هادی سروش
۱. حکم خرد و عقلانیت؛عقل، نیروی بسیار قویی است که با دریافت مصالح واقعی و ذاتی، بدون کمترین معطلی، فتوا به نیک و بد آنچه با آن مواجه است، صادر می کند. او در فتوای خود از همه قیدوبندهای مالی، شخصی، شخصیتی، قومی، حزبی و حتی از دین پنداریها نیز عبور می کند و حُکم خردمندانه خود راعرضه می کند. در موارد شیوع بیماری و ایجادخطر برای جان انسانها ،عقل بدون توجه به هر تضاد احتمالی با همه اندوخته های شخصی، اجتماعی و تعصبات دینی، اعلام تحریم میکند. به اعتراف اکثر فقهاء شیعه ؛ وقتی عقل وارد میدان حکمرانی می شود و بر موضوعی حکمی انشاء میکند،آن حکم، فقط حکم عقل دیگرنیست، بلکه حکم قطعی دین خدامی شود: «کل ما حَکَم به العقل حَکَم به الشرع»
۲. روش خردمندان؛غیر از خرد ، خردمندان که از آنان در علم مبانی فقه به عُقلاء تعبیر می شود ، به دو شکل در موضوعات اجتماعی وارد می شوند؛ در شکل اول مستقیم وارد موضوعی شده و خوبی ویا بدی ، باید و یا نباید آن را صادر می کنند. و در شکل دوم به خاطر عدم آگاهی فردی به موضوع، ورود مستقیم نمی کند ولی نظریه کارشناسان را، به عنوان نگاه خردمندان معرفی میکندکه بایدمورداهتمام قرارگیرد. پس کارشناسی مقبول ،حکم عقلائی التزامی ایجاد می کند که پذیرشش، حُسن عقلی ، و بی توجهی به آن قُبح عقلی دارد و مورد مذمت است و خسارت های وارده احتمالی را ، به گردن هر متمردی می اندازد.
با توجه حکم عقل و عقلا بر محدودیت و به اصطلاح رایج قرنطیه شخصی و یا شهری ، نیازی به دستور شرعی نداریم وحکم عقل ومشی عقلانی ما را کافی است. پس اگردر موارد محکوم به حکم عقل ، مثل تحریم هرامری که جان انسان را در خطرمی اندازد،حضوردلیل شرعی رامی بینیم که حدیثی آمده و آن مورد را حرام اعلام نموده،درواقع تایید وتثبیتِ همان حکم عقل است ونه بیشتر؛ «الواجبات الشرعیه الطاف فی الواجبات العقلیه».
فتوای دین؛به صراحت دین، درتمام مواردی که با انجام یک واجب ویا مستحب ضرری متوجه انسان می شود،تکلیف برداشته می شودوحتی برخی ازفقهاءکه قائل به مبنای عزیمت هستند،فتوابه بطلان عمل دینی ضرری می دهند. درخصوص این معناکه؛ اگرکسی در مکانی است که آلوده به بیماری است، شرعاًحق نداردبه مکان سالم رود و آنجا را هم آلوده سازد،حدیث ذیل را ملاحظه کنید:
علی بن جعفر برادر امام کاظم (ع)،نقل می کند: در شرائطی که بیماری مسری «وبا»پیش آمده بود ، از برادرم امام کاظم پرسیدم که آیا صحیح است که شخص به خاطر بیماری وبا بگریزد؟ ایشان فرمود:«تا وقتی که شرائط همه جا یکنواخت است میتواند از مسجدی به مسجددیگری رود و درآنجا نماز بخواند .اما اگر بیماری در مسجدی که در آن نماز میخوانده ، فراگیر شود، دیگر مجاز نیست که از آن مسجد به مسجدی که آلوده به بیماری نشده، برود. (وسائل، ج۲ص۴۳۱)
عجیب است از کسانی که ظاهر گویای حدیث را رها کرده و به صورت انحرافی معنا میکنند و میگویند مقصود حدیث این است ؛درمواقع خطرِ شیوع بیماری هم میتوان به مسجد رفت !!سنت دینداران،روش دینداران واقعی که از آن به سیره متشرعه تعبیر میشود، در این موضوع ؛ یعنی انجام امورمذهبی باتوجه به احتمال خطر جانی، مخفی نیست. بهترین جاییکه این مشی را به خوبی نشان میدهد مرجعیت شیعه است.
توجه به نمونه ذیل، نمایان کننده روش والاترین دینداران در مورد حفظ جان است که خواندنش خالی از لطف نیست؛ امام خمینی به برادر بزرگشان آقای پسندیده نسبت به رعایت دستورات پزشکی حتی در وقتی که در تعارض با نُسک دینی قرار میگیرد، مینویسد :«برادر بزرگوارم، قربانت شوم؛شما را به خدای متعال قسم میدهم به حرفههای دکتر ترتیب اثر دهید. چراموجب نگرانی همه میشوید؟ خداوند لازم نموده است که در مواقع احتمال ضرر، انسان از آنچه موجب است اجتناب کند، اگر چه ترک حج و صوم و صلوه باشد. شما میخواهید موافق حکم خدا عمل کنید، کاری نکنید که خداوند نعوذباللّه از شما ناراضی باشد. این احتیاطات شما برخلاف شرع است و لازم است از آن اجتناب فرمایید.»
سخن آخر ؛حال که وجود و حضور در تجمعات مذهبی به خاطر زمینه شیوع بیماری، حساس برانگیر شده و به حق هم میباشد ، اصل این است که روحانیت راستین باید برای ایفاء مسئولیت خود، در اول صف باشند و با همه تحجرها و دگم اندیشیها و خود حق پنداریها ، به مبارزه برخاسته، و از تهدید و اهانت و توهینهایی که توسط هم لباسیها یا مداحان غافل و یا هر به ظاهر مذهبی و یا هر به زبان هیئتی نثارشان میشود،چیزی به دل نگیرند. بلکه خود؛ پیک واقعی سلامت برای جامعه بوده و مانعِ شیوع بیماری به وسیله اعلام تعطیلی مراسم عمومی دینی شوند.
۱. حکم خرد و عقلانیت؛عقل، نیروی بسیار قویی است که با دریافت مصالح واقعی و ذاتی، بدون کمترین معطلی، فتوا به نیک و بد آنچه با آن مواجه است، صادر می کند. او در فتوای خود از همه قیدوبندهای مالی، شخصی، شخصیتی، قومی، حزبی و حتی از دین پنداریها نیز عبور می کند و حُکم خردمندانه خود راعرضه می کند. در موارد شیوع بیماری و ایجادخطر برای جان انسانها ،عقل بدون توجه به هر تضاد احتمالی با همه اندوخته های شخصی، اجتماعی و تعصبات دینی، اعلام تحریم میکند. به اعتراف اکثر فقهاء شیعه ؛ وقتی عقل وارد میدان حکمرانی می شود و بر موضوعی حکمی انشاء میکند،آن حکم، فقط حکم عقل دیگرنیست، بلکه حکم قطعی دین خدامی شود: «کل ما حَکَم به العقل حَکَم به الشرع»
۲. روش خردمندان؛غیر از خرد ، خردمندان که از آنان در علم مبانی فقه به عُقلاء تعبیر می شود ، به دو شکل در موضوعات اجتماعی وارد می شوند؛ در شکل اول مستقیم وارد موضوعی شده و خوبی ویا بدی ، باید و یا نباید آن را صادر می کنند. و در شکل دوم به خاطر عدم آگاهی فردی به موضوع، ورود مستقیم نمی کند ولی نظریه کارشناسان را، به عنوان نگاه خردمندان معرفی میکندکه بایدمورداهتمام قرارگیرد. پس کارشناسی مقبول ،حکم عقلائی التزامی ایجاد می کند که پذیرشش، حُسن عقلی ، و بی توجهی به آن قُبح عقلی دارد و مورد مذمت است و خسارت های وارده احتمالی را ، به گردن هر متمردی می اندازد.
با توجه حکم عقل و عقلا بر محدودیت و به اصطلاح رایج قرنطیه شخصی و یا شهری ، نیازی به دستور شرعی نداریم وحکم عقل ومشی عقلانی ما را کافی است. پس اگردر موارد محکوم به حکم عقل ، مثل تحریم هرامری که جان انسان را در خطرمی اندازد،حضوردلیل شرعی رامی بینیم که حدیثی آمده و آن مورد را حرام اعلام نموده،درواقع تایید وتثبیتِ همان حکم عقل است ونه بیشتر؛ «الواجبات الشرعیه الطاف فی الواجبات العقلیه».
فتوای دین؛به صراحت دین، درتمام مواردی که با انجام یک واجب ویا مستحب ضرری متوجه انسان می شود،تکلیف برداشته می شودوحتی برخی ازفقهاءکه قائل به مبنای عزیمت هستند،فتوابه بطلان عمل دینی ضرری می دهند. درخصوص این معناکه؛ اگرکسی در مکانی است که آلوده به بیماری است، شرعاًحق نداردبه مکان سالم رود و آنجا را هم آلوده سازد،حدیث ذیل را ملاحظه کنید:
علی بن جعفر برادر امام کاظم (ع)،نقل می کند: در شرائطی که بیماری مسری «وبا»پیش آمده بود ، از برادرم امام کاظم پرسیدم که آیا صحیح است که شخص به خاطر بیماری وبا بگریزد؟ ایشان فرمود:«تا وقتی که شرائط همه جا یکنواخت است میتواند از مسجدی به مسجددیگری رود و درآنجا نماز بخواند .اما اگر بیماری در مسجدی که در آن نماز میخوانده ، فراگیر شود، دیگر مجاز نیست که از آن مسجد به مسجدی که آلوده به بیماری نشده، برود. (وسائل، ج۲ص۴۳۱)
عجیب است از کسانی که ظاهر گویای حدیث را رها کرده و به صورت انحرافی معنا میکنند و میگویند مقصود حدیث این است ؛درمواقع خطرِ شیوع بیماری هم میتوان به مسجد رفت !!سنت دینداران،روش دینداران واقعی که از آن به سیره متشرعه تعبیر میشود، در این موضوع ؛ یعنی انجام امورمذهبی باتوجه به احتمال خطر جانی، مخفی نیست. بهترین جاییکه این مشی را به خوبی نشان میدهد مرجعیت شیعه است.
توجه به نمونه ذیل، نمایان کننده روش والاترین دینداران در مورد حفظ جان است که خواندنش خالی از لطف نیست؛ امام خمینی به برادر بزرگشان آقای پسندیده نسبت به رعایت دستورات پزشکی حتی در وقتی که در تعارض با نُسک دینی قرار میگیرد، مینویسد :«برادر بزرگوارم، قربانت شوم؛شما را به خدای متعال قسم میدهم به حرفههای دکتر ترتیب اثر دهید. چراموجب نگرانی همه میشوید؟ خداوند لازم نموده است که در مواقع احتمال ضرر، انسان از آنچه موجب است اجتناب کند، اگر چه ترک حج و صوم و صلوه باشد. شما میخواهید موافق حکم خدا عمل کنید، کاری نکنید که خداوند نعوذباللّه از شما ناراضی باشد. این احتیاطات شما برخلاف شرع است و لازم است از آن اجتناب فرمایید.»
سخن آخر ؛حال که وجود و حضور در تجمعات مذهبی به خاطر زمینه شیوع بیماری، حساس برانگیر شده و به حق هم میباشد ، اصل این است که روحانیت راستین باید برای ایفاء مسئولیت خود، در اول صف باشند و با همه تحجرها و دگم اندیشیها و خود حق پنداریها ، به مبارزه برخاسته، و از تهدید و اهانت و توهینهایی که توسط هم لباسیها یا مداحان غافل و یا هر به ظاهر مذهبی و یا هر به زبان هیئتی نثارشان میشود،چیزی به دل نگیرند. بلکه خود؛ پیک واقعی سلامت برای جامعه بوده و مانعِ شیوع بیماری به وسیله اعلام تعطیلی مراسم عمومی دینی شوند.