حجت الاسلام فاضل میبدی عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، گفت: حضرت فاطمه(س) نخستین زنی است که آزادانه در مسجد در برابر چشم همه تاریخ می ایستد و باب انتقاد از وضع موجود را می گشاید و این درسی است به همه زنان تاریخ که باید آزادانه سخن گفت و ازهیچ رعب و وحشتی نهراسید.
به گزارش خبرنگار ایلنا در قم، حجت الاسلام و المسلمین محمدتقی فاضل میبدی، یکشنبه شب در جشن میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) و سالروز تولد امام خمینی(ره)، که با حضور اقشار مختلف مردم و در محل دفتر آیت الله صانعی در قم برگزار شد، مقاله خود را در رابطه با شخصیت حضرت زهرا(س) برای حاضران خواند که متن کامل آن به شرح ذیل است:
مظلومیتی که بر دخت پیامبر رفته و می رود
وَ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً (فرقان،74) و آنان که می گویند: پروردگارا، ما را زنان و فرزندانى مرحمت فرما که مایه چشم روشنى ما باشند، و ما را (سر خیل پاکان و) پیشواى اهل تقوا قرار ده.
در روایات متعددى مىخوانیم که این آیه درباره على ع و ائمه اهل بیت (ع) نازل شده، و یا در روایت دیگرى از امام صادق (ع) مىی خوانیم که:" منظور از این آیه مائیم" بدون تردید ائمه اهل بیت (ع) از روشن ترین مصداق هاى آیه هستند و نسل نورانی امامت و اسوه استوانه انسانیت از پاک ترین دامن تاریخ یعنی زهرای اطهرزاده گشته است.
ترا دانش و دین رهاند درست /در رستگاری ببایدت جست
به گفتار پیغمبرت راه جوی /دل از تیرگیها بدین آب شوی
اگر چشم داری به دیگر سرای / به نزد نبی و علی گیر جای
محمد بدو اندرون با علی / همان اهل بیت نبی و ولی(فردوسی)
در سال روز ولادت دخت پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها نمی خواهم از تاریخ ولادت آن بزرگ بانوی اسلام مطلبی بر قلم آورم ووقت عزیزان را در این باره بگیرم . زیرا تاریخ دقیق ولادت غالب بزرگان تاریخ به طور دقیق روشن نیست . همانطور که نمی توان روز ولادت پیامبر بزر گ اسلام را بدون هیچ اختلافی روشن ساخت،دوازدهم ربیع الاول ؟ هفدهم ربیع الاول ؟ یا در ماهی دیگر ؟ اگر ماه آن روشن است ، در کدام سال ؟ عام الفیل ؟ عام الفیل چه سالی است ؟ سال تولد فاطمه(ع) نیز چنین است ؛آیا پنج سال قبل از بعثت بوده یا پنج سال بعد از آن ؟ و یا سال بعثت پیامبر؟ چون یعقوبی وفات فاطمه را درسن 23 سالگی اعلام کرده وطبری در سن 29 سالگی .در هر صورت هیچکدام به طور دقیق آشکار نیست و قلم فرسایی بر سر این مطلب چندان گرهی از کار فرو بسته امروز ما نمی گشاید .مهم این است که ما مسلمانان در این روزگار افسردگی وچند پارگی مسلمین، چه در سی برای رهایی از فلاکتی که بر دنیای اسلام میرود ، می توانیم بیاموزیم. الگو بودن بانوی نمونه عالم یعنی سرمشقی برای زندگی همه بشریت . واین که تفاوت نگاه به زن در جاهلیت و پیش از اسلام و پس از اسلام در چه چیزی نهفته است ؟
سلیمان کتانی نویسنده معروف مسیحی در کتاب« فاطمه زهی در نیام »سخن ز یبایی دارد :
آنچه که اینک درباره فاطمه زهرا خواهم نوشت تا آنجا که ممکن است در آن از کلمه "نقل از " و از گزارش گونه ای تاریخی پرهیز می کنم چه قلمی که در دست من است بیش از آنکه در پی تحلیل نسبت آهن و گوگر د موجود در ساقه گل باشد می باید در مقام آن باشد که از رنگ و بوی دلاویز آن گل نقشی بیافریند .چه این فاطمه علیها سلام آن بزرگواری است که جزیرة العرب را و در پی آن نیمی از جهان متمدن روز گار خود را با شعار توحید و رهایی از این طاغوت ، به راهی دیگر برد . و او همسر مردی است که جر جرداق مسیحی آرزو می کند که ای کاش دنیا تمام استعدادهایش را در قالبی می ریخت و انسانی چون علی را تحویل تاریخ این روزگار می داد . و نیز مادر فرزندی است که در زیر تیغ نا اهلان فریب خورده جهل و جور در سرزمین کربلا گفت : اگر دین ندارید و از معاد نمی ترسید در این جهان آزاده باشید . فاطمه از سوی پدر ، شوهر و فرزندان به کهکشانی سر بر آورده که اقطار و اعماق آن دیر شناختی و یا ناشناختی است
درد ناکانه باید گفت برخی به اصطلاح مبلغان و مداحان ، این کهکشان بی کران هستی را با عینک های تار و شکسته خود چنان در چشم تماشاگران تاریخ، تار و تیره گون به نمایش گذاشته اند که جز مظلومیتی مضاعف نمی توان نام دیگری بر آن نهاد . فریادهای اعتراضی فاطمه را تنها در باغ محدود فدک مصور ساخته و تنها به درد پهلو و استخوان شکسته خلاصه کرده اند و گسترده طاق و رواق گفته های او را ، که برای همه بشریت بود ، به معدود مخاطبین در مسجد النبی کوتاه کرده اند و این مصیبتی است بزرگتر که به دست و دهان به اصطلاح بعضی پیروانش بر او رفته و می رود .
ما درست نمی دانیم در آن روزی که این بانوی جوان پدر را از دست داده در ایوان مسجد النبی در برابر انحراف در دستگاه رهبری اسلام چه سالی از دوران عمر خود را می گذراند؟ اما این از مسلمات تاریخ است که سال پایانی عمر او بود. او خوب می دانست نظام رهبری اسلام پس از مرگ پیامبر ، به گونه ای ترسیم گشته که شاید کمتر از نیم قرن نظام نژاد پرستی قریش که از آثار دوران جاهلیت بود ، به نام اسلام باز می گردد ؛لهذا در صدر سخنان خود چنین هشدار داد :
فانی حرتم بعد البیان و اسررتم بعد الاعلان ، چرا در امر پیشوایی جامعه سر گردان گشته و پس از اعلان و اظهار حق به پنهان گویی گیر وگرفتارافتاده اید. این اندوهی است جانکاه که سراسر وجود فاطمه را فرا گرفته به گونه ای که ستون و دیوار های مسجد از فریاد این زن می خواهد برخود بلرزد و بشکافد.
بیان و زبان اخطار او چنین است :
اطلع الشیطان راسه من مغرزه صارخا لکم فوجه کم لدعائه مستجیبین ، شیطان از کمینگاه خویش سر بر آورده و شما را به خود دعوت کرد و دید که چه زود سخنش را شنیدید و سبک در پی او دویدید دو روز از مرگ پیامبر نگذشته که قریشیان برای دفع فتنه دست به کاری زدند که خود و جامعه را به ورطه فتنه وفنا کشاندند . «زعمتم خوف الفتنه . الا فی الفتنة سقطوا » و تاریخ شاهد باز گشت روزگاری شد که پیامبر بیست و سه سال برای محو آن ،مصائب بزرگی را تحمل کرده بود و حالا : فاطمه تمام این مصیبتها را دو باره در برابر چشمان خود تازه می بیند . او شاهد بود که در مکه چگونه ابوجهل فضولات شتر را بر دوش پدرش ریخت و این دختر با دست کوچک خود آنها را پاک می کرد. او در جنگ احد شاهد آسیب هایی بود که به دست قریشیان بر چهره پیامبر نشست.وانان جگر عمویش را با کینه مکیدند.
و از سویی شاهد کودتا ی خزنده یی است که بنی سفیان و آل قریش در برابر میراث پیامبر کرده اند. پیداست اگر رهبری یک جامعه نو پا به دست کسانی قرار گیرد که سزاواری وشایستگی آن را ندارند ، جامعه به چه روزگاری خواهد افتاد . در همان روز های نخست پس از مرگ پیامبر ص قبایلی به عنوان «اهل رده » علیه نظام نوپا برخواستند که در نگاه آنان حاکمیت قریش مکه بر انصار مدینه بود و خالد بن ولید به عنوان مامور خلیفه تمامی آنانرا از دم تیغ گذراند و این نخستین جنگ داخلی و سرکوب شورش هایی بود که سر از بیعت با خلیفه پیچیدند .دینی که پیامش دعوت به دار السلام بود { و الله یدعوا الی دار السلام } و همه را به ورود در سلم وسلامتی دعوت می کرد { ادخلوا فی السلم کافة }، الان می خواهند با شمشیر آخته خالد بن ولید سرا پا بمانند .
در ایام ولادت و یا وفات آن حضرت به جای باز خوانی تاریخ و خطبه آتشین او ، و احساس خطری که این بانوی مظلوم تاریخ نسبت به آینده اسلام و قران داشت ، چرا باید با ذکر مجعولات و مصائب نادرست شخصی ، چهره حقیقی فاطمه را در لایه هایی از اخبار بی پایه گم نماییم .واز تعالیم انسان سازش بی بهره بمانیم .
همانطور که نسبت به آموزه های امامان چنین کردیم .تربیتی که پیامبر بر دخترش اعمال کر د ، نشان دهنده هویت واقعی زن در عصر تحقیر هویت زن بود. تربیت فاطمه به گونه ای رقم خورد که هیچ زنی در آن روزگار واجد چنین هویتی نگشته بود .او نخستین زنی است که آزادانه در مسجددر برابر چشم همه تاریخ می ایستد و باب انتقاد ازوضع موجود رامی گشاید و این درسی است به همه زنان تاریخ که باید آزادانه سخن گفت ، انتقاد کرد و از هیچ رعب و حشتی نهراسید .او نشان داد که در برابر حاکمان ، هم نباید مرعوب بود و هم نباید مجذوب گشت .
سلیمان کتانی که شخصیت فاطمه را از اعماق ورق پاره های تاریخ در آورده ، می گوید : در قضیه ای ، از پیامبر سوال شد ، حضرت فرمود : نخست باید بدانم رای فاطمه چیست بدین گونه فاطمه در نتیجه تربیتی صحیح دارای رای و نظر یه شخصی گردید ... و علی در وجود فاطمه تکمیل وجود خود را یافت و در روزهای آخر عمر شبانگاهان به در خانه انصار می رفت در حالی که حسن و حسین را با خود همراه می داشت از انصار می خواست که د ر برابر جاهلیت عرب بایستند . اما میان برخی اصحاب و سران قدرت چنان همگرایی به وجود آمده بود که پاک فاطمه را مایوس می نمود . تا 25 سال پس از آن ،شوهرش علی فرمود : روز ما به روز گار جاهلیت باز گشته است .
خدایا به حق بنی فاطمه / که بر قول ایمان کنم خاتمه
اگر دعوتم رد کنی ور قبول / من و دست و دامان آل رسول(سعدی)