کاملان عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام دانشگاه مفید بیان کرد: آموزههای اخلاقی هم در اسلام و هم در مسیحیت قوی و غنی است و رجوع به آموزههای این دو دین بزرگ الهی میتواند بشریت را از بحران اخلاقی عصر حاضر نجات دهد.
حجتالاسلام محمدصادق کاملان، عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام دانشگاه مفید، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، در خصوص نقش اسلام و مسیحیت در شرایط جهانی شدن، اظهار کرد: در این شرایط آنچه اهمیت دارد، این است که ادیانی مثل اسلام و مسیحیت در کنار رشد مادی و تکنولوژی، بعد معنوی و الهی انسان را نیز تقویت کنند. طبعا اسلام و مسیحیت هر دو میتوانند در اینجا هم به بحران اخلاقی پاسخ دهند و هم موجب رشد اخلاق و معنویت در انسان شوند.
وی افزود: مسیحیت خصوصا تعالیم اصیل حضرت عیسی(ع) حول محور اخلاق و معنویت دور میزند، چنانکه ایشان میفرمود من نیامدهام تا کتب انبیای گذشته را ابطال کنم، بلکه آمدهام تا آنها را تکامل ببخشم. این نشان میدهد که آنچه از احکام در تورات آمده، مورد قبول حضرت عیسی(ع) بوده است. چون در یهودیت، تمسک به مناسک و احکام بسیار مورد توجه بود و حتی برخی احکام را از پیش خود وضع میکردند، اخلاق بسیار کمرنگ بود، لذا زمانی که مریم قدیس را به همراه طفلی در بغل خود دیدند، تعبیرات تندی به کار بردند که قرآن آنها را بیان کرده است. افرادی که آن تهمتها را به حضرت مریم وارد کردند، خاخامهای بزرگ یهودی بودند، لذا اخلاق در آن دوره بسیار ضعیف شده بود و به همین دلیل، حضرت عیسی(ع) بیشتر حول محور مسائل اخلاقی و معنوی با مردم مواجه میشد، ضمن اینکه به احکام نیز توجه داشت.
عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام دانشگاه مفید تصریح کرد: در اسلام نیز اگر آیات قرآن را بررسی کنیم، میبینیم که از میان شش هزار و ۶۳۶ آیه، حداکثر ۵۰۰ آیه به عنوان آیاتالاحکام شناخته میشوند و مابقی راجع به معارف دین و اخلاق است که میتواند کمک شایانی به بحران اخلاقی عصر جدید باشد و بشر را به سمت اخلاق و معنویت سوق دهد. بنابراین، هم اسلام و هم مسیحیت در زمینه توصیههای اخلاقی، قوی و غنی هستند، درست برخلاف یهودیت که بیشتر معطوف به مناسک و احکام است. بنابراین، رجوع به اسلام و مسیحیت میتواند کمک شایانی به نجات بشر از بحران اخلاقی باشد.
حجتالاسلام کاملان اضافه کرد: امروز کلیسا بعضا با بحران اخلاقی مواجه است که گاهی سروصدای آن شنیده میشود. متاسفانه آباء کلیسا ازدواج نمیکنند و این مسئله موجب مشکلات اخلاقی در میان بعضی از آنها میشود. البته در میان مسلمانان نیز میتوان به همین مشکلات اشاره کرد. مگر فاصله ما مسلمانان با قرآن و معارف آن زیاد نیست؟ شهرهای مذهبی ایران را در نظر بگیرید، به دادگاههای آنها رجوع کنید و آمار مفاسد اخلاقی، چکهای برگشت خورده، خوردن مال دیگری، طلاق، تجاوز به عنف و... را در این شهرها مورد بررسی قرار دهید، آن وقت میبینید که آمار این موارد نسبت به جمعیت شهرهای مذهبی بیشتر از شهرهای غیرمذهبی است.
وی ادامه داد: در واقع هم در میان مسیحیان و هم در میان مسلمانان، فاصله میان عملکرد آنها با آنچه در اسلام و مسیحیت آمده، بسیار زیاد است، بنابراین باید به تعالیم حضرت عیسی(ع) و حضرت محمد(ص) که در قرآن و انجیل آمده، برگردیم. درست است که گفته میشود انجیل تحریف شده، ولی در همین انجیل موجود نیز توصیههای اخلاقی و معنوی بسیار زیاد است.
عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام دانشگاه مفید با تأکید بر اینکه مسیحیت دین رحمانی است، گفت: البته در جایی از انجیل آمده که مسیح(ع) به پیروان خود میگوید شمشیرهایتان را بردارید و با من همراه شوید تا با قوم کذا بجنگیم، هر چند امروز این مورد را مطرح نمیکنند، ولی عمده موقعیت حضرت عیسی(ع)، دعوت به صلح و صفا در مقابل جنگ و نفاق و دورویی بود که در میان قوم یهود وجود داشت. اگر به کلیسای وانک رفته باشید، میبینید که دیوارهای دورتادور سالن کلیسا نقاشی شده است، قسمت بالا قوم یهود را نشان میدهد که مشغول جنگ و جدال و درگیریاند و قسمت پایین مسیحیان را به تصویر میکشد که در صلح و صفا زندگی میکنند و مسیح(ع) نیز مشغول توصیههای اخلاقی است.
وی بیان کرد: در خصوص اینکه آیا اسلام نیز دین صلح و صفاست، باید گفت آیات جهاد در قرآن جنبه دفاعی دارد و اصلا جهاد ابتدایی نیست. اگرچه کسانی مثل سیدقطب، علامه طباطبایی(ره)، مرحوم مطهری و آقای منتظری گفتهاند که اسلام جهاد ابتدایی نیز دارد و این نوع جهاد برای اعلای کلمه حق است، ولی من هر چه آیات مربوط به جهاد را مطالعه و بررسی کردهام، جهاد ابتدایی در آنها ندیدهام. خود آیات مربوط به جهاد و آیات قبل از آن نشان میدهد که از جهاد دفاعی و نه ابتدایی سخن گفته شده و دفاع، امری مشروع و عقلایی است. هرگز هیچ کس به دفاع انسان از جان، مال و آبرویش خشونت نمیگوید.
حجتالاسلام کاملان اظهار کرد: در قرآن خطاب به مسلمانان آمده است خداوند شما را نهی نمیکند از اینکه با کسانی که با شما سر جنگ ندارند و میخواهند زندگی مسالمتآمیز داشته باشند، از در صلح و صفا درآیید و در کنار هم زندگی کنید. در اسلام، اصل بر تسالم، تساهل، تصالح و صلح و صفاست و در موارد خاص، دفاع از مرزوبوم، ناموس، مال و غیره. غزوات پیامبر(ص) و سَریهها نیز همینطور بود. معمولا در مقابل توطئههای مشرکان قریش بود که پیامبر(ص) در قالب غزوه یا سریه دستور به دفاع میداد. بنابراین، اسلام نیز دین صلح است، برخلاف تبلیغات دشمنان آن به خصوص مسیحیت حاکم و آباء کلیسا که برای ضربه زدن به اسلام و جلوگیری از پیشروی آن، تعبیر دین خشونت و شمشیر را در مورد اسلام به کار میبرند و متأسفانه در روزگار ما، وهابیت نجس و کثیف که یک دین انگلیسی بوده و ماحصل آن، طالبان و داعش و امثال آنهاست و ریشه در عربستان دارد، این بساط را به نام دین و اسلام ایجاد کرده و این نقشه همین مسیحیت حاکم است که میخواهد چهره اسلام را در میان انسانها که فطرتا بر صلح و صفا هستند، تخریب کند.
وی با بیان اینکه صلحطلبی در اسلام و مسیحیت هر دو تقریبا به یک اندازه است، گفت: البته حضرت رسول(ص) علت بعثت خود را به کمال رساندن مکارم اخلاق معرفی میکنند. در واقع این تعبیر، از تعبیرات مسیح(ع) قویتر است. از طرف دیگر، قرآن دلیل ارسال کتب و بعثت انبیا را این میداند که انسانها براساس قسط و عدالت زندگی کنند که منظور، همان اخلاق است.