اخیرا اینجانب در یک مصاحبه در نقد روشنفکران دینی در برابر نوانديشان ديني به نکاتی در باره دفاع حقوق انسان از منظر فقه و روش کلی فقها برای بررسی این موضوعات پرداخته و دغدغه ها و چالش های پیش روی فقه و فقاهت را مطرح کردم كه متأسفانه برخي از سايت ها اين سخنان را تحريف كرده و گويي اين جانب به دفاع از برخي از فرقه ها مانند بهائيت پرداخته و آنان را از اقليت هاي قانوني دانسته ام، در حالي كه موضوع سخن اينجانب دفاع از حقوق انسان و حق شهروندي است كه در كلمات و سيره اميرمؤمنان آمده و نسبت به زن يهودي كه خلخالي از پاي او درآورده، آن چنان واكنش نشان مي دهد و مي فرمايد كسي بر اين مصيبت بميرد بر او ملامت نيست (نهج البلاغه، خ 27)
البته برای کسانی که دغدغه حقوق انسان را ندارند هر کسی، مسلمان باشد یا غیر مسلمان، تنها مانند آنان نیاندیشد، کافی است که به تهمت، تکفیر، غوغا سالاری، تقطیع سخنان و استفاده ابزاری بپردازند. در حالی که عین سخن من به شرح زیر می باشد: «بدین ترتیب یکی از چالش های پیش روی فقیه این است که وقتی سخن از کرامت انسانی به میان می آید، چه معنایی می تواند داشته باشد؟ این کرامت انسانی چه لوازم و نتایجی خواهد داشت؟ اما بالاخره امروزه شرایطی به وجود آمده که نمی توانیم از مخالف خود و یا غیر هم کیش خود سلب حقوق کرد. ما حق نداریم که یک فرد را به خاطر بهایی بودن مورد تمسخر، تحقیر و یا آزار قرار دهیم. چرا که این کار ما با کرامت انسانی سازگار نیست. اما به دلیل اینکه در فقه ما این گونه مباحث طرح نشده است و سابقه ای بر آن مترتب نیست، برای فقیه ما نیز یک چالش به حساب می آید که در برابر تضییع حقوق انسان های غیرمسلمانان موضع بگیرد و کرامت انسانی آنها را مورد تاکید قرار دهد».
سید محمد علی ایازی
10/12/92