محمد تقی فاضل میبدی
دو رویداد مهم در تاریخ ائمه (ع)، نظر تحلیلگران را به خود جذب نموده است . یکی صلح امام حسن (ع) و دیگری پذیرفتن ولایتهدی امام رضا (ع) از جانب خلیفه ای غاصب . در رفتار سیاسی این دو امام همام به ظاهر تضادی آشکار وجود دارد ؛ یکی خلافت را رها می کند و دیگری خلافت را می پذیرد . براساس روایتهای تاریخی هردوی این رویداد در زمان خود با اعتراضاتی از جانب شیعیان مواجه بوده است .
بویژه صلحی که امام حسن مجتبی با معاویه ابن ابی سفیان داشت . یک اصل مشترکی که در سیره و سنت پیشوایان دینی وجود داشته ، آن این که حکومت را برای بقای خود و یا به تعبیر دیگر حکومت را برای حکومت کردن نمی خواسته اند . نگاه آنان به حکومت حفظ منافع مردم و بقای دین خدا بوده است . جنگ و صلح آنان در جهت حفظ منافع مردم بر می گشته است .
حضرت علی ( ع ) در خطبه ای فرمود :
" خدایا تو می دانی آنچه که میان ما و معاویه گذشت ، نه به خاطر رغبت در قدرت بود ، و نه از دنیای ناچیز ، چیزی خواستن ، بلکه می خواستیم نشانه های دین را به جایی که بود بنشانیم . و اصلاح و عمرانی در شهرها ظاهر گردانیم تا مردم ستمدیده از ستم حکومت رهایی یابند و حدود ضایع شده به اجرا درآید .
( نهج البلاغه ، خطبه 131 )
در این جا الفبای سیاست دو جهت سلبی دارد و سه جنبه ایجابی . تقابل حضرت علی ( ع ) با معاویه نه برای تحقق قدرت است و نه برای تجمع ثروت بلکه برای : 1 ) دین تحریف شده خدا را - که به دست حاکمان به ظاهر اسلامی وارونه گشته بود - به جای خود بازگرداند ؛ 2 ) عمران و آبادی در شهرها به وجود آورد ؛ 3 ) نا امنی های سیاسی ، زندان کردن ، اعدام نمودن و شکنجه کردن را ، از میان برداشتن ؛ است . معالم دین ، حمران و امنیت از شاخصه های حکومت اسلامی است . معاویه ، به چیزی که تنها می اندیشد ، حکومت کردن است . لهذا برای این امر هر عهدی که بسته بود زیرپا گذاشت . تمام آزادیها را سلب نمود . منتقدین را به زندان افکند . و تمام عهدنامه با امام حسن را زیر پاگذاشت . در شهر عراق در نخیله پس از انعقاد صلح نامه با امام حسن چنین گفت :
" ای اهل عراق به خدا سوگند که من به خاطر نماز و روزه ، و زکوة و حج با شما نجنگیدم ؛ جنگ من با شما فقط برای حکومت کردن بر شما بود . اینک بدانید : تمام امتیازاتی که به حسن بن علی ( ع ) داده ام از هم اکنون زیرپای من است " .
و در جایی دیگر گفت :
" حقیقت این است که تا زمانی که مردم میان ما و سلطنت ما مانع نشوند و حکومت ما را تهدید نکنند ، ما آنان را آزاد می گذاریم اما اگر بخواهند با حکومت ما معارضه کنند نخواهیم گذاشت .
( تاریخ طبری ، ج 3 ، ص 268 )
در حکومت معاویه منافع مردم ، مصلحت عامه و حفظ حقوق آدمیان معنا ندارد . تمام همّ و هدف حکومت ، بقای هیئت حاکمه است . بهر قیمتی که باشد . حاکمان این چنین که لباس دین و شریعت را بر اندام خود دارند ، نخستین آسیب آن فریب دادن مردم است . معاویه مردم را به گونه ای فریب داد که یاران و شیعیان امام علی ( ع ) ، امام حسن ( ع ) را تحت فشار گذاشتند و در نهایت عده کثیری از مردم عراق به معاویه پیوستند . هنگامی که حجر بن عدی به امام حسن اعتراض کرد که چرا تن به صلح دادی ؟ " سودت وجوه المومنین " روی مسلمانان را سیاه کردی ؛ امام در پاسخ گفت : این طور نیست که همه افراد چیزی را که تو می خواهی بخواهند و یا مثل تو فکر کنند و من کاری را که انجام دادم جز به خاطر حفظ جان و ابقای شما نبود و در مورد دیگری که اطرافیان سلیمان بن صرد خزاعی به صلح اعتراض کردند ، حضرت به آنان فرمود : شما شیعیان ما و مورد علاقه ما هستید و اگر برای دنیا کاری کردم و در سلطه جویی و ریاست دنیا بیشتر کوشش و تلاش داشتم هیچ گاه معاویه از من نیرومندتر و نستوه تر و مصمم تر نبود ولی من چیز دیگری جز آن چه شما می بینید ، می بینم ، و در آنچه انجام دادم نظری جز جلوگیری از خونریزی نداشتم . پس به قضای الهی راضی باشید و در برابر فرمان او تسلیم و فرمانبردار .
( بحار ، ج 44 ، ص 25 )
این نطق برخلاف منطق خیلی از حاکمان به اصطلاح دینی و غیر دینی ، صلح را برای جلوگیری از خونریزی و حفظ منافع ملی می خواهند . هیچگاه برای بقای خود نمی اندیشند و منفعت عامه را فدای منفعت خاصه نمی کنند .
تصویری که امام حسن ( ع ) از سیاست نشان داد و در خطبه ای بیان فرمود این است :
" سیاست این است که حقوق خدا و زندگان و مردگان را محترم شماریم اما حقوق خدا عبارت است از به جا آوردن آنچه خواسته و دوری از آنچه نهی نموده . و اما حقوق زندگان عبارت است از این که وظایفت را که در قبال مردمداری انجام دهی و در خدمت به جامعه کوتاهی نکنی و نسبت به حکومت وفادار باشی مادامی که حکومت به مردم وفادار است و صدای اعتراضت را برحاکم بلند کنی هرگاه از راه راست به کژی متمایل شد " ( یعنی در برابر انحرافات حکومت بی تفاوت نباشیم و همواره امر معروف و نهی از منکر نمایید که امروز اینکار در دنیا در قالب احزاب و مطبوعات آزاد انجام می پذیرد ) .
و اما حقوق اموات و درگذشتگان این است که نیکیهایشان را ذکر کنیم و از زشتیهایشان چشم بپوشیم ، چرا که خدایی دارند که به حساب آنها خواهند رسید .
نتیجه این که صلحی که از سوی معاویه به امام حسن تحمیل شد و حضرت آن را پذیرفت جز در راه حفظ منافع مردم و بقای اسلام و جلوگیری از خونریزی بیشتر نبود . هرچند این حاکم غدار پیمانامه را زیر پا گذاشت و استبداد ورزی و دیکتاتوری پیشه کرد و آزادی خواهان و علویان را سرکوب ساخت و حکومت اسلامی را تبدیل به سلطنت اسلامی کرد .