محمود صلواتی
توشه پنجاه وهفتم
پناه بردن به خدا از خصلتهای ناپسند
«اللهم انی اعوذ بک من الکسل والفشل و الهمّ والحزن و الجبن والبخل و الغفلۀ والقسوه؛ بار خدایا، به تو پناه میبرم از سستی و گسیختگی، و اندوه، غصهخواری، و ترس و بخالت ورزی و غفلت و سنگدلی، و خواری و بیچارگی، و نیازمندی و بیخبری، و از هر بلا و هر زشتی،»
یکی از عوامل بازدارنده انسان از تعالی و تکامل و دستیابی به جایگاههای بلند و مقامات ارزشمند، اخلاق نکوهیده و کردار ناپسندیده است که امام(ع) در این فرازهای آخر دعا از آنها به خدا پناه می برد، خصلت های نکوهیده ای همانند سستی و ازهمگسیختگی، اندوه و غصه خواری و ترس و بخالت ورزی و نیز از شکمی که سیر نشود، از قلبی که خاشع نگردد و دیگر اخلاق و کردار ناپسند که در آیات و روایات و در کتابهای اخلاق و در اشعار و ادبیات فراوان در نکوهش آنها مطلب آمده است و حکیمان و عارفان و دردآشنایان بنی آدم را از آلودگی بدان اندرز داده اند.
بخش عمده ای از کتابهای آسمانی در ارتباط با مطالب اخلاقی و تصفیه درون انسانهاست و چه بسیار آیات و روایاتی که در مذمت کبر و
ریا و دروغ و تهمت و غیبت و خودخواهی و خودبزرگ بینی است به طور کلی دانشمندان و فقیهان دین و شریعت را دارای سه رکن دانسته اند – اعتقادات، احکام، اخلاق و بخش اخلاق را مهمتر از همه برشمرده اند چراکه در همه عمر انسان با مشکلات اخلاقی دست بگریبان است. پیامبر اسلام صلوات الله و سلامه علیه هدف بعثت خود را به کمال رساندن اخلاق برشمرده است و می فرماید انّی بعثت لاتممّم مکارم الاخلاق، من برای به کمال رساندن اخلاق مبعوث گردیدم و بخش عمدهای از دعاهای معصومین نیز دربرگیرنده مضامین اخلاقی است.
صحیفه سجادیه و دیگر دعاهای ارزشمند امام سجاد(ع) و دعاهای رسیده از دیگر پیشوایان دینی نیز تزکیه نفس و پالایش درون و پیراستن از صفات رذیله و آراسته شدن به اخلاق پسندیده را در سرلوحه درخواست های خود از خدا دارند.
عارفان نیز برای رهایی از آلودگیهای دنیا و رسیدن به مقامات والا از صدمیدان نام برده و تا هزار منزل و مقام را برشمرده اند که سالک برای رسیدن به مقام قرب و دستیابی به مقام جمع باید بپیماید.
خواجه عبدالله در مقدمه صدمیدان گوید: و مقصد این علم [علم اخلاق] «یافتن» است و نشان درستی آن «سرانجام» آن. و آن هزار مقام را از شش چیز چاره نیست: تعظیم امر ، بیم مکر، لزوم عذر، خدمت به سنت، زیستن به رفاقت، و با خلق به شفقت. و هرچند که شریعت همه حقیقت است و حقیقت همه شریعت و شریعت بیحقیقت بیکار است و حقیقت بی شریعت بیکار و کار کنندگان جز از این دو بیکار.
اما شرط هر منزل از این هزار منزل آنست که: به توبه در شوی و به توبه بیرون آیی که ربّ العزه فرمود: و توبوا الی الله جمیعأ ایّهاالمؤمنون.
مصطفی صلوات الله علیه توبه را صیقل نیازمندی و عذر تقصیرات گردانید که گفت: اتوب الیک من ذنوبی کلها. و لاحول ولاقوة الّا بالله العلّی العظیم.
از آشنایی تا دوستداری هزار مقام است و از آگاهی تا گستاخی هزار منزل و این جمله در صدمیدان نهاده آمد والله المستعان.[1]
توشه پنجاه و هشتم
گریز از خشم خدا به مهر وی
اللهم انه لایجیرونی منک احدولا اجد من دونک ملتحدأ فلا تجعل نفسی فی شیئ من عذابک ولا تردّنی بهلکۀٍ ولا تردّنی بعذاب الیم؛ بار خدایا، کسی در برابرت پناهم نمیدهد، و جز تو پناهگاهی نمییابم، پس مرا در چیزی از عذابت قرار مده، و باز مگردانم تباه گردیده، و باز مگردانم به عذاب دردناک گرفتار آمده.»
خداوند متعال سراسر مهر و رحمت است اما گاه انسان با کردار ناپسند خود زمینهساز خشم خدا میگردد و با ضایع کردن نعمتها و آزار رساندن به دیگر انسانها و آفریدگان خدا، شعلههای عذاب را بهسوی خود میکشاند دراین شرایط باز زمینه بازگشت و توبه باز است و انسان میتواند با توجه به خطا و اشتباه خود از قهر خدا به مهر خدا پناهنده بشود.
امام سجاد(ع) در این فراز از دعای خود گویا به این آیه شریفه نظر دارند که خداوند متعال در برابر اشرار جن و انس به پیامبرش یادآور می شود و می فرماید:
«قل انّی لن یجیرنی من الله احد و لن اجد من دونه ملتحدأ [2]- بگو هرگز کسی از خدا مرا پناه ندهد و جز او پناهگاهی نمی یابم» و این درخواستی است که همه بندگان خدا از درگاه او دارند و پیوسته با صد زبان می گویند «الهی عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک» بار خدایا با گذشت و افزون بخشیت با ما رفتار کن و با فضلت با ما رفتار مکن». و این نکته ای است که عارفان از آن به مقام و منزل «فرار» یاد می کنند، خواجه عبدالله در تفسیر عرفانی آیه شریفه «ففرّوالی الله [3]- به کافران بگو به سوی خدا بگریزید» می گوید:فرار مقامی است از مقامهای روندگان و منزلی است از منزلهای دوستان، کسی که این مقام وی را حاصل شود، نشانش آن است که:
همه نفس خود غرامت بیند
همه سخن خود شکایت نهد
همه کردار خود جنایت بیند
امید از کردار خود ببرد و بر اخلاص خود تهمت نهد.
اگر دوستی در راه او آید، از فضل حق بیند، نه از جهد و کوشش خویش.[4]و در کتاب صدمیدان گوید: میدان چهل و دوم فرار است. از میدن هیبت میدان فرار زاید: قوله تعالی «ففرواالی الله» فرار به مولی گریختن است و درِ تفرّق بر خویش بستن و از دوجهان رهایی جستن.
1 - گریختن به مولا را سه نشان است:
امید از کردار خود بریدن
بر اخلاص خود تهمت نهادن
و از دیدن طاعت خود توبه کردن
2 – و در بستن تفرّق را سه نشان است:
همت یگانه کردن
از تدبیر خود بیرون شدن
و حکم را با تسلیم گردن نهادن.
3 – و رهایی جستن از دوجهان را سه نشان است:
از بیمها، بر بیم قطعیت اختصار کردن
از کوشیدنها، بر کوشیدن وقت اختصار کردن
و از امیدها بر امید دیدار بیارمیدن.[5]
یادداشت ها:
[1]. شرح منازل السائرین /246 – به نقل از صد میدان خواجه عبدالله انصاری.
[2]. جن /22.
[3]. الذاریات /50
[4]. تفسیر کشفالاسرار، سوره ذاریات تفسیر آیه فوق.
[5]. شرح منازلالسائرین /270 به نقل از کتاب صدمیدن خواجه عبدالله انصاری.
توشه پنجاه وهفتم
پناه بردن به خدا از خصلتهای ناپسند
«اللهم انی اعوذ بک من الکسل والفشل و الهمّ والحزن و الجبن والبخل و الغفلۀ والقسوه؛ بار خدایا، به تو پناه میبرم از سستی و گسیختگی، و اندوه، غصهخواری، و ترس و بخالت ورزی و غفلت و سنگدلی، و خواری و بیچارگی، و نیازمندی و بیخبری، و از هر بلا و هر زشتی،»
یکی از عوامل بازدارنده انسان از تعالی و تکامل و دستیابی به جایگاههای بلند و مقامات ارزشمند، اخلاق نکوهیده و کردار ناپسندیده است که امام(ع) در این فرازهای آخر دعا از آنها به خدا پناه می برد، خصلت های نکوهیده ای همانند سستی و ازهمگسیختگی، اندوه و غصه خواری و ترس و بخالت ورزی و نیز از شکمی که سیر نشود، از قلبی که خاشع نگردد و دیگر اخلاق و کردار ناپسند که در آیات و روایات و در کتابهای اخلاق و در اشعار و ادبیات فراوان در نکوهش آنها مطلب آمده است و حکیمان و عارفان و دردآشنایان بنی آدم را از آلودگی بدان اندرز داده اند.
بخش عمده ای از کتابهای آسمانی در ارتباط با مطالب اخلاقی و تصفیه درون انسانهاست و چه بسیار آیات و روایاتی که در مذمت کبر و
ریا و دروغ و تهمت و غیبت و خودخواهی و خودبزرگ بینی است به طور کلی دانشمندان و فقیهان دین و شریعت را دارای سه رکن دانسته اند – اعتقادات، احکام، اخلاق و بخش اخلاق را مهمتر از همه برشمرده اند چراکه در همه عمر انسان با مشکلات اخلاقی دست بگریبان است. پیامبر اسلام صلوات الله و سلامه علیه هدف بعثت خود را به کمال رساندن اخلاق برشمرده است و می فرماید انّی بعثت لاتممّم مکارم الاخلاق، من برای به کمال رساندن اخلاق مبعوث گردیدم و بخش عمدهای از دعاهای معصومین نیز دربرگیرنده مضامین اخلاقی است.
صحیفه سجادیه و دیگر دعاهای ارزشمند امام سجاد(ع) و دعاهای رسیده از دیگر پیشوایان دینی نیز تزکیه نفس و پالایش درون و پیراستن از صفات رذیله و آراسته شدن به اخلاق پسندیده را در سرلوحه درخواست های خود از خدا دارند.
عارفان نیز برای رهایی از آلودگیهای دنیا و رسیدن به مقامات والا از صدمیدان نام برده و تا هزار منزل و مقام را برشمرده اند که سالک برای رسیدن به مقام قرب و دستیابی به مقام جمع باید بپیماید.
خواجه عبدالله در مقدمه صدمیدان گوید: و مقصد این علم [علم اخلاق] «یافتن» است و نشان درستی آن «سرانجام» آن. و آن هزار مقام را از شش چیز چاره نیست: تعظیم امر ، بیم مکر، لزوم عذر، خدمت به سنت، زیستن به رفاقت، و با خلق به شفقت. و هرچند که شریعت همه حقیقت است و حقیقت همه شریعت و شریعت بیحقیقت بیکار است و حقیقت بی شریعت بیکار و کار کنندگان جز از این دو بیکار.
اما شرط هر منزل از این هزار منزل آنست که: به توبه در شوی و به توبه بیرون آیی که ربّ العزه فرمود: و توبوا الی الله جمیعأ ایّهاالمؤمنون.
مصطفی صلوات الله علیه توبه را صیقل نیازمندی و عذر تقصیرات گردانید که گفت: اتوب الیک من ذنوبی کلها. و لاحول ولاقوة الّا بالله العلّی العظیم.
از آشنایی تا دوستداری هزار مقام است و از آگاهی تا گستاخی هزار منزل و این جمله در صدمیدان نهاده آمد والله المستعان.[1]
توشه پنجاه و هشتم
گریز از خشم خدا به مهر وی
اللهم انه لایجیرونی منک احدولا اجد من دونک ملتحدأ فلا تجعل نفسی فی شیئ من عذابک ولا تردّنی بهلکۀٍ ولا تردّنی بعذاب الیم؛ بار خدایا، کسی در برابرت پناهم نمیدهد، و جز تو پناهگاهی نمییابم، پس مرا در چیزی از عذابت قرار مده، و باز مگردانم تباه گردیده، و باز مگردانم به عذاب دردناک گرفتار آمده.»
خداوند متعال سراسر مهر و رحمت است اما گاه انسان با کردار ناپسند خود زمینهساز خشم خدا میگردد و با ضایع کردن نعمتها و آزار رساندن به دیگر انسانها و آفریدگان خدا، شعلههای عذاب را بهسوی خود میکشاند دراین شرایط باز زمینه بازگشت و توبه باز است و انسان میتواند با توجه به خطا و اشتباه خود از قهر خدا به مهر خدا پناهنده بشود.
امام سجاد(ع) در این فراز از دعای خود گویا به این آیه شریفه نظر دارند که خداوند متعال در برابر اشرار جن و انس به پیامبرش یادآور می شود و می فرماید:
«قل انّی لن یجیرنی من الله احد و لن اجد من دونه ملتحدأ [2]- بگو هرگز کسی از خدا مرا پناه ندهد و جز او پناهگاهی نمی یابم» و این درخواستی است که همه بندگان خدا از درگاه او دارند و پیوسته با صد زبان می گویند «الهی عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک» بار خدایا با گذشت و افزون بخشیت با ما رفتار کن و با فضلت با ما رفتار مکن». و این نکته ای است که عارفان از آن به مقام و منزل «فرار» یاد می کنند، خواجه عبدالله در تفسیر عرفانی آیه شریفه «ففرّوالی الله [3]- به کافران بگو به سوی خدا بگریزید» می گوید:فرار مقامی است از مقامهای روندگان و منزلی است از منزلهای دوستان، کسی که این مقام وی را حاصل شود، نشانش آن است که:
همه نفس خود غرامت بیند
همه سخن خود شکایت نهد
همه کردار خود جنایت بیند
امید از کردار خود ببرد و بر اخلاص خود تهمت نهد.
اگر دوستی در راه او آید، از فضل حق بیند، نه از جهد و کوشش خویش.[4]و در کتاب صدمیدان گوید: میدان چهل و دوم فرار است. از میدن هیبت میدان فرار زاید: قوله تعالی «ففرواالی الله» فرار به مولی گریختن است و درِ تفرّق بر خویش بستن و از دوجهان رهایی جستن.
1 - گریختن به مولا را سه نشان است:
امید از کردار خود بریدن
بر اخلاص خود تهمت نهادن
و از دیدن طاعت خود توبه کردن
2 – و در بستن تفرّق را سه نشان است:
همت یگانه کردن
از تدبیر خود بیرون شدن
و حکم را با تسلیم گردن نهادن.
3 – و رهایی جستن از دوجهان را سه نشان است:
از بیمها، بر بیم قطعیت اختصار کردن
از کوشیدنها، بر کوشیدن وقت اختصار کردن
و از امیدها بر امید دیدار بیارمیدن.[5]
یادداشت ها:
[1]. شرح منازل السائرین /246 – به نقل از صد میدان خواجه عبدالله انصاری.
[2]. جن /22.
[3]. الذاریات /50
[4]. تفسیر کشفالاسرار، سوره ذاریات تفسیر آیه فوق.
[5]. شرح منازلالسائرین /270 به نقل از کتاب صدمیدن خواجه عبدالله انصاری.