محمدتقي فاضل ميبدي
استاد مرتضي مطهري، فقيهي عقل محور با ذهن و انديشه فلسفي بود. بيش از همه تحت تاثير علامهطباطبايي قرار داشت و عقل محوري ايشان باعث شد مطالعات خود را از سطح كتابهاي حوزه عبور دهد و به مطالعه ديگر آثار فيلسوفان مغرب زمين روي بياورد و تقريبا فلسفههاي مطرح امروز مثل فلسفه كانت، دكارت، راسل، هيوم و مانند آنها را از راه ترجمه بشناسد. شناخت عميق استاد مطهري نسبت به فلسفه و فيلسوفان امروز، ذهن او را نسبت به تفسيري كه از اسلام داشت با ديگر فقيهان متفاوت كرده بود تا جايي كه نسبت به بسياري از عالمان امروزي ذهني بازتر و فكري بلندتر داشت. تعقل محوري شهيد مطهري بيشتر با شيعههاي عقل گرا و اعتداليون نزديك بود بنابراين در كتابي كه درباره اقتصاد اسلام نوشت كه بعدها جلوي آن گرفته شد، عدالت را مبنا و محور همه احكام قرار داد و معتقد بود در جامعه اسلامي حكمي را ميتوان مبنا قرار داد و شرعي قلمداد كرد كه از عدالت سرچشمه گرفته باشد. به تعبير ايشان عدالت در سرسلسله علل طولي احكام است يعني اگر علت عدالت نباشد حكمي هم مشروع نميشود. مطهري پيرو راه سيد جمالالدين اسدآبادي، اقبال لاهوري و ديگر متفكراني كه به دنبال احياي معرفت ديني بودند حركت ميكرد و همواره دغدغه دو مساله را داشت؛ يكي خرافاتزدايي از دين و ديگري حفظ خلوص دين و اينكه براي احياي اسلام نبايد از ديگر مكاتب وام گرفته و مذهبي التقاطي آفريد. بنابراين واژههايي كه شهيد مطهري نسبت به آنها حساسيت داشت و با رواجشان مبارزه ميكرد واژه جمود، جهل، افكار خوارج و فقيه دهاتي بود. ايشان معتقد بودند آسيبي كه امروز دامن دين را گرفته خوارجي و نهرواني فكر كردن است. جمود، خشك مغزي و تعصب مسائلي بود كه شهيد مطهري را رنج ميداد و در نهايت نيز قرباني همين خشك مغزيها شد. شهيد مطهري بسيار به دنبال حفظ خلوص اسلام بود بنابراين واژه انقلاب در آثار ايشان خيلي ديده نميشود. بيشتر به دنبال اين بود كه فرهنگ اسلامي و اسلامي عقلاني و زنده را در جامعه جا بيندازد. مطهري ميدانست كه اگر چنين تفكري در جامعه جا بيفتد اگر حكومت اسلامي هم بيايد دوام ميآورد. بنابراين آقاي مطهري بر مساله آزادي بسيار پاي ميفشرد، گفتوگو با كساني كه غيراسلامي ميانديشند مثل ماركسيستها را الزامي ميدانست، به آنها احترام ميگذاشت و معتقد بود نبايد هيچوقت جلوي تفكر در جامعه گرفته شود و حكومت اسلامي بايد بر مبناي آزادي و عدالت عمل كند. البته مطالبي كه پيرامون انقلاب اسلامي در كتاب «آينده انقلاب اسلامي» ايشان بيان شده با آن چيزي كه ما در حال حاضر از ذهن و زبان بعضي افراد ميشنويم بسيار متفاوت است. گرچه امام (ره) ايشان را بسيار قبول داشته و به او اعتماد كامل داشتند، در شوراي انقلاب نقش برجستهاي ايفا ميكردند، با نهضت آزادي نزديك بوده و با افرادي مثل مهندس بازرگان و دكتر سحابي نيز ارتباط نزديكي داشتند، حتي مهندس بازرگان با پيشنهاد شهيد مطهري به نخست وزيري رسيد اما اين تعبير كه شهيد مطهري ايدئولوگ نظام بود خيلي درست نيست. به طور كلي استاد مطهري كار روحاني را بيشتر تحقيق، تفسير و تبليغ دين ميدانست و با اينكه روحانيان در عرصه سياسي مناصبي را بر عهده بگيرند خيلي موافق نبود و از آنجايي كه افرادي مثل مثل مهندس بازرگان و دكتر سحابي سياست، دنياي امروز و اسلام را ميشناختند و افراد متديني نيز بودند به آنها بسيار نزديك بود. ميتوان گفت مطهري آن روز با نحلههاي فكري امروز تفاوت زيادي داشت. طبيعتا افكار و سخنان ايشان در آن دوران در قياس با افكار و بيان دكتر شريعتي خيلي جوان پسند نبود اما ايشان به نحله فكري آيتالله طالقاني، مهندس بازرگان، دكتر سحابي و البته آنها نيز به افكار شهيد مطهري بسيار نزديك بودند يعني خلوص اسلام در برابر انقلاب و تحولات و پاسخگو بودن اسلام در برابر نيازهاي بشر در دنياي امروز را ميخواستند. با تغييرات گسترده دنياي امروز نميتوان نحله فكري را نام برد كه تحت تاثير استاد مطهري باشد اما آثار ايشان در احياي تفكر ديني، نوانديشي ديني و ايجاد دغدغههاي ديگري در ذهن طلبههاي جوان نقش زيادي داشت. استاد مطهري از اقبال لاهوري تاثير زيادي گرفت و در كتابهاي خود از ايشان و كتاب «احياي انديشه ديني» او زياد نام ميبرد. جامعه امروز ما خيلي به دنبال تفسير آثار شهيد مطهري نرفته است، به برگزاري بزرگداشت و يادبود اكتفا كرده است و مسير فكري ايشان خيلي ادامه نيافت. ما در تكريم افراد بزرگ تنها به شعار اكتفا ميكنيم يعني درباره نقش زمان و مكاني كه امام فرمودند بايد در اجتهاد به كار گرفته شود شهيد مطهري غريب واقع شد. شهيد مطهري فقيه عقلمحوري بود كه اعتقاد داشت بايد عدالت را مبنا قرار داد چراكه هرچه عقلگرايي در جامعه رشد كند و ذهن انسان عدالت محور شود ممكن است جلوي خيلي از منافعجوييها را بگيرد اما معمولا افرادي كه به دنبال منافع گروهي هستند نميگذارند اسلام به معناي واقعي در جامعه رشد كند. در حال حاضر تفكر شهيد مطهري تفكر مظلوم بوده و تعقل محوري ايشان در حوزههاي ما ريشه و رشد نكرده است. اميدوارم بتوانيم به آن تعقل، تفكر و رشد، به خصوص در حوزههاي علميه نزديك شويم و بحث تعقل، عدالت و آزادي كه شهيد مطهري بر آن تاكيد داشت در فرهنگ ديني ما زنده شود و تنها به سالي يك روز بزرگداشت گرفتن براي چنين افراد بزرگي اكتفا نكنيم. منبع: روزنامه اعتماد