دکتر مصطفی دلشاد تهرانی، مترجم و شارح نهج البلاغه با بیان اینکه در سلوک سیاسی حکیمانه مناسبات، سلطه گرانه و رفتار خوکامانه هیچ جایی ندارد اظهار کرد: آدم هایی که دانش و تخصص لازم را ندارند اکثر اوقات اداره امور جامعه را به افراط و تفریط می برند که از نگاه امام علی(ع) عمده ترین عامل افراط و تفریط جهل است.
به گزارش شفقنا، دکتر مصطفی دلشاد تهرانی درخصوص شروط زمامداری در سلسله مباحث حکومت در نهج البلاغه گفت: از مجموع مطالب نهج البلاغه می توان استنباط کرد که هر کس در مراتب مختلف زمامداری قرار گیرد باید پنج شرط را دارا باشد البته هر قدر مرتبه کسی بالاتر می رود میزان این پنج شرط نیز باید بیشتر شود. شروط زمامداری عبارت است از: درایت، معرفت، عدالت، قدرت و سلامت. در نگاه امام علی(ع) هر نابسامانی و تباهی در درجه اول به این سبب است که شخصی در جایی نشسته که جایگاه او نبوده است. درباره تحولات بعد از پیامبر(ص) یعنی دوره ۲۵ ساله ای که نهایتا منجر به شورش علیه عثمان بن عفّان، خلیفه سوم شد تحلیل امام علی(ع) بنا بر آنچه در خطبه شقشقیه و دیگر سخنان آن حضرت آمده این است که کسانی در مناصبی قرار گرفتند که شایستگی های لازم برای آن را نداشتتند و آن همه مصیبت به بار آوردند. وی یادآور شد که درایت به عنوان اولین ویژگی زمامداران به معنای عقلانیت، قدرت برنامه ریزی و دوراندیشی و تدبیر همه جانبه است که در جلسه قبل به آن پرداخته شد.
او معرفت را دومین ویژگی لازم برای زمامدارن از نظر امام علی(ع) دانست و بیان کرد: کسی که در جایگاه حکومت و مدیریت قرار می گیرد باید دانش، علم و فهم لازم را داشته باشد. معنا ندارد که کسی در جایگاه حکومت و مدیریت قرار گیرد اما دانش لازم را نداشته باشد. امام علی(ع) تاکید دارد که این امر باید رعایت شود. حضرت در خطبه ۱۷۳ نهج البلاغه می فرماید «ایهاالناس اناحق الناس بهذاالامر… واعلمهم بامرالله فیه: مردم، سزاوارترین کس به حکومت، داناترین آنان به فرمان خداوند درمورد آنهاست؛ یعنی کسی که در جایگاه زمامداری قرار می گیرد باید به آن چه که ضوابط و نظامات الهی برای اداره امور است آگاه باشد و آن ها را پاس بدارد؛ مثلا به کفایت امور به خوبی آگاه باشد، مبانی و اصول و روش های اداره امور طبق حق و عدالت را بشناسد و بدان پایبند باشد.
دلشاد تهرانی با بیان اینکه قرار گرفتن افراد در پست هایی که مناسب آنها نیست جامعه را به گمراهی می کشاند اظهار کرد: در روایات پیامبر(ص) از جمله در حدیثی که بیهقی در السنن الکبری روایت کرده تهدیدی آمده است که خیلی هول آور است با این مضمون که اگر کسی به فردی مسوولیتی دهد و آن شخص نیز آن را بپذیرد درحالی که آن شخص که پست را می دهد و کسی که آن را می پذیرد بدانند که عالم تر از آن کس وجود دارد به خدا و رسول خدا و تمام مسلمانان خیانت کرده اند. یا در خبری که بخاری در صحیح خود روایت کرده آمده است که پیامبر اکرم (ص) فرمود که هرگاه کار به ناشایست سپرده شود منتظر هلاکت باشید یعنی ناشایستگان همه چیز را به سوی نابودی و تباهی می برند. در بیان امام علی (ع) در کلام ۱۳۱ نهج البلاغه آمده است که کسی که در جایی قرار گیرد که علم و تخصص لازم را نداشته باشد دیگران را به گمراهی می کشاند.«وَ قَدْ عَلِمْتُمْ اَنَّهُ لَا یَنْبَغِی اَنْ یَکُونَ الْوَالِی عَلَی الْفُروجِ وَ الدِّمَاءِ وَ الْمَغَانِمِ وَ الْاَحْکَامِ وَ اِمَامَهِ المُسْلِمِینَ الْبَخِیلُ فَتَکُونَ فِی اَمْوَالِهِمْ نَهْمَتُهُ وَ لَا الْجَاهِلُ فَیُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ».
این استاد دانشگاه تصریح کرد: آدم هایی که دانش و تخصص لازم را ندارند اکثر اوقات اداره امور جامعه را به افراط و تفریط می برند که از نگاه امام علی(ع) عمده ترین عامل افراط و تفریط جهل است چنان که در حکمت ۷۰ نهج البلاغه وارد شده است که «جاهل را نمی بینی مگر در حالت افراط و تفریط». حضرت یکی از راه حل هایی که برای این موضوع در عهدنامه مالک اشتر بیان کرده است این است که کسانی که در جایگاه حکومت یا مدیریت قرار می گیرند حتما باید با دو گروه نشست و برخاست و مشورت داشته باشند و درس بگیرند «و اکثر مدارسه العلماء، و منافثه مناقشه الحکماء، فى تثبیت ما صلح علیه امر بلادک ، و اقامه ما استقام به الناس قبلک: با دانشمندان فراوان گفتگو کن و با فرزانگان فراوان سخن در میان نه، در آن چه کار شهرهایت را استوار دارد و نظمی را که مردم پیش از تو بر آن بوده اند برقرار نماید.»
دلشاد تهرانی به سومین ویژگی زمامداران از دیدگاه امام علی(ع) در نهج البلاغه پرداخت و گفت: کلمه عدالت در آموزه های نهج البلاغه در پنج معنا استعمال شده است و وقتی می خواهیم عدالت داشته باشیم باید این معانی را در عمل پاس بداریم؛ قرار دادن و قرار یافتن هرچیز در جای خودش، انصاف و داد، مساوات در برابر قوانین و حقوق عمومی، رساندن حق هر ذی حقی به حقش و اعتدال و میانه روی. لازمه عدالت در زمامداری این است که هر شخص و هر چیز در جای خودش باشد و نیز تمام امکانات و دارایی ها در جای خودش باشد. بر هم خوردن این امر سبب همه گونه تباهی است. امام علی(ع) بیانی دارند که شریف رضی در نامه ۶۲ نهج البلاغه آورده است : « همه تأسف و اندوه من این است که نابخردان و نابکاران این امت زمام امور مردمان را به دست گیرند که در این صورت دارایی های عمومی را میان خود دست به دست می کنند ، بندگان خدا را به بردگی و خدمت خویش می گیرند، شایستگان و صالحان را دشمن و فاسقان و قانون شکنان را دار و دسته خود می گیرند». کسانی که در مراتب مختلف زمامداری قرار می گیرند لازم است این پنج معنا را به خوبی پاسی بدارند و اگر جز این باشد چنین پیامدهایی را به جامعه تحمیل خواهند کرد .
او اظهار کرد: امام علی(ع) در خطبه ۸۷ شاخصه هایی را برای متصف بودن به عدالت بیان کرده است که با این شاخصه ها می توان وجود یا عدم وجود عدالت در زمامداران را محک زد. این گونه آغاز می شود: «قد ألزم نفسه العدل » عدالت را بر خود گماشته باشد. بعد می فرماید: «و نخستین نشانه آن این که هوا و هوس را از دل برداشته. حق را ستاید و به کار بندد و کار نیکی نیست که ناکرده گذاشته و در جایی گمان فایدتی نبرده جز که به رسیدن بدان همت گماشته. خود را در اختیار کتاب خدا نهاده و آن را راهبر و پیشوای خود قرار داده. هر جا گوید بار گشاید و هر جا که فرمان رهد فرود آید».
دلشاد تهرانی ادامه داد: ویژگی بعد قوت است. انسانی که در جایگاه زمامداری قرار می گیرد باید توانمند بوده و سینه ای گشاده داشته و دامنه تحملش وسیع باشد. امام (ع) در خطبه ۱۷۳ فرموده است: « أیّها الناس ، إنّ أحقّ الناس بهذا الامر أقواهم علیه : مردم، سزاوارترین اشخاص برای زمامداری کسی است که بدان تواناتر باشد» . همچنین در عهد نامه مالک اشتر فرموده است «واجعَلْ لراس کل امر من امورک راسا منهم لا یقهره کبیرها ولا یتشتت علیه کثیرها» بر سر هر یک از کارهایت، مهتری از آنان بگمار که نه بزرگی کار، او را ناتوان سازد و نه بسیاری آن وی را پریشان».
این استاد دانشگاه گفت: یکی از مواردی که امام علی(ع) برای قدرت بیان می کند سعه صدر است. چنان که در حکمت ۱۷۶ نهج البللاغه آمده است که ابزار مدیریت سینه گشاده است. یعنی کسی که در جایگاه زمامداری است باید حوصله فراوان داشته باشد و بتواند همه را زیر بال و پر خود بگیرد.
وی افزود: از شاخصه های دیگر قوت انصاف است یعنی هر چه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و هر چه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند. امیرمؤمنان مکرر کارگزاران خود را به رعایت انصاف فرمان می داد.
دلشاد تهرانی تصریح کرد: پنجمین ویژگی زمامدار سلامت است یعنی پاک بودن از آلودگی های نفسانی و خصلت های غیر انسانی همچون: دنیا زدگی، خودخواهی، خود محوری، انحصار طلبی، ریاست طلبی، قدرت پرستی، مقام دوستی، جاه طلبی، خودستایی، شهرت طلبی، آزمندی، سازشکاری، پرده دری، تنگ نظری، بد خلقی، خشک مغزی، کینه توزی، خشونت ورزی، لجاجت ورزی، حیله گری، انتقام گیری، ریاکاری، ظاهر بینی، بی حیایی ، اشرافی گری و مانند اینها . دنیازدگی و دنیا دوستی در رأس اینهاست که اگر در زمامداران وجود داشته باشد همه نوع فساد هم پیدا می شود. به بیان امام (ع) در حکمت ۳۸۵ نهج البلاغه :« مِنْ هَوَانِ الدُّنْیَا عَلَى اللهِ أَنَّهُ لاَ یُعْصَى إِلاَّ فِیهَا، وَلاَ یُنَالُ مَا عِنْدَهُ إِلاَّ بِتَرْکِهَا : درخواری دنیا نزد خدا همین بس که جز به سبب آن، نافرمانی خدا نکنند و جز با ترک آن، به آنچه نزد خداست دست نیابند». امام علی(ع) وقتی مالک را به مصر می فرستاد در عهدنامه به وی هشدار داد که کسانی که قبل از تو در مصر حکومت می کرده اند دنیا زده بوده و تباهی ها به بار آورده اند:« فقد کَانَ أَسِیْراً فِی أَیْدِی الْأَشْرَارِ یُعْمَلُ فِیْهِ بِالْهَوی وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا: در این باره نیک بنگر که این دین در دست بدکاران گرفتار بود ؛ در آن ، کار از روی هوس می راندند و به نام دین، دنیا را می خوردند».
استاد دانشگاه قرآن و حدیث سلوک زمامداران را از بحث های مهم در موضوع حکومت در نهج البلاغه دانست و گفت: منظور از سلوک زمامداران این است که کسی که در جایگاه زمامداری قرار می گیرد روابط و مناسباتش باید چگونه باشد . آیا رهاست یا تابع ضابطه هایی است؟
وی افزود: فرد زمامدار نمی تواند رها باشد. شما تا دیروز مسوول نبودید آزاد بودید اما الان که پذیرای مسوولیت شدید یعنی وعده دادید و قراری گذاشتید و این مسوولیت بر شما قیدهایی گذاشته است . در آموزه های نهج البلاغه سه عرصه سلوک زمامداران برجسته است. ۱- سلوک شخصی۲- سلوک اجتماعی ۳- سلوک سیاسی و برای هر یک از اینها شاخصه ای وجود دارد. سلوک شخصی باید ساده زیستانه باشد، سلوک اجتماعی، مردمدارانه و سلوک سیاسی حکیمانه. امام (ع) هر یک از اینها را توضیح داده و برایش لوازمی را معین کرده است. زمامداران در عین تأمین بودن، باید از اشرافیگری و اسراف و تبذیر و اتلاف و اتراف بپرهیزند و با مردم و برای مردم و به تمام معنا در خدمت مردم باشند؛ همراه با آنان و در کنار ایشان به گونه ای که درد و رنج مردم را لمس کنند و نیز تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها و اقداماتشان سنجیده و حساب شده و حکیمانه باشد.
وی افزود: فلسفه سلوک ساده زیستانه، آزادی از اشرافیت برای خدمت است. امام علی (ع) در این باره مطابق کلام ۲۰۹ نهج البلاغه چنین رهنمود داده است: « ا نَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّهِ [الْحَقِ ] الْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَهِ النَّاسِ کَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُه: خدای متعال بر پیشوایان دادگر واجب کرده است که خود را با مردم ناتوان برابر نهند تا مستمندی، تنگدست را پریشان و نگران نسازد». امیرمؤمنان علی (ع) سلوک ساده زیستانه را پاس می داشت و با تمام توان در جهت برپایی عدالت و رفاهت برای مردم گام برمی داشت و از کارگزاران خود می خواست با توجه به مرتبه خود این امر را پاس بدارند و در دام اشرافیت فرو نیفتند و بر این امر سخت مراقبت می کرد و اجازه نمی داد کارگزارانش از ساده زیستی لازم در حد خودشان دور شوند، چنان که نامه ۴۵ نهج البلاغه گویای آن است.
دلشاد تهرانی اظهار کرد: سلوک مردمدارانه از لوازم انفکاک ناپذیر حکومت مردمی است زیرا پاس داشتن حرمت و حقوق مردم و حفظ کرامت و عزت ایشان و رفق و مدارا با آنان و پرهیز از احتجاب و فاصله گرفتن از مردم و دوری از امتیاز جویی بر آنان از مسایل اساسی در یک حکومت دادگر و مردمی است. از موارد مهمی که امام علی(ع) به عنوان وظیفه مطرح می کرد این بود که کسی که در رتبه زمامداری قرار می گیرد سلوک اجتماعی اش مردمدارانه باشد و از جمله این که سلوک بعد از ریاستش با قبل تفاوتی نکند بلکه هر چه مرتبه او بالاتر رفت باید به مردم نزدیک تر شود چنان که در نامه ۵۰ نهج البلاغه فرموده است: «بر سرپرست تکلیف است که اگر به زیادتی رسید یا نعمتی مخصوص وی گردید، موجب دگرگونی او نشود بلکه آن چه خداوند از نعمت خویش نصیبش کرده بر نزدیکی وی به بندگان خدا و مهربانی او به برادران [انسانی و ایمانی] اش بیفزاید.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: از نظر امام علی (ع) حکومت کردن، خود را از مردمان دور نگاه داشتن و در برج عاج نشستن و دستی از دور بر آتش داشتن نیست که با مردم بودن و در میان مردم زیستن و همگام و همراه یکدیگر به اداره امور برخاستن است. امیرمؤمنان (ع) در عهد نامه مالک اشتر چنین آموزش داده است: «هرگز نیاید که روی پنهان کردن تو از شهروندانت به درازا کشد زیرا روی نهان کردن سرپرستان از شهروندان، نمونه ای است از ایجاد تنگنا [بر مردمان] و کمی دانش از کارها و روی نهان کردن از مردم باعث می شود که از آن چه در پس پرده مانده بی خبر بمانند، در نتیجه بزرگ نزدشان کوچک و کوچک بزرگ وانمود می شود و زیبا را زشت می پندارند و زشت را زیبا و حق و باطل به هم آمیخته می گردد». زمامداران به دلیل زندگی شخصی و کاری نمی توانند مدام در دسترس مردم باشند ولی باید اوقاتی به تمام معنا در میان مردم و در دسترس آنان باشند و در احتجاب به سر نبرند وگرنه این عوارض که امام (ع) برشمرده است حتما فراهم می شود. گزارش شنیدن و خواندن غیر از دیدن و لمس کردن و بی واسطه شنیدن است .
او در پایان خاطرنشان کرد: در سلوک سیاسی حکیمانه مناسبات سلطه گرانه و رفتار خوکامانه هیچ جایی ندارد و پایبندی به حدود الهی و قانون گرایی و رعایت کیفیت استخدام وسیله اصل شمرده می شود و اعتدال و انصاف در همه امور حفظ می شود و مردمان نامحرم تلقی نمی شوند و صراحت و صداقت سیاسی جلوه دارد و رفق و مدارا با مردم و رحمت و محبت به ایشان اساس امور است. امام علی(ع) با دقت و شدت این سلوک را پاس می داشت. آن حضرت در نامه خود به استاندار آذربایجان نوشت: «این حق برای تو نیست که در میان مردمان به استبداد و خود رأیی عمل نمایی» و در عهد نامه مالک اشتر چنین فرمود: «پس باید نیکوترین اندوخته ها برایت عمل صالح و کار شایسته باشد. پس، هوای نفس خویش را در اختیار گیر و در میدان دادن به نفس و آن چه بر تو روا نیست بخل بورز که بخل ورزیدن به نفس، انصاف ستاندن از نفس است در آن چه دوست داری و چیزی که نمی پسندی و قلب خود را لبریز ساز از رحمت به مردمان و دوستی ایشان و لطف به آنان؛ و مبادا نسبت به مردمان مانند جانوری درنده خو باشی که خوردنشان را غنیمت بشماری. همانا مردمان دو گروهند، یا برادر دینی تو اند (مسلمان) یا همانند تو در آفرینشند (انسان). مردمان چنین اند که لغزش هایی از ایشان سر می زند، یا گرفتار نادرستی هایی می شوند و دانسته یا نادانسته کارهایی می کنند [که تو را خوش نمی آید]. پس چنان با بخشش و گذشت با آنان رفتار کن که دوست داری خداوند با بخشش و گذشت خود با تو رفتار کند». این فرموده ها لوازم سلوک سیاسی است که در صورت پایبندی بدان بهترین روابط و مناسبات سیاسی در حکومت جلوه می کند.