گزارش سخنرانی دکتر داود فیرحی درباره اوضاع و احوال سال 61 هجری در مجمع مدرسین و محققین حوره علمیه قم.
حجت الاسلام فیرحی با اشاره به کتاب الصحیح من سیره امام الحسین علیه سلام که در لبنان منتشر شده است گفت در این کتاب به عنوان مقدمه در مورد قیام امام حسین دو بحث مهم را مطرح می کند : یکی جنبه ی عاطفی این حادثه و دوم تحلیل علمی و تاریخی و عقلانی قضیه که نگاه عمیق به حادثه عاشورا ، گریه بیشتری را می طلبد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با اشاره سال 60 و 61 گفت : سال 60 یعنی 60 سال قمری از انقلاب پیامبر گذشته است و تعدادی از صحابه کنار پیامبر هنوز زنده هستند و بنا بر این می توانیم ببینیم جامعه هنوز کسانی را دارد که خاطرات پیامبر را به یاد داشتهاند و انقلاب پیامبر را دیدند
وی ادامه داد : مرور تاریخی کوتاه بر تحولات زمان پیامبر نشان می دهد که حکومت پیامبر مبتنی بر رضایت بود و امام حسین برای بازگشت به سنت جدش تلاش کرد . پیامبر بر مسلمان شدن افراد اصرار نداشت. پیامبر 130 قرارداد با قبایل بسته است که در هیچ کدام اصراری بر اسلام آوردن نبود؛ بلکه فقط دعوت به اسلام در آنها وجود داشت.
فیرحی افزود : سال 11 تا 13 هجرت دوره ی خلیفه ی اول و به هم ریختگی دولت پیامبر بپود ، سال 13 تا 23 سالهای فتوحات بزرگ در زمان خلیفه دوم بود که امپراطوری روم و چند دولت وابسته به روم فرو می ریزد که دریایی از عظمت و ثروت وارد دولت اسلامی می شود .وی ادامه داد : از سال 25 تا 35 در زمان خلیفه سوم نشانه های فساد شکل می گیرد و با خصوصی سازیهای زمان عثمان ثروتمندان بزرگی پیدا می شوند که هر کدام دارای انباری از ثروت هستند مانند عبدالرحمن عوف که در حدود یک میلیارد سکه داشته است.
عضو شورای مرکزی مجمع محققین و مدرسین گفت : سال 35 تا 41 متعلق به حکومت حضرت امیرالمومنین است که تلاش نافرجامی برای اصلاح و بازگشت به سنت پیامبر بود. وی افزود : سال 41 تا 60 بازگشت به دوره عثمان است که در دوران خلافت معاویه اوج تسریع انباشت نابرابر قدرت و ثروت صورت می گیرد. بنابراین این سوال مطرح است که چرا سال 61 را سال سرنوشت می گویند؟ سید میرعلی هندی توضیح داده است که وقتی معاویه در شام خلافت می کند ، حکومت بازگشت به حالت الیگارشی می کند ، نخبه سالاری یا اشراف گرایی اتفاق می افتد و شاهد سنت اشرافی مکه و سنت شاهی ایران و سنت دین سالاری رم هستیم .
وی افزود : سنت الیگارشی سلسله مراتبی روحانیت نیز پیدا می شود، باید توجه داشت، مدینه خصلت شورایی داشته است . شورای دارالندوه مکه اشرافی بود ولی شورای مدینه دمکراتیک بود ؛ سید میرعلی هندی می گفت در زمان معاویه، برخی صحابه معاویه را صحابی خطاب نمی کنند بلکه او را سلطان خطاب می کردند که نشانه بازگشت به حالت اشرافی بوده است.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت : این فاصله طبقاتی از زمان خلیفه دوم با فرمول جدیدی که درباره تقسیم غنائم ایجاد شد شروع و تا زمان معاویه به اوج خود رسید. در این فرمول سهم هر انسان مساوی است با نزدیکی قبیله ای به قریش ضرب در سابقه در اسلام ، اعراب برای قدرت سیاسی نیز معادل اقتصادی در نظر می گرفتند. با این حال خلیفه دوم در سال 23 هجرت تلاش کرد تا اصلاحاتی انجام دهد ولی ترور شد باید توجه داشت ، هیچ ترور سیاسی ریشه ی شخصی ندارد و احتمال دارد قصد خلیفه برای اصلاح به ترور وی انجامید. وی افزود : دوران معاویه پیچیده است ، او می خواست میراث ساسانی را احیا کند و زمین های سلطانی که برای شاه ساسانی بود را به خودش اختصاص داد و خالصجات ایجاد کرد.
دکتر فیرحی گفت : اختصاص خالصجات به خلیفه باعث تشکیل مخزنی برای خریدن صحابه شد و آنان را به شام کشاند. معاویه می گفت آنکه می بخشد می تواند بگیرد و فرمول تنصیف نیز در این میان مطرح کرد که هرکس از منصب دولتی انصراف داد دارایی اش نصف می شود. این تکنیک ها باعث شد کسی جرات کناره گیری از مناصب را پیدا نکند و پایه های دولت او استوار می شد.
دکتر داود فیرحی اشاره کرد : احتیاج به نوشتن پایان نامه درباره ی معاویه وجود دارد و اشاره به این موضوع که در سنت اسلامی سلسله مراتب روحانی وجود نداشت ، مرکز جمع آوری روایت وجود نداشت و این سنتی است که از رم منتقل شده است ، معاویه توانست یک اشرافیت مذهبی را به وجود بیاورد ، بیت المال برای حاکم است و این نظر در اهل سنت جدی است. معاویه معتقد بود اگر خلافت را به عهد شورا برگرداند بحران زمان علی(ع) تکرار خواهد شد بنابراین خلافت را موروثی کرد.
وی ادامه داد : بحث انتقال خلافت به سلطنت موروثی مبتنی بر ضرورت حفظ وحدت بود و توجیه فقهی پشت سر این قضایا وجود داشت. دستگاه روحانیت رسمی به راه افتاد ، با انتشار روایت و اخبار، بحث ها را به حمایت از معاویه کشاندند و تصمیم او را اراده الهی خواندند. در این دوران به لحاظ اقتصادی این فرمول باعث مهاجرت قریش به شام شد و مکه و مدینه عراق در حاشیه قرار گرفتند . فقر گسترده شده بود کار به جایی رسید که مردم مدینه مجبور به دستبرد به قافله ها می شد ، بیکاری در عراق در اثر خصوصی سازی به اوج رسیده بود ،
وی افزود : منطقی حاکم شده بود که می گفت : یا پول یا ترور ، ترور سعد بن ابی وقاص که فاتح ایران بود و برای خلافت راشدین شبیه ابومسلم برای خلافت عباسی است همچنین شخصیت مهم اخنف بن قیس که در دولت امیرالمومنین ستون پنجم شام است .
فیرحی ادامه داد : بر اساس این اعتقاد هر کس از پذیرش خلافت یزید اجتناب کند جوابش شمشیر است ، حسین در چنین شرایطی بوده است حسین می داند که پدرش نتوانست این قطار را از سراشیبی استبداد برگرداند و شیب این قطار بیشتر شده است که نمی توان جلوی آن را گرفت ولی جامعه احتیاج به یک آرمان دارد که هر زمانی بازتولید کند و تکنیک های حسین جالب است ، نه بیعت می کند و نه به سوی جنگ می رود و نه دعوت دیگران را رد می کند ، کاری می کند هر کسی از هر زاویه نگاه کند او را قهرمان عاقل و سیاستمدار باهوش می داند که خونش را به قیمت گرانی فروخته است و شد سرچشمه ی عدالتخواهی. وی افزود : گاندی در هند هم بعضی از سیاست هایش را به حسین بن علی ارجاع می داد .
دکتر فیرحی در پایان اشاره کرد : یکی از جملات زیبای حضرت امام حسین درباره علی اکبر وقتی که فرزندش را راهی میدان کرد گفت : خدایا شاهد باش ، اولین کسی که می فرستم شبیه ترین کس به پیامبر است ، اینجا تمثیل پیامبر دارد کشته می شود و آنجا می گوید سیره ی پیامبر از بین رفته است .