ایران، قم

25.49°C
آسمان صاف
شنبه
19.76°C / 29.72°C
یکشنبه
20.41°C / 30.72°C
دوشنبه
20.1°C / 28.3°C
سه شنبه
15.06°C / 18.94°C
چهارشنبه
13.42°C / 16.62°C
پنج شنبه
13.56°C / 25.61°C
جمعه
19.22°C / 29.4°C
مذاهب اهل سنت جریان های تکفیری را تایید نمی کنند

مذاهب اهل سنت جریان های تکفیری را تایید نمی کنند

آیت الله یوسفی غروی: وجود جریانات تکفیری بزرگ‌ترین منکر در جهان اسلام است

آیت الله محمد هادی یوسفی غروی، استاد حوزه علمیه قم و کارشناس تاریخ اسلام بیان کرد: بزرگ‌ترین منکر در جهان اسلام وجود این جریانات است. برای تضعیف این منکر عظیم که مشتمل بر کشتار نفوس مؤمنین بی گناه است، لازم است هر اقدامی ازعهده‌ی هر فردی بر می‌آید انجام دهد؛ علما هم باید تلاش کنند به هر نحوی خطر این منکر عظیم را بر ملا کنند و افراد را نسبت به تبعات سوء رفتارهای این جریانات و برداشت‌های افراطی آنها از دین آگاه کنند.

گفت و گوی شفقنا با آیت الله محمد هادی یوسفی غروی در ادامه می‌آید:

صحابه به چه کسانی اطلاق می‌شود؟

طبق تعریف مشهور، صحابه به کسی که پیامبر(ص) را دیده و حدیثی از آن حضرت شنیده باشد اطلاق می‌شود. اما طبعاً این تعریف مورد بحث قرار گرفته و عده‌ی زیادی این تعریف را گسترده تر دیده‌اند. کلمه‌ی صاحب از مصاحبت به معنی همراهی گرفته شده است، یکبار دیدن پیامبر(ص) و شنیدن حدیثی از آن حضرت (حتی حدیث کوچک نیم سطری) دلیل کافی برای به شمار آوردن چنین افرادی در زمره‌ی اصحاب پیامبر (ص) نیست؛ بلکه باید یک مصاحبت ممتدی را با ایشان گذرانده و مکرر همراه آن حضرت در جامعه دیده شده باشد. حتی افرادی این معنا را وسیع تر گرفتند و گفته‌اند اگر طفلی بوده که پیامبر(ص) او را دیده است این کافی است که جزء اصحاب شمرده شود (حتی در شمار اصحاب صغار). مشخص است که اینان به دنبال فضیلت تراشی بوده‌اند، چرا که صاحب به معنای صحیحش همان مدتی همراه پیامبر بودن و در جامعه به طور مکرر به همراه ایشان دیده شدن است.

دیدگاه قرآن نسبت به صحابه چگونه بوده است؟

در میان آیات قرآن کریم آیاتی مبنی بر مدح، ثنا و تمجید از اصحاب پیامبر(ص) دیده می‌شود. طبعاً این که کسی تنها به این آیات بسنده کند و به آیات منفی که نسبت به برخی از اصحاب وجود دارد توجه نکند، این نظر کاملی نیست. بنابراین نظر کامل آن است که در کنار این آیات به آیاتی که در ملامت و سرزنش برخی از اصحاب نازل شده توجه داشته باشند. احدی از مسلمانان ادعای عصمت برای اصحاب پیامبر (ص) نکرده‌اند بنابراین این‌ها معصوم نبودند، البته ممکن است کارهای خوب و شایسته‌ای نیز انجام داده باشند. در بعضی جنگ‌ها برخی از اصحاب که در رکاب پیامبر(ص) بودند، پا به فرار گذاشتند و برای حفظ جان خود حتی از رعایت حفظ جان پیامبر دست کشیدند؛ لذا طبعاً آیاتی نازل شد که این عمل آن‌ها را نکوهش کرد. همچنین در ارتباط با تقسیم بعضی از غنایم در برخی از جنگ‌ها به ویژه اولین نبرد سرنوشت ساز اسلام (بدر) بسیاری از اموال مشرکین قریش به صورت غنیمت به دست مسلمانان افتاد که در این پیکار مسلمانان ۳ گروه شده بودند، گروهی پیامبر(ص) را همراهی می‌کردند، برخی دیگر جوانانی بودند که در خط مقدم جبهه می‌جنگیدند و عده‌ای مستقیماً غنایم را جمع آوری می‌کردند. که هر کدام به بهانه‌ای برای خود اولویت قائل بودند، آن‌هایی که به طور مستقیم غنیمت را جمع آوری کرده بودند می‌گفتندکه ما مباشر در جمع آوری این غنایم بوده‌ایم پس باید سهم بیشتری داشته باشیم. جوان‌هایی که در خط مقدم حضور داشتند ادعا می‌کردند اگر جهاد ما نبود سپاه اسلام شکست می‌خورد و این غنایم به دست ما نمی‌افتاد پس ما اولویت داریم. افراد مسنی که دور پیامبر(ص) را احاطه کرده بودند می‌گفتند ما بزرگان شما هستیم و از جان پیامبر حفاظت کردیم، بنابراین سهم ما نباید کمتر از شما باشد. لذا آیه نازل شد که لحن ملامتی نسبت به آن‌ها داشت که چرا باید درباره ی چنین موضوعی با یکدیگر مجادله کنید. لازم بود به مقتضای اسلام و ایمان به پیامبر تسلیم اوامر آن حضرت می‌شدید و بدون مراجعه به رأی و نظر پیامبر برای خود اولویت تعیین نمی‌کردید.

نظر شیعیان نسبت به صحابه پیامبر(ص) نظر جامع قرآنی است و به هر دو نوع از آیات قرآن (مدح، ملامت) درباره‌ی اصحاب حضرت توجه دارند. نباید آیات منفی راجع به مسلمانان معاصر پیامبر(ص) را طوری توجیه و تأویل کنیم که اصحاب پیامبر(ص) از این دایره خارج شوند. مگر اصحاب غیر از مسلمانان معاصر همراه پیامبر(ص) بوده‌اند؟ در میان مسلمانان معاصر همراه پیامبر بوده‌اند کسانی که ایمان کاملی نداشته و کارهای ناشایستی از آن‌ها صادر شده است.

شما دیدگاه شیعه را نسبت به صحابه فرمودید حال دیدگاه اهل سنت در این زمینه چیست؟

امثالی چون معاویه بن ابی سفیان که بنای پذیرفتن اهل بیت را نداشتند یک عنوان جایگزین دیگری را دست و پا کردند و آن عنوان صحابه بود. عنوانی که نه تنها شامل امثال معاویه می‌شد، بلکه افرادی چون وزیر وی عمرو عاص و حتی مغیره بن شعبه (بدنام معروف) بسر بن ابی ارطاﻩ، مسلم بن عقبه فرمانده‌ی لشکر یزید بر کشتار اهل مدینه و امثالهم می‌توانستند زیر پرچم عنوان اصحاب قرار بگیرند. متاسفانه اغلب اهل سنت مگر برخی از محققین آن‌ها، به همان تعریف وسیع اصحاب که گفته شد (هر کس پیامبر را دیده باشد و حدیثی از او شنیده باشد) معتقدند. نظر عامه‌ی اهل سنت این است که اگر اصحاب مرتکب فسق و فجوری نیز شده باشند چون از صحابه هستند، به نظر منفی که درباره‌ی آن‌ها نقل شده نباید اعتنا کنیم و باید برای آن‌ها احترام قائل شویم. متاسفانه نقطه نظرهای منفی با وجود نقل تاریخی معتبر نادیده گرفته شده است.

پرداختن به زندگی صحابه چه ضرورتی دارد؟

ضرورتی ندارد. البته کسی که بخواهد با تاریخ اسلام آشنا شود تاریخ صحابه هم بخش نسبتاً مهمی از تاریخ اسلام است. چون هر کدام از این اصحاب در بخشی از تاریخ اسلام ایفای نقش داشته‌اند و لذا تاریخ صحابه جزئی از تاریخ اسلام است. بنابراین اگر کسی بخواهد تاریخ اسلام را بررسی کند طبعاً باید به عنوان بخشی از تاریخ اسلام، تاریخ زندگی صحابه را نیز در نظر داشته باشد.

آیا جریان‌های تکفیری ریشه در انحراف برخی صحابه دارد؟

جریان‌های تکفیری عمدتاً خشک و خشن هستند که در میان اخبار تاریخی نمونه‌های خشک و خشونت آمیزی از برخی صحابه‌ی پیامبر(ص) دیده می‌شود.

علل شکل گیری جریان‌های تکفیری در عصر حاضر در جامعه اسلامی چه بوده است؟

از نظر فکری و سیاسی جریانات تکفیری دنباله رو افراطی وهابیت هستند که حدود ۲۰۰ سال پیش بر مبنای افکار دو تن از علمای حنبلی قرن ۷ هجری احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه حرانی (معروف به ابن تیمیه) و ابن قیم الجوزیه مجدداً احیا شده است. تاریخ وهابیان سعودی که نشانه‌ی رسمی مملکت خود را دو شمشیر قرار داده‌اند پر از خشونت شمشیری است و حتی به محدوده‌ی حجاز اکتفا نکرده، در گذشته به کربلا، نجف، شهرهای جنوبی عراق، کویت، بحرین، برخی از شهرهای اردن و شام حملات غافلگیرانه داشته‌اند. در تاریخ ذکر شده که وهابیان به هر جا می‌رسیدند به قصد قتل و غارت به همان شیوه‌ی اعراب جاهلیت حمله می‌کردند و عده‌ی زیادی را می‌کشتند. حتی در قرون اخیر نیز دست از اسیر کردن زن و بچه برنداشتند و آنان را در بازارها فروخته، تکفیر می‌کردند تا بتوانند به استناد آن نه تنها مردم را کشته بلکه زن و فرزندشان را نیز به اسارت ببرند. چرا که برای غیرکفار این کار جائز نیست و تکفیر را به عنوان مجوز خشونت‌های خود یدک می‌کشیدند. یا در زمان خلافت عثمانی‌ها، مذاهب اهل سنت به طور عموم قائل به وجوب اطاعت اولیای امور بودند و جریانات تکفیری برای اینکه خود را از زیر بار این خلافت بیرون بکشند هیچ راهی غیر از تکفیرشان نداشتند. بهانه‌ی آن‌ها از تکفیر این بود که حکومت عثمانی اجازه داده است بر روی قبر پیامبر اکرم(ص) گنبدسازی کرده و آن را بدعتی در حد شرک می‌دانستند. بنابراین حکومت عثمانی را حامی شرک می‌دانستند و اطاعت از این حکومت را واجب نمی‌شمردند.

به طور کلی رابطه این جریان‌ها با مبانی اصیل اسلامی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

این جریان‌ها برخلاف مبانی اصیل اسلامی است و مورد تأیید هیچ یک از مذاهب رسمی اسلامی نبوده و نیست. مذاهب رسمی اهل سنت مانند حنفی، حنبلی، شافعی و مالکی هیچ کدام چنین نظرهایی نداشته و ندارند. نشانه‌ی روشن آن نوشته‌هایی است که در رد این افکار و اقامه‌ی دلیل و برهان بر بطلان این عقاید نگاشته شده است. آن‌ها ادعای تجدید مذهب احمد بن حنبل را دارند، در صورتی که دیگر علمای مذهب حنبلی آن‌ها را خارج از مذهب حنبلی و حتی خارج از اسلام می‌دانند. در ضمن برگزاری کنگره‌ی خطر جریان‌های تکفیری از طرف آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی، مجموعه‌ای ۵ جلدی (هر جلد شامل بیش از ۵۰۰ الی ۶۰۰ صفحه می‌باشد) که همگی توسط اهل سنت در رد این جریان تکفیری وهابی نوشته و منتشر شده رونمایی گردید.

چه شباهتی میان جریان‌های تکفیری و خوارج وجود دارد؟

جامع مشترکشان دید خشن، تند و افراطی است. مبنای کار خوارج این بود که هر کس گناه کبیره‌ای انجام دهد از اسلام خارج گشته است. آنان که امیر المومنین علی (ع) را وادار به پذیرش حکمیت کرده بودند، گفتند: پذیرش این حکمیت به معنای قبول حکومت مردم بر کتاب خدا است و حکم مردم حاکم بر قرآن می‌شود که این گناه بزرگی است و به معنای خارج شدن از اسلام است. آنان معتقد بودند در صورت خارج شدن از اسلام باید توبه‌ی دینی کرد، یعنی فرد شهادتین را یک بار دیگر بگوید و مجدداً وارد اسلام شود. از آنجا که امام علی (ع) حاضر به این کار نبودند، لذا خون ایشان و تمام پیروانشان را مباح دانستند. به عنوان مثال، به عبدالله بن خباب بن الارت و همسر باردارش در میانه‌ی راه برخورد کردند، او را در کنار نهر سر بریدند. همسرش را تنها به این گناه که همسر کسی است که هنوز از علی اظهار بیزاری نمی‌جوید شکم دریدند.

وظیفه‌ی علما در فرونشاندن این جریانات چیست؟

شاید بتوان گفت که هم اکنون بزرگ‌ترین منکر در جهان اسلام وجود این جریانات است. برای تضعیف این منکر عظیم که مشتمل بر کشتار نفوس مؤمنین بی گناه است، لازم است هر اقدامی از عهده‌ی هر فردی بر می‌آید انجام دهد؛ علما هم باید تلاش کنند به هر نحوی خطر این منکر عظیم را بر ملا کنند و افراد را نسبت به تبعات سوء رفتارهای این جریانات و برداشت‌های افراطی آنها از دین آگاه کنند.

آینده این جریانات را در جهان اسلام چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ما امیدواریم که به تدریج جریانات تکفیری که دست نشانده‌ی آمریکا و عمالش است رو به زوال روند و به تدریج همان طور که نقشه‌های پیشین آمریکا به شکست انجامید این نقشه هم به شکست بیانجامد.

جریان‌های تکفیری چه نقشی در تخریب چهره اسلام در جوامع بشری امروز داشته‌اند؟

این جریانات تکفیری فعلی موجب مشوش و مشوه کردن چهره‌ی اسلام شده‌اند و دست به جنایاتی زده اند که به ذهن کسی خطور نمی‌کرد. اما خداوند حافظ دین اسلام است؛ عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد این جریان‌ها موجب شده که بسیاری توجهشان به اسلام جلب شود و همچنین مراجعه‌ی مجددی به قرآن کریم و کتب دیگر اسلامی داشته باشند. تا به این وسیله نسبت‌هایی را که این جریان‌ها به اسلام می‌دهند که مورد قبول بسیاری از مسلمانان نیست شناخته شود تا مشخص گردد کدام یک از این دو دسته اعتقاداتشان مطابق با قرآن کریم است.

Image

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

 

پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم