محمود صلواتی
توشه ی چهل و یکم
کرم پروردگار و زبان سپاسگزار
افبلسانی هذا الکالّی اشکرک؟! ام بغایۀ جهدی فی عملی ارضیک؟! و ما قدر لسانی یاربّ فی جنب شکرک و ما قدر عملی فی جنب نعمک و احسانک
آیا با این زبانِ ناتوانم سپاست گویم؟! یا با نهایت کوشش در کردار خشنودت سازم ؟! توانِ زبانم – پروردگارا – در برابر سپاست چیست؟ و اندازه کردارم در برابر نعمتها و احسانت چیست؟
کَرم در لغت به معنی سخاوت، شرافت عزت و بزرگواری است مفردات راغب گوید: کَرَم اگر وصف خدا باشد منظور احسان و نعمت آشکار اوست و اگر وصف انسان باشد نمادی از اخلاق و کردار پسندیده اوست. کسی را کریم میگویند که اخلاق و کردار پسندیده در او بروز و ظهور داشته باشد.[1]
و زبان ابزاری است که انسان بزرگوار بهوسیله آن به ستایش و نیایش پروردگار که کریمترین کریمان است میپردازد و ادبیات دینی ما سرشار از نیایش و ستایش است. ستایش بیان حقایقی است که خداوند آفریده است و نیایش چیزی فراتر از آن یعنی بزرگداشت آفریدگان و آفریدگار آنهاست. که در قالب دعا انسان این حقشناسی خود را ابراز میدارد.
امام حسین7 در دعای عرفه میفرماید: بلند مرتبهای ای خداوند مهرگستر مهربان تا آنجا که چون زبان به سخن گشودم نعمتهای گستردهات را بر من به کمال رساندی[2] بیتردید یکی از وظایف زبان سپاسگزاری از خداوند است، گرچه به زبان نیز انسان نمیتواند سپاسگزاری کوچکترین نعمتهای خدا را نیز به جای آورد.
سعدی گوید:
بنده همان به که زتقصیر خویش
ورنه سزاوار خداوندیش
عذر به درگاه خدا آورد
کس نتواندکه به جای آورد[3]
و خواجه عبدالله گوید:
ای گشاینده زبانهای مناجات گویان
و انس افزای خلوتهای ذاکران
و حاضر نفسهای رازداران!
جز یاد کرد تو ما را همراهی نیست
جز یادداشت تو ما را توانی نیست
و جز از تو به تو ما را دلیل و رهنمایی نیست.
ای قائم به یادِ خویش
و از هر یادکننده به یادِ خود بیش
یاد توست که تو را رسد
ورنه از رهی چه آید که تو را سزد؟[4]
توشه ی چهل و دوم
بیم و امید دو بال پرواز بهسوی خدا
سیدی الیک رغبتی والیک رهبتی و الیک تأمیلی و قدساقنی الیک املی وعلیک یا واحدی عکفت همّتی و فیما عندک ابنطت رغبتی
سرورم، رغبتم بهسوی توست، بیمم از تو و عشقم به کوی توست، آرزویم مرا بهسویت رانده، و به تو ای یگانهام همتم وابسته شده، و بدانجه نزد توست علاقهام گسترش یافته،
یکی از آداب دعا خواندن خدا در حال رغبت و رهبت و همراه با خوفورجاست. قرآن کریم میفرماید: تتجافی جنوبهم عن المضاجع.یدعون ربّهم خوفاً و طمعاً[5] سجدهکنندگان و تسبیحگویان پروردگار در دل شب پهلوهایشان را به حالت بیم و امید میخوانند. طمع در آیه شریفه همان رغبت و امید است. از امام صادق7 روایت است که فرمود:
مؤمن، مؤمن نخواهد بود تا آنکه ترسان و امیدوار باشد و ترسان و امیدوار نمیباشد تا برای آنچه از آن میترسد و بدان امیدوار است عمل کند.[6]
پیر طریقت گوید:
نداء حق بر سه قسم است:
یکی را به نداء وعید خواند، از روی عظمت که به خوف افتد.
یکی را به نداء وعد خواند، به نعمت رحمت که به رجاء افتد.
یکی را به نداء لطف خواند، به حکم انبساط، که به مهر افتد.
بنده بایدکه میان این سه حال گردان باشد:
اول: خوفی که او را از معصیت باز دارد
دوم: رجایی که او را بر طاعت دارد
سوم: مهر که او را از خود باز رهاند.[7]
مرغ ایمان را دو پر خوفورجاست
مرغ را بیپر پرانیدن خطاست.[8]
توشه ی چهل و سوّم
آنگاهکه زبان در برزخ از پاسخ فرومیماند
الهی ارحمنی اذا انقطعت حجّتی وکَلَّ عن جوابک لسانی و طاش عند سئوالک ایّای لُبّی
بار خدایا، رحمم کن آنگاهکه حجتم گسسته شود، و زبانم از پاسخت فروماند، و خردم در برابر پرسشت از من سرگردان شود،
در این فراز از دعا امام7 سختیهای عالم برزخ را یاد آور میشود و میفرماید: بار خدایا آنگاهکه زبانم از گفتار فرو می ماند و در برابر کارهای ناپسندم حجت و دلیلی ندارم بر من ترحّم کن.
از امام علی بن حسین7 روایت است که فرمود:
چون به خانه قبر درآمدی نکیر و منکر برای سئوال از تو وارد قبر میشوند و امتحانت شدید است. نخستین پرسش درباره پروردگار است که آن را عبادت میکردی و از پیامبرت و از دین که بدان پایبند بودی و از کتابت که میخواندی و از امامی که ولایت او را داشتی، آنگاه از عمرت میپرسند که در چه راهی آن را گذراندی و از مالت که از کجا به دست آوردی و در چه راهی تلف کردی؟ پس احتیاط کن و به خود نظر افکن و برای جوابت پیش از آزمون و پرسش خود را آماده نما.
اگر مؤمنِ با تقوا و عارف به دین و پیرو امامانِ صادقت باشی به بهشت و رضوان الهی و خوبیها و نیکیها وعده داده میشوی و فرشتگان روح و ریحان از تو استقبال میکنند و اگر چنین نباشی، زبانت سنگین میشود و به لکنت میافتی، دلیلهایت باطل میشود و از جوابت در میمانی و به آتش بشارت داده میشوی و فرشتگان عذاب به استقبالت میآیند آنگاه فنُزُلُ من حمیم و تصلیۀ جحیم.[9] با آب جوشان پذیرایی میشوی و به دوزخ در میآیی.[10]
عالم عارف مرحوم آیۀالله – حاج شیخ حیدرعلی صلواتی در شرح این فراز از دعای شریف کمیل «یاربّ ارحم ضعف بدنی ورقّۀ جلدی و دقّۀ عظمی» گوید:
ای خداوند رئوف و مهربان
نی مرا حال و نه قوت، نی توان
هرچه گویم عذر خود داناتری
رخنه در بنیان نموده پیریم
جسم نیرومندگشتی مستمند
این کهولت با نقاهات عنیف
یا الهی سیدی یا مستعان
راحم حال ضعیف و ناتوان
غیر جلد نازکی و استخوان
خالقی و راحمی و رهبری
بر شکسته کرّ و فرِ شیریمِ
در امور خویشتن زار و نژند
میکشد در ذلت و نکث کثیف
دستگیری کن که هستم ناتوان[11]
یادداشت ها:
[1]. مفردات را غب واژه کَرَمَ.
.[2]. فتعالیت یا رحیم و یا رحمن حتی اذا استعملت ناطقاً بالکلام، اتممت علّیَ سوابق الانعام. مفاتیح الجنان دعای عرفه.
.[3]. گلستان سعدی، دیباچه
[4]. کشف الاسرار، تفسیر سوره بنیاسرائیل و نیز تفسیر سوره احزاب.
[5] سجده/16
[6]. لایکون المؤمن حتی یکون خائفاً راجیاً و لایکون خائفاً راجیاً حتی یکونَ عاملاً لما یخاف و یرجوا. بحار الانوار 14/147.
[7]. کشف الاسرار 3/131 تفسیر سورة توبه.
.[8] شرح منازل السائرین /305.
.[9] اشاره به آیات 93و 94 سورة واقعه
[10]. بخار الانوار 6/223، حدیث 26.
.[11] راز و نیاز علی با خدا (نجمالسهیل) 2/383