محمدتقی فاضل میبدی
چکیده:از میان آموزههای جعفر بن محمد (ع)، توجه به حقوق انسانها، به ویژه هنگام برخورد با مخالفان فکری خود، برجستگی خاصی دارد در میراث مکتب اسلام واقعی، حقوق، آبرو و حیثیت تمام انسانها در درجهی نخست اهمیت است.
سخن گفتن از کسی که مکتب جعفری را بنا نهاده، دین اسلام را از گزند تحریف حاکمان و متشرعان درباری نجات داده و تعالیم فراموش شده پیامبر (ص) و علی (ع) را به فرهنگ فرسوده شدهی مسلمانان بازگردانیده است، کار آسانی نیست. از میان آموزههای جعفر بن محمد (ع)، توجه به حقوق انسانها، به ویژه هنگام برخورد با مخالفان فکری خود، برجستگی خاصی دارد. برای نمونه او روزی فرزندش امام کاظم (ع) را چنین پند داد:
«فرزندم؛ اگر کسی رازها و پوشیدههای دیگران را آشکار کند، خداوند نهانهای خانودهاش را آشکار میکند و کسی که شمشیر سرکشی و طغیان برآورد، به آن کشته خواهد شد. کسی که با افراد بیفرهنگ مراوده کند، خوار میشود و کسی که با علما و دانشمندان همنشینی کند، بزرگوار میشود و کسی که از چیزهایی - که در معرض بدگمانی هستند - پرهیز نکرد، متهم میشود. فرزندم! مبادا شخصیت مردم را لگدکوب کنی زیرا شخصیت تو لگدکوب خواهد شد. مبادا در آنچه که به تو مربوط نیست دخالت کنی زیرا خوار و ذلیل خواهی شد. فرزندم! حقیقت را بگو خواه به سود تو باشد خواه به زیانت.» امام صادق (ع) این سخنان را به کسی میگوید که پس از خودش پیشوای جامعه خواهد بود.
در میراث مکتب اسلام واقعی، حقوق، آبرو و حیثیت تمام انسان ها در درجهی نخست اهمیت است. بازتاب لگدکوب کردن شخصیت افراد یا با شمشیر زر و زور به جان مردم افتادن و به نام دین، در احوال دیگران تجسس کردن، در همین جهان خواهد بود. بنابراین هشدار او به فرزندش، حفظ حیثیت افراد است. چرا امام صادق (ع) چنین اندرزی میدهد؟ پاسخ آن روشن است؛ حکومتی به نام خلیفهی رسول خدا (ص) بر سر کار آمده و داعیهی دینداری دارد. اما چنان با مخالفان خود برخورد میکند که یاد ایام جاهلیت را زنده میکند. خلفای عباسی با حفظ ظواهر دینی و شعایر اسلامی، زندانهای خود را از آل ابیطالب پر کرده و خفقان را بر همهجا حاکم کردند. روزی «کمیت اسدیِ» شاعر بر آن حضرت وارد شد و به امام عرض کرد: شعری سرودهام اگر اجازه میفرمایید بخوانم. امام فرمود: ممکن است برایت دردسر شود (در روزگار خفقان و سرکوب، شعرِ شاعر متعهد دردسر آفرین است). کمیت گفت این قصیده دربارهی شماست و بیدرنگ اشعاری را خواند تا اینکه گفت: «کلام النبی الهداة کلامنا و افعال اهل الجاهلیة نفعل.» یعنی سخنان پیامبران راهنمای ماست اما کارهای مردم جاهلیت را انجام میدهیم. منظور کمیت اسدی این است که حکومت، به ظاهر دینی است و شعایر و ظواهر آن براساس گفتههای پیامبران است، اما در عمل و کردار، رفتار زمان جاهلیت را پیشه کرده است.
امام صادق (ع) نیز که در روزگار فرمانروایان جایر و به اصطلاح «دینی» قرار گرفته و شاهد است که به نام خلیفهی رسول خدا (ص) چه بر روزگار آل ابیطالب و دیگر منتقدان حکومت میرود، در پی آن است تا مردم را با با ذکر احادیث از زبان پیامبر، راهنمایی کند. یک جا میفرماید: «بهترین حکومت آن است که سه صفت داشته باشد: مهر، بخشش و جود.» و در جای دیگر میفرماید: «حاکمان نباید در سه کار کوتاهی کنند: مرزبانی، دادرسی و برگزیدن شایستگان برای مدیریتها.»
در نصیحتی به عامل منصور در اهواز میفرماید: «... بدانکه رهایی و نجات تو در جلوگیری از خونریزی و آزار دوستان خدا و مدارا با مردم و نیکرفتاری و نرمی همراه با خودداری از ضعف و سختگیری بدون خشونت است... .»
«از سخنچینان و بدگویان بپرهیز ... ای بنده خدا از ترساندن مردم نیز بپرهیز ...» (تحفالعقول)
در پافشاری بر عدالت از قول رسول خدا (ص) میفرماید: «یک روز عدالت حاکم با هفتاد سال عبادت برابر است و هیجکس به خود بزرگبینی دچار نمیشود مگر به دلیل ذلتی که در خویش احساس میکند.»
نیز درباره گذشت و کم خردی میفرماید: «سزاوارترین مردم به عفو و گذشت، تواناترین آنها برکیفر و گوشمالی است.» «کمخردترین مردم کسی است که به زیردست خود ستم کند و از کسی عذر نپذیرد.»
اینها و هزاران نمونه از این گفتارها، از نشانههای جامعهی جعفری است؛ نمیتوان از امام صادق (ع) سخن گفت و از سویی در برابر خشونتها، ستمها، حقکشیها و عذر نخواستنها سکوت کرد. جامعهی جعفری فقط با اجرای احکام فقه امام جعفر صادق (ع) ایجاد نمیشود، بلکه با بهکارگیری تمام تعالیم امام صادق (ع) جامعه، جعفری میشود. جامعهی جعفری یعنی جامعهای که مخالفان و ملحدانی مانند ابن ابیالعوجا، بیمحابا عقاید خود را بگویند و پاسخهای علمی دریافت کنند. جامعهی جعفری یعنی جامعهای که مردم از عالیترین مقام علمی و عملی دلیل بخواهند؛ همچنانکه در زمان امام باقر و امام صادق (ع) چنین بود. گفتگوی امام صادق (ع) با افراد ملحدی چون: عبدالملک مصری در خانهی کعبه، عبدالله دیصانی در منزل خودش و ابن ابیالعوجا در مسجد مدینه، از نشانههای آزادفکری در مکتب جعفری است.
مهمترین نکتهای که امام صادق به «مفضل بن عمر» در زمینهی اخلاق میآموزد این است که «برای مردم همان بپسند که برای خود میپسندی و بدان که هرکاری پیامدی دارد؛ هشدار که بر قلهای بالا نروی که بالا رفتن آن آسان و پایین آمدن آن دشوار است. هریک از شما که در دین خود پرهیزگاری و راستگویی و امانتداری و خوشخلقی با مردم را پیشه کند، می گویند این فرد «جعفری» است و من خشنود میشوم و اگر جز این باشد گرفتاری و ننگ آن بر من است.»
شاید این سخنان به نظر خواننده ساده تلقی شود؛ اما گرفتاری امروز جوامع مسلمانان به خاطر عمل نکردن به این نصایح است. اگر حاکمان جوامع اسلامی تنها جملهی کوتاه امام (ع) را که میگوید: «برای مردم همان بخواه که برای خود میخواهی»، (که به قاعدهی طلایی اخلاق معروف است) به کار میگرفتند، شاهد این همه ستم و حقکشی نبودیم. امام صادق (ع) به خاطر سه چیز رنج می برد: یکی ستم خلفای عباسی، دوم توجیهی که متشرعان درباری برای ستمهای این خلفای عباسی داشتند و سوم جهالت و ناآگاهی مردم؛ مکتب جعفری بزرگترین پیامش این است که در اسلام ستم بر مردم وجود ندارد، هیچ ظلمی قابل توجیه نیست و انسان مسلمان باید نسبت به مسایل جامعهی خود، آگاهی داشته باشد و بیتفاوت نماند.