آیت الله یوسفی غروی: سعی در تقریب بین نجف و الازهر در طول تاریخ وجود داشته است
ایشان با بیان اینکه فکر تقریب مختص پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیست بلکه مسبوق به سابقه بوده است، گفت: نمونه های مختلفی از سعی در تقریب بین نجف و ازهر وجود دارد و حتی کتابی در این زمینه از سوی سیدکاظم کفایی از علاقمندان بیت کاشف الغطاء نوشته شده است.
به گزارش خبرنگار شفقنا در قم، آیت الله یوسفی غروی در نشست علمی بررسی اندیشه های تقریبی علمای نجف در دانشگاه ادیان و مذاهب در مورد دلیل تاسیس حوزه علمیه در جوار بارگاه امام علی(ع) اظهار کرد: آل بویه وقتی وارد بغداد شدند، گامهای اولیه ای که برداشتند این بود که کرسی تدریس عالم آن زمان و کتابخانه وی را سوزاندند و او مجبور شد در جوار حضرت علی(ع) رحل اقامت بیفکند و این سبب شد حوزه علمیه در نجف استقرار پیدا کند.
او به نمونه های اندکی از تقارب مذاهب اسلامی با یکدیگر اشاره و تصریح کرد: ما در حد مطالعه ای که داشتیم و نیز سراغ نداریم کسی گفته باشد، شیخ طوسی به بهانه برائت کار را به جایی رسانده باشد که تند و تیز قلم نگاشته باشد در حدی که برخی اصحاب تراجم کتاب علما از اهل سنت، شیخ طوسی را شافعی شمرده اند و این نشانه آن است که ایشان رعایت جهات را می نمود و در این باب فراتر از شیخ مفید گام برداشته است.
این کارشناس تاریخ اسلام ادامه داد: گمان می کردیم هرکتابی که در میان علمای اسلامی بوده و نام آن مشترک باشد، چون غیرشیعه، اکثریت در طول تاریخ بوده و هستند، اگر نامشترک باشد، اصل از اکثریت باشد و اقلیت اقتباس از اکثریت کرده باشند مانند کتاب مبسوط شیخ طوسی که گمان می کردم این کتاب اقتباسی از کتاب مبسوط سرخسی باشد درحالیکه این قضیه برعکس است.
او در ادامه سخنان خود به مظاهر تقریبی فرادست در اصول متاخره اشاره کرد و گفت: بعد از سقوط سلطنت ترکان عثمانی، وقتی استعمار وارد بلاد اسلامی شد، وضعیت تفاوتهایی کرد و به ویژه مساله تقریب در این دوران، قوی تر و حادتر مطرح شد اما از اواخر آن دوران، مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء با مرحوم سیدمهدی بحرالعلوم هم عصر بود و توافق کرده بودند که مرجعیت را مرحوم کاشف الغطا و قضاوت را مرحوم بحرالعلوم بر عهده گیرد و این خبر به نجف رسید.
یوسفی غروی ادامه داد: مرحوم محمدکاظم عزلیه که کتاب شعر او معروف است در مدح و منقبت اهل بیت(ع) و پیامبر اکرم(ص) و نیز امام علی(ع) و قصیده ای از این اشعار در مفاتیح الجنان هم آورده شده است، وقتی به نجف رسید، حاضر می شود عمامه را کنار گذاشته و به روش عمّال عثمانی خود را اصلاح کرده و قصیده ای در مدح پاشای بغداد بگوید کانه مذهبی که به خود گرفت که تقارب به سنی ها پیدا کرده است، قول به قدم قرآن کریم بود و اینکه در این مساله با علمای شیعه اختلاف پیدا کردم و این را در شعر عزلیه خود آورده است؛ این برای تحادّی و خوف خطری بود که از ناحیه عثمانی برای شیعه ممکن بود به وجود آید.
او بیان کرد: وقتی ایشان فوت کرد و جنازه او را به نجف آوردند، ایام مرجعیت صاحب جواهرالکلام بود که ایشان تشویق به شرکت در تشییع جنازه وی کرد و گویا سر جنازه این سخن را گفته بود که« کاش کل جواهر من در صحیفه اعمال آقای عزلی نگاشته می شد و در برابرش، قصیده عزلیه ایشان در صحیفه اعمال من نوشته می شد».
این کارشناس تاریخ اسلام، اشاره ای به زمان شیخ محمدحسین کاشف الغطا کرد و گفت: ایشان سفرهای متعددی به قاهره و لبنان و فلسطین داشتند و دو نفر از علمای نجف یعنی شیخ محمدحسین کاشف الغطاء و شیخ عبدالکریم زنجانی سفرهای متعددی به فلسطین داشتند که در فلسطین به قدس رسیدند و هردو در آنجا خطبه خواندند.
او ادامه داد: تفصیل سفر زنجانی در دو کتاب چاپ شده است و در این کتاب مدعی هستند که چندین جلسه با شیخ محمود شلتوط بحث داشتند تا اینکه منجر به این شد تا شیخ شلتوط جواز تعبّد به مذهب شیعه اثنی عشری را نوشت گرچه سر این موضوع بین قم و نجف مسائلی است که آقای سید محمدتقی با عده ای از مشایخ ازهر، رفاقت کرد و در آنجا دارالتقریب را بنا کرد گرچه با وی دشمنی هایی هم شد و همان وقت، سعودی چندین بار سعی در به هم زدن وضعیت دارالتقریب و آسید محمدتقی را کرد اما بعد ایشان کار آماده شده را در محضر آیت الله بروجردی ارائه کردند و ایشان پذیرفتند. البته آسید محمدتقی توانستند تعدادی علمای ازهری را به ایران و قم بکشانند و تقارب متقابل انجام گرفت.
یوسفی غروی تصریح کرد: نشر فتوای تعبدی شیخ شلتوط توسط محمدتقی قمی و به نام دارالتقریب آیت الله بروجردی صورت گرفت اما زنجانی مدعی است که مباحثات در این زمینه را وی انجام داده است.
او اظهار کرد: اما سفر محمدحسین کاشف الغطا به دعوت حسینی مدیر دارالافتای فلسطینیان بود که همایش بزرگی برگزار کرده بودند و از همه اکناف و اقصی دعوت کرده بود و کاشف الغطا این دعوت را اجابت کرد.
این کارشناس تاریخ اسلام بیان داشت: وقتی محمدعلی جناح اعلام جمهوری اسلامی پاکستان کرد، اتفاقا مصادف با میلاد امام علی(ع) شده بود و جشنی در کراچی برگزار کرده و مرحوم کاشف الغطا و مرحوم زنجانی این دعوت را اجابت کرده بودند و رفته بودند که نقل می کنند از مرحوم زنجانی سئوال کرده بودند«آیا مساجد شیعه و سنی از یکدیگر جدا باشد یا مشترک؟» ایشان با تاملی گفت:«اگر جدا باشد بهتر است چون در صورتیکه مشترک باشد، بیشتر درگیری ایجاد می شود» و چون در این جشن میلادیه از هردو مذهب بودند، این گفته را تحسین کردند.
او ابراز کرد: وقتی ابوالحسن اصفهانی از دنیا رفت از جمله کسانی که از ادیان دیگر به نجف آمدند برای اظهار همدردی، دکتر احمد امیر مصری صاحب مجموعه کتابهای «فجرالاسلام» بود. وقتی مرحوم کاشف الغطا، او را شناخت از وی گله مندی کرد و دکتر احمد امیر اینگونه گفت که کتابهای شما در دست نیست و من از کتابهای دیگر نقل کردم که مرحوم کاشف الغطا گفت اگر دانسته نوشتی که واویلا و اگر نادانسته نوشتی باز هم مصیبت است و لذا در بازگشت کتاب مهدویت را نوشت و ارتجاعی به مطالب قبلی خود داشت و عذرخواهی کرد و در نهایت به طرز مبهمی فوت کرد و ازهر دستور داد آن کتابچه را در وقت خود، جمع آوری کردند.
یوسفی غروی خاطرنشان کرد: این رفت و آمدهای تقریبی بوده و منافع تعرّف بیشتر بر مذهب و پیروان مذهب و عقاید و آرای مذهب در طول تاریخ بوده است.
او ابراز داشت: در این اواخر یکی از حرکات تقریبی که انجام گرفت این بود که وقتی خبر به آیت الله حکیم رسید که سیدقطب محکوم به اعدام شده است، تلگرافی به جمال عبدالناصر نوشتند که چنین نویسنده اسلامی که منشا حرکت اسلامی مهمی در وقت خود شد راعفو کنید که عبدالناصر گفت تلگراف شما دیر رسید و من رای را تنفیذ نمودم.
این کارشناس تاریخ اسلام با تاکید بر اینکه فکر تقریب مساله تازه ای نیست و مسبوق به سابقه است؛ گفت: نمونه های مختلفی از سعی در تقریب بین نجف و ازهر وجود دارد و حتی کتابی در این زمینه از سوی سیدکاظم کفایی از علاقمندان بیت کاشف الغطاء نوشته شده است.
او تصریح کرد: کتاب «عقود حیاتی» اثر شیخ محمدحسین کاشف الغطاء است که اخیرا چاپ شده و در آن مواردی از تلاشهای وی در جهت تقریب آورده شده است؛ از جمله سعی های کاشف الغطا در تقریب، این است که جوانان نجف به عنوان ایام نهم ربیع الاول، راه افتادند و وضعیت شدیدی راه می انداختند و دهه اول ربیع الاول را به قدری در آن افراط می کردند که خیلی از آقایان اهل علم و محتشم احتیاط می کردند از منازل خود بیرون نمی آمدند و حتی در صحن حضرت امیر(ع) ترقه هایی می زدند و در دو روز پایانی دهه اول ربیع، کسی جرات اقامه نماز جماعت در صحن امام علی را نداشت و لذا می نویسد:« در زمانی که علما با یاس و ناامیدی از اینکه بتوانند نهی نافذی داشته باشند و جلوی این اعمال را بگیرند، من مخاطره کردم و در صحن امیرالمومنین پیش از ظهر ۲۸ صفر، مردم را جمع کردم و یکساعت خطابه خواندم و این سبب شد که آن افراط ها از بین رود». این از قدمهای تقریبی شیخ کاشف الغطاء بود.
یوسفی غروی در پاسخ به سئوالی عنوان کرد: برای تقریب مذاهب از مرحوم شیخ محمدحسین کاشف الغطاء کتابی است که به ۶۰ زبان ترجمه شده است که این کتاب یکی از کتابهایی بود که چون جوانان شیعه عراقی در مصر درس می خواندند و مورد سئوال قرار می گرفتند لذا درخواست کتابچه ای کردند که این کتاب با قلم تقریبی را نوشت.
او در پاسخ به سئوال دیگری در مورد اعیاد زهرا(س) گفت: در هیچ منبع تاریخی ذکر نشده که ۹ ربیع الاول روز قتل خلیفه دوم باشد اما نافی آن نیست که ظاهرا شیعه تاریخی حدسی یا بیشتر از حدسی که قتل عمر سعد توسط مختار در دهه اول ربیع الاول اتفاق افتاده را پوشش قرار دادند. روز قتل خلیفه دوم بلاخلاف چندروزی قبل از محرم است و چون به مذاق شیعه خوش در نمی آمد که هنگام مهیا شدن برای عزاداری سیدالشهدا، بخواهند جشنی بگیرند و لذا منتقل به نهم ربیع الاول کردند.