محمود صلواتی
توشه ی چهل و هفتم
ایستگاههای رستاخیز
سیدی من لی و من یرحمنی ان لم ترحمنی؟ و فضل من اؤمّل ان عدمت فضلک یوم فاقتی؟ و الی من لا فرار من الذنوب اذا النقضی اجلی؟ سیدی لا تعذّبنی و انا ارجوک.
سرورم، من که را دارم؟ و اگر تو رحمم نکنی چه کسی بر من رحم آورد؟ و روز تنگدستی اگر فضلت را نداشته باشم به امید فضل چه کسی باشم؟ و اگر مهلتم پایان یابد از گناهان بهسوی که بگریزم؟ سرورم ، عذابم مده که من به تو امیدوارم.
همانگونه که در عالم برزخ انسان پاسخگوی کردار خویش است و تجسم اعمال خود را به همراه خود می بیند در روز رستاخیز نیز ایستگاههایی وجود دارد که انسانها را برای حسابرسی و پاسخ گویی نگاه می دارند تا پاسخگوی کردارشان باشند.
از امام صادق(ع) روایت است که فرمود:هرگاه یکی از شما بخواهد چیزی از پروردگارش درخواست کند، باید ازآنچه در دست مردم است امیدش را ببرد. [آنگاه فرمود:] رستاخیز پنجاه ایستگاه [موقف] است که هر ایستگاهی هزار سال است از سالهایی که می-شمرید، آنگاه این آیه شریفه را تلاوت فرمود: فی یوم کان مقداره خمسین الف سنۀ مما تعدّون.
باز از امام صادق(ع) روایت است که فرمود:مردم آنگاهکه در روز رستاخیز برابر پروردگار عالمیان میایستند، مانند تیر در غلافاند که هرکس جز جای پای خود جایی در صحرای محشر ندارد.
امیرمؤمنان(ع) درباره روز رستاخیز فرماید:تا آنگاهکه مهلت نوشتهشده سر آید و کار به سرانجام رسد و فرجام آفرینش به آغازش در پیوندد...آنگاه آنها را متمایز سازد تا از کرداری که در نهان و آشکار انجام داده-اند بازخواستشان کند. آنان را دو گروه کند گروهی را به نعمت بنوازد و گروهی را به کیفر اندازد.
اما طاعتپیشگانی را در جوار رحمت خود آرد...اما نافرمانان را در بدترین جایگاه فروریزد و دستشان را با زنجیر به گردن آویزد پیشانیهایشان را به قدمهایشان رساند، جامه هایی از مس گداخته و پاره هایی از آتش سوزان بدانها بپوشاند. گرفتار عذابی شوند سخت سوزنده در زندانی که درهایش به رویشان قفل گردیده، در آتشی گدازنده، غرنده و گزنده، دارای آوایی ترساننده، نه گرفتار آن را رهایی است، نه اسیر آن را جان پناهی، نه بندهایش را گشودنی، نه زندانیان را مهلتی است که به سر آید، و نه آنان را مرگی است که فرا رسد!
توشه ی چهل و هشتم
درخواست یاری بدون سزاواری
سیدی انا اسئلک مالا استتحقّ، انت اهل التّقوی و اهل المغفره فاغفرلی و البسنی من نظراک ثوباً یغّطی علیّ التّبعات و تغفرهالی و لااطالَبُبها انک ذومنٍ قدیم و صغحِ عظیم تجاوزٍ کریم.
سرورم، من از تو چیزی را می خواهم که شایسته نمیباشم، و تو اهل پارسایی و اهل آمرزشی، پس بیامرزم, و از لطفت جامه ای بپوشانم که گناهانم را بپوشاند، و آنها را ببخشایم که از آنها بازخواست نشوم؛که تو دارای بخششی دیرینه، عنایتی فرارتبه و گذشتی بزرگوارانه ای.
همه الطاف و عنایات خدای سبحان از روی تفضل و احسان است. بدون آنکه بندگان سزاوار چنین عطا و احسانی باشند هیچ آفریده ای بر آفریدگار حقی ندارد که او را بیافریند و یا پس از آفرینش از او نگهداری کند. و آنچه آفریدگار به آفریده عطا می کند به مقتضای لطف و کرم و احسان اوست در دعای هر روزِ ماه رجب میخوانیم: یا من یعطی من سأله، یامن یعطی من لم یسأله تحننّاً منه و رحمه - ای آنکه به کسی که از وی درخواست کند می بخشد، ای آنکه به کسی که از وی درخواست نمی کند نیز به مقتضای مهرورزی و مهرگستری خود می بخشد.
در دعای عرفه نیز می خوانیم:وانت البادی بالاحسان قبل توجّه العابدین، و انت الجواد بالعطاء قبل طلب الطالبین. تو پیش از آنکه عبادت کنندگان به تو روی آورند به احسان آغاز می کنی و پیش از آنکه درخواستکنندگان خواهند بدانان می بخشی.
خواجه عبدالله گوید:
دانی که نه به خود بدین روزم،
و نه به کفایت خویش شمع هدایت می افروزم.
از من چه آید؟
و از کردار من چه گشاید؟أ
طاعت من، به توفیق تو!
خدمت من، به هدایت تو!
توبۀ من به رعایت تو!
شکر من، به انعام تو!
ذکر من، به الهام تو!
همه تویی...
من کیم؟!
اگر فضل تو نباشد،
من چه ام؟!
توشه ی چهل و هفتم
ایستگاههای رستاخیز
سیدی من لی و من یرحمنی ان لم ترحمنی؟ و فضل من اؤمّل ان عدمت فضلک یوم فاقتی؟ و الی من لا فرار من الذنوب اذا النقضی اجلی؟ سیدی لا تعذّبنی و انا ارجوک.
سرورم، من که را دارم؟ و اگر تو رحمم نکنی چه کسی بر من رحم آورد؟ و روز تنگدستی اگر فضلت را نداشته باشم به امید فضل چه کسی باشم؟ و اگر مهلتم پایان یابد از گناهان بهسوی که بگریزم؟ سرورم ، عذابم مده که من به تو امیدوارم.
همانگونه که در عالم برزخ انسان پاسخگوی کردار خویش است و تجسم اعمال خود را به همراه خود می بیند در روز رستاخیز نیز ایستگاههایی وجود دارد که انسانها را برای حسابرسی و پاسخ گویی نگاه می دارند تا پاسخگوی کردارشان باشند.
از امام صادق(ع) روایت است که فرمود:هرگاه یکی از شما بخواهد چیزی از پروردگارش درخواست کند، باید ازآنچه در دست مردم است امیدش را ببرد. [آنگاه فرمود:] رستاخیز پنجاه ایستگاه [موقف] است که هر ایستگاهی هزار سال است از سالهایی که می-شمرید، آنگاه این آیه شریفه را تلاوت فرمود: فی یوم کان مقداره خمسین الف سنۀ مما تعدّون.
باز از امام صادق(ع) روایت است که فرمود:مردم آنگاهکه در روز رستاخیز برابر پروردگار عالمیان میایستند، مانند تیر در غلافاند که هرکس جز جای پای خود جایی در صحرای محشر ندارد.
امیرمؤمنان(ع) درباره روز رستاخیز فرماید:تا آنگاهکه مهلت نوشتهشده سر آید و کار به سرانجام رسد و فرجام آفرینش به آغازش در پیوندد...آنگاه آنها را متمایز سازد تا از کرداری که در نهان و آشکار انجام داده-اند بازخواستشان کند. آنان را دو گروه کند گروهی را به نعمت بنوازد و گروهی را به کیفر اندازد.
اما طاعتپیشگانی را در جوار رحمت خود آرد...اما نافرمانان را در بدترین جایگاه فروریزد و دستشان را با زنجیر به گردن آویزد پیشانیهایشان را به قدمهایشان رساند، جامه هایی از مس گداخته و پاره هایی از آتش سوزان بدانها بپوشاند. گرفتار عذابی شوند سخت سوزنده در زندانی که درهایش به رویشان قفل گردیده، در آتشی گدازنده، غرنده و گزنده، دارای آوایی ترساننده، نه گرفتار آن را رهایی است، نه اسیر آن را جان پناهی، نه بندهایش را گشودنی، نه زندانیان را مهلتی است که به سر آید، و نه آنان را مرگی است که فرا رسد!
توشه ی چهل و هشتم
درخواست یاری بدون سزاواری
سیدی انا اسئلک مالا استتحقّ، انت اهل التّقوی و اهل المغفره فاغفرلی و البسنی من نظراک ثوباً یغّطی علیّ التّبعات و تغفرهالی و لااطالَبُبها انک ذومنٍ قدیم و صغحِ عظیم تجاوزٍ کریم.
سرورم، من از تو چیزی را می خواهم که شایسته نمیباشم، و تو اهل پارسایی و اهل آمرزشی، پس بیامرزم, و از لطفت جامه ای بپوشانم که گناهانم را بپوشاند، و آنها را ببخشایم که از آنها بازخواست نشوم؛که تو دارای بخششی دیرینه، عنایتی فرارتبه و گذشتی بزرگوارانه ای.
همه الطاف و عنایات خدای سبحان از روی تفضل و احسان است. بدون آنکه بندگان سزاوار چنین عطا و احسانی باشند هیچ آفریده ای بر آفریدگار حقی ندارد که او را بیافریند و یا پس از آفرینش از او نگهداری کند. و آنچه آفریدگار به آفریده عطا می کند به مقتضای لطف و کرم و احسان اوست در دعای هر روزِ ماه رجب میخوانیم: یا من یعطی من سأله، یامن یعطی من لم یسأله تحننّاً منه و رحمه - ای آنکه به کسی که از وی درخواست کند می بخشد، ای آنکه به کسی که از وی درخواست نمی کند نیز به مقتضای مهرورزی و مهرگستری خود می بخشد.
در دعای عرفه نیز می خوانیم:وانت البادی بالاحسان قبل توجّه العابدین، و انت الجواد بالعطاء قبل طلب الطالبین. تو پیش از آنکه عبادت کنندگان به تو روی آورند به احسان آغاز می کنی و پیش از آنکه درخواستکنندگان خواهند بدانان می بخشی.
خواجه عبدالله گوید:
دانی که نه به خود بدین روزم،
و نه به کفایت خویش شمع هدایت می افروزم.
از من چه آید؟
و از کردار من چه گشاید؟أ
طاعت من، به توفیق تو!
خدمت من، به هدایت تو!
توبۀ من به رعایت تو!
شکر من، به انعام تو!
ذکر من، به الهام تو!
همه تویی...
من کیم؟!
اگر فضل تو نباشد،
من چه ام؟!