Please make sure that, your allow_url_fopen or cURL is enabled. Also, make sure your API key and location is correct. Verify your location from here https://openweathermap.org/find

از امام حسین(ع) بیاموزیم که دین را با بخشنامه، زر و زور نمی توان به رگ مردم تزریق کرد

از امام حسین(ع) بیاموزیم که دین را با بخشنامه، زر و زور نمی توان به رگ مردم تزریق کرد

صحتی سردرودی: مکتب اعتراض به استبداد مذهبی تا قیامت با نام و یاد امام حسین(ع) بالنده و پاینده است/عاشورا در عین فاجعه، یک پیروزی نهفته در شکستِ ظاهری است / امام حسین(ع) با بیعت نکردن، مشروعیت یابیِ خلافتِ موروثی را در نطفه خفه کرد و با فاجعه عاشورا مشروعیتِ آن انحراف بزرگ را به شدت شکست بنابراین عاشورا در عین فاجعه، یک پیروزی نهفته در شکستِ ظاهری بود و امام حسین(ع) شهید فاتحی بود که به اهداف خود رسید و پیروز شد.
حجت الاسلام و المسلمین محد صحتی سردرودی سال هاست به صورت تخصصی در زمینه عاشورا پژوهی به فعالیت می پردازد و تاکنون کتب بسیاری از جمله «شهید فاتح در آیینه اندیشه» در موضوعات مختلف حادثه عاشورا تألیف و به چاپ رسانده است. او اهداف امام حسین(ع) در واقعه کربلا را به زبان امروز مورد بررسی قرار داد و گفت: اهداف امام حسین(ع) به تعبیر امروز در «تحریم رأی دادن به زور و نفیِ استبداد مذهبی» و سپس در «جدایی دین از دولت» خلاصه می شود. امروز هم هواداران اسلام سیاسی و هم هواداران اسلام سنتی/ اسطوره ای هر دو اهداف امام حسین(ع) را به مسلخ می برند. سمتگران امروز نیز می خواهند پیش دستی کنند و عزاداری های امام حسین(ع) را به نفع خود مصادره کنند حتی زیارت کربلا را چنان مدیریت کنند که مردم درس آزادی و حرّیت از مکتب حضرت حسین(ع) نگیرند. امروز با اغراض سیاسی این تحریفاتی نسبت به واقعه عاشورا وجود دارد و همیشه بوده است. برای اینکه امام حسین(ع) نماد و سنبل همیشه سبز و بلند آزادی و آزادگی و مبارزه در برابر ستم و زور است.
 متن گفت وگوی شفقنا با حجت الاسلام و المسلمین صحتی سردرودی را می خوانید:
 * در فصل اول کتاب «شهید فاتح در آیینه اندیشه» به تحریفات حادثه عاشورا اشاره کردید؛ این تحریفات شامل چه مواردی است؟ حاثه عاشورا با هدف خاص و معینی مورد تحریف قرار گرفته است؟ این تحریفات تا به امروز نیز ادامه دارد یا در زمانی از تاریخ متوقف شد؟
اگر جریان فاجعه عاشورا را با رویکردی هدف پژوهانه پی بگیریم، می بینیم که مرحله به مرحله پیش آمده است. پیش از فاجعه عاشورا یعنی قبل از قتل امام حسین(ع) و همزمان با قتل امام حسین(ع) و فاجعه عاشورا و بلافاصله بعد از فاجعه عاشورا به صورت گسترده تری، قاتلان امام حسین(ع) گفتند که حسین بن علی شورش کرده و میان مسلمانان اختلاف افکنده بنابراین واجب القتل است لذا هدف امام حسین(ع) را در شورش، خروج و اختلاف افکنی خلاصه کردند و در این زمینه تمسک کردند به برخی از احادیث که به پیامبر(ص) نسبت داده می شد و وعاظ سلاطین و افراد وابسته به دربار بنی امیه جعل کرده بودند که مثلاً پیامبر گفته باشد «هر کسی پس از من میان امتم اختلاف بیفکند او را بکشید هر کسی که می خواهد باشد ولو کسی باشد که زیر این عمامه سر من نشسته باشد.» کنایه از اینکه ولو کسی باشد که این عمامه من به او ارث می رسد و فرزند خودم باشد. وعاظ سلاطین یا آخوندهای درباری چنین مطالبی را روی منابر می گفتند و مزوّرانه می گریستند، این خبر به امام حسین(ع) رسید و حضرت گفتند: «اَنَا قتیلُ العبرات / یعنی مرا همین گریه های مزوّانه می کُشند» که برخی این حدیث را هم به اشتباه معنا می کنند که ما در جای خود به این تحریفِ معنوی به تفصیل پرداخته ایم.
دومین مرحله در هدف شناسی امام شناسی که کتاب شهید فاتح قصد دارد جریان آن را به ترتیب تاریخ نشان دهد، این است که فرزندان امام حسین(ع) و بازماندگان شهدا بیان کردند که امام حسین(ع) فقط در مقام دفاع و گریز از بیعت بود «ولو بلغ ما بلغ» یعنی شهادت. به عبارت دیگر در رد آن اتهامی که با آن امام حسین(ع) را کشتند و گفتند که حسین شورش کرده و تفرقه افکنده، بیان کردند که فاجعه از سوی یزید شروع شد. یزید نامه ای به نماینده خود در مدینه نوشت که از حسین(ع)، فرزند علی(ع) برایم بیعت بستان و اگر بیعت نکرد سرش را برایم بفرست لذا فاجعه از آنجا شروع شد و امام حسین(ع) هم شورش و قیام نکرد بلکه در مقام دفاع بود و هرگز نمی خواست بیعت کند و بیان می کرد که زیر بیعت زور نمی روم ولو اینکه مرا به شهادت برسانند.
سومین مرحله در جریان شناسی، هدف پژوهی امام حسین(ع) در کتاب شهید فاتح این است که مخالفان فرزندان امام حسین(ع) گفتند که اگر شهادت، آن هم از روی علم و عمد، هدف امام حسین(ع) بود، این عمل به معنای خودکشی است لذا آیه «لَا تُلْقُوا بِایدیکمْ اِلَی التّهْلکهِ» را پیش کشیدند که خودکشی حرام است و خداوند در قرآن نهی کرده از اینکه انسان خواسته و دانسته خود را به کشتن دهد. اینجا هم مخالفان شیعه با تمام وجود به عرصه آمدند که بگویند که اگر امام حسین(ع) در مقام دفاع بود ولو به شهادت برسد و خود می دانست که در آن شرایط بیعت نکند او را می کشند، او دانسته خود را به کشتن دادن است لذا مرحله چهارم پیش آمد.
مرحله چهارم مبتنی بر متنی است که از قرن چهارم به دست ما رسیده است. شریف رضی گردآورنده نهج البلاغه، برادر بزرگتری داشت به نام شریف مرتضی که ۸۰ سال عمر کرد و اعقلِ علمای شیعه شناخته می شود؛ ایشان در پاسخ به کسانی که قصد داشتند دفاع و امتناع امام حسین(ع) از بیعت کردن که منجر به شهادت ایشان شد را یک عملیات انتحاری و خودکشی قلمداد کنند، قرائت تاریخی و سیاسی از عاشورا نشان دادند که در حکومت خلاصه می شد.
در واقع شریف مرتضی در مقام اقناع به صورت خطابی به مخالفان گفت که در آن شرایط و اوضاع چنین نبود که صد در صد کار امام حسین(ع) به شهادت برسد بلکه امکان داشت که عراقی ها متحد شوند و زمینه را فراهم کنند تا امام حسین(ع) قدرت را ولو در عراق به دست بگیرد!
در مرحله پنجم شاگردان شریف مرتضی این مساله و نظریه که امام حسین(ع) به دنبال حکومت بودند را برنتابیدند و آن را نقض کردند. در آن زمان بزرگترین شاگرد شریف مرتضی، شیخ طوسی که معروف به شیخ الطائفه شیعه بود، بیان کرد که شریف مرتضی چنین گفته است و من قبول نمی کنم که امام حسین(ع) به دنبال حکومت باشد برای اینکه در آن اوضاع و شرایط اصلاً چنین چیزی ممکن نبود.
مخالفت با نظریه چهارم از شیخ طوسی شروع می شود تا سید بن طاووس که بزرگترین دعاپژوه در میان علمای شیعه است، در کتاب لهوف که پرتیراژترین کتاب در عاشوراپژوهی است، نظریه شریف مرتضی را رد می کند و در حقیقت این کتاب را در رد نظریه شریف مرتضی نوشت که خلاصه می شود به اینکه امام حسین(ع) به استقبال شهادت می رفت. این قضایا ادامه داشت که کتاب «شهید فاتح» همه این موارد را نشان می دهد و در کنار آن افزون بر جریان شناسی فوق به ترتیب تاریخی به اقوال مختلف از عاشورا پرداخته و در نهایت باب بحث را باز گذاشته است؛ اما در ضمن این امکان را بسیار متحمل و مطابق تاریخ و متون دیگر و سخنان امام حسین(ع) نشان داده است که دو سخن از فاجعه عاشورا می توان گفت: اول، امتناع از بیعت که مورخان، محدثان، شیعه، سنی، معتزله، اشاعره، مخالف و موافق چنین گفتند و دوم، پیشگیری از مشروعیت یابی خلافت موروثی؛ این دو هدف امام حسین(ع) بود و حضرت روی هر دو هدف خود ایستاد و به هر دو هدفش هم رسید.
* شما معتقدید که امتناع از بیعت و ممانعت از مشروعیت یابی خلافت موروثی دو هدف اصلی امام حسین(ع) در پسِ حادثه عاشورا بوده است؛ حضرت چرا بر این دو هدف تأکید داشتند و چگونه به اهداف خود رسیدند؟
امام حسین(ع) با بیعت نکردن، مشروعیت یابیِ خلافتِ موروثی را در نطفه خفه کرد و با فاجعه عاشورا مشروعیتِ آن انحراف بزرگ را به شدت شکست.
امام حسین(ع) دو هدف داشت، اما این دو هدف شهادت و رسیدن به حکومت نبود بلکه امام حسین(ع) دو هدف دیگر داشتند، یکی هدف مقدماتی و سلبی یعنی امتناع از بیعت و دوم شکستن یا پیشگیری از مشروعیتِ موروثی شدن خلافت. که حضرت در نهایت به هر دو هدف خود رسیدند. هدف ایشان این نبود که خود را در سال ۶۰ یا ۶۱ به کشتن دهند بلکه هدف حضرت این بود که نگذارند یزید خلافتی که انحراف آن در زمان عثمان علنی شده بود را به دست بگیرد و ملوک الطوایفی با آن رسوایی تمام رواج یابد. امام حسین(ع) نمی توانست این مساله را بپذیرد و با تمام توان فریاد زد که نمی گذارم این موضوع مشروعیت پیدا کند لذا از مدینه خارج شد و به مکه رفت که بیعت نکند، اگر هدف حضرت حکومت بود، دیگر به مکه نمی رفت و بیش از ۴ ماه در مکه نمی ماند بلکه راه کوفه از مکه نزدیک تر بود، مستقیم به سمت عراق و کوفه می رفت و پیش از اینکه یزید حکومت و قدرت خود را تثبیت کند، حضرت قدرت را به دست می گرفت.
رفتار امام حسین(ع) نشان می دهد که حضرت به دنبال حکومت، شورش و جنگ نبود بلکه می خواستند بیعت نکنند و می گفتند که من اختیار دارم که بیعت نکنم و شما نباید مرا مجبور به بیعت کنید، آن هم بیعت با بدعتی که تاکنون نبوده است، ابوبکر، عمر، عثمان و حضرت علی(ع) فرزندان خود را خلیفه نکرده بودند و اگر امام حسن(ع) خلیفه شد و ۶ ماه حکومت را به دست داشت با بیعت و نظر موافق اکثریت بود و بحث امامت جدای از حکومت است.
* برخی در بیان پیش زمینه ها و دلایل وقوع واقعه عاشورا به حفظ اسلام حقیقی و اصیل توسط امام حسین(ع) اشاره می کنند و معتقدند که در آن زمان امام حسین(ع) شاهد وقوع اسلام نبوی و اسلام اموی بودند. از نظر شما این پیش زمینه تا کجا در وقوع فاجعه عاشورا موثر بود و از نظر امام حسین(ع) دینِ برخواسته از اسلام اموی و اسلام نبوی چه تفاوت هایی دارند و آیا امام حسین در عاشورا توانست اسلام اصیل و حقیقی را حفظ کند؟
عاشورا در عین فاجعه، یک پیروزی نهفته در شکستِ ظاهری بود منتها این پیروزی بعد از عاشورا توسط فرزندان امام حسین(ع) یعنی امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، امام صادق(ع) و در زمان امام رضا(ع) به اوج می رسد که نمی گذارند صدای امام حسین(ع) فروکش پیدا کند و لذاست که می بینیم شهادت امام حسین(ع) یک نقطه عطف بزرگی در تاریخ مسلمانان است یعنی بیعت نکردن با زور و رسوا ساختنِ استبداد مذهبی توسط آن فاتح بزرگ در روز عاشورا عاملی شد که بعد از عاشورا دو اسلام داشته باشیم؛ یک اسلام اموی و یک اسلام نبوی یا به عبارت دیگر یک اسلام خلافتی دروغین که خود را به پیامبر می بست و می گفت که راه ما ادامه راه پیامبر است و یک اسلام امامتی که متکی به منطق و عدالت بود و می گفت که عدالت مقدم بر امامت است. اصل در مکتب امامت عدالت و سپس امامت بود. یا به عبارت سوم اسلام دو تا شد، یک اسلام حکومتی که متکی به زر و زور است که با بنی امیه و بنی عباس و امپراطوری عثمانی ادامه پیدا می کند، اما یک اسلام تربیتی و اخلاقی و متکی به منطق و محبتمدار و عرفانی و معنوی که در امامت شیعه خلاصه می شود.  لذا عاشورا نقطه عطفی است و امام حسین(ع) توانست کاری کند که صدای مادرشان فاطمه زهرا(س) که پس از رسول الله بنیانگذار اعتراض در برابر استبداد مذهبی بودند به گوش همگان برسد و این صدا خاموش نشود.
مکتب اعتراض به استبداد مذهبی تا قیامت با نام و یاد امام حسین(ع) بالنده و پاینده است و امروزه هم بزرگترین درسی که از نام و یاد امام حسین(ع) می گیریم، مکتب آزادی است که دین را با بخشنامه، زر و زور و داعش و اسلحه نمی توان به رگ مردم تزریق کرد بلکه با محبت، تربیت، اخلاق، مذاکره، منطق و گفت وگوی محبت آمیز و درک متقابل این اتفاق می افتد به گونه ای که همه طرف ها نفع ببرند و هیچ کسی بازنده نباشد و حق دیگری را ضایع نکند. مکتب امامت که اسلام اصلی و نبوی است از فریادها و خون امام حسین(ع) ریشه می گیرد و با درس های امام صادق و مذاکره ها و گفت وگوهای تمدنی که امام رضا بنیان گذاشتند جوانه می زند و مانند درخت طوبی شاخه های خود را می پروراند.
 * همانطور که اشاره کردید برخی به دنبال این هستند که هدف امام حسین(ع) از قیام عاشورا را نکاتی غیر واقعی جلوه دهند و با استفاده از آن بر ذهنیت نسل جوان تأثیر گذارند. تا به امروز چه میزان در بیان تحریفات و شبهات واقعه عاشورا موفق بودیم؟ به چه علت است که برخی از شبهات و تحریفات بیان نمی شود تا عموم مردم در جریان حقیقت قرار گیرند؟
همیشه این تحریفات بوده و متوقف نشده است، زمانی شدت پیدا کرده و زمانی از شدت آن کاسته شده است، تحریف نام و یاد و اهداف امام حسین(ع) همیشه بوده و امروزه هم بزرگترین مصیبت است. امروز هم هواداران اسلام سیاسی و هم هواداران اسلام سنتی/ اسطوره ای هر دو اهداف امام حسین(ع) را به مسلخ می برند.
ما امروز نیز گرفتار ریا و تظاهر هستیم. همه جا حتی در حسینیه ها ویروس نفاق و ریا بیداد می کند. سمتگران امروز هم می خواهند پیش دستی کنند و عزاداری های امام حسین(ع) را به نفع خود مصادره کنند حتی زیارت کربلا را چنان مدیریت کنند که مردم درس آزادی و حرّیت از مکتب حضرت حسین(ع) نگیرند. امروز هم با اغراض سیاسی این تحریفات وجود دارد و همیشه بوده است. برای اینکه امام حسین(ع) نماد و سنبل همیشه سبز و بلند آزادی و آزادگی و مبارزه در برابر ستم و زور است.
امام حسین(ع) از جدشان رسول الله(ص) همیشه نقل می کردند که جدم رسول خدا می فرمودند:« أَفْضَلَ اَلْجِهَادِ کَلِمَهُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ؛ برترین جهاد، سخن عادلانه در برابر پیشواى ستمگر است» جهاد بدین معناست که به حاکم ظالم و زورگو بگویید که تو هم مانند هر مسلمانی حق یک رأی بیشتر نداری و چرا می خواهی به جای همگان تصمیم بگیری و فرزند خود را جانشین خود کنی. این سخن امام حسین(ع) یک دنیا درس است برای کسانی که می خواهند ظلم و زور از میان خانواده ها و جامعه رخت بربندد.
ظلم و زور در زمانی که به دین نسبت داده شود، ظلم مضاعف می شود چون با آبروی خدا، قرآن و اسلام بازی می شود و اینجا نام و یاد امام حسین(ع) رسواگر ستمگرانی است که می خواهند ستم خود را به اسلام نسبت دهند.
از باب مثال فردی رباخور، استثمارگر و ضعیف کش است و یک سال خون فقرا را در شیشه می کند و یک دهه  یا عاشورا و تاسوعا در حسینه یا منزل خود عزاداری می کند تا روتوشی بر روی ستم خود بگذارد، این مصادره اهداف امام حسین(ع) است. امام حسین(ع) شهید شد که این ریاکاری ها، استثمارگری، عاجزکشی و مردم آزاری نباشد.
از سوی دیگر طرفداران اسلام سنتی شب ها تا دیروقت بر طبل می کوبند و مردم آزاری و راه بندان می کنند و نام آن را عزاداری می گذارند در صورتی که امام حسین(ع) شهید شد که مردم آزاری نباشد. امام حسین(ع) این همه خون دل خورد و بسیار رنج و مصائب را به جان خرید که بعد از او به نام دین کسی زور نگوید و مردم آزاری نکند و به حقوق بشر تجاوز نکند.
امروز کسانی که به دنبال ریاست هستند می گویند که هدف امام حسین(ع) حکومت بود یعنی امام حسین(ع) هم مانند ما بود و در واقع قیاس به نفس می کنند، خودشان تشنه ریاست هستند و خیال می کنند که امام حسین(ع) هم تشنه ریاست بود که این بزرگترین اتهام به امام حسین(ع) است و با همین اتهام امام حسین(ع) را کشتند و فاجعه بزرگ عاشورا پیش آمد. امام حسین(ع) هرگز به دنبال ریاست و حکومت نبود. از ۲۵۰ سال حضور امامان شیعه، تنها نزدیک ۵ سال حضرت علی(ع) حکومت کردند که آن هم بدترین دوران  در عمر حضرت علی(ع) بود لذا فرزندان امیرمومنان از جمله امام حسین(ع) هرگز نخواستند این دوران تلخ تکرار شود بلکه همیشه خواستند حساب دین و اسلام را از دولت و حکومت جدا کنند.
* برخی در بیان علل وقوع واقعه عاشورا، کوفیان و جامعه کوفی را مورد بررسی قرار می دهند و بیان می دارند شیعیان، امام حسین(ع) را کشتند! شیعیان کوفه قصد داشتند با فرستادن نامه‌های فراوان، امام(ع) را به قیام وادار کنند یا اینکه قیام امام(ع) نامه‌های کوفیان را در پی داشت؟
اینکه شایع شده امام حسین(ع) را شیعیان کشتند، یا به عبارت دیگر اهل عراق یا به عبارت ریزتر مردمان کوفه از حضرت دعوت کردند و سپس ایشان را کشتند، سخنی دقیق و درست نیست و کاملاً با سخنان امام حسین(ع) و سیره ائمه در تضاد است. اولین کسی که این شایعه را راه انداخته، ابن تیمیه شیخ الاسلام وهابی ها بوده است؛ زمانی که مغول حمله می کند و کشورهای مسلمان نشین را یکی پس از دیگری ویران و تقطیع می کند، به ایران که می رسند علمای شیعه آن زمان به منظور اینکه مانع قتل عام شوند، با مغول های وحشی صحبت می کنند و آنها را اهلی می کنند تا جایی که آنها شیعه می شوند. مغول ها به شامات و سوریه امروز می رسند، آن زمان ابن تیمیه ساکن حَرّان بوده است، ابن تیمیه می خواهد همان نقشی را که علمای شیعه داشتند با سرداران مغول بازی کند، با آنها صحبت می کند و می گوید که چرا به شامات حمله می کنید؟ شما که مسلمان شدید و اسلام را پذیرفتید و دیگر کافر نیستید و اهل شام مسلمان هستند، چرا می خواهید مردم شام را قتل عام کنید؟ سرداران مغول که شیعه شده بودند می گویند که مردم شام فرزندان امام حسین(ع) را قتل عام کردند و اینها مسلمان نیستند، ابن تیمیه می گوید که مردم شام امام حسین(ع) را نکشتند بلکه شیعیان خود حضرت نامه نوشتند و او را کشتند بنابراین این تهمت و انحراف بزرگ را در تاریخ ابن تیمیه بر دهان ها انداخته است.
کشتندگان امام حسین(ع) سه دسته بودند، اول، لشکر و سپاه مفصل از شام آمده بودند که مسلم بن عقیل را نیز آنان در کوفه کشتند و راه های میان کوفه و کربلا را بستند. دوم، شمر بن ذی الجوشن که با ده هزار نفر یا هزار نفر نظامی زبده از اهل شام اعزام شده بود که همگی شامی بودند و تنها شمر عراقی بود. سوم، عثمانی مذهب ها یا خارجی مذهب ها.
* امام‌حسین(ع) از جانب حضرت حق، تکلیف ویژه‌ای داشت تا قیام کند و شهید شود؟ و آیا شهادت‌طلبی، آن هم توسط امام معصوم که جامعه بیش از همه به وجودش نیازمند است، می‌تواند جایز باشد؟
شهادت یک واژه مقدسی در فرهنگ ماست، اما نمی تواند هدف باشد. آنچه هدف هست، جهاد است. جهاد یعنی کوشش در راه خدا منتها زمانی می بینم که اگر در مسیر خدا بروم ممکن است که مرا بکشند، اما واجب است که این کوشش را در راه خدا داشته باشم، فرضاً برخی با آبروی خدا بازی می کنند مثل یزید و معاویه ظلم می کنند و می گویند که خداوند از ما خواسته که ظلم کنیم و زور بگوییم. اینجا برای اینکه حساب خدا را از خلفای سمتگر جدا کنیم، هدف انقدر مهم است که شهادت اشکالی ندارد.
امام حسین(ع) در سخنان خود می گفتند که اگر مرا قطعه قطعه کنند هم بر راه خود ادامه می دهم برای اینکه می خواهم کلمه و لفظ خدا، بلندتر از همه کلمه ها باشد و به راحتی توسط سیاستمداران، سیاسان و منافقان خرج نشود. زمانی که نام خدا و کلمه الله از دهان امثال یزید بیرون آید، این کلمه مبتذل می شود لذا هدف امام حسین(ع) این بود که این کلمه دوباره عُلیا و اعلی شود و با عدالت، انصاف، آزادی و حرّیت که همه در دل توحید است، به گوش همگان برسد ولو اینکه در این مسیر به شهادت برسد.
مسلمان از شهادت نمی ترسد، اما خودش هم به قاتل خود کمک نمی کند بلکه سعی می کند مبارزه را به خشونت نکشاند و تا می تواند با محبت، منطق و مذاکره طرف مقابل را سر عقل بیاورد و هدایت کند. طرف مقابل امام حسین(ع) هر کسی هم که باشد، اولین هدف حضرت، هدایت اوست و هیچ گاه از این هدف دست نمی کشد. اما امام حسین(ع) در زمانی مانند روز عاشورا که مورد محاصره قرار می گیرد و همه راه ها را به روی خود بسته می بیند تنها دو راه باقی می ماند، یکی اینکه مهر تأیید بزنیم به همه ظلم ها، زورها و استبدادهایی که به نام خداوند و با دروغ به خدا می بندند و راه دیگر اینکه ما را قطعه قطعه کنند. اینجا می گوییم که قطعه قطعه می شویم، اما با آبروی خدا بازی نمی کنیم. در عبادت ها بسیار بر «سبحان الله» گفتن تأکید شده و بدین معناست که خداوند پاک تر و زیباتر از این است که ما بگذاریم کسی به نام الله زور بگوید و ستمِ خود را به دین، اسلام و کتاب خدا ببندد.
* چرا نام کتاب را «شهید فاتح در آیینه اندیشه» انتخاب کردید؟
کتاب «شهید فاتح در آیینه اندیشه» جریان شناسی فاجعه عاشوراست که آن را به نوعی می توان هدف پژوهی امام حسین(ع) با رویکرد جریان شناسانه و تحریف زدایانه خواند که نشان می دهد امام حسین به دنبالِ حکومت کردن نبود تا گفته شود شکست خورد، باری نه حکومت و نه شهادت هیچ یک هدف آن حضرت نبود بلکه دو هدف دیگر داشت که نخست در «امتناع از بیعت/یعنی به عبارت امروز: تحریم رأی دادن به زور و نفیِ استبداد مذهبی» و سپس در «جدایی دین از دولت» خلاصه می شود و چون امام حسین به هر دو هدفش رسید پس شهیدی است که فاتح و پیروز است و هرگز ریاست طلبی نبود که در راه پشیمان شود و شکست بخورد حاشا و کلا که چنین تصور شود. اگر کمی دقیق شویم خواهیم گفت: هیهات که حکومت، هدفِ حضرتِ ابوالاحرار (ع) بوده باشد.
* چه مدت زمان برای تألیف این کتاب زمان گذاشتید؟
یک دهه درگیر این موضوع بودیم و سه سال شبانه روز بر روی تدوین این کتاب کار کردیم. در حال حاضر هم در موضوع عاشورا پژوهی کار می کنیم و پس از کتاب شهید فاتح کتاب های دیگری از بنده درباره امام حسین(ع) منتشر شده است. نزدیک به ۲۰۰ مقاله و مناظره و مصاحبه دارم و تخصصی بر روی موضوع عاشورا کار می کنم، اما ادعا نمی کنم که همه چیز را می دانم. علامه محمدتقی جعفری می گفتند: تا آخرین نفر از اولاد بنی آدم نیاید و آخرین نظریه را ابراز نکند، باب بحث باز است.
Image

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

 

پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم