فاضلی میبدی: نواندیشی دینی در صدد نجات دین از انحرافها و کج اندیشیهاست و تلاش میکند دین را در عصر جدید متناسب با مقتضیات جامعه دوباره بازسازی کند. نواندیشی دینی هم به آزادی نیازمند است و هم اینکه در مسیر خود آزادی را به وجود میآورد. نواندیشی دینی تلاش میکند دین را متناسب با مقتضیات زمان و جامعه بازسازی کند و به شکلی این کار را انجام میدهد که با مدنیت امروزی ناسازگار نباشد.
به نظر من جامعه دینی در ایران امروزه با مشکلات زیادی روبهروست. یکی از مهمترین مشکلات جامعه دینی مساله تحجر است. در شرایط کنونی برخی از رسانههای گروهی به نام دین دست به هر کار غیراخلاقی میزنند. به همین دلیل این عده از نواندیشی دینی و روشنفکری دینی وحشت دارند. دلیل این مساله نیز این است که نواندیشی دینی با ایجاد فضای باز فکری و رسانهای اجازه نمیدهد برخی پشت پرده تصمیمگیری کنند. نواندیشی دینی تلاش میکند تمام مردم در بیان دیدگاهها آزاد باشند و با آزادی و تعقل بتوانند درباره نوع نگاه به دین تصمیمگیری کنند.
آرمان ملی- احسان انصاری: حجتالاسلام محمدتقی فاضل میبدی عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و استاد دانشگاه مفید است. وی در ۶ مرداد ۱۳۳۲ در شهر میبد استان یزد زاده شد. در سال ۱۳۵۰ به حوزه علمیه قم وارد شد. در دوران تحصیل در حوزه علمیه قم اساتید سطح او آیات باکوبی، میرزا یدا... دوزدوزانی، سیدحسین موسوی تبریزی و یوسف صانعی بودند. اساتید فلسفه او آیات یحیی انصاری شیرازی و عبدا... جوادی آملی بودند. و درس خارج اصول را برای ۶ سال نزد آیتا... ناصر مکارم شیرازی خواند. وی سابقه تدریس دروس شرح لمعه، حاشیه منطق، بدایه الحکمه، اصول فقه و کفایه را دارد. همچنین با مراکز علمی پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی و دفتر تحقیقات بهعنوان محقق همکاری میکند. میبدی یزدی از نزدیکان فکری رئیس دولت اصلاحات به شمار میرود و از جمله روحانیون نواندیشی است که تلاش میکند چهره روشنتر و مدرنتری از اسلام به جهان ارائه کند. به همین منظور درباره «نواندیشی دینی در ایران معاصر» با وی گفتوگو کردیم که در ادامه از نظر میگذرانید.
تعریف شما از نواندیشی دینی چیست؟
نواندیشی دینی تعریف واحدی ندارد و تاکنون تعاریف متفاوتی از آن ارائه شده است. با این وجود اغلب صاحب نظران معتقدند نواندیشی دینی در صدد نجات دین از انحرافها و کج اندیشیهاست و تلاش میکند دین را در عصر جدید متناسب با مقتضیات جامعه دوباره بازسازی کند. نواندیشی دینی با کارنامهای مشخص و تاریخچهای معین، در ایران و برخی از کشورهای مسلماننشین شناخته میشود. ما در کارنامه نواندیشی دینی با فعالیتهای فکری و کنشگری اجتماعی- سیاسی اشخاصی روبهرو هستیم که جستوجوگر حقیقت، دیندار و دینشناس، نقاد سنت و تجدد و جانبدار تغییر و اصلاحاند. در کارنامه فکری و عملی این متفکران، از سیدجمالالدین اسدآبادی، سیدعبدالرحمن کواکبی و محمد عبده گرفته تا مهندس بازرگان و دکتر شریعتی میتوان وجوهی از حقیقتجویی، دلبستگی دینی، نقادی و کنشگری اجتماعی- سیاسی با هدف تغییر و اصلاح را مشاهده کرد. بنابراین، جریان نواندیشی دینی یک واقعیت عینی در تاریخ است که پس از چالش میان معتقدات و ارزشهای دینی از سویی و اندیشههای برآمده از دوران تجدد در مغربزمین از سوی دیگر، خاستگاه و موجودیت خود را در میان نواندیشان دینی نشان میدهد. از صد سال پیش تاکنون، یعنی از دوران سیدجمالالدین اسدآبادی تا روزگار ما، نواندیشان دینی در قلمرو اندیشه و در عرصه عمل، توامان، فعال بودهاند و هستند؛ چراکه طرح نواندیشی دینی، به شهادت کارنامهاش، طرح تغییر و اصلاح است. نواندیشی دینی میکوشد به پرسشهای نو پاسخهای نو بدهد و در راه ارتقای جامعهای ملی، مومنانه و دموکراتیک با تمام توان بکوشد و حتی در تاسیس نهادهای مدنی، دینی، سیاسی، فرهنگی و حقوقی گامهای موثری بردارد. از آنجاکه در جامعه ایران، دلبستگی به فرهنگ و سنتهای ملی، گرایش دینی و دموکراسیخواهی به موازات یکدیگر به چشم میخورند، جایگاه و اعتبار نواندیشان دینی در میان ایرانیان تاکنون بیبدیل بوده است. این سخن به معنای خود همهانگاری و انحصارطلبی نیست، چراکه نواندیشان دینی با پذیرش کثرتگرایی معرفتی، دینی، سیاسی و اجتماعی، علیالاصول نمیتوانند انحصارطلب باشند. از اینروست که در دو دهه اخیر شاهد گسترش گفتوگوی انتقادی میان روشنفکران سکولار و دینی و همگامیهایی میان این دو جریان، پیرامون هدفهای عام و مشترک انسانی بودهایم.
نواندیشان دینی چگونه با قدرت سیاسی رابطه برقرار میکنند؟ آیا به نقد قدرت سیاسی موجود میپردازند و یا اینکه با قدرت سیاسی همراه میشوند؟
نواندیشی دینی قرابت نزدیکی با مفهوم روشنفکری دارد. به همین دلیل نواندیشان دینی نیز به مانند روشنفکران با موانع موجود در راه آزادی مقابله میکنند. نواندیشی دینی به صورت غریزی به دلیل اینکه به دنبال نجات انسان از راه دین است نمیتواند نسبت به قدرت سیاسی بیتفاوت باشد و اگر قرار باشد نواندیشی دینی توانایی نجات انسان از راه دین را نداشته باشد و اسیر قدرت سیاسی باشد، مفهوم خود را از دست میدهد. متأسفانه برخی نواندیشی دینی را در کتابها، مجلات و گفتوگوها خلاصه کردهاند؛ این در حالی است که نواندیشی دینی به همراه روشنفکری تلاش میکند راه نجات را از طریق دین به بشریت نشان دهد و موانع آزادی را از سر راه جوامع بردارد. نواندیشان دینی اگر مشاهده میکنند که قدرتهای سیاسی برسر راه آزادی مانع ایجاد میکنند و اجازه نمیدهند حقوق شهروندی و جامعه مدنی محقق شود، باید نسبت به اینگونه اقدامات اعتراض کنند و فریاد آزادی سر دهند.
نواندیشی دینی از چه زاویهای به مقوله آزادی نگاه میکند؟ آیا نواندیشی دینی نیازمند آزادی است و یا اینکه در مسیر حرکت خود آزادی را به وجود میآورد؟
به نظر من هر دو وضعیت صحیح است. یعنی نواندیشی دینی هم به آزادی نیازمند است و هم اینکه در مسیر خود آزادی را به وجود میآورد. اقبال لاهوری، دکتر شریعتی، شهید مطهری و شهید بهشتی همواره به دنبال آزادی نشأت گرفته از دین بودند. آزادی امکان عملی کردن تصمیمهایی است که فرد یا جامعه به میل یا اراده خود میگیرد. اگر انسان بتواند همه تصمیماتش را عملی کند و کسی یا سازمانی اندیشه و گفتار و کردار او را محدود نکند و در قید و بند در نیاورد، دارای آزادی مطلق، یعنی آزادی بیحد و مرز است، اما چون انسانها زندگی اجتماعی دارند، نمیتوانند آزادی مطلق داشته باشند. زیرا آزادی بیحد و مرز یک فرد به پایمال شدن آزادی افراد دیگر اجتماع میانجامد. به همین سبب است که هر جامعهای با قانونها و مقررات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خاصی هم حافظ آزادیهای افراد آن جامعه میشود و هم حد و مرزهایی برای این گونه آزادیها به وجود میآورد. قانونها و مقررات جهانی نیز آزادیهای مردم سراسر جهان و حد و مرزهای آنها را در جامعه جهانی معین و مشخص میکنند. تلاشها و مبارزههای انسان در طول تاریخ زندگانی او همواره برای بهدست آوردن آزادی مشروع و قید و بند زدن به آزادی مطلق فرمانروایان بوده است. امروزه با اینکه اصول آزادیهای فردی و اجتماعی در جامعههای کنونی جهان معین شدهاند، ولی هنوز راه درازی در پیش است تا این آزادیها که بر قانونها و اعلامیهها نقش یافتهاند در نظامها و حکومتهای سیاسی گوناگون جهان به سود مردم به کار بسته شوند.
چرا رویکرد جامعه مدنی با جامعه دینی در ایران در برخی از المنتها با یکدیگر متناقض است؟
اگر منظور از جامعه دینی جامعه سنتی دینی باشد این مساله وجود دارد اما در صورتی که تأویلهای جدید از دین را در نظر بگیریم با این مشکل مواجه نخواهیم شد. نواندیشی دینی تلاش میکند دین را متناسب با مقتضیات زمان و جامعه بازسازی کند و به شکلی این کار را انجام میدهد که با مدنیت امروزی ناسازگار نباشد. اگر کسی تلاش کند با تفکرات سنتی از دین وارد جامعه مدنی شود به دلیل متناقض بودن زیربنای فکری جامعه مدنی و تفکرات سنتی از دین نمیتواند به نتیجه منطقی و معقولی دست پیدا کند. دلیل این مساله نیز به خاستگاه فکری جامعه مدنی که ریشه در تفکرات مغرب زمین دارد و تفکرات سنتی که ریشه در فرهنگ دینی دارد باز میشود. برخی از متفکرین به مانند آیتا... طالقانی، دکتر شریعتی و محمد عبده تلاش کردهاند در جهان بینی خود این مساله را حل کنند و تاحدودی مبانی دینی را با مبانی مدنیت امروزی پیوند دادهاند. در میان نواندیشان دینی ایران، با تفاوتهایی، سه دغدغه بنیادین «ایرانی بودن»، «دینداری» و «دموکراسیخواهی» بهعنوان ارکان هویتی سه وجهی به چشم میخورد. به باور برخی نواندیشان ایرانی، ما نخست ایرانی هستیم، سپس دیندار و دموکرات. درواقع، دینداری و دموکراسیخواهی ما ایرانیان در قلمرو ملی کشورمان معنا میدهد. چنین نگرشی، واجد پیامدهای مهمی است که تاکنون مورد بحث قرار گرفته و همچنان نیاز به گفتوگو و بررسی بیشتر دارد. دموکراسی در مدرسه نواندیشی دینی با حقوق بشر درآمیخته است و بدون آن، جانبداری از دموکراسی راه به جایی نمیبرد.
نواندیشان دینی در غرب تلاش کردند پس از دوران رنسانس بین دین و سیاست تفکیک قائل شوند. این در حالی است که متفکران شرقی تلاش میکنند از دل سنتهای دینی مسائل جدید را بیرون بکشند. تفاوت این دو رویکرد را چگونه ارزیابی میکنید؟
باید بین این دو نوع نواندیشی تفاوت قائل شد. زمینهها و ریشههای فکری در مشرق زمین و مغرب زمین با یکدیگر متفاوت است و به همین دلیل هم نواندیشی دینی در این دو منطقه دو نتیجه متفاوت به بار آورده است. اندیشه متفکران غربی پس از دوران قرون وسطی اغلب آمیخته به سکولاریسم و فردیتگرایی بود در حالی که اندیشه متفکران شرقی به ندرت به سمت سکولاریسم گرایش پیدا کرد و عمدتأ بر محور دین و اخلاق اجتماعی بروز پیدا کرد.
اگر قصد داشته باشید فضای دینی جامعه ایران را آسیب شناسی کنید به چه نکاتی اشاره میکنید؟
به نظر من جامعه دینی در ایران امروزه با مشکلات زیادی روبهروست. یکی از مهمترین مشکلات جامعه دینی مساله تحجر است. در شرایط کنونی برخی از رسانههای گروهی به نام دین دست به هر کار غیراخلاقی میزنند. به همین دلیل این عده از نواندیشی دینی و روشنفکری دینی وحشت دارند. دلیل این مساله نیز این است که نواندیشی دینی با ایجاد فضای باز فکری و رسانهای اجازه نمیدهد برخی پشت پرده تصمیمگیری کنند. نواندیشی دینی تلاش میکند تمام مردم در بیان دیدگاهها آزاد باشند و با آزادی و تعقل بتوانند درباره نوع نگاه به دین تصمیمگیری کنند. نکته دیگر اینکه متأسفانه اختلاف دیدگاهها در بین نواندیشان دینی زیاد شده است و این مساله فهم، درک و تصمیمگیری را سخت کرده است. اگر شرایطی به وجود بیاید که نواندیشان دینی بتوانند دیدگاههای خود را مطرح کنند و سپس به جمعبندی مطلوب و معقولی در زمینه اندیشه در دین برسند گامی بلند در تحقق نواندیشی دینی در کشور برداشته خواهد شد. آنچه از جنبه اخلاقی در جامعه امروز ایران میگذرد، تردیدی باقی نمیگذارد که پرداختن به اخلاق، شامل فرااخلاق، اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی، ضرورت مبرم دههای است که ایرانیان پیشرو دارند. خوشبختانه در دهه اخیر گامهایی در این باره برداشته شده، اما سیل ناشی از فروپاشی اخلاقی آنچنان ویرانگر و بنیانکن است که اهتمام جدی نواندیشان دینی را در اینباره ایجاب میکند.
نواندیشی دینی با چه سلاحی میتواند با جزماندیشی مقابله کند؟
تحجر به معنای دادن رنگ تقدس، اطلاق و جاودانگی به برداشتهای محدود و مقدم داشتن عادات فكری و عاطفی بر منطق و حقیقت است. معنای تحجر این است كه كسی كه میخواهد از مبانی اسلام و فقه اسلام، برای بنای جامعه استفاده كند، به ظاهر احكام اكتفا كند و برای نیاز یك ملت و یك كشور نتواند علاج و دستور روز را نسخه كند و ارائه بدهد. این نگاه مانع جدی در شکوفایی اندیشه دینی و ایجاد تعامل مثبت نظری و عملی با حقیقت، معرفت، مدیریت و سیاست و حتی تقدیر معیشت است. افزادی با این نگاه از اسلام جز آموزههای بسته و رسوب شده و انعطافناپذیر در برخورد با اقتضائات زمان و مکان و تغییر موضوع و محمولها ندارند و هرگز پذیرای نقد اندیشه و عمل خویش، بازشناسی و بازنگری فکر و فعل به اصطلاح اسلامی خود نیستند و همواره راکد و تحول ناپذیرند. به هر حال، شك نیست كه وجود چنین حالتى در فرد یا جامعه باعث عقب ماندگى و ای بسا مشکلات بزرگتر میشود، پردههاى سنگینى بر عقل و فكر مىافكند و انسان را از درك صحیح و تشخیص سالم باز مىدارد و گاه تمام مصالح او را به باد فنا مىدهد. چنانچه در حدیثی از حضرت رسول(ص) آمده است: «كسى كه در قلبش به اندازه دانه خردلى عصبیت باشد خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیت محشور مىكند». عقل، سلاح نواندیشی دینی در مقابله با چنین مشکلی است. قرآن کریم در این باره به «جدال احسن» توصیه میکند. در نتیجه نواندیش دینی باید با گفتمانسازی مثبت و برقرار کردن دیالوگ و گفتوگو باب سخن را با جزماندیشان باز کرده و گرههای ذهنی افکار عمومی را باز کند. با این وجود چنین افرادی همواره به حربههای مختلف متوسل میشوند تا رقبای خود را از میدان بیرون کنند. یکی از حربهها برای بیرون کردن رقبا خشونت و اقدامات غیرقانونی است. این در حالی است که روشنفکری دینی هیچگونه قرابتی با خشونت ندارد. به باور من، نواندیشی دینی پروژهای ناتمام است، زیرا در مواردی تلاشهایی همراه با توفیق داشته است، اما در بسیاری موارد نیاز به کوششها و کارهای فزونتری دارد. هنوز پرسشهایی پاسخ داده نشده، پاسخهایی نیاز به بازخوانی و بازنگری دارد و ابهامهایی نازدوده مانده است. افزون بر اینها، مسائل تازهای در ایران و در گستره جهانی مطرح میشود که نیازمند اندیشیدن و مشارکت فکری و عملی نواندیشان دینی ایرانی است.
به نظر من جامعه دینی در ایران امروزه با مشکلات زیادی روبهروست. یکی از مهمترین مشکلات جامعه دینی مساله تحجر است. در شرایط کنونی برخی از رسانههای گروهی به نام دین دست به هر کار غیراخلاقی میزنند. به همین دلیل این عده از نواندیشی دینی و روشنفکری دینی وحشت دارند. دلیل این مساله نیز این است که نواندیشی دینی با ایجاد فضای باز فکری و رسانهای اجازه نمیدهد برخی پشت پرده تصمیمگیری کنند. نواندیشی دینی تلاش میکند تمام مردم در بیان دیدگاهها آزاد باشند و با آزادی و تعقل بتوانند درباره نوع نگاه به دین تصمیمگیری کنند.
آرمان ملی- احسان انصاری: حجتالاسلام محمدتقی فاضل میبدی عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و استاد دانشگاه مفید است. وی در ۶ مرداد ۱۳۳۲ در شهر میبد استان یزد زاده شد. در سال ۱۳۵۰ به حوزه علمیه قم وارد شد. در دوران تحصیل در حوزه علمیه قم اساتید سطح او آیات باکوبی، میرزا یدا... دوزدوزانی، سیدحسین موسوی تبریزی و یوسف صانعی بودند. اساتید فلسفه او آیات یحیی انصاری شیرازی و عبدا... جوادی آملی بودند. و درس خارج اصول را برای ۶ سال نزد آیتا... ناصر مکارم شیرازی خواند. وی سابقه تدریس دروس شرح لمعه، حاشیه منطق، بدایه الحکمه، اصول فقه و کفایه را دارد. همچنین با مراکز علمی پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی و دفتر تحقیقات بهعنوان محقق همکاری میکند. میبدی یزدی از نزدیکان فکری رئیس دولت اصلاحات به شمار میرود و از جمله روحانیون نواندیشی است که تلاش میکند چهره روشنتر و مدرنتری از اسلام به جهان ارائه کند. به همین منظور درباره «نواندیشی دینی در ایران معاصر» با وی گفتوگو کردیم که در ادامه از نظر میگذرانید.
تعریف شما از نواندیشی دینی چیست؟
نواندیشی دینی تعریف واحدی ندارد و تاکنون تعاریف متفاوتی از آن ارائه شده است. با این وجود اغلب صاحب نظران معتقدند نواندیشی دینی در صدد نجات دین از انحرافها و کج اندیشیهاست و تلاش میکند دین را در عصر جدید متناسب با مقتضیات جامعه دوباره بازسازی کند. نواندیشی دینی با کارنامهای مشخص و تاریخچهای معین، در ایران و برخی از کشورهای مسلماننشین شناخته میشود. ما در کارنامه نواندیشی دینی با فعالیتهای فکری و کنشگری اجتماعی- سیاسی اشخاصی روبهرو هستیم که جستوجوگر حقیقت، دیندار و دینشناس، نقاد سنت و تجدد و جانبدار تغییر و اصلاحاند. در کارنامه فکری و عملی این متفکران، از سیدجمالالدین اسدآبادی، سیدعبدالرحمن کواکبی و محمد عبده گرفته تا مهندس بازرگان و دکتر شریعتی میتوان وجوهی از حقیقتجویی، دلبستگی دینی، نقادی و کنشگری اجتماعی- سیاسی با هدف تغییر و اصلاح را مشاهده کرد. بنابراین، جریان نواندیشی دینی یک واقعیت عینی در تاریخ است که پس از چالش میان معتقدات و ارزشهای دینی از سویی و اندیشههای برآمده از دوران تجدد در مغربزمین از سوی دیگر، خاستگاه و موجودیت خود را در میان نواندیشان دینی نشان میدهد. از صد سال پیش تاکنون، یعنی از دوران سیدجمالالدین اسدآبادی تا روزگار ما، نواندیشان دینی در قلمرو اندیشه و در عرصه عمل، توامان، فعال بودهاند و هستند؛ چراکه طرح نواندیشی دینی، به شهادت کارنامهاش، طرح تغییر و اصلاح است. نواندیشی دینی میکوشد به پرسشهای نو پاسخهای نو بدهد و در راه ارتقای جامعهای ملی، مومنانه و دموکراتیک با تمام توان بکوشد و حتی در تاسیس نهادهای مدنی، دینی، سیاسی، فرهنگی و حقوقی گامهای موثری بردارد. از آنجاکه در جامعه ایران، دلبستگی به فرهنگ و سنتهای ملی، گرایش دینی و دموکراسیخواهی به موازات یکدیگر به چشم میخورند، جایگاه و اعتبار نواندیشان دینی در میان ایرانیان تاکنون بیبدیل بوده است. این سخن به معنای خود همهانگاری و انحصارطلبی نیست، چراکه نواندیشان دینی با پذیرش کثرتگرایی معرفتی، دینی، سیاسی و اجتماعی، علیالاصول نمیتوانند انحصارطلب باشند. از اینروست که در دو دهه اخیر شاهد گسترش گفتوگوی انتقادی میان روشنفکران سکولار و دینی و همگامیهایی میان این دو جریان، پیرامون هدفهای عام و مشترک انسانی بودهایم.
نواندیشان دینی چگونه با قدرت سیاسی رابطه برقرار میکنند؟ آیا به نقد قدرت سیاسی موجود میپردازند و یا اینکه با قدرت سیاسی همراه میشوند؟
نواندیشی دینی قرابت نزدیکی با مفهوم روشنفکری دارد. به همین دلیل نواندیشان دینی نیز به مانند روشنفکران با موانع موجود در راه آزادی مقابله میکنند. نواندیشی دینی به صورت غریزی به دلیل اینکه به دنبال نجات انسان از راه دین است نمیتواند نسبت به قدرت سیاسی بیتفاوت باشد و اگر قرار باشد نواندیشی دینی توانایی نجات انسان از راه دین را نداشته باشد و اسیر قدرت سیاسی باشد، مفهوم خود را از دست میدهد. متأسفانه برخی نواندیشی دینی را در کتابها، مجلات و گفتوگوها خلاصه کردهاند؛ این در حالی است که نواندیشی دینی به همراه روشنفکری تلاش میکند راه نجات را از طریق دین به بشریت نشان دهد و موانع آزادی را از سر راه جوامع بردارد. نواندیشان دینی اگر مشاهده میکنند که قدرتهای سیاسی برسر راه آزادی مانع ایجاد میکنند و اجازه نمیدهند حقوق شهروندی و جامعه مدنی محقق شود، باید نسبت به اینگونه اقدامات اعتراض کنند و فریاد آزادی سر دهند.
نواندیشی دینی از چه زاویهای به مقوله آزادی نگاه میکند؟ آیا نواندیشی دینی نیازمند آزادی است و یا اینکه در مسیر حرکت خود آزادی را به وجود میآورد؟
به نظر من هر دو وضعیت صحیح است. یعنی نواندیشی دینی هم به آزادی نیازمند است و هم اینکه در مسیر خود آزادی را به وجود میآورد. اقبال لاهوری، دکتر شریعتی، شهید مطهری و شهید بهشتی همواره به دنبال آزادی نشأت گرفته از دین بودند. آزادی امکان عملی کردن تصمیمهایی است که فرد یا جامعه به میل یا اراده خود میگیرد. اگر انسان بتواند همه تصمیماتش را عملی کند و کسی یا سازمانی اندیشه و گفتار و کردار او را محدود نکند و در قید و بند در نیاورد، دارای آزادی مطلق، یعنی آزادی بیحد و مرز است، اما چون انسانها زندگی اجتماعی دارند، نمیتوانند آزادی مطلق داشته باشند. زیرا آزادی بیحد و مرز یک فرد به پایمال شدن آزادی افراد دیگر اجتماع میانجامد. به همین سبب است که هر جامعهای با قانونها و مقررات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خاصی هم حافظ آزادیهای افراد آن جامعه میشود و هم حد و مرزهایی برای این گونه آزادیها به وجود میآورد. قانونها و مقررات جهانی نیز آزادیهای مردم سراسر جهان و حد و مرزهای آنها را در جامعه جهانی معین و مشخص میکنند. تلاشها و مبارزههای انسان در طول تاریخ زندگانی او همواره برای بهدست آوردن آزادی مشروع و قید و بند زدن به آزادی مطلق فرمانروایان بوده است. امروزه با اینکه اصول آزادیهای فردی و اجتماعی در جامعههای کنونی جهان معین شدهاند، ولی هنوز راه درازی در پیش است تا این آزادیها که بر قانونها و اعلامیهها نقش یافتهاند در نظامها و حکومتهای سیاسی گوناگون جهان به سود مردم به کار بسته شوند.
چرا رویکرد جامعه مدنی با جامعه دینی در ایران در برخی از المنتها با یکدیگر متناقض است؟
اگر منظور از جامعه دینی جامعه سنتی دینی باشد این مساله وجود دارد اما در صورتی که تأویلهای جدید از دین را در نظر بگیریم با این مشکل مواجه نخواهیم شد. نواندیشی دینی تلاش میکند دین را متناسب با مقتضیات زمان و جامعه بازسازی کند و به شکلی این کار را انجام میدهد که با مدنیت امروزی ناسازگار نباشد. اگر کسی تلاش کند با تفکرات سنتی از دین وارد جامعه مدنی شود به دلیل متناقض بودن زیربنای فکری جامعه مدنی و تفکرات سنتی از دین نمیتواند به نتیجه منطقی و معقولی دست پیدا کند. دلیل این مساله نیز به خاستگاه فکری جامعه مدنی که ریشه در تفکرات مغرب زمین دارد و تفکرات سنتی که ریشه در فرهنگ دینی دارد باز میشود. برخی از متفکرین به مانند آیتا... طالقانی، دکتر شریعتی و محمد عبده تلاش کردهاند در جهان بینی خود این مساله را حل کنند و تاحدودی مبانی دینی را با مبانی مدنیت امروزی پیوند دادهاند. در میان نواندیشان دینی ایران، با تفاوتهایی، سه دغدغه بنیادین «ایرانی بودن»، «دینداری» و «دموکراسیخواهی» بهعنوان ارکان هویتی سه وجهی به چشم میخورد. به باور برخی نواندیشان ایرانی، ما نخست ایرانی هستیم، سپس دیندار و دموکرات. درواقع، دینداری و دموکراسیخواهی ما ایرانیان در قلمرو ملی کشورمان معنا میدهد. چنین نگرشی، واجد پیامدهای مهمی است که تاکنون مورد بحث قرار گرفته و همچنان نیاز به گفتوگو و بررسی بیشتر دارد. دموکراسی در مدرسه نواندیشی دینی با حقوق بشر درآمیخته است و بدون آن، جانبداری از دموکراسی راه به جایی نمیبرد.
نواندیشان دینی در غرب تلاش کردند پس از دوران رنسانس بین دین و سیاست تفکیک قائل شوند. این در حالی است که متفکران شرقی تلاش میکنند از دل سنتهای دینی مسائل جدید را بیرون بکشند. تفاوت این دو رویکرد را چگونه ارزیابی میکنید؟
باید بین این دو نوع نواندیشی تفاوت قائل شد. زمینهها و ریشههای فکری در مشرق زمین و مغرب زمین با یکدیگر متفاوت است و به همین دلیل هم نواندیشی دینی در این دو منطقه دو نتیجه متفاوت به بار آورده است. اندیشه متفکران غربی پس از دوران قرون وسطی اغلب آمیخته به سکولاریسم و فردیتگرایی بود در حالی که اندیشه متفکران شرقی به ندرت به سمت سکولاریسم گرایش پیدا کرد و عمدتأ بر محور دین و اخلاق اجتماعی بروز پیدا کرد.
اگر قصد داشته باشید فضای دینی جامعه ایران را آسیب شناسی کنید به چه نکاتی اشاره میکنید؟
به نظر من جامعه دینی در ایران امروزه با مشکلات زیادی روبهروست. یکی از مهمترین مشکلات جامعه دینی مساله تحجر است. در شرایط کنونی برخی از رسانههای گروهی به نام دین دست به هر کار غیراخلاقی میزنند. به همین دلیل این عده از نواندیشی دینی و روشنفکری دینی وحشت دارند. دلیل این مساله نیز این است که نواندیشی دینی با ایجاد فضای باز فکری و رسانهای اجازه نمیدهد برخی پشت پرده تصمیمگیری کنند. نواندیشی دینی تلاش میکند تمام مردم در بیان دیدگاهها آزاد باشند و با آزادی و تعقل بتوانند درباره نوع نگاه به دین تصمیمگیری کنند. نکته دیگر اینکه متأسفانه اختلاف دیدگاهها در بین نواندیشان دینی زیاد شده است و این مساله فهم، درک و تصمیمگیری را سخت کرده است. اگر شرایطی به وجود بیاید که نواندیشان دینی بتوانند دیدگاههای خود را مطرح کنند و سپس به جمعبندی مطلوب و معقولی در زمینه اندیشه در دین برسند گامی بلند در تحقق نواندیشی دینی در کشور برداشته خواهد شد. آنچه از جنبه اخلاقی در جامعه امروز ایران میگذرد، تردیدی باقی نمیگذارد که پرداختن به اخلاق، شامل فرااخلاق، اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی، ضرورت مبرم دههای است که ایرانیان پیشرو دارند. خوشبختانه در دهه اخیر گامهایی در این باره برداشته شده، اما سیل ناشی از فروپاشی اخلاقی آنچنان ویرانگر و بنیانکن است که اهتمام جدی نواندیشان دینی را در اینباره ایجاب میکند.
نواندیشی دینی با چه سلاحی میتواند با جزماندیشی مقابله کند؟
تحجر به معنای دادن رنگ تقدس، اطلاق و جاودانگی به برداشتهای محدود و مقدم داشتن عادات فكری و عاطفی بر منطق و حقیقت است. معنای تحجر این است كه كسی كه میخواهد از مبانی اسلام و فقه اسلام، برای بنای جامعه استفاده كند، به ظاهر احكام اكتفا كند و برای نیاز یك ملت و یك كشور نتواند علاج و دستور روز را نسخه كند و ارائه بدهد. این نگاه مانع جدی در شکوفایی اندیشه دینی و ایجاد تعامل مثبت نظری و عملی با حقیقت، معرفت، مدیریت و سیاست و حتی تقدیر معیشت است. افزادی با این نگاه از اسلام جز آموزههای بسته و رسوب شده و انعطافناپذیر در برخورد با اقتضائات زمان و مکان و تغییر موضوع و محمولها ندارند و هرگز پذیرای نقد اندیشه و عمل خویش، بازشناسی و بازنگری فکر و فعل به اصطلاح اسلامی خود نیستند و همواره راکد و تحول ناپذیرند. به هر حال، شك نیست كه وجود چنین حالتى در فرد یا جامعه باعث عقب ماندگى و ای بسا مشکلات بزرگتر میشود، پردههاى سنگینى بر عقل و فكر مىافكند و انسان را از درك صحیح و تشخیص سالم باز مىدارد و گاه تمام مصالح او را به باد فنا مىدهد. چنانچه در حدیثی از حضرت رسول(ص) آمده است: «كسى كه در قلبش به اندازه دانه خردلى عصبیت باشد خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیت محشور مىكند». عقل، سلاح نواندیشی دینی در مقابله با چنین مشکلی است. قرآن کریم در این باره به «جدال احسن» توصیه میکند. در نتیجه نواندیش دینی باید با گفتمانسازی مثبت و برقرار کردن دیالوگ و گفتوگو باب سخن را با جزماندیشان باز کرده و گرههای ذهنی افکار عمومی را باز کند. با این وجود چنین افرادی همواره به حربههای مختلف متوسل میشوند تا رقبای خود را از میدان بیرون کنند. یکی از حربهها برای بیرون کردن رقبا خشونت و اقدامات غیرقانونی است. این در حالی است که روشنفکری دینی هیچگونه قرابتی با خشونت ندارد. به باور من، نواندیشی دینی پروژهای ناتمام است، زیرا در مواردی تلاشهایی همراه با توفیق داشته است، اما در بسیاری موارد نیاز به کوششها و کارهای فزونتری دارد. هنوز پرسشهایی پاسخ داده نشده، پاسخهایی نیاز به بازخوانی و بازنگری دارد و ابهامهایی نازدوده مانده است. افزون بر اینها، مسائل تازهای در ایران و در گستره جهانی مطرح میشود که نیازمند اندیشیدن و مشارکت فکری و عملی نواندیشان دینی ایرانی است.