مرحوم دکتر صادق آئینه وند، استاد تاریخِ اسلام از جمله اساتیدی بود که جدای از تدریس در دانشگاه، در کار ترجمه و تألیف آثاری زیادی نیز فعال بود. آثاری که او ترجمه یا تألیف کرد، هریک در پاسخ به نیاز مبرمی در جامعه علمی، یا روشنگری و عبرتآموزی در زمینهای خاص از تاریخ اسلام بوده است؛ از جمله آثار او می توان به «ادبیات انقلاب در شیعه»، «قیام های شیعه در تاریخ اسلام» و «تاریخ نگاری در اسلام»، اشاره کرد.
درآستانه ولادت امیرالمومنین علی (ع) گفت وگوی شفقنا با مرحوم دکتر صادق آئینه وند جهت آشنایی با سیره امام علی (ع) تقدیم مخاطبان ارجمند وگرامی می شود:
دکتر آئینه وند که معتقد است امیرالمومنین در همه زمینه ها اخلاقی مطلق داشته است، در گفت وگو با خبرنگار شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)، به تشریح ویژگی ها و خصوصیات اخلاقی و رفتاری امام علی (ع) پرداخت و بیان کرد: امام علی (ع) “حق”، “آزادی” و “عدالت” را سه محور حرکت خود در حاکمیت قرار داده بود.
امام در زمان حاکمیت خود به دنبال حق، عدل، آزادی بود
او افزود: امام در زمان حاکمیت خود به دنبال حق، عدل، آزادی بود. اگر زندگی امام را خلاصه کنیم، خواهیم دید این سه مورد در تاریخ اسلام و سیره ایشان متمرکز و متبلور است و امام بسیار به این موارد تاکید داشت. امیرالمومنین در تمام دوران زندگی خود چه در زمانی که به عنوان یک جوان درکنار رسول خدا بودند یا ۲۵ سالی که در خانه بود یا حتی در مدتی که حاکمیت را به دست داشت، همواره حق برای او محور بود. زمانی که در جنگ بدر و احد بودند، فرمودند که” ما شمشیر میزنیم و خدا اخلاص ما را میبیند و پیروزمان میکند”. امام علی (ع) در جنگ ها نیز شمشیر از روی حق میزد و تمام اقدامات او به خاطر خدا بود.
امام علی (ع) قبل و بعد از حاکمیت از نظر اخلاقی تغییری نکرد
او در مورد مساله اخلاق در دیدگاه امام علی(ع) گفت: امیرالمومنین تنها رهبری بود که در همه مواقع از زمانی که همراه پیامبر تا خانه نشینی بودن ایشان و حتی زمانی که حاکم بودند، اخلاقی مطلق داشتند، زمانی که ایشان در خانه بودند آداب، رفتار، کردار و خصوصیات خاص خود را داشتند. وقتی خلیفه شدند، مسوولیتهای اجرایی به روی دوشش افتاد و تقابلهایی پیش آمد که ایشان باید به مسوولیت های خود عمل میکردند، اما از نظر اخلاقی هیچ تغییری نکردند. زندگی نامه، سیره اخلاقی، سیره اقتصادی و خانوادگی و چگونگی رفتار ایشان با مردم برای ما باقی مانده و باید از آن ها بهره لازم و کافی را برد. امام علی(ع) زمانی که به خلافت رسید، کیسه ای برداشت و به مردم بصره نشان داد و گفت: “یا اهل بصره ماذا تنقمون منی؛ از من چه میخواهید، این همان کیسهای است که از اول داشتم و اکنون که خلیفه هستم نیز همان کیسه نان خشک را دارم” امام علی (ع) لباس خود را نیز نشان داد و فرمود “والله ان هذا من غزل اهلی و اشار الی کمه؛ لباسی که میپوشم دستباف خانواده ام است و حال که خلیفه هستم لباس بافت خانواده خود را می پوشم.” بنابراین آنچه که مربوط به زندگی شخصی امام علی(ع) بود، تغییری نکرد.
جنگها برای رسیدن به حق بود
این پژوهشگر برجسته تاریخ اسلام و ادبیات عرب با اشاره به اینکه انجام جنگ ها از طرف امام علی(ع) نیز برای رسیدن به حق بود، تصریح کرد: مشرکین کسانی بودند که نه اعلام حق را میپذیرفتند و نه میگذاشتند که صدای حق به گوش سایرین برسد. جنگ در اسلام موضوعیتی ندارد، اگر مشرکان به مسلمانان و اموال آنها حمله نمی کردند و در حقیقت مانع رسیدن صدای اسلام به مردم نمی شدند، جنگی در نمی گرفت، از این رو جنگ در اسلام برای این بود که سد راه هدایت مردم را بردارند.
مدیر مسؤول مجله العلوم الإنسانیه ادامه داد: امیرالمومنین می فرمودند: “در هر جنگی هیچ کسی را به مبارزه نطلبید. بعد از اینکه حجت شما را شنید و قبول نکرد، بگذارید ضربه اول از سوی او باشد که حجت بر شما تمام شود.” در هیچ جنگی امیرالمومنین ضربه اول را نزد و در همه جنگها از جمله؛ جمل، صفین، نهروان و حتی در جنگهایی که زمان پیامبر بود ابتدا دشمن خود را به صلح، سازش، دوستی و محبت دعوت میکرد، اگر آنها بر جنگ ایستادگی می کردند و ضربه اول را میزدند، حجت تمام میشد و جنگ در می گرفت.
امام علی(ع) با کسانی که حقی از مردم را ضایع کرده بودند، برخورد میکرد
آئینه وند به تاکید امام علی(ع) در مورد ضایع نشدن ذره ای از حق شخصی، اشاره کرد و افزود: حضرت علی(ع) می توانست محورهایی را که در سیاست مشهود است را به کار بگیرد و با استفاده از آنها با اهل مدینه سازش کند، اما امام(ع) با تمام کسانی که حقی از مردم ضایع کرده بودند، برخورد می کرد. امیرالمومنین (ع) می فرمود: “حق القدیم لا یبطله شىء” حق قدیم است. حق گذشته، هیچ چیزی را نمیتواند از بین ببرد از این رو آن حق واجب بر من، که حاکم اسلامی هستم، آن حق را دنبال می کنم.
عدل امام علی (ع) ذاتی بود نه تصنعی
او عدل امام علی (ع) را ذاتی دانست و اظهار کرد: امام و رهبر مسلمانان باید عدل ذاتی داشته باشد، یعنی عدل از انسان بجوشد نه آنکه به حالت تصنعی وانمود به داشتن عدل کند. عدل معنای وسیعی دارد از جمله آنکه بتوانید همه حق و حقیقت مردم را برگردانید و ظلمی به اندازه بال مگسی در هیچ جا نبینید و در همه شرایط احساس کنید، مردم از موهبت و امکاناتی که خدا به آنها داده، میتوانند بهرهمند شوند. این معنای عمیق عدل است.
سر دبیر مجله آفاق ادامه داد: عدل فقط در باب اقتصادی نیست بلکه اعم است. امام علی(ع) در این زمینه می فرمود: “اگر شخصی نتواند حق خود را بگیرد، نمیتوانیم خود را امام مسلمین بدانیم و تا جایی که میتوانیم احقاق حق مردم وظیفه حاکم است.” کسی که امام مسلمین میشود باید قبل از همه، خود را در زمینه های مختلف تعلیم ببیند و تعلیم ذاتی داشته باشد، در غیر این صورت قدرت او را به آتش میاندازد.
عفیف بودن حاکم در برابر قدرت
این استاد دانشگاه عفیف بودن حاکم در برابر قدرت را لازم و ضروری عنوان کرد و افزود: سلطه و مال از مواردی هستند که در قدرت وجود دارد، از این رو کسی که رهبر و خلیفه مردم می شود، باید توجه داشته باشد اسیر مال و سلطه نشود، اگر فرد تعلیم نفس نکرده و عفیف نباشد، یعنی عفت ذاتی در او وجود نداشته باشد نسبت به قدرت و اموال به آتش میافتد. بنابراین شخصی که میخواهد عدالت و حق را برقرار کند حق ذاتاً باید از او بجوشد تا بتواند آنها را برای مردم به ارمغان بیاورد. حضرت علی(ع) در این مورد می فرماید: “بعید است کسانی پیدا شوند که عفیف باشند، چه بسا مقام عفیف از مقام شهید بالاتر است.”
آئینه وند تصریح کرد: انسان عفیف، کسی است که قدرت و اختیار داشته باشد، اما از آن سوء استفاده نکند زیرا وقتی انسان امام مسلمین می شود الگو مردم قرار می گیرد و باید با مردم ضعیف همراه شود. به عنوان مثال غذا، پوشاک و امکانات خود را کنار بگذارد و با ضعیف ترین مردم خود را بسنجد. وقتی برای امام علی(ع) غذایی میآوردند ایشان سوال می کردند این غذای همه مسلمین است؟ و هنگامی که تشخیص میداد مسلمین نمی توانند این چنین غذایی را بخورند می فرمود، “خوردن این غذا بر من اشکال دارد.”
امام علی (ع) آبادانی و توسعه را مقدم بر اخذ مالیات میدانست
او با اشاره به اینکه امام آبادانی، توسعه و تمدن را مقدم بر مالیات می دانست، گفت: دولت های کنونی در دنیا به اخذ مالیات، بیشتر اهمیت می دهند، اما امام علی(ع) معتقد بود “بیش از اینکه از مردم مالیات گرفته شود برای آنان آبادانی، توسعه و تمدن سازی صورت گیرد و این بهتر از این است که خزانه پر شود.” حتی در عراق فرمودند” اگر فرصت داشتم و جنگها میگذاشتند اینجا را آباد میکردم.” هیچ کدام از خلفای راشدین تاکید بر آبادانی و عمران نداشتند، اما امام علی(ع) در آن مدت کوتاه و با اینکه سه جنگ در زمان حضرت صورت گرفته بود، اقداماتی را در آن فرصت کم انجام دادند، مانند ساماندهی زمینها، لایروبی قنات، تنظیم کشتزارها، ایجاد رابطه اقتصادی و کشاورزی سالم که مکتوب این اقدامات در متون آمده و مشخص است.
او با بیان اینکه امام علی(ع) قبل از هر جنگی سپاه مقابل را نصیحت میکردند، گفت: جنگ ها را بر امام تحمیل کردند. در هر سه جنگ امام به معاویه نامه مینوشت که من خلیفه مسلمین هستم شما با من بیعت کنید و تسلیم شوید، اما معاویه مخالف میکرد و میگفت شما به دلیل خون خواهی عثمان باید محاکمه شوید. جنگ را طلحه و زبیر و خوارج که به کشتار و ترور مردم دست زدند، شروع کردند. امام آنان را بسیار نصیحت کرد و چندین بار با آنها گفتوگو کرد، اما آنها متوجه نشدند و جنگ را شروع کردند. حضرت علی(ع) هیچ وقت پیش قدم نشدند و همیشه سعی میکرد با نامه، مکاتبه و از طریق یک گفتمان سیاسی و گفتوگویی که همه را قانع کند، مشکلات را حل کند، این مکاتبه ها در نهج البلاغه مشخص است. در صفین نیز افرادی بودند که هنوز به انجام جنگ شک داشتند و به امام میگفتند که بحث کنیم اگر قانع نشدند، وارد جنگ شویم.
امیرمؤمنان در حکومت خود هیچگاه کسی را مجبور به پیروی از خود نمیکرد
امام معتقد بود نباید در انتخاب مردم اکراه باشد
عضو هیات مدیره انجمن تحول علوم انسانی با اشاره به اینکه امیرمؤمنان در حکومت خود هیچگاه کسی را مجبور به پیروی از خود نمیکرد، گفت: وقتی مالک اشتر آمد و گفت افرادی در کوفه با معاویه نامه نگاری میکنند، امام میتوانست آنها را به عنوان جاسوس بگیرد، اما ایشان میفرمود” اگر این افراد از حکومت عدل ما خسته هستند به هر جا که میخواهند، بروند و ما مانع آنها نخواهیم شد”، چرا که امام معتقد بود نباید در انتخاب مردم اکراه باشد. اگر مردم حتی امام را رها کنند، امام حق ندارد به خاطر اینکه او را رها کردهاند، جنگ راه بیاندازد، چرا که امیرالمؤمنین معتقد بود که هیچ چیز اکراهی به نتیجه نمیرسد.
بنابراین امام توصیه می کرد که کسی را به مبارزه نطلبید یعنی “هل من مبارز” نگویید، بلکه ابتدا گفت وگو و صحبت کنید و اگر طرف مقابل قانع نشد و خواستید جنگ کنید، بگذارید ابتدا او حمله را شروع کند و تا می توانید خون نریزید چون خون بنیاد حکومت را سست میکند. حتی امام علی (ع) به تعبیری اعتقاد به اعدام نیز نداشتند و اکنون در حقوق بشر نیز اعدام نکردن را بسیار مطرح میکنند.
او در پاسخ به اینکه با وجود تاکید امام به عدم اعدام، چرا در جوامع اسلامی این عمل صورت می گیرد، گفت: مراجع و مجتهدین باید برای مردم فتوا دهند، البته موارد استثنایی نیز وجود دارد که ولی دم تقاضای قصاص دارد که حتی در این مورد نیز ولی مسلمین میتواند مشکل را حل کند و دستور عدم انجام حکم را دهد. امام میفرمایند:” دنبال خونریزی نروید حتی اگر به حق باشد.”
امام معتقد بود اگر کسی را به پذیرفتن موضوعی مجبور کنیم، او منافق میشود
این استاد دانشگاه در مورد اینکه حضرت علی (ع) تاکید داشتند در تمام موارد مردم را آزاد بگذاریم، گفت: امام معتقد بود که نباید مردم را مجبور به پذیرش دین و آیینی کنیم بلکه مردم باید قانع و آزاد باشند و خود آنها تصمیم بگیرند. اگر کسی را به پذیرفتن موضوعی مجبور کنیم او منافق و متضرر میشود. به عنوان مثال امروزه مردم را باید در مورد حجاب قانع کنیم نه اینکه آنان را مجبور کنیم.
آئینه وند تصریح کرد: سیاست امام این بود که کسانی که میخواهند با او کار کنند، باید سیاست امام را قبول و باور داشته باشند که امام برای حق کار میکند و اگر در این مورد شکی دارند به پرسش و جست و جو پرداخته و قانع شوند و بعد از آن میتوانند بازگردند، در غیر این صورت اجباری نیست چرا که آنان آزاد هستند.
تنها حکومتی که مصلحت در آن مطرح نبود، حکومت امام علی(ع) بود
او در مورد مطلق بودن اخلاق امام علی(ع) گفت: امام در تمام زمینهها معتقد به اخلاقی مطلق بودند و حتی طبق مصلحت هم اخلاق خود را تغییر نمیدادند. تنها حکومتی که مصلحت در آن مطرح نبود حکومت امام علی(ع) بود و حکومت ایشان حکومت حق بود. امام تنها حاکمی است که فکر خودش نیست، بلکه فکر جامعه است، همچنین ایشان از ابتدا جایگاه خود را ضعیف کرد تا جایگاه مردم را قوی کند و منافع مردم و دین را حفظ کند. امیرالمومنین (ع) از ابتدا رد و بدلهای سیاسی را حذف کرد و فرمود :” من از ظالمان، ستمگران و از کسانی که خون و مال مردم را به ناحق ریختند، برای تقویت خود، استفاده نخواهم کرد.”
امام در شناخت حق تردیدی نداشت
او ادامه داد: برخی از اطرافیان، امام علی(ع) را نصحیت می کردند که از موقعیتهای سیاسی با افراد مختلف استفاده کند، اما امام با دورویی نیز برخورد میکرد و میفرمود:” سیاست ما شفاف است.” امام علی(ع) از ابتدا هدف و حرف خود را می گفتند چون اعتقاد به یک مبدا و معاد داشتند. امام (ع) سیره ای داشت که آن براساس شناخت حق بود و در شناخت حق تردیدی نداشت. تعریف امیرمؤمنان از سیاست این است که منافع مردم حفظ و کشور به قدرت و موقعیت دفاعی برسد. امام بیشتر در میدان جنگ بود. گرچه جنگها را به امام علی(ع) تحمیل کردند، اما ایشان در جنگ هم دنبال رفاه مردم بود. آبادانی و امنیتی که امام علی(ع) ایجاد کرد، هیچ خلیفهای توان آن را نداشت. فعالیتهای امام(ع) در زمینهها و متون مختلف آورده شده است، از جمله اصلاحات اساسی سیاسی، اجتماعی، تامین امنیت، گماردن پلیس برای آرامش مردم، امور اقتصادی، سرکشی به فقرا، توسعه زمینها، آبادانی، تقسیم زمینها و تقسیم قبایل برای اینکه بتوانند بهره ببرد، تمام اینها نشان میدهد که امام (ع) توجه بسیاری به توسعه داشت، اما معتقد بود تمام این موارد باید از راه درست و با محوریت عدل، حق و آزادی باشد.
ما سیره امام علی (ع) را دست نیافتنی تصور کردیم و نتوانستیم ویژگیهای امام را برای نسل امروز توضیح دهیم
او در مورد علت منتقل نشدن ویژگیهای اخلاقی و رفتاری امام علی(ع) به نسل امروز گفت: ما نتوانستیم خصوصیات و ویژگیهای امیرمؤمنان را به درستی برای نسل امروز توضیح دهیم. ما سیره امام را به صورت یک الگوی دست نیافتنی تصور کردیم. این بزرگواران آسمانی هستند، ولی برای زمینیها آمدند و میخواهند دست ما را بگیرند.درست است که ما نمیتوانیم صد در صد مثل آن بزرگواران باشیم، ولی آنها هدفشان این بود که ما در راه حق، آزادی و عدالت را گام برداریم و آنها را محور زندگی خود قرار دهیم. ما گمان میکنیم خصوصیات امام علی (ع) را فقط میتوانیم در کتابها بنویسیم و به آنها افتخار کنیم و در مناسبتها نام آنان را ذکر کنیم در حالی که خصوصیات امامان برای عملی شدن هستند. ما نتوانستیم سیره را به گونهای به روز کنیم که نسل جدید متوجه آن شود.
سیره امام معصوم در قانون اساسی کشورهای اسلامی نیامده است که عملیاتی شود
او تصریح کرد: تعریفی که از سیاست در جهان اسلام می شود، متاسفانه درست نیست و ما ادعا میکنیم که سیاستی که در جهان اسلام وجود دارد، همان سیاست رسول الله و امام علی(ع) است، در صورتی که اینگونه نیست و قانون اساسی جهان اسلام و شیعه آمیزهای از غربی، شرقی، عرفی و …. است. یعنی سیره امام معصوم در قانون اساسی کشورهای اسلامی نیامده است که عملیاتی شود و این نیز یکی از موانع الگو قرار گرفتن خصوصیات امامان است.
آئینه وند ادامه داد: افراد منافع را از دید هویت ملی خودشان تعبیر میکنند. عمار یاسر میگوید” سلامت دین، سلامت اسلام است.” از این رو سلامت دین وقتی اصل و هویت باشد، همه چیز بر محور دین تعیین میشود. ما نمیتوانیم سیره را عملیاتی کنیم، زیرا بین سیاستی که ما داریم با سیاست امامان فرق وجود دارد، البته برای محقق شده این موضوع تلاش میکنیم.
امام سطح طبقاتی را قبول نداشت و مردم را یکسان میدید
او در مورد اینکه امام علی (ع) سعی میکرد مردم دچار سطح طبقاتی نشوند، تصریح کرد: اتفاقاتی که اکنون در زمینههای مختلف در جهان اسلام میافتد، زمان امام علی(ع) اینگونه نبود. بازار، نرخ و اقتصاد مردم زیر نظر امام علی (ع) به عنوان حاکم تحت کنترل بود. نگاه امام این بود که حتی در استفاده از غذا و لباس کاری نکنیم که مردم دچار سطح طبقاتی شوند و احساس شرم و نگرانی کنند. امام سطح طبقاتی را قبول نداشت و مردم را یکسان میدید، همچنین ایشان حتی به کسانی که شهید یا خانواده جانباز بودند و ضربههای شمشیر خورده بودند هیچ امتیازی نمیداد و میفرمود:” شما با خدا معامله کردید و پاداش شما با خداست.” امام نمیخواست در مورد پوشاک، غذا و سایر موارد بین مردم تعصب، نگرانی و حسرت ایجاد کند.
انسانهای بزرگ، جاذبه و دافعه قوی دارند
او در مورد تاثیر رفتار امام علی(ع) بر مردم گفت: کسانی بودند که امام (ع) را به مرحله عبودیت می رسانند و ایشان در میان مردم عظمت بسیاری داشتند. امام فرمود:” دو دسته “محبّ غال” و “مبغض قال” از من هلاک شدند. انسان های بزرگ چون امام علی (ع) همانطور که جاذبهای قوی دارند، دارای دافعه قوی هم هستند. یعنی به همان اندازه که قویترین دشمنان را دارند، قویترین دوستان هم دارند. معاویه بعد از مرگ امام علی(ع) گفت : اگر امیرالمؤمنین (ع) دو خزانه انبار کاه و طلا داشت، طلا را زودتر از کاه تقسیم میکرد. این نشان میدهد که امام بخشنده، شجاع، عابد و زاهد بود.
امامان بعد از پیامبر اکرم (ص) راهنما و مفسر دین بودند
این استاد دانشگاه در مورد معرفی امام بعد از پیامبر و دوره خاتمیت اظهار کرد: عصر خاتمیت، عصر کمال عقل است و دیگر انسان نیازی نداشت که خدا کتابی را بفرستد چون همه چیز در کتاب مبین، آخرین کتاب اسلام وجود دارد، از طرف دیگر نیاز به دین دیگری نبود چرا که کاملترین دین، دین اسلام است و پیامبر این دین را برای مردم آورده بود. حجت باطن که همان عقل است به کمال رسیده بود و دیگر نیازی نبود، کتاب آسمانی برای مردم فرستاده شود و امامان نایب پیامبر هستند، آنان داری علم لدنی بودند و در حقیقت وارث علم انبیاء هستند، امامان راهنما و مفسر دین بودند.
امامان به هدایت مردم بیشتر از تشکیل حکومت اهمیت میدانند
او با اشاره به اینکه امامان به هدایت مردم بیشتر از تشکیل حکومت اهمیت میدانند، گفت: حاکم باید بتواند جامعه را هدایت کند. بعد از امام علی(ع) سایر ائمه نتوانستند حکومتی تشکیل دهند. ائمه خواهان تشکیل حکومت نبودند، بلکه هدف آنان هدایت مردم بود. اگر هدف ائمه تشکیل حکومت بود، باید پیش از همه چیز برای حکومت تلاش میکردند، در صورتی که آنان سعی میکردند مردم را به سوی خدا و رساندن آنان به کمال و تعالی الی الله هدایت کنند؛ چون در واقع اوصیا انبیاء هستند، اما اگر شرایط برایشان فراهم میشد، برای اینکه بتوانند بهتر کار کنند، حکومت تشکیل میدادند.
رییس انجمن تاریخِ اسلام به چند مورد از ویژگیهای اسلام علوی در حکومت امیرالمومنین اشاره و اظهار کرد: تاکید اسلام علوی بر روی “اهل البصانره” است، چرا که بصیرت بسیار مهم است و به این معناست که عقل انسان باید بر شمشیر قدرت او حکومت کند. از نگاه امام علی (ع) حاکم باید مسطلع باشد یعنی به تمام جوامع ملت و جامع الاطراف مسلط باشد. امیرالمومنین (ع) در مقابل خلفا گفت:” یکی از ویژگی های ما مطلع بودن از امور مردم است. به این معنا که از همه بهتر مردم را میشناسیم و با مردم اخت هستیم و ارتباط داریم.” یعنی رهبر باید مردم را بهتر و کاملتر از همه بشناسد.
عمران و آبادی در سیره اهل بیت وجود داشت
او افزود: امام در عین اینکه دنیا را برای مردم آباد میکند، دوستی دنیا را از آنان میگیرد. دنیا دوستی بیماری است که انسان همه هستی خود را برای مال و دنیا میگذارد. امامان به مانند محوری هستند که همه را به سوی خود جمع میکنند و همه به آنان تکیه می دادند. تندرو و کند رو باید خود را با امامان موازی کنند. امامان از مردم حمایت میکنند و به مانند باران ریزی هستند که خشکی و خشکسالی را سیراب میکنند. آنان شیران میدان جنگ هستند و قبل و جلوتر از همه خود، به صحنه میآیند. نه اینکه مردم را بفرستند و خودشان بایستند. در بیان حقیقت، شجاعت و صراحت دارند. امامان به مال و قدرت عفیف هستند. مجاهد در راه خدا مقامش به اندازه کسی که عفت میورزد، نیست. عفت یعنی اینکه انسان در همه موارد مانند مال دنیا، اقتصاد، سیاست، قدرت و… عفیف باشد. این انسان مقامش از شهید بالاتر است.
کسی که مسوولیت حکومت اسلامی را برعهده میگیرد، باید خود را تعلیم دهد تا گرفتار قدرت و مال نشود
آئینه وند به مواردی از سخن برخی از بزرگان در شأن و عزت قدسی امام علی(ع) اشاره کرد و گفت: مسعودی در مورد امام علی(ع) میگوید: “ویژگیهایی که اصحاب رسول خدا داشتند این بود که فرد قبل از همه ایمان آورده باشد، هجرت کرده باشد، رسول خدا را در جنگها یاری کرده باشد، تقرب به خدا داشته باشد، خود را فدا کرده باشد، به تفسیر کتاب خدا آشنا و جهاد در راه خدا کرده باشند و همچنین با ورع، قضاوت و راستی بین مردم حکمرانی کرده باشد”، که امام علی (ع) در تمام این موارد از همه برتر و بالاتر بود. او میگوید: امام علی (ع) در ایام حکومت خود یک پیراهن نو نپوشیدند و هیچ زمینی، سرمایهای، باغ و خانهای نداشتند و این نشانگر زهد و عدالت امام علی (ع) است.جاهز که از سران معتزله و از مورخان مشهور اهل سنت است در مورد امام علی (ع) میگوید: امام علی (ع) ویژگیهایی دارد که اگر امت اسلامی مخصوصاً شیعیان امروز، آن را جدی دنبال کنند به صلاح آنها خواهد بود. امام علی (ع) فرمود: “هیچ کس را با خاندان رسول خدا نباید مقایسه کرد، آنها در حقیقت بنیاد دین و ستون یقین هستند.” کسی که مسوولیت حکومت اسلامی را برعهده میگیرد، باید خود را تعلیم دهد تا گرفتار قدرت و مال نشود. مال و قدرت وقتی با هم باشند بت میشوند و فرد بت پرست شده و انسان را مشرک میکند.
او تصریح کرد: عباس محمود عقاد در کتاب “عبقریه الامام علی (ع)” میگوید: امام علی (ع) شجاع است چون قوی است. صادق و راستگو است، چون شجاع است. زاهد است، با خود صداقت دارد و نفس او روشن و شفاف است، اگر شخصی به این مرحله رسید به مانند امام علی (ع) است.