استاد سیدمحمدعلی ایازی با اشاره به اینکه کرونا بستری برای ارائه تفسیرهای غیرعقلانی از دین بوده است، بیان کرد: یکی از مهمترین چیزهایی که باید به آن توجه کنیم، این جهت است که باید یک تفسیر عقلانی از مسئله دین داشته باشیم و یکی از آن جهاتش نیز این مسئله است که ما دیگران را به رسمیت بشناسیم و بدانیم، برنامه خدا است که عالم به این صورت باشد.
به گزارش ایکنا، هفتمین هماندیشی جایگاه مطالعات قرآنی در اعتلای علوم انسانی، با موضوع «باززایی الهیات در عصر پساکرونا»، ششم اسفندماه، به همت پژوهشکده مطالعات قرآنی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با همکاری انجمن مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی، به صورت مجازی و با سخنرانی جمعی از اندیشمندان برگزار شد. در ادامه متن سخنان حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدعلی ایازی، استاد حوزه و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات را میخوانید که با موضوع «ضرورت بازاندیشی در مبانی دینداری در عصر پساکرونا» ایراد شده است؛
بحثی که میخواهم در این زمینه مطرح کنم، از چند جهت قابل توجه است؛ یکی این است که وقتی در مورد پساکرونا سخن میگوییم، این سوال مطرح میشود که کرونا در دینداری چه اتفاقاتی را ایجاد کرده که باعث شده ما بخواهیم یک بازبینی در حوزه مطالعات قرآنی انجام دهیم و این مسئله اول است. مسئله دوم اینکه، اگر چنین اتفاقاتی هست، با چه شرایطی از دینداری مواجه هستیم و بعد هم اینکه چالشهای این قصه چیست. لذا باید به چند مسئله اشاره کنم؛ اولین نکته اینکه کرونا یک دسته از کارهای تعلیمی و تربیتی را به صورت ظاهری به تعطیلی کشاند و فعالیتهای دینی که در آن، اجتماعات بودند و مردم جمع میشدند و پرسش میکردند، همه تعطیل شدند. بخشهایی از مناسک نیز که به صورت جمعی بودند تعطیل شدند. اماکن مقدسه نیز شکل قبلی را نداشت و قهراً وضعیتی که میتوانست بخشی از مسائل روحی و روانی و مشکلات را التیام بخشد، این مسئله تعطیل کرد.
در این زمینه چند مسئله در حوزه دینداری اتفاق افتاده است؛ یک اینکه عموماً سخنها یکطرفه شده و فاصله هم بیشتر شده است؛ یعنی هرچند که به برکت اینترنت، این فضاها هست، اما آن نوع مواجهه قبل از کرونا رخ نمیدهد و دوم اینکه روش سخن گفتن نیز تغییر یافته است؛ یعنی آنطور که معمولاً در سخنان گفتاری اتفاق میافتد و در آن نوعی صمیمیت هست و یک شکل خصوصی پیدا میکند، یک مقدار رسمیتر شده است. محدودیتهای زمانی در پیشاکرونا نبود و گاهی اوقات یک ساعت یک فرد سخنرانی میکرد و این جلسات ادامه مییافت، اما در کرونا اینها کاهش یافته و ظرفیتها تقلیل یافته است. مسئله دیگر هم این است که زمینههای نگرانی از بدفهمی نیز ایجاد شده است.
یکسری از مسائل دیگر نیز هست که به شرایط کرونا وابسته میکنیم. اگر در یک شرایط عادی باشیم، بحرانهای روحی و روانی نداریم، اما وقتی که بیماری همهگیر میشود، ترس، فشارها و بدتعبیرکردنها، گسترش پیدا میکند. نکته مهم در این زمینه این است که دست را برای تفسیرهای غیرعقلانی باز میگذارد که این دسته از حوادث و اتفاقات را مردم بلا میخوانند، اما ما به لحاظ فلسفی، اینها را بلا نمیدانیم. کرونا نظیر اتفاقهای طبیعی مانند زلزله و سیل است و از جهت علمی اگر کار شود، اینها همه قابل حل هستند. در باب کرونا نیز دارند به سمت واکسن میروند و میتوانند آن را مهار کنند. اما تفسیرهایی که در حوزه دینی مطرح میکنند و میگویند این قبیل مسائل از جنس بلا هستند و در اثر گناه این مسائل به وجود میآید، یک نوع فشار برای افرادی که بیمار شدند و یا مصیبتی بر آنها وارد شده است، وارد میکند.
یک مسئله دیگر اینکه باید دید امروز آن زنجیره شرایط عادی در روال خودش نیست و مردم آن موقعیت اقتصادی که داشتند را ندارند و خیلی از کسبوکارها از رونق افتاده است یا به دلیل یک دسته از مسائل، این مسئله در ایران بیشتر تشدید شده است. نکته دیگری که همیشه در این حوادث پیش میآید، این است که اگر بیماری، ترس، بحران و ... میآید، یک چیزی را نشانه میگیرد و آن امید مردم است. یأس خودش یک مسئله جدی در این زمینه است و قهرا چون این مسئله اینطور اتفاق افتاده است، ما را با یک چالش جدی مواجه کرده است.
حال پرسش این است که در این زمینه، چه مسئلهای باید مطرح شود؟ اولا اعتقاد بنده بر این است که چیزهایی که ما تصور میکنیم بلایا هستند و آنها که تصور میکنیم در اثر گناه به وجود آمدهاند، هیچ کدام قابل قبول نیست و بنده قبول ندارم. اما بخشی که میتوانم مطرح کنم، این است که بگویم این یک فرصت برای توسعه دادن به دین است و باید آن را یک ظرفیت دینی دانست که باید از این قسمت استفاده کنیم. چون اتفاقاً اگر ما بشناسیم چه ظرفیتهایی وجود دارد، خود را آماده میکنیم که پس از کرونا هم از آنها استفاده کنیم.
اولا باید به بازاندیشی در تفکر دینی خود بپردازیم. ما در قرآن کریم یک دسته از آیات را داریم که معنای آنها معنای مشیت میدهد؛ مثلاً میگوید اگر خدا میخواست این کار را نمیکردم و یا اگر خدا بخواهد، مردم را امت واحده میکند و تعبیراتی که از این قبیل داریم. این آیات مشیت، از آن مواردی است که باید در حوزه دینی، مورد بازاندیشی قرار گیرد و به معنایی تفسیر شوند که این اتفاقات را در یک دستگاه منطقی و عقلانی قرار دهیم و بفهمیم که مسئله چیست. در قرآن کریم وقتی که میفرماید خدا از آسمان آب را فرستاد باید دید این را چطور تفسیر میکنیم؟ میگوییم یعنی خدا در بالا ایستاد و آب را به سمت زمین گرفت؟ خیر، میگوییم خدا در یک فرایندی ابرها را فرستاد و تبدیل به باران شد و یا خدا آهن را فرستاد و اینجا که میگوییم آهن را فرستاد، نهاینکه خدا کارخانه ذوبآهن داشته باشد.
حالا وقتی که قرآن میگوید مشیت خدا است که این اتفاقات بیفتد، همه معنا و تفسیر دارند و باید این آیات را بفهمیم که میخواهد چه بگوید. وقتی این را بد تفسیر میکنیم و نگاه و فهم درست را نداریم، قهراً یک عدهای میگویند که عذاب الهی آمده است. لذا اولین چیزی که باید در مورد بازاندیشی روی آن تکیه کنیم، مسئله عقلانیت در تفسیر است.
ما باید بفهمیم وقتی که خدا این نظام اسباب و مسببات را خلق کرده است، یعنی اینکه وقتی میگوید مشیت من این است، یعنی قانون من در نظام طبیعت این است و تدبیری که برای جهان گذاشتم چنین است. لذا مراد از مشیت همین است و وقتی میگوید اگر خدا بخواهد شما را امت واحده قرار میدهد، یعنی اینکه، این یک قانون و قاعده دارد. حال چرا مردم اختلاف میکنند؟ چون مردم خودشان مشکل دارند و اگر خودشان با مردم گفتوگو کنند، اختلافی ندارند. وقتی که خدا بیش از ۲۲۷ بار در آیات مختلف در مورد مشیت سخن میگوید، میخواهد بگوید نظام این عالم یک تدبیری دارد که انسان باید آن را بشناسد. یکی از آن قوانینی که اینجا باید بشناسیم و قرار دهیم، همین چیزی است که در مورد یک جامعه مطرح میشود. ما تصور میکنیم که مومنانه عمل میکنیم و باید همه مردم مثل ما فکر کنند و عقیده ما را داشته باشند، اما خدا میگوید اگر خدا میخواست شما را امت واحده قرار میداد.
لذا نخستین چیزی که باید به آن توجه کنیم این جهت است که باید یک تفسیر عقلانی از مسئله دین داشته باشیم و یکی از آن جهاتش نیز این مسئله است که ما دیگران را به رسمیت بشناسیم و بدانیم، برنامه خدا است که عالم به این صورت باشد. مسئله دیگر که این جهت را دارد، این است که ما در زمینه وضعیت نواندیشی در دوره کرونا، شاهد سخنان سخیف جاهلانه و ناشیانه گروهی بودیم. امروز به برکت شبکههای اجتماعی اگر کسی حرف شاذی بزند، به سرعت منتشر میشود، لذا باید از این سخنان سخیف پرهیز کرد.
به گزارش ایکنا، هفتمین هماندیشی جایگاه مطالعات قرآنی در اعتلای علوم انسانی، با موضوع «باززایی الهیات در عصر پساکرونا»، ششم اسفندماه، به همت پژوهشکده مطالعات قرآنی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با همکاری انجمن مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی، به صورت مجازی و با سخنرانی جمعی از اندیشمندان برگزار شد. در ادامه متن سخنان حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدعلی ایازی، استاد حوزه و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات را میخوانید که با موضوع «ضرورت بازاندیشی در مبانی دینداری در عصر پساکرونا» ایراد شده است؛
بحثی که میخواهم در این زمینه مطرح کنم، از چند جهت قابل توجه است؛ یکی این است که وقتی در مورد پساکرونا سخن میگوییم، این سوال مطرح میشود که کرونا در دینداری چه اتفاقاتی را ایجاد کرده که باعث شده ما بخواهیم یک بازبینی در حوزه مطالعات قرآنی انجام دهیم و این مسئله اول است. مسئله دوم اینکه، اگر چنین اتفاقاتی هست، با چه شرایطی از دینداری مواجه هستیم و بعد هم اینکه چالشهای این قصه چیست. لذا باید به چند مسئله اشاره کنم؛ اولین نکته اینکه کرونا یک دسته از کارهای تعلیمی و تربیتی را به صورت ظاهری به تعطیلی کشاند و فعالیتهای دینی که در آن، اجتماعات بودند و مردم جمع میشدند و پرسش میکردند، همه تعطیل شدند. بخشهایی از مناسک نیز که به صورت جمعی بودند تعطیل شدند. اماکن مقدسه نیز شکل قبلی را نداشت و قهراً وضعیتی که میتوانست بخشی از مسائل روحی و روانی و مشکلات را التیام بخشد، این مسئله تعطیل کرد.
در این زمینه چند مسئله در حوزه دینداری اتفاق افتاده است؛ یک اینکه عموماً سخنها یکطرفه شده و فاصله هم بیشتر شده است؛ یعنی هرچند که به برکت اینترنت، این فضاها هست، اما آن نوع مواجهه قبل از کرونا رخ نمیدهد و دوم اینکه روش سخن گفتن نیز تغییر یافته است؛ یعنی آنطور که معمولاً در سخنان گفتاری اتفاق میافتد و در آن نوعی صمیمیت هست و یک شکل خصوصی پیدا میکند، یک مقدار رسمیتر شده است. محدودیتهای زمانی در پیشاکرونا نبود و گاهی اوقات یک ساعت یک فرد سخنرانی میکرد و این جلسات ادامه مییافت، اما در کرونا اینها کاهش یافته و ظرفیتها تقلیل یافته است. مسئله دیگر هم این است که زمینههای نگرانی از بدفهمی نیز ایجاد شده است.
یکسری از مسائل دیگر نیز هست که به شرایط کرونا وابسته میکنیم. اگر در یک شرایط عادی باشیم، بحرانهای روحی و روانی نداریم، اما وقتی که بیماری همهگیر میشود، ترس، فشارها و بدتعبیرکردنها، گسترش پیدا میکند. نکته مهم در این زمینه این است که دست را برای تفسیرهای غیرعقلانی باز میگذارد که این دسته از حوادث و اتفاقات را مردم بلا میخوانند، اما ما به لحاظ فلسفی، اینها را بلا نمیدانیم. کرونا نظیر اتفاقهای طبیعی مانند زلزله و سیل است و از جهت علمی اگر کار شود، اینها همه قابل حل هستند. در باب کرونا نیز دارند به سمت واکسن میروند و میتوانند آن را مهار کنند. اما تفسیرهایی که در حوزه دینی مطرح میکنند و میگویند این قبیل مسائل از جنس بلا هستند و در اثر گناه این مسائل به وجود میآید، یک نوع فشار برای افرادی که بیمار شدند و یا مصیبتی بر آنها وارد شده است، وارد میکند.
یک مسئله دیگر اینکه باید دید امروز آن زنجیره شرایط عادی در روال خودش نیست و مردم آن موقعیت اقتصادی که داشتند را ندارند و خیلی از کسبوکارها از رونق افتاده است یا به دلیل یک دسته از مسائل، این مسئله در ایران بیشتر تشدید شده است. نکته دیگری که همیشه در این حوادث پیش میآید، این است که اگر بیماری، ترس، بحران و ... میآید، یک چیزی را نشانه میگیرد و آن امید مردم است. یأس خودش یک مسئله جدی در این زمینه است و قهرا چون این مسئله اینطور اتفاق افتاده است، ما را با یک چالش جدی مواجه کرده است.
حال پرسش این است که در این زمینه، چه مسئلهای باید مطرح شود؟ اولا اعتقاد بنده بر این است که چیزهایی که ما تصور میکنیم بلایا هستند و آنها که تصور میکنیم در اثر گناه به وجود آمدهاند، هیچ کدام قابل قبول نیست و بنده قبول ندارم. اما بخشی که میتوانم مطرح کنم، این است که بگویم این یک فرصت برای توسعه دادن به دین است و باید آن را یک ظرفیت دینی دانست که باید از این قسمت استفاده کنیم. چون اتفاقاً اگر ما بشناسیم چه ظرفیتهایی وجود دارد، خود را آماده میکنیم که پس از کرونا هم از آنها استفاده کنیم.
اولا باید به بازاندیشی در تفکر دینی خود بپردازیم. ما در قرآن کریم یک دسته از آیات را داریم که معنای آنها معنای مشیت میدهد؛ مثلاً میگوید اگر خدا میخواست این کار را نمیکردم و یا اگر خدا بخواهد، مردم را امت واحده میکند و تعبیراتی که از این قبیل داریم. این آیات مشیت، از آن مواردی است که باید در حوزه دینی، مورد بازاندیشی قرار گیرد و به معنایی تفسیر شوند که این اتفاقات را در یک دستگاه منطقی و عقلانی قرار دهیم و بفهمیم که مسئله چیست. در قرآن کریم وقتی که میفرماید خدا از آسمان آب را فرستاد باید دید این را چطور تفسیر میکنیم؟ میگوییم یعنی خدا در بالا ایستاد و آب را به سمت زمین گرفت؟ خیر، میگوییم خدا در یک فرایندی ابرها را فرستاد و تبدیل به باران شد و یا خدا آهن را فرستاد و اینجا که میگوییم آهن را فرستاد، نهاینکه خدا کارخانه ذوبآهن داشته باشد.
حالا وقتی که قرآن میگوید مشیت خدا است که این اتفاقات بیفتد، همه معنا و تفسیر دارند و باید این آیات را بفهمیم که میخواهد چه بگوید. وقتی این را بد تفسیر میکنیم و نگاه و فهم درست را نداریم، قهراً یک عدهای میگویند که عذاب الهی آمده است. لذا اولین چیزی که باید در مورد بازاندیشی روی آن تکیه کنیم، مسئله عقلانیت در تفسیر است.
ما باید بفهمیم وقتی که خدا این نظام اسباب و مسببات را خلق کرده است، یعنی اینکه وقتی میگوید مشیت من این است، یعنی قانون من در نظام طبیعت این است و تدبیری که برای جهان گذاشتم چنین است. لذا مراد از مشیت همین است و وقتی میگوید اگر خدا بخواهد شما را امت واحده قرار میدهد، یعنی اینکه، این یک قانون و قاعده دارد. حال چرا مردم اختلاف میکنند؟ چون مردم خودشان مشکل دارند و اگر خودشان با مردم گفتوگو کنند، اختلافی ندارند. وقتی که خدا بیش از ۲۲۷ بار در آیات مختلف در مورد مشیت سخن میگوید، میخواهد بگوید نظام این عالم یک تدبیری دارد که انسان باید آن را بشناسد. یکی از آن قوانینی که اینجا باید بشناسیم و قرار دهیم، همین چیزی است که در مورد یک جامعه مطرح میشود. ما تصور میکنیم که مومنانه عمل میکنیم و باید همه مردم مثل ما فکر کنند و عقیده ما را داشته باشند، اما خدا میگوید اگر خدا میخواست شما را امت واحده قرار میداد.
لذا نخستین چیزی که باید به آن توجه کنیم این جهت است که باید یک تفسیر عقلانی از مسئله دین داشته باشیم و یکی از آن جهاتش نیز این مسئله است که ما دیگران را به رسمیت بشناسیم و بدانیم، برنامه خدا است که عالم به این صورت باشد. مسئله دیگر که این جهت را دارد، این است که ما در زمینه وضعیت نواندیشی در دوره کرونا، شاهد سخنان سخیف جاهلانه و ناشیانه گروهی بودیم. امروز به برکت شبکههای اجتماعی اگر کسی حرف شاذی بزند، به سرعت منتشر میشود، لذا باید از این سخنان سخیف پرهیز کرد.