گزارش سخنرانی دکتر محمدصادق کاملان شب عاشورا در مجمع مدرسین و محققین
مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین در شب عاشورا با سخنرانی دکتر محمد صادق کاملان در مکان مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم برگزار شد. دکتر کاملان در این سخنرانی به تشریح سخنان امام حسین در منا در سال ۵۸ قمری پرداخت و گفت: «یک سال پیش از مرگ معاویه، یعنی سال ۵۸ قمری، امام حسین در منا خطبهای دارند. در آن زمان مردم سه روز در منا میماندند؛ بنابراین زمان مناسبی بود برای اینکه امام اهداف خودش را و شرایط جامعه را برای مردم بیان کند. منظور از مردم در اینجا اصحاب رسول الله هستند. در این رویداد و بر اساس گزارش ابومخنف حدود ۲۰۰ نفر از اصحاب و ۷۰۰ نفر از تابعین حضور داشتند. صحابه افرادی بودند که رسول الله را دیده بودند و نافذترین افراد در آن جامعه بودند. نفوذش صحابه را میتوان شبیه به نفوذ مراجع تقلید در امروز دانستد. تابعین نیز کسانی بودند که رسول الله را ندیده بودند، اما با یک واسطه سخنان رسول را شنیده بودند».
کاملان با اشاره به وجود تفاوت بین نسخههای موجود از این خطبه گفت: «تفاوتهایی هست بین مقتل الحسین ابیمخنف و کتاب سلیم. بخش اول این خطبه در کتاب سلیم هست و این بخش در در کتاب تحف العقول نیست. در بخش اول امام خود را معرفی میکند و نسبتش با رسول الله را بیان میکند. در این بخش امام حسین پس از هر واقعیتی که بیان میکند از اصحاب اعتراف همراه با قسم میگیرد؛ مثلاً میفرماید آیا از پیامبر نشنیدید که من و حسن سرور جوانان بهشت هستیم؟ و بعد از صحابه اعتراف میگیرد. ایشان ۱۵-۱۶ مورد را بیان میکند.
سپس امام شرایط جامعه را بیان میکند و قصور و تقصیر علمای اسلام را در این رویداد بیان میکند؛ چراکه موقعیت اصحاب در آن دوره بسیار حساس است و آنان واسطه پیامبر و وحی با مردماند. به طوری که با یک روایت میتوانند تأثیرات بسیاری در جامعه بگذارند؛ برای مثال در جریان سقیفه، با اینکه انصار بیشتر به دنبال کسب خلافت بودند، با بیان یک روایت از پیامبر با این مضمون که خلافت در قریش میماند، جریان خلافت عوض شد. هرچند برخی این روایت را مجعول میدانند».
این استاد فلسفه دانشگاه مفید هدف انبیا را اصلاح دانست و تصریح کرد که پیامبر به دنبال حاکمیت نبوده است: «پیامبر به دنبال حاکمیت نبود و به دنبال این نبود که چرا آنها بخورند و ما نخوریم؟ هدف پیامبر این بود که معالم خدایی را به جامعه بشناسند و جامعه را اصلاح کند. برخی با کلمه اصلاح و اصلاحطلب مشکل دارند. کلمه «اصلاح» ۱۲ بار در قرآن آمده است؛ مثلاً شعیب میگوید که اگر چیزی را نهی میکنم و میگویم به دنبال اصلاح جامعه هستم، نه اینکه با شما دشمنی داشته باشم. پیامبران اصلاحطلب بودند. امروز در جامعه ما که رنگ انقلابی دارد، همه چیز را انقلابی تفسیر میکنند؛ حتی پیامبران و امامان را نیز انقلابی تفسیر میکنند. در دهه ۵۰ تفسیر رایج از حرکت امام حسین این بود که هدف ایجاد حکومت اسلامی است. آقایان هاشمی نژاد، صالحی نجف آبادی و بسیاری از علمای آن دوره همه هدف امام را تشکیل حکومت میدانستد. امروزه اما به خاطر اینکه این ۴۰ سال انقلاب اسلامی را میبینند، یک عدهای هم به طور کلی هدف تشکیل حکومت را نفی میکنند. آنها جو دهه ۵۰ داشتند و امروزه هم جو آمده که به طور کلی انقلابیگری را نفی کنند! هردوی این رویکردها ناشی از جوی است که ساخته شده».
دکتر کاملان در ادامه به تشریح معنای کلمه «معالم» و نیز منظور کلمه «علما» در این خطبه پرداخت: «عدهای منظور از معالم دین را در این خطبه مصادره میکنند؛ مثلاً عارف یک جور و فقیه جوری دیگر. مصادیقی که امام حسین برای معالم معرفی میکند، همگی از سنخ مسائل اجتماعی است. امام میگوید که شما علمای اسلام مهر سکوت زدهاید به دهانتان که یا به خاطر طمع در اموال است این سکوت یا از ترس جان است؛ یا بریده به زور یا بسته به زر. امام حسین معالم دین را مسائل اجتماعی میداند؛ البته ذیل آن به احکام نیز اشاره میکند.
امام حسین در ادامه خطبه میگوید که صالحترین افراد برای حکومت علما هستند. منظور امام حسین از علما، فقها نیست، بلکه منظور از علما همین صحابهاند که مخاطب امام حسیناند. عدهای البته از این خطاب به نفع نظریه ولی فقیه استفاده کردهاند که اشتباه است. اساساً در آن دوران فقیه به معنای امروزی وجود نداشته است. یک روایتی از امام صادق هست که میفرماید شیعیان ما تا زمان امام باقر از عامه و فقهای عامه تبعیت میکردند. شاهد این مدعا هم این است که مجموع روایاتی که از امام علی تا امام سجاد درباره مسائل فردی و فقهی وجود دارد بیش از ۴۰-۵۰ روایت نیست. در موسوعه جدیدی درباره امام حسین جمع آوری کردهاند حدود ۱۲ روایت پیدا شده است از ایشان. به طور کلی مجوع روایات پیش از امام باقر به ۱۰۰ نمیرسد که عمده این روایات هم از امام علی درباره قضاوت است. بلکه بیشتر روایات از زمان صادقین است. به گونهای که روایات فقهی امام صادق به اندازه کل ائمه است.
فقه آنگونه که اکنون در جامعه حضور دارد، اصلا وجود نداشت که مثلاً فقه زندگی را از لحاظ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی اداره کند. بنابراین باید به این نکته توجه کرد که نمیتوان علما را همان فقها دانست».
این استاد فلسفه با بیان اینکه از این خطبه میتوان دریافت که حساسیتهای امام حسین چه بوده است، به نقد رفتار علما در دوران حاظر و عدم توجه به اهداف امام حسین پرداخت: «امام حسین به علما میگوید من میترسم که خدا عذاب بزرگی را برای شما بفرستد. شما حق خودتان را میگیرید اما عهد رسول خدا و عهد خدا را فراموش کردهاید. در جامعهای که اسلامی است افراد عاجز و زمینگیر در شهرها بدون پشتوانه رها شدهاند و هیچ به آنها رسیدگی نمیکنید.
اگر بخواهیم این سخنان امام را به بیان امروز بگویم و عمل کنیم باید چه کرد؟ آیا راه حل این است که صندوق صدقه درست کنیم و مثلاً ماهانه ۴۵ هزار تومان به جیب مردم بریزیم و به مردم تکدیگری یاد بدهیم؟ امروزه صندوق صدقه با کرامت انسانی سازگار نیست؛ چند هزار میلیارد در ماه از این ۴۵ هزار تومان ها به کسانی داده میشود که این ۴۵ تومن هیچ جایگاهی در زندگیشان ندارد. با درآمدهای ماهانه ۱۲ میلیون تومان همچنان این صدقه را میگیرند! به جای این کار باید این پول در بیمه عمومی تزریق میشد. بر سر بیمه سلامت چه آمد؟ چه شد که از پا درآمد؟ وظیفه دانایان و علما در امروز اینهاست و حساسیت به این مسائل است.
مرجع تقلید ما اما حساسیتش در قرن ۲۱ام روی پخش شدن عکس حضرت عباس است! به کدام مجوزی میگویید حرام است؟ جز اینکه برداشت شما این است که پخش شدن عکس هتک حرمت است؟ معیار هتک حرمت عرف مردم است، نه ذهن یک فقیه که سرشار از دادههای فقهی است. این مسائل عرفی است و باید عرف آنها را تشخیص دهد. همین مرجع میگوید که اگر عکس حضرت عباس پخش شود، من دسته راه میاندازم و اعتراض میکنم. ۱۵ سال پیش هم ایشان دو فرزندش را فرستاد به دفاع از قمه زنان در قم. حال اگر کسی حکم کند که قمه زدن اشکال دارد، فریاد وااسلاما سر میدهند. از کجا ؟ کدام اجماع؟ کدام روایت؟ کدام شهرت؟ من در اینجا به دنبال بحث فنی نیستم، بلکه منظورم این است توجه بدهم که حساسیت امام بر روی چیست و حساسیتهای ایشان روی چیست. اینقدر که آقایان روی قمه زدن حساساند، بر روی مسائل اجتماعی و فقر حساس نیستند. برداشت ما را بیینید از عاشورا مقایسه کنید با برداشت خود امام حسین و ببینید که چقدر تفاوت وجود دارد. گویی دو محرم و عاشورا هست؛ یکی اینکه ما میشناسیم و برای آن گریه میکنیم و سینه زنی میکنیم، ویکی هم آنکه حسین بن علی به خاطر کشته شد.
توجه کنید که منظور من این نیست که عزاداری و سینهزنی نباشد، بکله اینها سنتها و شعائر دیناند که باید پاس داشته شوند. بحث من این است که آیا شیعه حسین بعد از عاشورا فرقی میکند؟ آیا فرد پس از عزاداری به سمت اخلاقیات اسلامی میرود؟ آیا کسی که پای منبر است پس از عاشورا جنسهای احتکاریاش را وارد بازار میکند؟ آیا این روزها هیچ تأثیری بر رفتار ما میگذارد؟ من خروجی این جلسات را خوب نمیبینم. هزاران میلیارد تومان در این محرم و صفر در ایران و عراق و لبنان و افغانستان و هندوستان و سراسر جهان هزینه میشود؛ خروجی این مبالغ کجاست؟ عزاداری باید باشد، شعائر باید باشد، اما چه سود اگر مؤمنان را گامی به سوی معنویت و اخلاق به پیش نبرد؟».
والسلام
مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین در شب عاشورا با سخنرانی دکتر محمد صادق کاملان در مکان مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم برگزار شد. دکتر کاملان در این سخنرانی به تشریح سخنان امام حسین در منا در سال ۵۸ قمری پرداخت و گفت: «یک سال پیش از مرگ معاویه، یعنی سال ۵۸ قمری، امام حسین در منا خطبهای دارند. در آن زمان مردم سه روز در منا میماندند؛ بنابراین زمان مناسبی بود برای اینکه امام اهداف خودش را و شرایط جامعه را برای مردم بیان کند. منظور از مردم در اینجا اصحاب رسول الله هستند. در این رویداد و بر اساس گزارش ابومخنف حدود ۲۰۰ نفر از اصحاب و ۷۰۰ نفر از تابعین حضور داشتند. صحابه افرادی بودند که رسول الله را دیده بودند و نافذترین افراد در آن جامعه بودند. نفوذش صحابه را میتوان شبیه به نفوذ مراجع تقلید در امروز دانستد. تابعین نیز کسانی بودند که رسول الله را ندیده بودند، اما با یک واسطه سخنان رسول را شنیده بودند».
کاملان با اشاره به وجود تفاوت بین نسخههای موجود از این خطبه گفت: «تفاوتهایی هست بین مقتل الحسین ابیمخنف و کتاب سلیم. بخش اول این خطبه در کتاب سلیم هست و این بخش در در کتاب تحف العقول نیست. در بخش اول امام خود را معرفی میکند و نسبتش با رسول الله را بیان میکند. در این بخش امام حسین پس از هر واقعیتی که بیان میکند از اصحاب اعتراف همراه با قسم میگیرد؛ مثلاً میفرماید آیا از پیامبر نشنیدید که من و حسن سرور جوانان بهشت هستیم؟ و بعد از صحابه اعتراف میگیرد. ایشان ۱۵-۱۶ مورد را بیان میکند.
سپس امام شرایط جامعه را بیان میکند و قصور و تقصیر علمای اسلام را در این رویداد بیان میکند؛ چراکه موقعیت اصحاب در آن دوره بسیار حساس است و آنان واسطه پیامبر و وحی با مردماند. به طوری که با یک روایت میتوانند تأثیرات بسیاری در جامعه بگذارند؛ برای مثال در جریان سقیفه، با اینکه انصار بیشتر به دنبال کسب خلافت بودند، با بیان یک روایت از پیامبر با این مضمون که خلافت در قریش میماند، جریان خلافت عوض شد. هرچند برخی این روایت را مجعول میدانند».
این استاد فلسفه دانشگاه مفید هدف انبیا را اصلاح دانست و تصریح کرد که پیامبر به دنبال حاکمیت نبوده است: «پیامبر به دنبال حاکمیت نبود و به دنبال این نبود که چرا آنها بخورند و ما نخوریم؟ هدف پیامبر این بود که معالم خدایی را به جامعه بشناسند و جامعه را اصلاح کند. برخی با کلمه اصلاح و اصلاحطلب مشکل دارند. کلمه «اصلاح» ۱۲ بار در قرآن آمده است؛ مثلاً شعیب میگوید که اگر چیزی را نهی میکنم و میگویم به دنبال اصلاح جامعه هستم، نه اینکه با شما دشمنی داشته باشم. پیامبران اصلاحطلب بودند. امروز در جامعه ما که رنگ انقلابی دارد، همه چیز را انقلابی تفسیر میکنند؛ حتی پیامبران و امامان را نیز انقلابی تفسیر میکنند. در دهه ۵۰ تفسیر رایج از حرکت امام حسین این بود که هدف ایجاد حکومت اسلامی است. آقایان هاشمی نژاد، صالحی نجف آبادی و بسیاری از علمای آن دوره همه هدف امام را تشکیل حکومت میدانستد. امروزه اما به خاطر اینکه این ۴۰ سال انقلاب اسلامی را میبینند، یک عدهای هم به طور کلی هدف تشکیل حکومت را نفی میکنند. آنها جو دهه ۵۰ داشتند و امروزه هم جو آمده که به طور کلی انقلابیگری را نفی کنند! هردوی این رویکردها ناشی از جوی است که ساخته شده».
دکتر کاملان در ادامه به تشریح معنای کلمه «معالم» و نیز منظور کلمه «علما» در این خطبه پرداخت: «عدهای منظور از معالم دین را در این خطبه مصادره میکنند؛ مثلاً عارف یک جور و فقیه جوری دیگر. مصادیقی که امام حسین برای معالم معرفی میکند، همگی از سنخ مسائل اجتماعی است. امام میگوید که شما علمای اسلام مهر سکوت زدهاید به دهانتان که یا به خاطر طمع در اموال است این سکوت یا از ترس جان است؛ یا بریده به زور یا بسته به زر. امام حسین معالم دین را مسائل اجتماعی میداند؛ البته ذیل آن به احکام نیز اشاره میکند.
امام حسین در ادامه خطبه میگوید که صالحترین افراد برای حکومت علما هستند. منظور امام حسین از علما، فقها نیست، بلکه منظور از علما همین صحابهاند که مخاطب امام حسیناند. عدهای البته از این خطاب به نفع نظریه ولی فقیه استفاده کردهاند که اشتباه است. اساساً در آن دوران فقیه به معنای امروزی وجود نداشته است. یک روایتی از امام صادق هست که میفرماید شیعیان ما تا زمان امام باقر از عامه و فقهای عامه تبعیت میکردند. شاهد این مدعا هم این است که مجموع روایاتی که از امام علی تا امام سجاد درباره مسائل فردی و فقهی وجود دارد بیش از ۴۰-۵۰ روایت نیست. در موسوعه جدیدی درباره امام حسین جمع آوری کردهاند حدود ۱۲ روایت پیدا شده است از ایشان. به طور کلی مجوع روایات پیش از امام باقر به ۱۰۰ نمیرسد که عمده این روایات هم از امام علی درباره قضاوت است. بلکه بیشتر روایات از زمان صادقین است. به گونهای که روایات فقهی امام صادق به اندازه کل ائمه است.
فقه آنگونه که اکنون در جامعه حضور دارد، اصلا وجود نداشت که مثلاً فقه زندگی را از لحاظ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی اداره کند. بنابراین باید به این نکته توجه کرد که نمیتوان علما را همان فقها دانست».
این استاد فلسفه با بیان اینکه از این خطبه میتوان دریافت که حساسیتهای امام حسین چه بوده است، به نقد رفتار علما در دوران حاظر و عدم توجه به اهداف امام حسین پرداخت: «امام حسین به علما میگوید من میترسم که خدا عذاب بزرگی را برای شما بفرستد. شما حق خودتان را میگیرید اما عهد رسول خدا و عهد خدا را فراموش کردهاید. در جامعهای که اسلامی است افراد عاجز و زمینگیر در شهرها بدون پشتوانه رها شدهاند و هیچ به آنها رسیدگی نمیکنید.
اگر بخواهیم این سخنان امام را به بیان امروز بگویم و عمل کنیم باید چه کرد؟ آیا راه حل این است که صندوق صدقه درست کنیم و مثلاً ماهانه ۴۵ هزار تومان به جیب مردم بریزیم و به مردم تکدیگری یاد بدهیم؟ امروزه صندوق صدقه با کرامت انسانی سازگار نیست؛ چند هزار میلیارد در ماه از این ۴۵ هزار تومان ها به کسانی داده میشود که این ۴۵ تومن هیچ جایگاهی در زندگیشان ندارد. با درآمدهای ماهانه ۱۲ میلیون تومان همچنان این صدقه را میگیرند! به جای این کار باید این پول در بیمه عمومی تزریق میشد. بر سر بیمه سلامت چه آمد؟ چه شد که از پا درآمد؟ وظیفه دانایان و علما در امروز اینهاست و حساسیت به این مسائل است.
مرجع تقلید ما اما حساسیتش در قرن ۲۱ام روی پخش شدن عکس حضرت عباس است! به کدام مجوزی میگویید حرام است؟ جز اینکه برداشت شما این است که پخش شدن عکس هتک حرمت است؟ معیار هتک حرمت عرف مردم است، نه ذهن یک فقیه که سرشار از دادههای فقهی است. این مسائل عرفی است و باید عرف آنها را تشخیص دهد. همین مرجع میگوید که اگر عکس حضرت عباس پخش شود، من دسته راه میاندازم و اعتراض میکنم. ۱۵ سال پیش هم ایشان دو فرزندش را فرستاد به دفاع از قمه زنان در قم. حال اگر کسی حکم کند که قمه زدن اشکال دارد، فریاد وااسلاما سر میدهند. از کجا ؟ کدام اجماع؟ کدام روایت؟ کدام شهرت؟ من در اینجا به دنبال بحث فنی نیستم، بلکه منظورم این است توجه بدهم که حساسیت امام بر روی چیست و حساسیتهای ایشان روی چیست. اینقدر که آقایان روی قمه زدن حساساند، بر روی مسائل اجتماعی و فقر حساس نیستند. برداشت ما را بیینید از عاشورا مقایسه کنید با برداشت خود امام حسین و ببینید که چقدر تفاوت وجود دارد. گویی دو محرم و عاشورا هست؛ یکی اینکه ما میشناسیم و برای آن گریه میکنیم و سینه زنی میکنیم، ویکی هم آنکه حسین بن علی به خاطر کشته شد.
توجه کنید که منظور من این نیست که عزاداری و سینهزنی نباشد، بکله اینها سنتها و شعائر دیناند که باید پاس داشته شوند. بحث من این است که آیا شیعه حسین بعد از عاشورا فرقی میکند؟ آیا فرد پس از عزاداری به سمت اخلاقیات اسلامی میرود؟ آیا کسی که پای منبر است پس از عاشورا جنسهای احتکاریاش را وارد بازار میکند؟ آیا این روزها هیچ تأثیری بر رفتار ما میگذارد؟ من خروجی این جلسات را خوب نمیبینم. هزاران میلیارد تومان در این محرم و صفر در ایران و عراق و لبنان و افغانستان و هندوستان و سراسر جهان هزینه میشود؛ خروجی این مبالغ کجاست؟ عزاداری باید باشد، شعائر باید باشد، اما چه سود اگر مؤمنان را گامی به سوی معنویت و اخلاق به پیش نبرد؟».
والسلام