سیدعلی میرموسوی
داستان حسین بن علی(ع) و ماجرای عاشورا، به شیوههای گوناگون روایت و تفسیر شده است. روایتهای حماسی و تراژیك و تفاسیر عاطفی، تاریخی، اخلاقی، عرفانی و سیاسی به گونهای متفاوت، ماهیت و اهداف كنش و حركت حسین(ع) و نتایج و پیامدهای آن را بررسی و تحلیل كردهاند. این تكثر و چندگانگی بیش از آنكه در دادههای تاریخی متفاوت ریشه داشته باشد، به تفاوت در نگرش و دغدغههای راویان و مفسران بازمیگردد. بر پایه همین نگرشها و دغدغهها، دادههای تاریخی گزینش و گوشههایی از ماجرا برجستهتر میشوند تا آن روایت و تفسیر را توجیه و مدلل كنند. نواندیشی دینی به عنوان جریانی كه در پی فهم و تفسیری اصیل و روزآمد و پاسخگوی نیازهای امروزین از دین است و نزدیك به دو قرن قدمت دارد، در فهم و تفسیر عاشورا دو رسالت و مسوولیت مهم بر دوش دارد: نخست نقد برداشتهای تحریفآمیز از عاشورا و دوم تبیین و تفسیر درست این رخداد مهم تاریخی كه از جایگاهی نمادین در تشیع برخوردار است. در ارتباط با رسالت نخست میتوان گفت عاشورا از سه ناحیه در معرض تحریف و كژتابی است: قشریگری و خرافات، استبداد و افراطیگری. وضعیت آنگاه بغرنج میشود كه این سه عامل با یكدیگر همراه شوند. كوشش نواندیشان دینی از سید جمال گرفته تا شریعتی و مطهری همواره مصروف برخورد با این سه نوع تحریف بوده است. قشریگری به نوعی برداشت سطحی از وقایع دارد كه بر بنیان پیشفرضهای تقدیرگرایانه استوار است و در فهم دین تنها به ظواهر متون یا بعضی روایتهای كماعتبار و بیاعتبار اصالت میدهد. این نگرش با روایتی تراژیك از عاشورا آن را از الگویی برای مبارزه با ستم و بیداد به بهانهای برای شیون و زاری تقلیل و آن را وسیلهای برای چشمپوشی و بخشش رفتارهای غیراخلاقی و نادرست رایج در بین شیعیان قرار میدهد. استبداد ساختاری سیاسی است كه حامیان آن به تعبیر مرحوم نایینی برای شیعیان از لشكر یزید بدترند. تشیع نمونههای فراوانی از تحریف را تجربه كرده كه تشیع صفوی یكی از آنهاست. این تجربه به خوبی نشان میدهد كه باشكوهترین عزاداریها میتواند از سوی كسانی برگزار شود كه نه تنها با آرمان و مرام حسین بن علی(ع) هیچ نسبتی ندارند، بلكه با سنگر گرفتن پشت امام حسین (ع) ، آزادیخواهی و مبارزه با ستم را سركوب میكنند.
افراطیگری جریانی است كه برداشتی خشونتطلبانه و رادیكال از دین ارایه میكند. این جریان نیز با ارایه چهرهای جنگطلب و ستیزهجو از حسین بن علی(ع) میكوشد رفتارهای خشن خود را توجیه كند. آنان بدون توجه به دادههای تاریخی او را همچون یك شورشی خشونتطلب معرفی میكنند كه برای رسیدن به هدف خود تنها شمشیر را میشناسد.
نواندیشی دینی با نقد این سه برداشت تحریفآمیز، در مرحله بعد مسوولیت ارایه تفسیری درست از عاشورا را دارد كه بتواند الگویی برای زندگی امروز شیعه باشد. مرزبندی با این سه جریان به عنوان نخستین گام راهگشای چنین تفسیری خواهد بود.
در این تفسیر حسین بن علی(ع) به عنوان الگویی برای مقاومت و ایستادگی در برابر استبداد نوپای اموی معرفی میشود كه از راه كودنسازی توده، آلوده كردن بزرگان و سركوب آزادیخواهان در پی تحكیم پایههای خود بود. حسین بن علی(ع) نوعی سیاست رهایی را نوید میداد كه بر اخلاق مقاومت استوار بود. او در برنامه خود همه تدبیرهای عقلانی لازم برای جلوگیری از خونریزی را اندیشید، ولی هنگامی كه در دو راهی ذلت و شهادت قرار گرفت، در خون خود غلتید. ندای او بر تارك تاریخ همچنان به گوش میرسد: آزاد زی بشر، آزاد زی بشر!
داستان حسین بن علی(ع) و ماجرای عاشورا، به شیوههای گوناگون روایت و تفسیر شده است. روایتهای حماسی و تراژیك و تفاسیر عاطفی، تاریخی، اخلاقی، عرفانی و سیاسی به گونهای متفاوت، ماهیت و اهداف كنش و حركت حسین(ع) و نتایج و پیامدهای آن را بررسی و تحلیل كردهاند. این تكثر و چندگانگی بیش از آنكه در دادههای تاریخی متفاوت ریشه داشته باشد، به تفاوت در نگرش و دغدغههای راویان و مفسران بازمیگردد. بر پایه همین نگرشها و دغدغهها، دادههای تاریخی گزینش و گوشههایی از ماجرا برجستهتر میشوند تا آن روایت و تفسیر را توجیه و مدلل كنند. نواندیشی دینی به عنوان جریانی كه در پی فهم و تفسیری اصیل و روزآمد و پاسخگوی نیازهای امروزین از دین است و نزدیك به دو قرن قدمت دارد، در فهم و تفسیر عاشورا دو رسالت و مسوولیت مهم بر دوش دارد: نخست نقد برداشتهای تحریفآمیز از عاشورا و دوم تبیین و تفسیر درست این رخداد مهم تاریخی كه از جایگاهی نمادین در تشیع برخوردار است. در ارتباط با رسالت نخست میتوان گفت عاشورا از سه ناحیه در معرض تحریف و كژتابی است: قشریگری و خرافات، استبداد و افراطیگری. وضعیت آنگاه بغرنج میشود كه این سه عامل با یكدیگر همراه شوند. كوشش نواندیشان دینی از سید جمال گرفته تا شریعتی و مطهری همواره مصروف برخورد با این سه نوع تحریف بوده است. قشریگری به نوعی برداشت سطحی از وقایع دارد كه بر بنیان پیشفرضهای تقدیرگرایانه استوار است و در فهم دین تنها به ظواهر متون یا بعضی روایتهای كماعتبار و بیاعتبار اصالت میدهد. این نگرش با روایتی تراژیك از عاشورا آن را از الگویی برای مبارزه با ستم و بیداد به بهانهای برای شیون و زاری تقلیل و آن را وسیلهای برای چشمپوشی و بخشش رفتارهای غیراخلاقی و نادرست رایج در بین شیعیان قرار میدهد. استبداد ساختاری سیاسی است كه حامیان آن به تعبیر مرحوم نایینی برای شیعیان از لشكر یزید بدترند. تشیع نمونههای فراوانی از تحریف را تجربه كرده كه تشیع صفوی یكی از آنهاست. این تجربه به خوبی نشان میدهد كه باشكوهترین عزاداریها میتواند از سوی كسانی برگزار شود كه نه تنها با آرمان و مرام حسین بن علی(ع) هیچ نسبتی ندارند، بلكه با سنگر گرفتن پشت امام حسین (ع) ، آزادیخواهی و مبارزه با ستم را سركوب میكنند.
افراطیگری جریانی است كه برداشتی خشونتطلبانه و رادیكال از دین ارایه میكند. این جریان نیز با ارایه چهرهای جنگطلب و ستیزهجو از حسین بن علی(ع) میكوشد رفتارهای خشن خود را توجیه كند. آنان بدون توجه به دادههای تاریخی او را همچون یك شورشی خشونتطلب معرفی میكنند كه برای رسیدن به هدف خود تنها شمشیر را میشناسد.
نواندیشی دینی با نقد این سه برداشت تحریفآمیز، در مرحله بعد مسوولیت ارایه تفسیری درست از عاشورا را دارد كه بتواند الگویی برای زندگی امروز شیعه باشد. مرزبندی با این سه جریان به عنوان نخستین گام راهگشای چنین تفسیری خواهد بود.
در این تفسیر حسین بن علی(ع) به عنوان الگویی برای مقاومت و ایستادگی در برابر استبداد نوپای اموی معرفی میشود كه از راه كودنسازی توده، آلوده كردن بزرگان و سركوب آزادیخواهان در پی تحكیم پایههای خود بود. حسین بن علی(ع) نوعی سیاست رهایی را نوید میداد كه بر اخلاق مقاومت استوار بود. او در برنامه خود همه تدبیرهای عقلانی لازم برای جلوگیری از خونریزی را اندیشید، ولی هنگامی كه در دو راهی ذلت و شهادت قرار گرفت، در خون خود غلتید. ندای او بر تارك تاریخ همچنان به گوش میرسد: آزاد زی بشر، آزاد زی بشر!