فاضل میبدی: آیتالله خاتمی توانست سنت را با تجدد پیوند دهد که شاید این موضوع مهمترین میراث حیات پربار او باشد.
در گفت و گوی روزنامه شرق با محمدتقی فاضلمیبدی، می خوانیم: پنجم آبان مصادف بود با سالروز درگذشت آیتالله سید روحالله خاتمی؛ فقیهی که در حیات خود در عالم فقه و نواندیشی دینی تأثیرات مهمی بر همنسلان و همقطاران خود گذاشت؛ تا جایی که وقتی در سال ۶۷ از دنیا رفت، امام در پیام تسلیتی او را «روشنفکری متدین و مجتهدی بزرگوار» خواند و نوشت: «اسلام و ایران یکی از پرفروغترین چهرههای تقوا و خلوص و ایمان خود را از دست داد. برادر عزیزم، خاتمیِ زندهدل، چهره تابناک مبارزات خستگیناپذیر، روحانیت روشنضمیر در دهههای اخیر این مرزوبوم بود. او روشنفکری متدین و مجتهدی بزرگوار و از خوبان امینی بود که اگر نتوان گفت بی نظیر، مسلماً کمنظیر بود. او با گوشت و پوست خود مبارزه را می فهمید و سختیهای آن را چون شربتی گوارا می نوشید. او یار و پناه محرومان بود. او یک عمر با تحجر و واپسگرایی جنگید و یکی از طرفداران بی بدیل اسلام ناب محمدی(ص) در عصر فریب و خودپرستی بود. او پاک زیست و پاک مرد و پاک در جوار رحمت ربّش آرمید...». برای بررسی بیشتر زندگی آن فقیه برجسته ساعتی را با محمدتقی فاضلمیبدی به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
شخصیت مرحوم آیتالله سید روحالله خاتمی را در ابعاد مختلف چگونه ارزیابی میکنید؟
مرحوم آیتالله خاتمی از حوزه علمیه اصفهان فارغالتحصیل شد و در اردکان یزد زندگی میکرد. او دارای مقام اجتهاد بود و در حوزه علمیه اردکان درس خارج تدریس میکرد. آیتالله خاتمی بیتردید یکی از سرآمدهای شهر یزد بود و همه او را به جایگاه والای علمیاش میشناختند، اما ویژگی منحصربهفرد آن مرحوم زمانشناسی یا به تعبیر امروزیها نگاه روشنفکرانهاش نسبت به رویدادهای زمان بود. مرحوم خاتمی همواره در کنار مطالعه کتب فقهی و حوزوی آثار نویسندگان و متفکران نواندیش زمان مانند شریعتی و آلاحمد را مطالعه میکرد. بدونشک آیتالله خاتمی در میان روحانیون حاضر در یزد از این جهت بینظیر بود. به یاد دارم که در دهه۵۰ وقتی به خانه آن مرحوم رفتیم، درحالیکه هیچیک از روحانیون در خانهشان رادیو نداشتند، آن مرحوم رادیو داشت و از قضا رادیو بیبیسی گوش میداد. ایشان خود را ملزم میدانست که اخبار دنیا را بشنود و صرفا وقت خود را با مطالعه کتاب نمیگذراند. بهطورکلی ابعاد شخصیتی مرحوم آیتالله خاتمی را از سه منظر تشریح میکنم؛ نخست وجه علمی و حوزوی والای ایشان، دوم وجه روشنفکری و آشنایی به مقتضیات روز که امام هم در این باب درباره آن مرحوم تعبیر جالبی دارد و سوم زهد بسیار زیاد؛ بهنحویکه آیتالله خاتمی در سیره عملی بهشدت زاهدانه عمل میکرد و نسبت به وجوهاتی که از مردم میگرفت بسیار اهل احتیاط بود و در معیشت فرزندان خیلی سخت میگرفت که مبادا در خانهاش پول بیتالمال خرج نشود.
آن مرحوم یکی از منتقدان شرایط حاکم بر حوزههای علمیه بود و حتی در دورانی که امام در نجف در تبعید بهسر میبرد، نامهای به ایشان نوشت و از وضعیت حوزهها گلایه کرد. علت انتقادهای اینچنینی آیتالله خاتمی چه بود؟
مرحوم خاتمی دریافته بود که عدهای از روحانیون با زمان جلو نیامدهاند و نسبت به مقتضیات روز آشنایی ندارند. او این دیدگاه را بعد از انقلاب هم داشت و تردید داشت که روحانیون بتوانند در عالم سیاست موفق عمل کنند؛ ازاینرو خودش هم بهشدت از تصدی امور اجرائی و سیاسی پرهیز داشت. آیتالله خاتمی در اوایل انقلاب از مصادره اموال و دستگیریهای گسترده بهشدت ناراحت بود؛ در حقیقت او نخستین روحانیای بود که نسبت به این دو مسئله انتقاد کرد و از محرومیتها و زندانیکردنها گلایه کرد. علاوهبر این اشکالی که وارد میکرد این بود که چرا روحانیت در همه کارها ورود میکند. حتی وقتی امام آن مرحوم را به امامت جمعه منصوب کرد، با اکراه و صرفا از سر آنکه دستور امام بود، پذیرفت. آیتالله خاتمی تنها امامجمعهای بود که در امور اجرائی بههیچوجه دخالت نمیکرد؛ شاید مشورتی میداد، اما اصلا دستور صادر نمیکرد و به دنبال کسب منافع شخصی نبود.
او حتی وقتی فرزندش؛ یعنی آقای سیدمحمد خاتمی میخواست وزیر فرهنگ و ارشاد شود، چندان روی خوشی نشان نداد و نگران بود که آقای خاتمی نتواند به خوبی از عهده مسئولیتی که ارتباط با حقوق مردم دارد، برآید. البته به زعم من آقای خاتمی بهترین وزیر ارشاد تمام تاریخ ۴۰ ساله انقلاب است و در دوره او بسیاری از منتقدان و حتی مخالفان جمهوری اسلامی جذب نظام شدند؛ همانطور که دو دوره ریاستجمهوری او هم بهترین دولتها را تجربه کردیم.
عموم مردم یزد در عین حال که بهشدت روحیهای مذهبی دارند اما همواره عاری از تعصبات یا گرایشهای رادیکال سیاسی بودهاند که از میان همین مردم فعالانی سیاسی پدید آمدهاند که نماد و نمود آنها را در عالم سیاست میبینیم. مرحوم آیتالله خاتمی هم چنین منشی داشت. چقدر نوع نگاه او به دین و سیاست بر مشی مردم یزد اثربخش بوده است؟
آیتالله خاتمی در کل استان یزد مدیریت فکری نداشت اما دوستانی که او را میشناختند، میدانستند او در عین حال که از حیث نظری با رژیم سابق مخالف بود و باور داشت با آن شیوه کشور اداره نمیشود اما یک انقلابی رادیکال نبود. برخی روحانیون در یزد وجود داشتند که یا اصلا انقلابی نبودند یا بهشدت رادیکال عمل میکردند اما آیتالله خاتمی در عین حال که همراه امام در راهپیماییها شرکت میکرد روحیهای رادیکال نداشت. عدهای میخواستند او را به تندروی بکشانند اما او همواره با تندروی مخالف بود. در حقیقت آن مرحوم یک انقلابی نظری بود تا یک انقلابی عملی. چنین منش متفاوتی بر بسیاری از کسانی که با او ارتباط داشتند، اثربخش بود؛ حتی بهیاد دارم روزی جوانی با تفکرات مارکسیستی به دیدار آیتالله خاتمی آمد. آن مرحوم آنقدر بر آن جوان تأثیر گذاشت که دیدگاهش نسبت به روحانیت عوض شد و گفت اگر همه روحانیون اینطور باشند، هیچ مشکلی با روحانیها نداریم. بنابراین آیتالله خاتمی شخصیتی بسیار تأثیرگذار داشت.
آیتالله خاتمی در عصر خود با چه فعالان سیاسیای ارتباط داشت؟
او با شخصیتهای مطرح سیاسی چندان مراوده نداشت اما گاهی به مشهد سفر میکرد و در آنجا مرحوم آسید جواد آشتیانی و آیت الله خامنهای را میدید. آیتالله خامنهای طلبهای جوان و روشنفکر بود و آیتالله خاتمی هم از چنین منشی خوشش میآمد. تعدادی از شخصیتهای مطرح آن زمان مانند آقای فاضل لنکرانی یا دکتر صلواتی که به یزد تبعید شده بودند، به دیدار آیتالله خاتمی میآمدند.
ارتباطش با امام چطور بود؟
امام را شخصیت بزرگی میدانست و از او نمایندگی داشت. آیتالله خاتمی دو نفر را ترویج میکرد؛ یکی مرحوم خوانساری و دیگری مرحوم امام.
به عنوان بحث پایانی، دیدگاه عمومی مردم یزد در روزگار کنونی نسبت به شخصیت آیتالله روحالله خاتمی و خاندان او چگونه است؟
مردم یزد نوعا به خاندان آیتالله خاتمی ارادت دارند. واقعا هیچ نقصی در این خاندان دیده نمیشود. البته عدهای کجاندیش در این شهر وجود دارند که خانواده مرحوم خاتمی را از تندرویهای خود بینصیب نگذاشتهاند که البته تعدادشان زیاد نیست و اهمیت خاصی ندارند. جالب است بدانید در یزد اصولگراها هم به خاندان خاتمی ارادت دارند و در شهر ما به دلیل وجود خاندان خاتمی فاصله اصلاحطلب و اصولگرایی چندان زیاد نیست.
در گفت و گوی روزنامه شرق با محمدتقی فاضلمیبدی، می خوانیم: پنجم آبان مصادف بود با سالروز درگذشت آیتالله سید روحالله خاتمی؛ فقیهی که در حیات خود در عالم فقه و نواندیشی دینی تأثیرات مهمی بر همنسلان و همقطاران خود گذاشت؛ تا جایی که وقتی در سال ۶۷ از دنیا رفت، امام در پیام تسلیتی او را «روشنفکری متدین و مجتهدی بزرگوار» خواند و نوشت: «اسلام و ایران یکی از پرفروغترین چهرههای تقوا و خلوص و ایمان خود را از دست داد. برادر عزیزم، خاتمیِ زندهدل، چهره تابناک مبارزات خستگیناپذیر، روحانیت روشنضمیر در دهههای اخیر این مرزوبوم بود. او روشنفکری متدین و مجتهدی بزرگوار و از خوبان امینی بود که اگر نتوان گفت بی نظیر، مسلماً کمنظیر بود. او با گوشت و پوست خود مبارزه را می فهمید و سختیهای آن را چون شربتی گوارا می نوشید. او یار و پناه محرومان بود. او یک عمر با تحجر و واپسگرایی جنگید و یکی از طرفداران بی بدیل اسلام ناب محمدی(ص) در عصر فریب و خودپرستی بود. او پاک زیست و پاک مرد و پاک در جوار رحمت ربّش آرمید...». برای بررسی بیشتر زندگی آن فقیه برجسته ساعتی را با محمدتقی فاضلمیبدی به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
شخصیت مرحوم آیتالله سید روحالله خاتمی را در ابعاد مختلف چگونه ارزیابی میکنید؟
مرحوم آیتالله خاتمی از حوزه علمیه اصفهان فارغالتحصیل شد و در اردکان یزد زندگی میکرد. او دارای مقام اجتهاد بود و در حوزه علمیه اردکان درس خارج تدریس میکرد. آیتالله خاتمی بیتردید یکی از سرآمدهای شهر یزد بود و همه او را به جایگاه والای علمیاش میشناختند، اما ویژگی منحصربهفرد آن مرحوم زمانشناسی یا به تعبیر امروزیها نگاه روشنفکرانهاش نسبت به رویدادهای زمان بود. مرحوم خاتمی همواره در کنار مطالعه کتب فقهی و حوزوی آثار نویسندگان و متفکران نواندیش زمان مانند شریعتی و آلاحمد را مطالعه میکرد. بدونشک آیتالله خاتمی در میان روحانیون حاضر در یزد از این جهت بینظیر بود. به یاد دارم که در دهه۵۰ وقتی به خانه آن مرحوم رفتیم، درحالیکه هیچیک از روحانیون در خانهشان رادیو نداشتند، آن مرحوم رادیو داشت و از قضا رادیو بیبیسی گوش میداد. ایشان خود را ملزم میدانست که اخبار دنیا را بشنود و صرفا وقت خود را با مطالعه کتاب نمیگذراند. بهطورکلی ابعاد شخصیتی مرحوم آیتالله خاتمی را از سه منظر تشریح میکنم؛ نخست وجه علمی و حوزوی والای ایشان، دوم وجه روشنفکری و آشنایی به مقتضیات روز که امام هم در این باب درباره آن مرحوم تعبیر جالبی دارد و سوم زهد بسیار زیاد؛ بهنحویکه آیتالله خاتمی در سیره عملی بهشدت زاهدانه عمل میکرد و نسبت به وجوهاتی که از مردم میگرفت بسیار اهل احتیاط بود و در معیشت فرزندان خیلی سخت میگرفت که مبادا در خانهاش پول بیتالمال خرج نشود.
آن مرحوم یکی از منتقدان شرایط حاکم بر حوزههای علمیه بود و حتی در دورانی که امام در نجف در تبعید بهسر میبرد، نامهای به ایشان نوشت و از وضعیت حوزهها گلایه کرد. علت انتقادهای اینچنینی آیتالله خاتمی چه بود؟
مرحوم خاتمی دریافته بود که عدهای از روحانیون با زمان جلو نیامدهاند و نسبت به مقتضیات روز آشنایی ندارند. او این دیدگاه را بعد از انقلاب هم داشت و تردید داشت که روحانیون بتوانند در عالم سیاست موفق عمل کنند؛ ازاینرو خودش هم بهشدت از تصدی امور اجرائی و سیاسی پرهیز داشت. آیتالله خاتمی در اوایل انقلاب از مصادره اموال و دستگیریهای گسترده بهشدت ناراحت بود؛ در حقیقت او نخستین روحانیای بود که نسبت به این دو مسئله انتقاد کرد و از محرومیتها و زندانیکردنها گلایه کرد. علاوهبر این اشکالی که وارد میکرد این بود که چرا روحانیت در همه کارها ورود میکند. حتی وقتی امام آن مرحوم را به امامت جمعه منصوب کرد، با اکراه و صرفا از سر آنکه دستور امام بود، پذیرفت. آیتالله خاتمی تنها امامجمعهای بود که در امور اجرائی بههیچوجه دخالت نمیکرد؛ شاید مشورتی میداد، اما اصلا دستور صادر نمیکرد و به دنبال کسب منافع شخصی نبود.
او حتی وقتی فرزندش؛ یعنی آقای سیدمحمد خاتمی میخواست وزیر فرهنگ و ارشاد شود، چندان روی خوشی نشان نداد و نگران بود که آقای خاتمی نتواند به خوبی از عهده مسئولیتی که ارتباط با حقوق مردم دارد، برآید. البته به زعم من آقای خاتمی بهترین وزیر ارشاد تمام تاریخ ۴۰ ساله انقلاب است و در دوره او بسیاری از منتقدان و حتی مخالفان جمهوری اسلامی جذب نظام شدند؛ همانطور که دو دوره ریاستجمهوری او هم بهترین دولتها را تجربه کردیم.
عموم مردم یزد در عین حال که بهشدت روحیهای مذهبی دارند اما همواره عاری از تعصبات یا گرایشهای رادیکال سیاسی بودهاند که از میان همین مردم فعالانی سیاسی پدید آمدهاند که نماد و نمود آنها را در عالم سیاست میبینیم. مرحوم آیتالله خاتمی هم چنین منشی داشت. چقدر نوع نگاه او به دین و سیاست بر مشی مردم یزد اثربخش بوده است؟
آیتالله خاتمی در کل استان یزد مدیریت فکری نداشت اما دوستانی که او را میشناختند، میدانستند او در عین حال که از حیث نظری با رژیم سابق مخالف بود و باور داشت با آن شیوه کشور اداره نمیشود اما یک انقلابی رادیکال نبود. برخی روحانیون در یزد وجود داشتند که یا اصلا انقلابی نبودند یا بهشدت رادیکال عمل میکردند اما آیتالله خاتمی در عین حال که همراه امام در راهپیماییها شرکت میکرد روحیهای رادیکال نداشت. عدهای میخواستند او را به تندروی بکشانند اما او همواره با تندروی مخالف بود. در حقیقت آن مرحوم یک انقلابی نظری بود تا یک انقلابی عملی. چنین منش متفاوتی بر بسیاری از کسانی که با او ارتباط داشتند، اثربخش بود؛ حتی بهیاد دارم روزی جوانی با تفکرات مارکسیستی به دیدار آیتالله خاتمی آمد. آن مرحوم آنقدر بر آن جوان تأثیر گذاشت که دیدگاهش نسبت به روحانیت عوض شد و گفت اگر همه روحانیون اینطور باشند، هیچ مشکلی با روحانیها نداریم. بنابراین آیتالله خاتمی شخصیتی بسیار تأثیرگذار داشت.
آیتالله خاتمی در عصر خود با چه فعالان سیاسیای ارتباط داشت؟
او با شخصیتهای مطرح سیاسی چندان مراوده نداشت اما گاهی به مشهد سفر میکرد و در آنجا مرحوم آسید جواد آشتیانی و آیت الله خامنهای را میدید. آیتالله خامنهای طلبهای جوان و روشنفکر بود و آیتالله خاتمی هم از چنین منشی خوشش میآمد. تعدادی از شخصیتهای مطرح آن زمان مانند آقای فاضل لنکرانی یا دکتر صلواتی که به یزد تبعید شده بودند، به دیدار آیتالله خاتمی میآمدند.
ارتباطش با امام چطور بود؟
امام را شخصیت بزرگی میدانست و از او نمایندگی داشت. آیتالله خاتمی دو نفر را ترویج میکرد؛ یکی مرحوم خوانساری و دیگری مرحوم امام.
به عنوان بحث پایانی، دیدگاه عمومی مردم یزد در روزگار کنونی نسبت به شخصیت آیتالله روحالله خاتمی و خاندان او چگونه است؟
مردم یزد نوعا به خاندان آیتالله خاتمی ارادت دارند. واقعا هیچ نقصی در این خاندان دیده نمیشود. البته عدهای کجاندیش در این شهر وجود دارند که خانواده مرحوم خاتمی را از تندرویهای خود بینصیب نگذاشتهاند که البته تعدادشان زیاد نیست و اهمیت خاصی ندارند. جالب است بدانید در یزد اصولگراها هم به خاندان خاتمی ارادت دارند و در شهر ما به دلیل وجود خاندان خاتمی فاصله اصلاحطلب و اصولگرایی چندان زیاد نیست.