دکتر سیدعلی میرموسوی: نظام شایسته سالار نباید رانتی باشد
شفقنا- سخن از شایسته سالاری و تصمیم گیر بودن شایستگان بسیار شنیده می شود، اما این شایستگان چه کسانی هستند؟ نظام شایسته سالاری که بناست به تبعیض های رابطه ای و خویشاوندی پایان دهد، در نگاه امیرمومنان علی(ع) چگونه است؟
خبرنگار شفقنا این موضوع را با حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی میرموسوی از نویسندگان و پژوهشگران علوم دینی که در موضوع حکومتداری تحقیقات برجسته ای دارد، به گفت وگو گذاشته است. میرموسوی با بیان اینکه حضرت تاکید می کردند که نباید در نظام سیاسی خویشاوندسالاری شود، می گوید: یکی دیگر از این موارد محدود کردن آن گروهی است که به دلیل فرصت های مالی و سیاسی که در اختیار آنها بوده است، از امتیازات و اعتبار بیشتری برخوردار شده اند و به همین دلیل نفوذ بیشتری در حوزه عمومی دارند. در دیدگاه حضرت آن کسانی که از این امتیازات و اعتبارات برخوردار نشده اند و از نفوذ کمتری در حوزه عموم برخوردار هستند را بیشتر باید مورد توجه قرار دهد.
او با تاکید بر اینکه نظام شایسته سالار نباید رانتی باشد به این معنا که امتیازات ویژه ای به بخش های خاصی از جامعه تعلق بگیرد، تاکید می کند که سه ویژگی رضایت عمومی، حقوق مردم و همسان بودن با عدالت، سه معیاری است که حضرت در این راستا مطرح می کنند.
متن گفت وگو با سید علی میرموسوی را بخوانید:
*شایسته سالاری مفهومی است که در دنیای امروز بسیار مورد توجه قرار دارد و در هر سازمان و نهاد و سطوح بالاتر نامی از آن شنیده می شود؛ این شایسته سالاری در نگاه امام علی(ع) چگونه تعریف می شود و فرد شایسته ای که می تواند زمام امور را به دست گیرد، در دیدگاه ایشان کیست و چه ویژگی هایی دارد؟
میرموسوی: الگویی که حضرت علی(ع) در ارتباط با نظام سیاسی و حکومت، مطرح و از آن پشتیبانی می کردند، الگویی برابری طلبانه بود که بر پایه اقتدار برابر همگان در تعیین سرنوشت آنها استوار بود. زمانی که برای بیعت به حضرت مراجعه کردند، ایشان فرمودند که «انّ هذا امرکم لیس لاحد فیه حق الاّ من امرتم» یعنی «حکومت، حق شماست و هیچ کس در این عرصه حق فرمانروایی ندارد، جز کسی که شما او را به فرمانروایی برگزیده اید». بر این اساس حضرت، حق حاکمیت را یک حق عمومی می دانست، اما طبیعی است که از دیدگاه حضرت، زمامداری می تواند به قدرت برسد که شایستگی زمامداری را داشته باشد و مردم یک فرماندار شایسته را برگزینند. در همین راستا اساسا حضرت زمامداری را به عنوان میدان مسابقه توصیف می کند؛ مسابقه دشواری که تنها اندکی از آن سربلند خواهند شد و آن افرادی هستند که شایستگی این را داشته باشند. در سخنان حضرت هم در مورد شخص زمامدار و هم در مورد کارگزاران نظام سیاسی توصیه هایی شده است؛ یعنی هم زمامدار و هم همه کارگزاران باید شایسته باشند. حال چه کسانی شایستگی زمامداری را دارند؟ نخستین ویژگی زمامدار شایسته از دیدگاه حضرت علی(ع) این است که امانت دار باشد. به این معنا که حضرت، زمامداری را امانتی قلمداد می کنند که از سوی مردم به فرمانروا واگذار می شود، بنابراین زمامدار شایسته در مرحله اول کسی است که خود را به عنوان امانتدار مردم و نه به عنوان سرور و سالار آنان بداند. به همین دلیل است که حضرت می فرمایند: زمامدار همواره ممکن است در دام فریفته شدن نسبت به قدرت خود گرفتار شود و درنده خویی و خیانت در امانت را پیشه و به مردم ستم کند. بر این اساس زمامدار شایسته در ابتدا باید فردی باشد که بتواند به محدودیت هایی که در عرصه قدرت سیاسی وجود دارد، پایبند باشد و از آن فراتر نرود. حضرت در این راستا توصیه می کنند که فرمانروا باید همیشه برتری قدرت خداوند نسبت به خود را به یاد آورد، خود را در بزرگی، همسان خدا نپندارد و متوجه باشد که برای اداره امور مردم قدرت پیدا کرده است و ستیز با مردم، ستیز با مردم ستیز با خداست. حضرت در جمله ای می فرمایند: «هر که به مردم ستم کند، خداوند با او دشمنی می ورزد و هیچ چیز چون بنیاد ستم نهادن، نعمت خدا را دگرگون ندارد». این نشان می دهد زمامدار شایسته باید فردی باشد که حقوق مردم را به رسمیت بشناسد.
نکته دیگری که مطرح می کنند این است که فخر نورزد و از ستایش و ثنا بگریزد. از دیدگاه حضرت زشت ترین خوی والیان این است که مردم، آنها را دوستدار بزرگ منشی بشمارند و آنها را اهل تکبر قلمداد کنند. در یکی از گفتارها حضرت خطر ستایش از فرمانروا را گوشزد می کند و می فرمایند که «بسا مردم هستند که ستایش را دوست دارند، اما مرا به نیکی مستایید تا از عهده حقوقی که مانده است برآیم و واجب ها که بر گردنم باقی است، ادا نمایم. پس با من چنان که با سرکشان گویند، سخن مگویید و چونان که تیز خویان کنند از من کناره مجویید و با ظاهر آرایی آمیزش مدارید و شنیدن حق را بر من سنگین مپندارید و نخواهم مرا بزرگ انگارید. چه آن کس که شنیدن سخن حق بر او گران افتد و نمودن عدالت بر وی دشوار بود، کار، به حق و عدالت کردن بر او دشوار تر است پس از گفتن حق، یارای زدن در عدالت باز نایستید که من نه برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خویش از خطا ایمن هستم». این نشان می دهد که زمامدار در معرض خطاست و زمامدار شایسته زمامداری است که برای پرهیز از خطا، انتقاد را جایگزین ستایش کند. به همین دلیل حضرت به مالک گوشزد می کنند که «مگو مرا فرموده اند و من می فرمایم و اطاعت امر را می پایم. چه این کار دل را سیاه کند و دین را پژمرده و تباه و موجب زوال نعمت و نزدیکی بلا و آفت است». در دیدگاه حضرت علی(ع) فرمانروا همواره باید نظارت عمومی را بر خود بپذیرد. ایشان گفته اند که اساسا حکومت شایسته همانطور که حضرت رسول فرمودند، حکومتی است که ضعیفان و افراد ناتوان بتوانند بدون لکنت زبان، حقوق خود را از افراد توانمند بستانند. در حقیقت این الگویی است که حضرت در مورد حکومت خوب مطرح می کند. در این راستا حضرت امر به معروف و نهی از منکر را نهادی می دانند، که در راستای حفظ همین شایسته سالاری وضع شده است. به اعتقاد حضرت «اگر امر به معروف و نهی از منکر نباشد و مردم زمامداران و والیان و کارگزاران را در این چارچوب مورد پرسش قرار ندهند، نتیجه این می شود که باطل ها آشکار می شود، حق ها فرونهاده می شود، نیکان خوار و بدکاران بزرگ مقدار می شوند.» اساسا در دیدگاه حضرت، حکومت در راستای انجام یکسری از وظایف است که ضرورت پیدا می کند و حکومت و زمامداری شایسته آنی است که بتواند این وظایف را به خوبی انجام دهد. به طور مثال وقتی حضرت می خواهند این وظایف را در حوزه ارتباط با مردم بیان کنند، میفرمایند « حاکم شایسته حاکمی است که با دید خوش بینانه و پرهیز از بدگمانی به مردم مهربانی کند، با دید خطا پوشانه به آنها بنگرد، از لغزش های آنها درگذرد، در پی یافتن عیوب آنها نباشد، به سخن چینان توجهی نکند، نسبت به مردم کینه نورزد و راز ایشان را نگه دارد.»
*امام علی(ع) در انتخاب کارگزاران خود برای مدیریت جامعه یا در بیانات خود برای ویژگی های کسی که بناست اداره امور جامعه یا نهادی را به عهده داشته باشد، چه مولفه ای را اولویت می دانند؟ تخصص و دانش، بیشتر مورد توجه ایشان است یا تقوا؟
میرموسوی: امام علی(ع)در گفتار سیاسی خود ، معیارها ویژگی هایی را برای کارگزاران سیاسی بیان و به مالک توصیه کردند که در انتخاب کارگزاران این ویژگی ها را مورد توجه قرار دهد. بر این اساس در هر کاری متناسب با آن کار، تخصص را نیز در نظر گرفته اند. از نظر امام کارگزاران حکومت باید از میان کسانی برگزیده شوند که «تجربت دارند و حیا، از خاندانهاى پارسا که در مسلمانى قدمى پیشتر و دلبستگى بیشتر دارند، اخلاق آنان گرامیتر و آبروشان محفوظتر و طمعشان کمتر و عاقبت نگرىشان فزونتر است.»[۱] چنین افرادی را باید «پس ازآزمودن به کارگمارد، و به میل شخصی و بى مشورت به کارى مخصوصشان نداشت، که به هواى خود رفتن و براى دیگران ننگریستن، ستمگرى و خیانت است». امام در این راستا کارگزاران حکومت را به نیروهای امنیتی و نظامی، قضات، افرادی که نقش اداری و دیوانسالاری دارند و … تقسیم می کنند. این گروه ها بخش عمده ای از کارگزاران را شکل می دهند، پس برای هر کدام از آنها متناسب با آن کار، ویژگی هایی را بیان کرده اند. به طور مثال در آنجا در مورد نیروهای نظامی گفته شده است که درباره انتخاب نیروهای نظامی باید دید چه کسی خیرخواه تر است، دامنی پاک تر دارد و بردباری او بیشتر است. کسانی که می خواهند در عرصه نظامی خدمت کنند، باید دیر به خشم آیند و زود به پذیرفتن این پوزش روی آورند؛ اهل رحمت بر ناتوانان و بر قوی دستان جدی باشند. اگر کسی به آنها درشتی کرد، تحریک نشوند و در برابر کسی که قدرت دارد، احساس ضعف نکنند. این افراد باید از افراد پارسا که سابقه نیکی داشته باشند، برگزیده شوند. این موارد در نامه حضرت به مالک اشتر نشان می دهد که در دید ایشان فرماندهان نظامی باید چنین ویژگی هایی را داشته باشند.
در بحث قضاوت حضرت می گویند که فرد شایسته برای قضاوت کسی است که «کارها بر او دشوار نگردد و ستیز خصمان، وی را به لجاجت نکشاند، در خطا پایدار نبود و چون حق را شناخت در بازگشت بدان درنماند و نفس او به طمع نگراید و تا رسیدن به حق به اندک شناخت بسنده نکند. در شبهت ها درنگش از همه بیشتر باشد و حجت را بیش از همه به کار برد. از آمد و شد صاحبان دعوا کمتر به ستوه آید. در آشکار گشتن کارها شکیبا بود و چون حکم روشن باشد، در داوری قاطع تر. آن کس که ستایش فراوان وی را به خودبینی نکشاند و خوشامدگویی او را برنیانگیزاند و اینان اندکند». در واقع حضرت می فرمایند که کسانی که در مصدر قضاوت هستند باید این ویژگی ها را داشته باشند و چون بیشتر در معرض سوءاستفاده از دین هستند، باید در انتخاب این افراد دقت بیشتری شود. معیارهایی نیز بیان می کنند برای شایستگی دیوانسالاران و کسانی که امور اداری، مدیریتی و اجرایی را بر عهده دارند. یک اینکه مکرمت، آنان را به طغیان نکشاند و دلیر نگرداند، آن سان که در جمع، حاضران مخالفت توانند یعنی افرادی که در جمعی وی را می بینند، بتوانند با او مخالفت کنند. در رساندن نامه های عاملان و نوشتن پاسخ درست آنها از حاکم به آنها، در اثر غفلت، سهل انگاری نکنند. به خواسته های مردم توجه کنند و به حکام انعکاس دهند. در آنچه برای وی می گیرند و آنچه از جانب او می دهند، فروگذار ننمایند. قدر خود را در کارها بدانند، چه آنکه قدر خود را نداند، در شناختن قدر جز خود نادان تر بود و درماند. این افراد، افرادی هستند که باید در یک فرآیند گزینشی درست برگزیده شوند چون حضرت می گویند که حکومت نباید تنها براساس منابع اطلاعاتی خود در مورد شایستگی افراد قضاوت کند؛ چرا که ممکن است عده ای به ظاهر خود را بیارآیند و خوش خدمتی پیشه کنند، در حالی که نه خیرخواه هستند و نه امانتدار.
*طبق صحبت های شما در اینکه شایستهخواهی در فرهنگ اسلامی به منزله یک ارزش مورد توجه بسیار است، شکی نیست اما اسلام چه روش هایی برای شایسته شناسی پیشنهاد می دهد و حضرت علی(ع) در عملکرد ۵ ساله خود چگونه شایستگان را شناسایی و معین می کرد؟
میرموسوی: در عصر حضرت علی(ع) نظام سیاسی، بسیاری از نهادهایی که در شرایط کنونی وجود دارد را دارا نبوده و راه هایی که می شد از طریق آن افراد شایسته تعیین شوند، در آن زمان بسیار محدودتر بوده است. در عین حال یک معیار کلی که حضرت بیان می کنند، این است که حاکم نباید فقط به سیاست و اطمینان خود اکتفا کند بلکه باید ببیند پیشینه اجرایی این افراد چگونه بوده است و آیا در کارهایی که قبلا به آنها واگذار شده کارنامه خوبی داشته اند یا خیر؟ معیار دیگر این است که ببیند این فرد در جامعه به چه وصفی شناخته می شود؟ آیا مورد اعتماد جامعه است؟ امروز یکی از معیارهای شایسته سالاری این است که خود مردم فرد شایسته را انتخاب کنند. انتخاب مردم نیز به شکل مستقیم یا غیرمستقیم خواهد بود. اصل اینکه مردم باید نمایندگان را به شکل مستقیم انتخاب کنند، نه به گونه ای که انتخاب توسط فیلترها و کانال هایی محدود شود. حضرت می فرمایند که کسی را باید برای این امور انتخاب کنند که میان همگان اثری نیکو نهاده و به امانت از همه شناخته شده تر است و امتحان خود را داده است؛ این را باید از طریق خود جامعه تعیین کرد. در این ارتباط باید حکومت بررسی کند که چه نهادهایی می تواند این فرد شایسته را به شکل درست انتخاب کند. چه بسا مثلا در این زمینه بتوان ادعا کرد که حضرت، شیوه های عقلایی که برای شایسته سالاری هست را می پذیرند و قبول دارند.
از دید حضرت داشتن دانش و تخصص متناسب با آن کار نیز برای شایسته بودن از اولویت برخوردار است. معروف است از مرحوم شهید چمران پرسیدند که «از دید شما تعهد مقدم است یا تخصص؟» مرحوم چمران پاسخ دادند که «انسان متعهد در کاری که تخصص ندارد، وارد نمی شود» بنابراین اگر کسی کاری که شایستگی و دانش لازم و تخصص آن را ندارد را بپذیرد، در واقع تعهد هم ندارد. به نظر می رسد آنچه مرحوم چمران می گوید در سنت دینی ما هم وجود دارد، در نتیجه اساسا تعهد بدون تخصص معنی دار نیست؛ از دید حضرت هم چنین ویژگی ای دارد بنابراین دانش و تخصص لازم یکی از ویژگی های مهم در این راستاست.
*در بیان امام علی (ع) در کلام ۱۳۱ نهج البلاغه آمده است که کسی که در جایی قرار گیرد که علم و تخصص لازم را نداشته باشد دیگران را به گمراهی می کشاند و در جایی دیگر پیامبر اکرم (ص) فرمود که هرگاه کار به ناشایست سپرده شود منتظر هلاکت باشید. دلیل این تاکیدات را چه می دانید و جامعه یا سازمانی که مدیران ناشایست بر آن حاکم شوند، چه حال و آینده ای دارد؟
میرموسوی: یکی از دلایل این تاکیدات این بوده است که حکومت بویژه در جوامعی که همچنان هنوز در شکل دادن یک نظام شایسته سالار در آغاز راه هستند، در معرض فروغلتیدن به منافع شخصی حکام است و اینکه این حکام، منافع عمومی را تحت الشعاع منافع شخصی و خصوصی خود قرار می دهند. نتیجه آن این است که نزدیکان، دوستان و خویشاوندان حاکم و آن کارگزار به قدرت برسند و تاثیرگذار باشند. در این راستا این تاکیدات صورت گرفته است که از این آفت جلوگیری شود. نگاه حضرت این است که خواص یعنی الیت و نخبگانی که معمولا ثروت و قدرت را در اختیار دارند و با چاپلوسی و زبان بازی خود را به زمامداران و کارگزاران نزدیک می کنند، بسادگی می توانند در منابع و مجاری نظام سیاسی نفوذ کنند و منافع عموم را تحت الشعاع قرار دهند. این در حالیست که حضرت می گویند که برای حاکم باید منافع عموم و آن طبقه عامه اهمیت داشته باشد، چرا که آن طبقه عامه هستند که در مواقع ضرورت به پشتیبانی حکومت می آیند و در جایی هم که حکومت با دشواری رو به رو باشد، صبر و تحمل می کنند؛ برعکس آن افرادی که صاحبان قدرت هستند. بر این اساس تمام تاکیداتی که حضرت برای بحث تخصص می کنند، در راستای جلوگیری از آسیبی است که حکومت با آن رو به روست.
*در گذشته و امروز همواره مشاهده شده است که برخورداری از رانت های رابطه و اطلاعات و امثال آن باعث شکل گیری و پیشروی فساد در سطوح مختلف شده است، امیرالمومنین(ع) در این مورد چه نگاهی داشت و چگونه از بروز و رشد فسادهای مالی و اخلاقی در نظام مدیریتی خود پیشگیری می کردند؟
میرموسوی: حضرت حاکمیت را از مقوله امانت قلمداد می کردند و معتقد بودند که حکومت و نظام سیاسی هیچ تقدسی ندارد و در معرض خطاست. به همین دلیل آن را باید با ساز و کارهای انتقادی مورد نظارت قرار داد. دوم اینکه حضرت تاکید می کردند که نباید در نظام سیاسی خویشاوندسالاری شود و به مالک توصیه می کنند که به هیچ یک از اطرافیان و خویشاوندانش زمینی را به بخشش واگذار نکند و این خویشاوندان به گونه ای جرأت پیدا نکنند که بهره و منفعت بیشتری از نظام سیاسی برند. یکی از مسایلی که حضرت توصیه می کنند پرهیز از خویشاوندسالاری است.
یکی دیگر از این موارد محدود کردن آن گروهی است که به دلیل فرصت های مالی و سیاسی که در اختیار آنها بوده است، از امتیازات و اعتبار بیشتری برخوردار شده اند و به همین دلیل نفوذ بیشتری در حوزه عمومی دارند. از این دیدگاه خواص در واقع حلقه اطرافیان حاکم و نزدیکان اویند. در دیدگاه حضرت، آن کسانی که از این امتیازات و اعتبارات برخوردار نشده اند و از نفوذ کمتری در حوزه عموم برخوردار هستند را بیشتر باید مورد توجه قرار دهد. چرا که همانطور که گفته شد معمولا این گروه هستند که در روز گرفتاری، حکومت را یاری می کنند و برعکس، یاری افرادی که در آن طبقه الیت جامعه قرار دارند در زمان گرفتاری کمتر است، از انصاف بیشتر نگران هستند و به دنبال این هستند که بهره بیشتری ببرند.
این نشان می دهد که از دید حضرت رانتی نبودن نظام از ویژگی های بسیار مهم است. نظام شایسته سالار نباید رانتی باشد به این معنا که امتیازات ویژه ای به بخش های خاصی از جامعه تعلق بگیرد و کسانی که به مجاری قدرت دسترسی دارند از امتیازات ویژه بهره مند شوند. این تاکید هر چند در عصر امام(ع) که نظام سیاسی مبتنی بر منطق قبیله ای و اقتصاد این نظام، اقتصاد خراجی بوده، اهمیت بیشتری داشته است ولی اصلی کلی در حکمرانی است. اقتصاد خراجی یک نوع اقتصاد رانتی که توزیع منابع و در آمدها به طور نابرابر و بر اساس نظر و خوشایند طبقه حاکم صورت می گیرد. در آن شرایط، اقتصاد خراجی در چارچوب شیوه دیگری بوده است. امروز اقتصاد دولت های نفتی، اقتصاد خراجی است. دولت های نفتی هم به این دلیل که منبع درآمد سرشاری به نام نفت در اختیار دارند، کاملا در معرض فرو غلتیدن به رانتی شدن هستند و به همین دلیل هم امروز اکثر دولت های نفتی رانتیر هستند و به شیوه های مختلف و در عرصه های متفاوت، امتیازات را به بخش های خاصی از جامعه واگذار می کنند. این یکی از دغدغه های حضرت است. حضرت در تقسیم بندی خود جامعه را به خواص و عوام تقسیم می کنند؛ خواص و عوام از دید حضرت نه به اعتبار اینکه خواص از رتبه علمی و تعهد بیشتری برخوردار هستند و عوام علم کمتری دارند. از دید حضرت خواص آنهایی هستند که به دلیل بهره مندی از امتیازات خاص، نفوذ بیشتری در عرصه عمومی دارند. ایشان بسیار نگران این هستند که حکومت به این خواص، امتیاز ویژه ای بپردازد؛ حال چه در عرصه نظامی و چه در عرصه مدیران اجرایی و چه در عرصه قضاوت باشد. این افراد نباید از امتیازات ویژه برخودار شوند بنابراین حضرت به مالک توصیه می کنند که باید در تصمیمی که می خواهی بگیری، دقت کنی که چه مقدار در راستای رضایت عمومی است، چه مقدار می تواند حقوق مردم را تامین کند و تا چه حد منطبق بر عدالت است. به این معنا که سه ویژگی رضایت عمومی، حقوق مردم و همسان بودن با عدالت، سه معیاری است که حضرت در این راستا مطرح می کنند.
*نظام یا سازمانی که خود را علوی و پیرو تفکر و مشی امام علی(ع) و در نتیجه شایسته سالار می داند، چه شاخص هایی در روابط خود با کارگزاران و مردم و قوانین حاکم بر آن دارد و شفافیت در آن چه جایگاهی دارد و چگونه و در چه جنبه هایی تعریف می شود؟
میرموسوی: چنین نظامی در ارتباط با مردم، آنها را به عنوان صاحبان اصلی نظام و حقوق باید در نظر بگیرد و از هیچ گونه خیرخواهی در قبال آنها دریغ نکند، حقوقی که از ان بهره مند هستند را به آنها بپردازد و آنها را در فرایند تعلیم و تربیت رشد دهد. این موارد، حقوقی است که حضرت برای ارتباط حکومت و مردم مطرح می کنند. در ارتباط با کارگزاران در نظامی که مدعی پیروی از الگوی حضرت علی(ع) است، باید همواره نگران فرا رفتن خود از حدود و تجاوز نسبت به حقوق مردم باشند و باید آنها را در معرض پاسخگویی قرار دهد. هم مسوولیت و هم پاسخگویی را در مورد آنها مورد توجه قرار دهد و مسوولیت افراد در آن روشن باشد. امروز در جهان کنونی، رسانه ها هستند که این کار را انجام می دهند. شاید در آن دوران، حاکم از طریق اطلاع یابی از راه های مخفی این کار را انجام می داده است اما امروز رسانه های هستند که این کار را انجام می دهند. یکی از وظایفی که امروز باید یک نظام منطبق بر الگوی حکومت حضرت علی(ع) انجام دهد، این است که رسانه ها از آزادی برخوردار باشند، بتوانند بسادگی انتقاد کنند و مسوولان را مورد بازخواست و پرسش قرار دهند. این موارد نیز در ارتباط با کارگزاران است.
*چگونه می توان جامعه ای که با مدیران نالایق اداره می شود را به سمت سعادت برد و از هلاکت و گمراهی نجات داد و چه کسانی می توانند این کار را انجام دهند؟ در منظومه فکری حضرت علی(ع) چه راهکاری برای آن ارائه می شود؟
میرموسوی: امروز مهم ترین راهکار جلوگیری از فساد شفافیت سازی است، که از راه نهادهای متعددی مانند مراکز آماری ، سازمان های بازرسی، رسانه ها، سازمان های مردم نهاد و دستگاه قضایی صورت می گیرد. در دیدگاه حضرت علی(ع) طبقه عالمان و فرهیخته جامعه است که در وهله اول باید نسبت به این اصلاح حساسیت داشته باشد و نظام سیاسی را از کجروی بازدارد. ذیل حدیث معروف «افضل الجهاد کلمه عدل عند امام جائر» توضیح داده شده است که منظور، افرادی هستند که صاحب نفوذ در جامعه هستند، نه افرادی که ممکن است با اعتراض و انتقاد آنها آسیب ها و هزینه های جدی بر آنها تحمیل شود. بر این اساس وظیفه نخست بر عهده طبقه فرهیخته جامعه است، اما به نظر می رسد که از دید حضرت، خود گسترش آگاهی در جامعه می تواند مانع از فساد حکومت شود. بر این اساس آگاهی بخشی نسبت به توده جامعه نیز در فرمایشات حضرت بخوبی مشاهده می شود. در سازمان یا اداره ها نیز این شفافیت و آگاهی بخشی از عوامل مهم پیشگیرنده فساد به شمار می رود. عبدالرحمن کواکبی در کتاب «طبایع الاستبداد؛ سرشت های خودکامگی» وقتی رابطه استبداد و علم را مطرح می کند، می گوید که استبداد مانع علم و گسترش علومی است که به تعبیر امروز علوم انسانی خوانده می شوند. دلیل آن هم این است که گسترش علوم انسانی، بنیان استبداد را سست می کند. نتیجه این ادعا این است که، برای کنترل یک نظام سیاسی هر چه بتوانیم دانش ها -آن هم دانش های علوم انسانی- را گسترش دهیم، می تواند به این منظور کمک کند. این در فرمایشات حضرت هم وجود دارد که کاستن از نادانی مردم و افزایش آگاهی آنها می تواند کمک بسیاری به اصلاح نظام سیاسی داشته باشد. در مجموع حضرت در دگرگونی نظام های سیاسی به روش های اصلاحی بیشتر اهمیت می دهند و اولویت قایل می شوند.