حجت الاسلام و المسلمین کاملان در گفت وگو با شفقنا: گاهی اخلاق و دین تابعی از مسایل سیاسی و حزبی میشوند
اخلاق و انتخابات؛ زوجی که همواره همراه بودنشان مطالبه عمومی جامعه ایران بوده است اما در عمل، روند به گونهای پیش رفته که آن را نه تنها در حد یک شعار نگه داشته بلکه انتقاداتی جدی از طرف کارشناسان امر به روند جاری در تبلیغات انتخاباتی وارد کرده است. حجت الاسلام و المسلمین محمدصادق کاملان که سالهای فراوان عمر خود را در فلسفه و اخلاق و پرداختن به این جنبه از دین در تدریسهای دانشگاهی و همینطور پژوهشهای مرتبط گذرانده است، بر لزوم تذکر نخبگان جامعه و اساتید حوزه و دانشگاه نسبت به بی اخلاقی های انتخابات، تأکید می کند و می گوید: گاهی اخلاق و حتی دین و احکام، تابعی از مسایل سیاسی و حزبی میشوند و اگر مصالح حزب و گروه اقتضا کند، همه چیز در پیشگاه حزب و مصالح حزبی و گروهی و جناحی ذبح میشود. جامعه، دین و اخلاق خود را از بزرگان و الگوهای خویش میگیرد لذا وقتی افرادی ادعای الگو بودن دارند و در گفتمان با یکدیگر بی اخلاقی می کنند، مردم با خود تصور میکنند پس اینگونه اقدامات، مباح است و اگر آنها این کارها را انجام میدهند، چرا ما نکنیم!؟
متن گفتوگوی شفقنا با حجت الاسلام و المسلمین کاملان را بخوانید:
* مدتی از آغاز تبلیغات رسمی برای انتخابات ریاست جمهوری در ایران میگذرد؛ در مناظراتی که میان کاندیداها برگزار شد، شاهد بودیم اتهاماتی بدون استناد کافی در برابر دوربین نسبت به کاندیداها مطرح شد و رفتارهایی از طرف برخی از آنها صورت گرفت که اخلاق و تأکیدات اخلاق اسلامی را پشت سر میگذاشت. این گونه رفتارهای خارج از دایره اخلاق، آن هم از طرف کسانی که خود را در موقعیت مدیریت کشور میبینند، چقدر منجر به آموزش بداخلاقی به جامعه خواهد شد و در فروپاشی اخلاقی آن اثرگذار است؟
کاملان: آنچه در دو مناظرهی گذشته شاهد بودیم، این بود که ضمن مطرح شدن برخی مباحث، برخی بیشتر با بیاخلاقی به اتهام زدن و مباحثی که هنوز نه اثبات شده و نه حتی بعضاً قابل اثبات است و همچنین ارائهی آمار و ارقامی خلاف واقع پرداختند. در بعضی موارد، سیاهنماییهایی بسیار جدی از طرف برخی کاندیداها شاهد بودیم که میخواستند رقیب را از صحنه بیرون کنند و خود جای او را بگیرند. متأسفانه با وجود این که برخی از این کاندیداها چهرههای بسیار ظاهر الصلاح دارند یا دارای سابقهی جنگ و جبهه نیز هستند و بعضی معمم و ملبس هستند اما عدم رعایت نکات اخلاقی و عقلانی در این دو مناظره کاملاً مشهود بود. در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شاهد این بداخلاقیها بودیم و حتی این موضوع از طرف بزرگان ما مورد نقد و انتقاد نیز قرار گرفت اما متأسفانه در جامعهای که ادعای پیشرو بودن، اسلامیت و دینی بودن دارد، همان اتهامات، تهمتها، دروغها و سیاهنماییها که در آمریکا بود، کاملاً و گاهی به نوع بدترش را مشاهده کردیم. این مسایل، نه تنها به نفع جامعه نیست بلکه به ضرر آن است چرا که کل نظام را زیر سوال میبرد و نه خود دولت را. این دولت، چهار سال است که روی کار آمده و در حالتی کشور را تحویل گرفت که با ورشکستی تمام روبه رو و خزانه، خالی بود و بیشتر وزارتخانه ها نیز مقروض بودند. تنها در یک نمونهی آن، وزارت راه، نزدیک به هفتصد و سی میلیارد تومان بدهی داشت. این در حالیست که کل درآمد نفتی کشور از زمانی که نفت در مسجد سلیمان استخراج شد تا زمان دولت نهم و دهم، کمتر از مبلغی بود که این دولت از درآمد نفت به دست آورده بود. نفت در زمانی بشکهای دو دلار بود، کم کم گران شد و به چهار دلار رسید. در دولت خاتمی، نفت با بشکهای نه و ده دلار فروخته میشد که بخشی از آن خرج استخراجش بود. در دولت گذشته، آنچنان قیمت، بالا رفت که به بشکهای ۱۰۰ تا ۱۱۲ دلار رسید و درآمد نفتی آن دولت بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار بود اما دولتی را تحویل داد که با مقروض بودن بسیاری از نهادهای دولت، وزارتخانهها، بیمه، صندوقها و ورشکستگی بانکها مواجه بود. بر این اساس آقای روحانی در شرایطی دولت را تحویل گرفت که با ورشکستی و مشکل به تمام معنا مواجه بود. در طول چهار سال دولت خود نیز توانست چالههای دولت گذشته را به نوعی ترمیم کند و آن تحریمهای بنیانکن را بردارند. گرچه بعضی میگویند این تحریمها اثر نگذاشته است اما ملت میدانند این ادعاهای مطرح شده که تحریمها اثر نگذاشته، فقط برای خوشحال کردن دل خودشان است. هم دنیا میداند که این تحریمها با مردم چه کرد و هم ملت ایران میداند که چه کشید. دولت آقای روحانی در طول این مدت با تمام تلاش و دیپلماسی بسیار محترمانه توانستند برجام را به کرسی بنشانند و اجماع شکل گرفته علیه ملت و دولت ایران را از بین ببرند. تحریمها برداشته شد و این دستاوردی بزرگ به شمار میرفت. در دولت گذشته برای فروش نفت مشکلات عدیدهای داشتیم اما امروز آزادانه میفروشیم و صادرات نفت ما به دورهی قبل از تحریمها رسیده است. شرایط به این صورت است و آن وقت برخی آقایان با آمار و ارقام دروغ یا کلیگویی تا این حد سیاهنمایی میکنند. یکی از آقایان کاندیدا که ادعای فراوانی دارد، در طول این مدت نه در مناظرهها و نه در سخنرانیها و مصاحبهها چیزی جز کلیات ابوالبقا برای گفتن نداشت. کلیات ابوالبقا یعنی کلیاتی که هیچ اثری ندارد؛ فقط از فقر و چند برابر کردن یارانه میگویند اما نمیگویند چطور و از کجا این اقدامات انجام خواهد شد. اگر دولتی از آنها بر سر کار آید، این طرحها را به مجلس میدهند و به دلیل مشخص نبودن منابع آن، مجلس رد خواهد کرد؛ بعد به مردم میگویند ایها الناس ما میخواستیم درآمد شما را بالا ببریم، این مجلس نگذاشت و دقیقاً انگشت اتهام را روی مجلس خواهند برد. تهمت و دروغ و تخریب رقبا روش درستی نیست. نتیجهی به کار بردن این روش، توسعهی این بیاخلاقی به جامعه است و مردم با خود میگویند وقتی روسا و بزرگان ما اینگونه هستند و اینطور دروغ میگویند، چرا ما نگوییم؟ چرا ما تهمت نزنیم و … .
*دین مردم بر دین حاکمانشان است.
کاملان: بله! الناس علی دین ملوکهم. واقعیت این است که اینگونه افراد که باید الگوهایی برای مردم باشند، متأسفانه برعکس، تبدیل به الگوی بداخلاقی مردم شدهاند. در حالی که آمدهاند تا برنامههای خود را بیان کنند و مردم به برنامههای ایشان رأی بدهند، اما به تخریب دیگران و ادعاهای آنچنانی داشتن میپردازند، بدون اینکه منابع و برنامهی خود را برای تحقق این ادعاها مشخص کنند. بر فرض کسی میگوید که چرا هواپیما نساختهایم؟ میتوانستند بسازند و نساختند؟ یعنی وزارت دفاع، وزارت صنایع، هلیکوپتر سازی، نیروی هوایی ارتش و نیروی هوایی سپاه و همه اینها خائن شدند و میتوانستند هواپیما بسازند اما نساختند و خریدند؟ وقتی فردی کلامی را مطرح میکند، باید بفهمد که تبعات آن چیست. متأسفانه مجری هم هیچ کاری انجام نمیدهد در حالی که باید یک مجری قوی در این مناظرات حضور داشتند و در این گونه موارد مشارکت میکردند و بر فرض میپرسیدند که آقای ایکس شما که می گویید هواپیما چرا خریدید و هواپیما بسازید، بفرمایید با کدام امکانات و از چه راهی این کار را انجام خواهید داد؟ آقای ایگرگ شما که می گویید من یارانه را سه برابر می کنم، بفرمایید از کجا و با کدام منابع؟ اما هیچ دخالتی از طرف مجری صورت نمیگیرد و نتیجه آن میشود که مردم بیشتر به بداخلاقی و بیانصافی عادت کنند. در حالتی که اساس دین و اساس اسلام، اخلاق است. من بارها این را گفتهام که بسیاری از آیات قرآن، مباحثی دربارهی اعتقادات، اخلاق، داستانهای امتهای گذشته و استفادههای اخلاقی کردن از آنها است. با اینکه پیغمبر(ص) می فرماید که «من فقط مبعوث شدم برای اینکه مکارم اخلاق را در جامعه تکامل ببخشم» آن وقت برخی آقایان اساس دین را کنار گذاشتهاند و در حالی که به نام همین دین و اسلام بر مردم حکومت میکنند، برخلاف آن عمل میکنند.
*چرا شاهد این اتفاق هستیم که در جامعهی مدعی دینداری ما به نوعی اخلاق، قربانی سیاست میشود، اصلاً این موضوع را قبول دارید که طی سالهای گذشته چنین اتفاقی در جامعهی ایرانی در حال رخ دادن است؟
کاملان: دقیقاً قبول دارم که در بعضی اوقات اخلاق و حتی دین و احکام، تابعی از مسایل سیاسی و حزبی میشوند و اگر مصالح حزب و گروه اقتضا کند، همه چیز در پیشگاه حزب و مصالح حزبی و گروهی و جناحی ذبح میشود. در طول این مدت کاملاً شاهد این مطلب هستیم. جامعه، دین و اخلاق خود را از بزرگان و الگوهای خویش میگیرد. وقتی افرادی ادعای الگو بودن دارند و به این صورت نیز برخورد میکنند، مردم با خود تصور میکنند پس اینگونه اقدامات، مباح است و اگر آنها این کارها را انجام میدهند، چرا ما نکنیم.
*چه زمینههایی وجود دارد که اجازهی پیشروی به بداخلاقی در فضای سیاسی میدهد که در پی آن به جامعه نیز تسری خواهد یافت؟
کاملان: جریانهای قدرت حاکم بر نظام که چند جریان مشخص است؛ این جریانها همه چیز را بر خود مباح میدانند و برای از بین بردن رقیب و نابود کردن دیگران و برای اینکه اقتدار خود را هر چه بیشتر حاکمیت بخشند، حاضرند دست به هر کاری بزنند.
*چطور باید از این موضوع جلوگیری کرد و چه کسانی باید این کار را انجام دهند و المانهای اخلاقی را وارد انتخابات کنند که یکی از نمودهای فضای سیاسی کشور است؟
کاملان: فرزانگان و نخبگان جامعه و اساتید حوزه و دانشگاه و مراجع هستند که میتوانند وارد صحنه شوند و این بداخلاقیها را تذکر دهند و اعلام کنند. این گروهها باید به مردم بگویند به کسی رأی دهند که بیشترین اخلاق را حفظ کرده است، بیشترین قدرت و توانایی را برای ادارهی جامعه دارد و از مسایل فنی و غیرفنی جامعه آگاهی دارد. حال نمیدانیم چه جوی حاکم شده است که همه به این وضعیت دچار شدهاند؛ نه استاد دانشگاه در دانشگاه مطلبی میگوید و نه استاد حوزه در درس خود از این مسایل میگوید و همین طور ناظر بر همه این جریانات هستیم.
*در چنین فضایی که همه مدعی دین و اخلاق هستند، مردم چطور میتوانند اصل را از بدل تشخیص دهند؟
کاملان: بسیار سخت است. اگر در جامعهای آزادی بیان و آزادی مطبوعات نباشد و اگر نتوانند به صراحت همدیگر را نقد کنند ولو آن فرد، خود را کاندیدای ریاست جمهوری و فردی بسیار مهم بداند. امروز این نقدها وجود دارد اما بسیار ضعیف است. اگر این روند با قدرت و قوت مطرح شود و آن فرد ببیند که مورد انتقاد قرار میگیرد، در مرحله بعدی دیگر آنگونه صحبتها را بیان نمیکند، آمار و ارقام دروغ نمیگوید و سیاهنمایی نمیکند. به این دلیل که نقد درستی نمیشود، معمولاً همه به کار خود ادامه میدهند.
*وظیفهی مردم در قبال شنیدن یکسری موارد خلاف واقع چیست؟ به طور مثال وقتی یقین دارند موضوعی خلاف واقعیت است و در روند انتخابات مطرح میشود، باید چه کاری انجام دهند؟
کاملان: وظیفهی مردم این است که حرف آن آقا را قبول نکنند و بفهمند دروغگویی است. اگر این فرد، امروز دروغ میگوید، وای به آن زمانی که در رأس قدرت و ریاست جمهوری قرار بگیرد. «ان الله یامرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها» خداوند به ملت مسلمان امر کرده است به اینکه امانتهای الهی که از آن جمله، ریاست جمهوری و امور عامه مردم را در اختیار گرفتن است را به دست اهل آن بسپارید و نه به فردی فاسق، فاجر، دروغگو و تهمتزن. این وظیفهی مردم است.