دکتر یوسفی، استاد اقتصاد دانشگاه مفید بر این نظر است که دلیل عدم توسعه نیافتگی کشورهای مسلمان در منابع اندک نیست. زیرا بخش اعظم انرژی و منابع طبیعی جهان در این کشورها وجود دارد. بلکه دلیل آن در نحوه اداره کشور و ضعف نهادهای مدنی است. وی گفت: از ۴۵ کشور توسعه نیافته ۳۵ کشورش مسلمان هستند/ کشورهای مسلمان ۷۰ درصد انرژی و ۶۵ درصد ذخایر طبیعی جهان را در اختیار دارند / مشکل این کشورها در نحوه اداره آنهاست
در ادامه سخنان این استاد دانشگاه مفید را میخوانیم:
تقسیمهایی که بر اساس توسعه انسانی صورت گرفته است، کشورها را در سه سطح قرار داده است، در این رتبهبندی ۴۵ کشور در پایینترین سطح توسعه انسانی قرار گرفتهاند که متاسفانه ۳۵ کشور مسلمان در این بین دیده میشوند. این سوال مطرح میشود که چرا کشورهای مسلمان در این جایگاه قرار گرفتهاند، دلایل متعدد برای این امر وجود دارد. در اینجا برخی از مسائل داخلی این کشورها را مورد توجه قرار میدهیم و به مسائل خارجی آن نمیپردازیم.
یکی از ویژگیهای این کشورها فقر گسترده است، درصد بالایی از جمعیت در این کشورها زیر خط فقر زندگی میکنند. از ۳۰ درصد، ۴۰ درصد ۶۰ درصد و حتی برخی از کشورهای مسلمان تا ۸۰ درصد جمعیتشان در زیر خط فقر هستند. درصدی از جمعیت این کشورها هم به فقر شدید مبتلا هستند، به معنای این که شب را گرسنه به صبح میرسانند. و به بیان دیگر دغدعه نان شب را دارند. در برخی از کشورها حدود ۱۷ درصد مردم با این دغدغه زندگی میکنند بنابراین یک مسئله مهم در این کشورها فقر گسترده است.
دومین ویژگی این کشورها نابرابری شدید در موارد گوناگون است. از جمله این موارد، نابرابری در درآمد را میتوان اشاره کرد. در اقتصاد این شاخص را با معیار ضریب جینی میسنجند. این ضریب در کشورهایی که از وضعیت مناسبی برخوردار هستند ۲۰ صدم تا ۳۵ صدم است و کشورهایی که وضعیت نامناسب تری دارند از ۳۵ صدم تا ۵۰ صدم در نوسان هستند. این ضریب در خیلی از کشورهای مسلمان بین ۴۰ تا ۵۰ است یعنی در وضعیت نابرابری شدیدی از نظر درآمدی قرار گرفته اند. گروهی اندک دارای درآمد بسیار بالا و گروهی در نان شب خود محتاج هستند. نابرابری منطقه ای هم در این کشورها حائز اهمیت است. در این کشورها هر چه از پایتخت دور میشویم سطح امکانات، سطح فرهنگ، سطح آموزش، سطح بهداشت و سایر مسایل تقلیل شدید پیدا میکند. به این امر اصطلاحا در اقتصاد پدیده دوگانگی میگویند
اگر این دو مسئله را کنار هم قرار دهیم با انبوهی از مشکلات مواجه میشویم. افراد ثروتمند خود را با کشورهای پیشرفته تطبیق میدهند و مسئله تجملخواهی و... رخ میدهد. از آن طرف فقر شدید باعث آسیبهای اجتماعی بالایی از جمله فحشا نزاع های خیابانی میشود.
سومین مسئله در کشورهای اسلامی فساد گسترده در دولت هاست. یک ضربالمثل کهن در کشور هند وجود دارد با این مضمون که اگر شما توانستید عسل را روی نوک زبان قرار دهید و بعد از آن مزه مزه نکنید یک دولتمرد هم میتواند از امکانات دولتی که در اختیار دارد سوءاستفاده نکند. یکی دیگر از مسائلی که این کشورها با آن درگیر هستند پدیده رانتخواری در میان دولتمردان و فساد گسترده حکومتی در میان آنها، رشوهخواری و امثال اینهاست.
زمانی گفته میشد کشورهایی توسعه پیدا نمیکنند که منابع اندک در اختیار دارند. اما کشورهای مسلمان دارای منابع گستردهای هستند. ۷۰ درصد انرژی جهان و حدود ۶۵ درصد ذخایر طبیعی جهان در اختیار مسلمانان است. اما با این وجود ۳۵ کشور از میان ۴۵ کشور توسعهنیافته را تشکیل میدهند. لذا گفته میشود مشکل کشورهای جهان سوم از جمله این کشورهای مسلمان در اداره این کشورهاست. باید در نحوه اداره این کشورها تجدید نظر کرد تا بتوان اتفاقهای مثبت برای آنها رقم زد.
در ادامه سخنان این استاد دانشگاه مفید را میخوانیم:
تقسیمهایی که بر اساس توسعه انسانی صورت گرفته است، کشورها را در سه سطح قرار داده است، در این رتبهبندی ۴۵ کشور در پایینترین سطح توسعه انسانی قرار گرفتهاند که متاسفانه ۳۵ کشور مسلمان در این بین دیده میشوند. این سوال مطرح میشود که چرا کشورهای مسلمان در این جایگاه قرار گرفتهاند، دلایل متعدد برای این امر وجود دارد. در اینجا برخی از مسائل داخلی این کشورها را مورد توجه قرار میدهیم و به مسائل خارجی آن نمیپردازیم.
یکی از ویژگیهای این کشورها فقر گسترده است، درصد بالایی از جمعیت در این کشورها زیر خط فقر زندگی میکنند. از ۳۰ درصد، ۴۰ درصد ۶۰ درصد و حتی برخی از کشورهای مسلمان تا ۸۰ درصد جمعیتشان در زیر خط فقر هستند. درصدی از جمعیت این کشورها هم به فقر شدید مبتلا هستند، به معنای این که شب را گرسنه به صبح میرسانند. و به بیان دیگر دغدعه نان شب را دارند. در برخی از کشورها حدود ۱۷ درصد مردم با این دغدغه زندگی میکنند بنابراین یک مسئله مهم در این کشورها فقر گسترده است.
دومین ویژگی این کشورها نابرابری شدید در موارد گوناگون است. از جمله این موارد، نابرابری در درآمد را میتوان اشاره کرد. در اقتصاد این شاخص را با معیار ضریب جینی میسنجند. این ضریب در کشورهایی که از وضعیت مناسبی برخوردار هستند ۲۰ صدم تا ۳۵ صدم است و کشورهایی که وضعیت نامناسب تری دارند از ۳۵ صدم تا ۵۰ صدم در نوسان هستند. این ضریب در خیلی از کشورهای مسلمان بین ۴۰ تا ۵۰ است یعنی در وضعیت نابرابری شدیدی از نظر درآمدی قرار گرفته اند. گروهی اندک دارای درآمد بسیار بالا و گروهی در نان شب خود محتاج هستند. نابرابری منطقه ای هم در این کشورها حائز اهمیت است. در این کشورها هر چه از پایتخت دور میشویم سطح امکانات، سطح فرهنگ، سطح آموزش، سطح بهداشت و سایر مسایل تقلیل شدید پیدا میکند. به این امر اصطلاحا در اقتصاد پدیده دوگانگی میگویند
اگر این دو مسئله را کنار هم قرار دهیم با انبوهی از مشکلات مواجه میشویم. افراد ثروتمند خود را با کشورهای پیشرفته تطبیق میدهند و مسئله تجملخواهی و... رخ میدهد. از آن طرف فقر شدید باعث آسیبهای اجتماعی بالایی از جمله فحشا نزاع های خیابانی میشود.
سومین مسئله در کشورهای اسلامی فساد گسترده در دولت هاست. یک ضربالمثل کهن در کشور هند وجود دارد با این مضمون که اگر شما توانستید عسل را روی نوک زبان قرار دهید و بعد از آن مزه مزه نکنید یک دولتمرد هم میتواند از امکانات دولتی که در اختیار دارد سوءاستفاده نکند. یکی دیگر از مسائلی که این کشورها با آن درگیر هستند پدیده رانتخواری در میان دولتمردان و فساد گسترده حکومتی در میان آنها، رشوهخواری و امثال اینهاست.
زمانی گفته میشد کشورهایی توسعه پیدا نمیکنند که منابع اندک در اختیار دارند. اما کشورهای مسلمان دارای منابع گستردهای هستند. ۷۰ درصد انرژی جهان و حدود ۶۵ درصد ذخایر طبیعی جهان در اختیار مسلمانان است. اما با این وجود ۳۵ کشور از میان ۴۵ کشور توسعهنیافته را تشکیل میدهند. لذا گفته میشود مشکل کشورهای جهان سوم از جمله این کشورهای مسلمان در اداره این کشورهاست. باید در نحوه اداره این کشورها تجدید نظر کرد تا بتوان اتفاقهای مثبت برای آنها رقم زد.