عبدالرحیم سلیمانی
علی (ع) دیکتاتور نیست و نباید با او مثل دیکتاتورها برخورد کنید. این ادعا و درخواستی است که خود آن حضرت دارد (نهج البلاغه، نامه 216). اما دیکتاتورها چه ویژگی هایی دارند که علی (ع) از آنها بیزار است و علی (ع) چه ویژگی هایی دارد که او را با دیکتاتورها کاملا متفاوت می گرداند؟ پاسخ این پرسش را باید از سخن و سیره و روش خود آن حضرت گرفت.
آن حضرت برای رساندن این مضمون از واژه «جبار» استفاده می کند که گاهی آن را به «جبارین» و گاهی به «جبابره» جمع می بندد. آن حضرت گاهی از سنت ها و روشهای جبارین سخن می گوید و آن را در مقابل سنت ها و روش های انبیا قرار می دهد: «کجایند عمالقه و نسل آنها؟ کجایند فرعون ها و نسل آنها؟ کجایند اصحاب شهرهای «رس»، همانها که پیامبران را کشتند و سنت های آنان را خاموش کردند و راه و روش جباران را زنده ساختند»(نهج البلاغه، خ 182).
آن حضرت در سخنی دیگر جباران را در مقابل پرهیزگاران قرار می دهد و می فرماید پرهیزگاران در نهایت همان بهره را از دنیا می برند که جباران می برند، اما جباران از آخرت بی بهره اند (همان، نامه 27).
آن حضرت در قباله نامه نمادینی که برای خرید خانه بیان می کند ، از جباران سخن به میان می آورد و فرعون ها و کسری ها و قیصر ها را یاد می کند و به این اشاره می کند که جان بی ارزش آنان در دست خداست (همان، نامه 3).
به هر حال آن حضرت هم سنت و سیره و راه و روش جباران و دیکتاتورها را رد و محکوم می کند و هم عاقبت ناخوشایند آنان را گوشزد می کند. اما راه و روش علی(ع) هیچ شباهتی با راه و روش جباران و دیکتاتورها ندارد. این مطلب را در چند محور پی می گیریم:
1.ویژگی نخست دیکتاتورها این است که از مدح و ثنا لذت می برند و به مداحان جایزه می دهند و از انتقاد نه تنها استقبال نمی کنند بلکه با منتقدین به شدت برخورد می کنند. معیار و ملاک رشد افراد در حکومت های دیکتاتوری مداحی و چاپلوسی است و در مقابل، انتقاد باعث سقوط و از دست دادن شغل و موقعیت می شود. به همین جهت است که در این حکومت ها مداحی رواج می یابد و در مدح و منقبت حاکمان به صورت های مختلف و با زبان های مختلف، با شعر و نثر، و از کرامت و عصمت و علم و دانش آنان سخن به میان می آید. اما امام علی از این امر نفرت دارد. آن حضرت هنگامی که فردی او را مدح می کند، می فرماید: "از بدترین حالات زمامداران در پیشگاه صالحان این است که گمان برده شود آنان فریفته تفاخر گشته و کارشان شکل برتری جویی به خود گرفته است. من از این نارحتم که حتی به ذهن شما خطور کند که مدح و ستایش را دوست داشته، از شنیدن آن لذت می برم. من-بحمدالله- چنین نیستم و اگر فرضا مدح و ستایش را دوست می داشتم، به خاطر خضوع در برابر ذات پر عظمت و کبریایی خدا –که از همه کس به ثنا و ستایش سزاوارتر است- آن را ترک می کردم... مرا با سخنان جالب خود نستایید... آن گونه که با زمامداران زورگو و ستمگر سخن می گویند با من سخن مگویید و آن چنان که در پیشگاه حکام سخت گیر و جبار خود را جمع و جور می کنید، در حضور من نباشید و به صورت تصنعی با من رفتار ننمایید و هرگز گمان مبرید که در مورد حقی که به من پیشنهاد کرده اید کندی ورزم یا ناراحت شوم و نه اینکه خیال کنید من در پی بزرگ کردن خویشتنم، زیرا کسی که شنیدن حق و یا عرضه داشتن عدالت به او برایش مشکل باشد عمل به آن برایش مشکل تر است! پس از گفتن سخن حق و یا مشورت عدالت آمیز، خودداری مکنید، زیرا من خویشتن را بالاتر از آنکه اشتباه کنم نمی دانم و از آن در کارهایم ایمن نیستم، مگر اینکه خداوند مرا حفظ کند" (نهج البلاغه، نامه 216).
2.ویژگی دوم دیکتاتورها خود رأیی است. آنان از مردم اطاعت و تبعیت محض و بی چون و چرا را طلب می کنند. در نظام دیکتاتوری فرد محور، حتی اگر مجلس یا نهادی برای تصمیم گیری وجود داشته باشد که در آن کارهای مهم با مشورت تصمیم گیری شود ، صوری است و در واقع تصمیم گیرنده فرد حاکم است و مجلسیان حق ندارند از منویات فرد حاکم تخطی کنند. اما حکومت امام علی (ع) اینگونه نیست. آن حضرت می فرماید من در امر حکومت در همه چیز با شما مشورت می کنم. تنها در حکم خدا با کسی مشورت نمی کنم (که البته حکم خدا از شؤون امامت است که قابل مشورت نیست)(نهج البلاغه، نامه 50)
آن حضرت به مالک اشتر، که او را به فرمانداری مصر نصب کرده، دستور می دهد که در مسائل حکومتی با کارشناسان و عالمان، زیاد مشورت کند: «با دانشمندان زیاد به گفتگو بنشین و با حکماء و اندیشمندان نیز بسیار به بحث بپرداز. این گفتگو ها و بحث ها باید درباره اموری باشد که به وسیله آن وضع کشورت اصلاح می شود» (نهج البلاغه، نامه 53،ش 40).
البته آن حضرت به مالک دستور می دهد که برخی از افراد را مشاور خود قرار ندهد. می فرماید با بخیل مشورت مکن که جلوی احسانت را می گیرد و با افراد ترسو مشورت مکن چرا که روحیه ات را تضعیف می کنند و با افراد حریص مشورت مکن که باعث ستمگری می شوند (همان، ش27-28). معنای این سخنان این است که حاکم باید با کارشناسان مشورت کند و برای تصمیم های مهم حکومتی به نظر کارشناسان توجه کند.
3.ویژگی سوم دیکتاتورها برخورد سخت و خشن آنان با مخالفان است. آنان سخت ترین مجازات ها را برای کسی که احتمال دهند اندک مخالفتی با آنان دارد در نظر می گیرند و آنان را اعدام، شکنجه و زندانی می کنند. در این حکومت ها کسی که کم ترین اشکال را به حکومت داشته باشد، حتی اگر مخالفت خود را از طریق قانونی و به صورت نرم و مسالمت آمیز ابراز دارد، از حقوق اولیه خود محروم می شود و باید حداقل به حصر و زندان و تبعید دراز مدت تن دهد. اما در حکومت علوی وضع متفاوت بود. حتی خوارج بی منطق در مسجدی که علی (ع) نماز می خواند و در واقع مرکز تصمیم گیری آن حضرت بود شعار می دادند و اصل و اساس حکومت علی (ع) را زیر سؤال می بردند و هیچ کس حق تعرض به آنان را نداشت. حتی وقتی دست به شمشیر بردند و جنایت کردند باز آن حضرت با آنان گفتگو کرد و از آنان درخواست کرد که از این اعمال دست بردارند و به دامن جامعه بازگردند. تا اینکه آن حضرت مجبور شد با چشمی گریان تن به جنگ دهد. تا زمانی که خوارج در شهر بودند و شعار می دادند آزاد بودند و علی (ع) تنها با منطق پاسخ آنان را می داد. خوارج شعار می دادند که: "لا حکم الا لله" فرمانی جز فرمان خدا نیست و در نتیجه حکومت علی (ع) بر حق نیست اما حضرت با آنان بحث می کرد و پاسخ آنان را می داد. آن حضرت می فرمود این شعار حقی است اما شما آن را بد فهمیده اید. درست است که زمامداری جز برای خدا نیست اما مردم حتما به یک زمامدار نیاز دارند چه نیکوکار باشد و چه بدکار، تا نظام جامعه به هم نریزد و مردم بتوانند به کار خود مشغول باشند و..."(نهج البلاغه، خطبه 40)
در حکومت علی (ع) مخالفت و شعار علیه حکومت جرم نبود و هرگز اینگونه نبود که آن حضرت مخالفان خود را محارب یا خارج از دین بخواند و آنان را مجازات کند.
4. در حکومت های دیکتاتوری مردم ارزشی ندارند و در واقع غلام و کنیز حاکم هستند و هرگونه بی حرمتی به آنان رواست. آنان باید در پیش مرکب همایونی به خاک بیفتند و به صورتی ذلیلانه به پیشواز و بدرقه حاکم بروند و یا برای دست بوسی حاکم صف بکشند و... اما در حکومت امام علی(ع) مردم با شخص حاکم برابرند و هیچ کس حق ندارد به حاکم احترامی بگذارد که تحقیر شخصیت او را در بر داشته باشد. امام علی وقتی وارد شهر انبار می شود با صحنه ای عجیب روبرو می شود. مردم به دنبال مرکب امام می دوند. چون آن حضرت علت را می پرسد پاسخ می شنود که ما به امرای خود اینگونه احترام می گذاریم. حضرت به شدت آنان را مورد مؤاخذه قرار می دهد و می فرماید شما با این کار هم دنیا و هم آخرت خود را تباه می کنید(نهج البلاغه، حکمت 37).
همچنین وقتی فردی با پای پیاده به دنبال مرکب امام حرکت می کند امام به او می فرماید: باز گرد، چرا که پیاده حرکت کرد شخصی مانند تو در رکاب کسی مثل من، مایه فتنه و غرور برای والی و ذلت و خواری برای مومن است (همان، حکمت 322).
5.دیکتاتورها کل مملکت را ملک طلق خود می دانند و اگر جایی از مال مملکت برای مردم خرج شود در واقع مرحمتی از سوی حاکم است. در این حکومت ها مردم باید برای گرفتن قدری پول به دست بوس حاکم بروند و یا به صورت های دیگر خود را تحقیر کنند تا عطایی جزئی از او دریافت کنند. در این حکومت ها اگر مالی از بیت المال به مردم برسد همراه با تحقیر است. اما در حکومت امام علی امر به عکس است. آن حضرت کل حکومت را از آن مردم می داند و خود را تنها کلیددار بیت المال می شمارد: «ای مردم... امر خلافت مربوط به شماست کسی در آن حقی ندارد، جز آن کسی که او را شما به امارت برگزیده اید... من در مقابل شما حقی ندارم جز اینکه حافظ کلیدهای بیت المال شما هستم»(کامل ابن اثیر، ج3،ص193، به نقل از آیت الله سبحانی، مسائل جدید کلامی، ص629).
آن حضرت در پاسخ کسانی که به ایشان اعتراض می کردند که چرا بیت المال را مساوی تقسیم می کند، می فرماید: "آیا به من دستور می دهید که برای پیروزی خود، از جور و ستم در حق کسانی که بر آنان حکومت می کنم استمداد جویم؟! به خدا قسم تا عمر من باقی و شب و روز برقرار و ستارگان آسمان در پی هم طلوع و غروب می کنند هرگز به چنین کاری دست نمی زنم. اگر اموال از خودم بود، به طور مساوی در میان مردم تقسیم می کردم تا چه رسد به اینکه این اموال اموال خداست!»(نهج البلاغه،خطبه126).
نگاهی گذرا به کتاب شریف نهج البلاغه نشان می دهد که آن حضرت چه اندازه در مصرف بیت المال مواظب بوده و از هزینه کردن اندکی از آن برای خود و نزدیکانش پرهیز می کرده است. این در حالی است که دیکتاتورها خود را مالک همه اموال مملکت می دانند و کاخ و قصرهای مجلل برای خویش می سازند و برای یک سفر خود به بهانه های مختلف هزینه های بسیار سنگینی را بر بیت المال مردم تحمیل می کنند.
6.در حکومت های دیکتاتوری حق مردم و حقوق بشر ارزشی ندارد و همه حق از آن حکومت است. در این حکومت ها برای حفظ و بقای حکومت هر حقی زیر پاگذاشته می شود و در واقع اولویت اول حفظ و بقای حکومت است. این در حالی است که علی(ع) حکومت را صرفا برای احقاق حق می خواهد و همه نگرانی او این است که در حکومت او به کسی ظلم شود و یا او نتوانسته باشد حق مردم را به آنان برساند. آن حضرت در یک جا می فرماید تلاش من برای این است که می خواهم خود را از مسئولیت حقوقی که بر گردنم هست خارج سازم، حقوقی که خداوند و شما بر گردنم دارید و هنوز کاملا از انجام آنها فراغت نیافته ام...(نهج البلاغه، خطبه216). آن حضرت در جای دیگر می فرماید: حق شما بر من این است که جز اسرار جنگی هیچ سری را از شما مخفی نسازم و در اموری که پیش می آید جز حکم الهی کاری بدون مشورت شما انجام ندهم. هیچ حقی را از شما به تأخیر نیاندازم بلکه آن را در وقت سر رسیدن آن ادا کنم و همه شما نزد من مساوی باشید(همان،نامه 50).
آن حضرت در وصیت نامه به مالک اشتر بیش از هر چیز بر عدالت و پرهیز از ستم توصیه می کند: ... انصاف را رعایت کن! که اگر چنین نکنی ستم نموده ای و کسی که به بندگان خدا ستم کند، خداوند پیش از بندگانش دشمن او خواهد بود و کسی که خدا دشمن او باشد، دلیلش را باطل می سازد و با او به جنگ می پردازد تا دست از ظلم بردارد یا توبه کند. (و بدان!) هیچ چیزی در تغییر نعمت های خدا و تعجیل انتقام و کیفرش از اصرار بر ستم سریع تر و زودرس تر نیست. چرا که خدا دعا و خواسته مظلومان را می شنود و در کمین ستمگران است (همان، نامه 53، ش17-19).
«زنهار! از ریختن خون بناحق بپرهیز، زیرا هیچ چیز در نزدیک ساختن کیفر انتقام، بزرگ ساختن مجازات، سرعت زوال نعمت، و پایان بخشیدن به زمامداری، همچون ریختن خون ناحق نیست... بنابراین زمامداریت را با ریختن خون حرام تقویت مکن، چرا که آن را تضعیف و سست می کند، بلکه بنیاد آن را می کند و آن را به دیگران منتقل می نماید... و اگر به قتل خطا مبتلا گشتی و شمشیر و تازیانه و دستت به ناروا کسی را کیفر کرد... مبادا غرور زمامداری مانع از آن شود که حق اولیاء مقتول را بپردازی و رضایت آنان را جلب کنی (همان، ش141-144).
به هر حال اینها برخی از مواردی است که می توان در تفاوت روش و سیره علی(ع) با روش و سیره جباران و دیکتاتورها بیان کرد. موارد دیگری را می توان برشمرد که به خاطر طولانی شدن سخن از آن می گذریم