محمود صلواتی
توشه ی پنجاه و سوم
رهایی از مظالم بندگان
واصرف عنیّ یا سیدی الاسواء واقضِ عنّی الدین والظُلامات؛ بدیها را – ای سرورم – از من بران و مرا از وام و مظالم بندگان وا رهان
بدهی به دیگران ذهن انسان را به خود مشغول میسازد و گاه خواب و خوراک را از بدهکار میگیرد. بنا براین عاقلانه است تا آنجا که امکان دارد انسان زیر بار قرض و بدهکاری نرود. از پیامبر خدا(ص) روایت است که فرمود:
از وام بپرهیزید چراکه آن در شب عامل اندوه و بیخوابی و در روز باعث خواری و سرافکندگی است.[1]از امام صادق(ع) نیز روایت است که فرمود:وام را فرو کاهید. چراکه فروکاستن وام زمینهساز عمر طولانی است.[2]و مهمتر از وام، بدهیهایی است که انسان به دیگران دارد و مظالمی
است که از دیگران برگردن اوست و به آن حقالناس گفته میشود که انسان باید بدهیهای دیگران را بپردازد و رضایت آنان را به دست آرد که در رسالههای عملیّه در باب ردّ مظالم احکام آن آمده است.
امام سجاد(ع) در دعایی که با عنوان دعای روز دوشنبه شناختهشده درباره بدهیهای مالی و غیرمالی که انسان به دیگران دارد میفرماید:بار خدایا من ازآنچه نذر کردم و هر وعده که دادم و هر پیمان که بستم و بدان وفا نکردم، از تو گذشت میطلبم. و از تو میخواهم دربارهی آن مظلمههایی که از بندگانت به گردن دارم، از اینکه به کسی از بندگانت چه زن و چه مرد ستمی کردم و آنها حقی بر گردن من دارند، چه ستم برجان، چه آبرو، چه مال، چه دربارۀ خویشتن و فرزندانش باشد، یا اینکه غیبتی از او کردم، یا به خاطر خودخواهی و هواپرستی یا ریاست طلبی یا کبر یا حسد یا از روی خودنمایی و عصبیت چیزی بر وی تحمیل کردم، چه غایب بوده، چه حاضر، چه زنده بوده چه مرده و اکنون دست من از وی کوتاه است و فرصت پرداخت حق وی و حلیّت خواستن از وی از من سلب گردیده...از تو میخواهم آن بنده صاحب حق را به هر شکلی که میدانی از من راضی و خشنود گردانی و مرا مشمول رحمت خود سازی.[3]
توشه ی پنجاه و چهارم
گستردگی رحمت پروردگار
الهی و سیدی ان کنت لا تغفر الّا لاولیائک و اهل طاعتک فالی من یفزع المذنبون و ان کنت لا تکرم الا اهل الوفاء بک فبمن یستغیث المسیؤن؟ پروردگارم و سرورم! اگر تو جز دوستان و اهل طاعتت را نمیبخشی، پس گناهکاران به که روی آرند.و اگر جز وفادارانت را نمینوازی، پس تبهکاران به که پناه جویند؟
رحمت و آمرزش پروردگار اقتضا دارد که لطفش فرا گیر باشد و گناهکاران را نیز که بندگان او هستند در برگیرد و بلکه آنان به دستگیری و کمک سزاوارترند.
پیر هرات گوید:
خدایا!
ما در دنیا گناه میکردیم حبیب تو – محمد9 افسرده و اندوهگین میشد و دشمن تو – ابلیس – خوشحال،
خدایا!
فردای قیامت اگر عقوبت کنی باز دوست تو اندوهگین میگردد و دشمن تو خوشحال،
ای خدا!
دو شادی به دشمن خود مَده و دو اندوه بر دلِ دوست خود مَنِه.
گر به دوزخ افکنیم والا مقام
لیک گر جایم دهی خلد برین
الحق انصاف آور از این گفتگو
شادی ابلیس نزدت بهتر است
دشمنت خرسند از آن گردد تمام
میشود پیغمبرت مسرور از این
که مسرّت بر کدام آید نکو؟
یا که اولی شادی پیغمبر است؟[4]
یادداشت ها:
[1]. ایّاکم والدین فانّه همّ باللّیل و ذلّ بالنهار. بحارالانوار 100/141، چاپ بیروت.
[2]. خففّواالدین فانّ فی خفّۀ الدین زیادة العمر. همان 100/45. چاپ ببیروت.
[3]. فرازی از دعای روز دوشنبه.نهجالعباده /629.
[4]. عشق و رستگاری، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، احمد زمردیان، ص 590.