نظر بگیریم. باید مراقبت کرد که مطالب، آموزه ها و انتظارات دینی متناسب با کشش و ظرفیت انسان ها باشد. این نشدنی است که از یک انسانی در مرتبه سوم، انتظار مرتبه چهارم یا از همه، انتظار انسان کامل داشته باشیم. وقتی انتظارها از دین و دینداری نادرست و نابه جا می شود و تدرّج و آرام آرام جلو رفتن، رعایت نمی شود و ظرف انسان ها ملاحظه نمی شود به دین و دینداری هم آسیب وارد می آید.
زمانی که مستحبات اصل و واجبات فرع می شود، به دین و دینداری آسیب زده می شود
او ادامه داد: گاهی ما برای اینکه مردم را به دین و دینداری دعوت کنیم، بسیار بر مستحبات تاکید می کنیم و واجبات را فراموش می کنیم. این بدین معناست که قاعده را نادیده گرفته ایم. امام علی(ع) می فرمایند: «لَا قُرْبَهَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِض؛ وقتی که مستحبات به واجبات آسیب می زند، نباید نزدیکش شد بلکه باید آنها را کنار گذاشت.» ایشان همچنین می فرمایند: «إذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا؛ وقتی که مستحبات به واجبات آسیب می زند آنها را ترک کنید.» اصل و اساس در دین و دینداری واجبات و محرمات است. در آن زمان هایی که مستحبات اصل و واجبات فرع می شود، به دین و دینداری آسیب زده می شود.
با سخت کردن دین، موجب فرار مردم می شویم
او «عدم رعایت تسهیل و تیسیر در هدایت و تربیت» را از دیگر عوامل آسیب زا به دین و دینداری عنوان کرد و گفت: دین و دینداری امری شاق نیست. به هیچ وجه در دین، امر شاق و سختی که انسان نتواند آن را انجام دهد، نداریم. اگر ما دین را شاق و سخت کردیم و فرامین دین به گونه ای شد که انسان ها نمی توانستند انجام دهند به دین و دینداری آسیب وارد شده است. چرا خدا فرموده؛ یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ؟ خدا برای شما آسانی می خواهد، خدا برای شما سختی و دشواری نمی خواهد. چرا خداوند فرموده؛ وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ؟ خداوند در دین حرج و امر سخت قرار نداده است. حالا اگر ما آمدیم دین را حرجی و سخت کردیم، آن دین حنیف را که سهل، آسان و معتدل است و همه می توانند انجام دهند تبدیل کردیم به یک دستورالعمل های دشوار، سخت، شاق و نشدنی آن زمان دین و دینداری آسیب می بیند.
دلشاد تهرانی افزود: امام علی(ع) بیانی دارند و می فرمایند: «الْحَمْدُ لله الَّذی شَرَعَ الاْسْلاَمَ فَسَهَّلَ شَرَائعَهُ لمَنْ وَرَدَهُ؛ من حمد می کنم خدایی را که اسلام را تشریع کرده و راه دینداری را برای همه آسان کرده است.» راه دین و دینداری آسان است، ما سختش می کنیم ما کاری می کنیم که مردم از دین فرار می کنند. پیامبر وقتی می خواست مبلغ بفرستد یک جمله می فرمود: بشارت دهنده به دین باشید، مردم را از دین فراری ندهید، دین را بر مردم آسان کنید، دستورهای پیچیده و نشدنی برای مردم فراهم نکنید. امام علی(ع) نیز بیانی در نهج البلاغه دارند که : « وَ کَلَّفَ یَسِیراً وَ لَمْ یُکَلِّفْ عَسِیراً؛ خداوند تکالیف را آسان کرده و سخت قرار نداده است ». اگر ما آمدیم تکالیف را از مجرای درست، فطری و معتدلی که دین گفته خارج کردیم و سخت، دشوار و ناشدنی کردیم به دین و دینداری آسیب وارد می شود.
وقتی عالم دین به علمش عمل نمی کند، مردم از دین و دینداری گریزان می شوند
او به دیگر عامل آسیب زا به دین و دینداری اشاره و اظهار کرد: یکی دیگر از چیزهایی که به دین و دینداری آسیب وارد می کند، «عالمان بد عمل، بی عمل و عالمان نمایان» هستند. وقتی عالم دین به علمش عمل نمی کند. مردم از دین و دینداری گریزان می شوند. در آموزه های امام علی است که کسانی که خودشان را در جایگاه پیشوایی و رهبری دینی قرار می دهند اینها بیش از آنچه می گویند باید عمل کنند. سفارش امیرمؤمنان در این باره اساسی و کلیدی است. ایشان می فرمایند: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ؛ کسی که خود را در جایگاه پیشوایی مردم قرار می دهد، قبل از اینکه به تعلیم دیگران بپردازد باید به تعلیم و تربیت خودش اقدام کند. قبل از اینکه با زبانش دعوت کند باید با رفتار و سیره و سلوکش دعوت کند.» بنابراین کسانی که دعوت کننده به دین اند و در واقع مردم نگاهشان به آنهاست و دین را از آنها انتظار دارند، اگر بد عمل کردند و به سخنانی که می گویند خودشان عمل نکردند، آن زمان به دین و دینداری آسیب وارد می شود. امام علی(ع) در همین زمینه می فرمایند: «من شما را به هیچ چیز دعوت نمی کنم مگر اینکه خودم قبل از آن عمل کرده باشم. شما را از هیچ چیزی نهی نمی کنم مگر اینکه قبل از آن خودم از آن دست برداشته باشم.» اگر این اتفاق افتاد آن وقت دین و دینداری مطلوب و تاثیر گذار می شود.
عده ای به نام دین جیب مردم را خالی می کنند
این مترجم و شارح نهج البلاغه، «استفاده ابزاری از دین» را از دیگر عوامل آسیب زا به دین و دینداری دانست و تصریح کرد: اگر کسانی آمدند دین را وسیله مقاصد قدرت طلبانه و دنیا خوارانه خودشان کردند، به دین و دینداری آسیب زده اند. امام علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر به مالک می فرماید: «فَإِنَّ هذا الدِّیْنَ قَدْ کَانَ أَسِیْراً فِی أَیْدِی الْأَشْرَارِ یُعْمَلُ فِیْهِ بِالْهَوی و تُطلَبُ بِهِ الدُّنیا ؛ تو به سرزمینی می روی که در آنجا عده ای دین را وسیله قدرت طلبی و دنیا طلبی خودشان کرده بودند و به دین آسیب وارد شده است. دین در دست یک عده انسان های شرور اسیر بوده و هر کاری دلشان خواسته به نام دین انجام داده اند. در دین برای هوای نفس خودشان عمل کرده اند و به وسیله دین دنیا را جست و جو و طلب کرده اند.»
او ادامه داد: اگر مردم ببینند که دین در خدمت دنیا، منافع، قدرت و قدرت طلبی عده ای در آمده است به دین و دینداری آسیب وارد می شود. فردوسی نیز در این زمینه می گوید: “زیان کسان از پی سود خویش بجویند و دین اندر آرند پیش” یعنی عده ای به دنبال جیب، سود و قدرت طلبی خودشان هستند و به نام دین جیب مردم را خالی می کنند، قدرت طلبی و استبداد می کنند و این به دین و دینداری آسیب می زند.
ناداری و کمبودداری موجب آسیب به دین و دیندار می شود
این محقق و پژوهشگر، «ناداری و کمبودداری» را از دیگر عوامل آسیب زا به دین و دینداری عنوان و اظهار کرد: در نگاه امام علی(ع) خودِ ناداری و کمبود داری به دین انسان آسیب می زند. حضرت خطاب به محمدبن حنفیّه می فرمایند: «یَا بُنَیَّ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ اَلْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ فَإِنَّ اَلْفَقْرَ مَنْقَصَهٌ لِلدِّینِ مَدْهَشَهٌ لِلْعَقْلِ دَاعِیَهٌ لِلْمَقْتِ؛ من از فقر بر تو می ترسم، فقر موجب کاستی دین می شود و به دین و دینداری آسیب می زند. عقل انسان را آشفته می کند. موجب کینه و دشمنی می شود.» یعنی فقر، کمبودداری و ناداری دین، اخلاق و خردورزی را آسیب می زند. اگر ناداری و کمبودداری به نام دین توجیه شد و یا دینداران زندگی بدی داشتند و محتاج دیگران بودند و دستشان جلوی دیگران دراز بود، به دین و دینداری آسیب وارد می شود.
او درباره «خشونت های منتسب به دین» به عنوان یکی از عوامل آسیب زا به دین و دینداری گفت:
دین از خشونت پاک است. اگر به نام دین خشونت ورزی، تندی، تیزی و رفتار خشن صورت گرفت، به دین و دینداری آسیب وارد می شود. امام علی(ع) اصرار دارند که ما به این مساله توجه کنیم و می فرمایند: «أَقْبَحُ شَیءٍ الخُرْقُ، أسْوَءُ شَیءٍ الْخُرْقُ، الخُرْقُ شَرُّ خُلْقٍ؛ زشت ترین چیز، بدترین چیز و بدترین خوی، تندی و تیزی و خشونت ورزی است» و نیز فرموده اند: تندی و تیزی و خشونت بر چیزی قرار نمی گیرد مگر زشتش می کند؛ و نرمی و ملایمت و مدارا بر چیزی قرار نمی گیرد مگر آن را زیبا می کند» به همین دلیل وقتی که خشونت به دین می چسبد، دین را نیز زشت می کند و موجب گریز از دین می شود. علی(ع) در خطبه شقشقیه نیز می فرمایند: «در دوره ای حکومت های قبل از من خشونت ورزیدند و این خشونت باعث شد که مردم گرفتار بیراه روی شوند، گرفتار سرکشی، نفاق، ریا و بی اعتدالی گردند.»
او «عدم رعایت حقوق مردمان» را از دیگر عوامل آسیب زا به دین و دینداری دانست و افزود: اگر حقوق مردم رعایت نشود و زیر پا گذاشته شود، آسیب پیدا می شود و اگر این کار به نام دین یا از جانب دینداران و متولیان دین انجام شود این آسیب دو چندان خواهد بود و به طریق اولی به دین و دینداری آسیب وارد می شود. امام علی(ع) معتقدند آنجایی که حقوق زیر پا گذاشته می شود انواع مشکلات هم پیش می آید. ایشان در خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه می فرمایند: «وقتی حقوق طرفین زیرپا گذاشته می شود پیامدهایی این چنین دارد: اختلاف کلمه پدیدار می گردد، نشانه های ستم آشکار و تبهکاری در دین بسیار شود، راه گشاده سنت و اخلاق را رها کنند، کار از روی هوای نفس کنند، احکام فروگذار شود، بیماری های روحی روانی بسیار گردد، بیمی نکنند که حقی بزرگ فرونهاده شود و یا باطلی سترگ انجام داده شود. آن گاه نیکان خوار شوند و بدکاران بزرگ مقدار و تاوان فراوان بر گردن بندگان از سوی پروردگار بار شود».
این مترجم و شارح نهج البلاغه، در پاسخ به اینکه از میان عوامل آسیب زا به دین و دینداری، در دنیای امروز کدام یک بیشترین ضربه را به بر پیکر دین و مسلمانی وارد می سازد، گفت: امروز همه عوامل ذکر شده در آسیب به دین تاثیر دارند. شاید آنچه که امروز بیش از همه دشمن دانا و دوست نادان یعنی مسلمان جاهل، پرده شکن و خارجی مذهب و دشمن فهمیده و برنامه ریز، بر آن تاکید می کند، انتساب خشونت به اسلام است و تلاش برای اینکه اسلام را دینی خشن، غیر منطقی، اهل ترور و کشتن انسان ها و قتل و غارت معرفی کنند تا بر اسلام هراسی دامن زنند.
دلشاد تهرانی در پایان در پاسخ به آن دسته از جوانانی که می پرسند «دین به چه کار دنیای مدرن امروز می آید» گفت: ما در دنیای مدرن باید بپرسیم به چه نیاز داریم، آیا در این دنیا به معنا یابی و نیز به آزادی، اخلاق، حقوق، قانون و عدالت به معنای حقیقی آن نیاز نداریم؟! اگر کسی در پاسخ به این سوال بگوید، در دنیای مدرن به این ها نیازی نیست، دیگر سخنی با او نمی توان گفت، اما در حقیقت باید بدانیم زندگی بدون معنا یابی و نیز زندگی بدون این ۵ شاخصه بی معناست. دین است که به زندگی معنا می بخشد، معنا بخشی که با این ۵ شاخصه تحقق پیدا می کند. اگر دین را از انسان ها بگیریم، در واقع معنای زندگی و شاخصه های اصلی ذکر شده را تضعیف کرده ایم.