حجتالاسلام هادی سروش
✅دو دختر جوان اصفهانی، پیش از خودکشی، روی پل چمران در بزرگراه کاوه اصفهان، از خود فیلمی گرفته و منتشر کردند که درواقع یک محکمه جدی برای متهمانی است که خواسته یا ناخواسته این زمینه را، یا به وجود آورده و یا از جلوگیری نسبت به آن، به وظیفه خود عملنکردهاند!
✅با «تأثر عمیق» اجازه دهید چندکلمهای را باهم مرور کنیم ...
جوان یعنی شعر و تخیلات.
جوان یعنی شعورهای بسیار پرسرعتی که از نیروی عظیم و غیرقابل محاسبه احساساتش نشئت میگیرد.
جوان یعنی گدا و محتاج به انسِ با دیگری بودن.
جوان یعنی خاستگاه اتصال به یک معنویت وسیع ولی فاقد امرونهیهای آمرانه و دستوری، حتی در قالب دینی و مذهبی.
جوان یعنی تشنه "محبت" و گرسنه "درک شدن".
جوان یعنی حِس زندگی و امید به آینده.
جوان یعنی سری "پرشور" در خاستگاه خانواده و جامعهای "آرام".
✅به عقیده مانند منی که سه دهه از عمر خود را در مباحث دینی گذراندهام یعنی با متون قرآنی و حدیثی با گرایشِ فقهی، فلسفی و عرفانی گذراندهام، همه نوشتههای بالا در رابطه با "جوان" از یک حدیث پیامبر (ص) استخراج میشود که فرمود: «الشباب شعبه من الجنون» خلاصه سخن در این است که جوان، جوان است و از او انتظار نهایت تعقل و تفکر نداشته باشید که او نهایت چیز دیگری بنام "حس و احساس" است. اگر این "حس و احساسات" ارج نهاده نشود، احترام نشود و راهنمایی نشود، بلکه با او بهنوعی "لجبازی" شود و درنتیجه او احساس "ناامیدی" و "پوچی" کند، انتظار دیوانه شدن یا حداقل دیوانهوار عمل کردن، انتظار نابجایی نیست!
چرا سیگار و اعتیاد و فساد اخلاقی و خون بازی و قتل و خودکشی را، در این راستا نباید دید؟!
✅چه باید کرد؟
?۱) باید به آنان شخصیت داد یعنی باید "دیده" شوند ...در مرحله اول باید یک جوان، مورد "محبت" باشد، بعد به او و نظرش "شخصیت" داده شود، یعنی "احساساتش" در رفتوآمدها،در مسافرتها، در میهمانیها، در پوشاک و.... خصوصاً،حق انتخاب در ازدواجش "دیده" شود. و خلاصه ؛ "برایش باشیم" .
?۲) اید خانواده را از دغدغههای اقتصادی آرام کرد یعنی باید:
الف) از وامهای پیدرپی، زندگی را نجات داد که بدون شک گفتگوی درباره وام و قسط و ضامن و... یک جوان خانواده را منفجر میکند!
ب) باید پدر و مادر درب "چشم و همچشم" را به روی خود بسته که باعث افزایش هزینههاست و درب "قناعت" را بگشایند.
ج) باید در هزینهها سرپرست خانواده عاقلانه رفتار کند تا بتواند با جلوگیری از هزینههای بیمحل که منشأ آن توهمات و خواستههای غیرمنطقی بوده، جلوگیری کند تا به خوراک و پوشاک و مسافرت موردعلاقه جوان خود دست پیدا کند.
?۳) باید خانواده را از دغدغههای خانوادگی و اختلافات فامیلی نجات داد.یک جوان با سن و شرایطی که دارد اصلاً اختلافنظر بزرگترها را درک نمیکند تا بخواهد همراهی کند و یا حداقل درک کند و تحمل کند ،صدالبته که نباید هم درک کند چون در محدوده دریافت او قرار ندارد، اما آثار سوء بدرفتاری و بد گفتاری خانواده نسبت به اقوام و فامیل ،یک جوان را رنجیده و افسرده میکند. از این بدتر ؛ روابط غیرمؤدبانه و غیر عاطفی پدر و مادر باهم است که یک جوان را مانند شیشهای در کوره هزار درجه "ذوب" میکند و چیزی از او باقی نمیگذارد.
?۴) ازاینجا به بعد مسئولیت مهم کارگزاران و ارباب ریاست آغاز میشود؛ برای رشد و تعالی جوانان جامعه و دوری از خطراتی مانند دامهای اخلاقی و اعتیاد و خودکشی و...باید "آقایان و آقازادگان" که بعضاً از "ژن خوب" بهرهمند شدهاند! و به موقعیتی رسیدهاند!جامعهای هماهنگ با احساسات جوانان را رقم زنند. این نهتنها یک وظیفه انسانی و اخلاقی و نیز مسئولیتی است ،بلکه یک وظیفه "دینی و شرعی" است که امام صادق (ع) به فردی که دارای موقعیتی بود و تأثیرگذار هم بود فرمود:بر توست که به جوانان برسی ... علیکم بالشباب
✅افراد ذیربط چه بخواهند و چه نخواهند باید در مورد جوان در حوزه کتاب و یا حوزه فیلم و تئاتر و هنر و یا حوزه تفریح و شادی و ورزش و یا حوزه درس و مدرسه و دانشگاه و یا حوزه اشتغال و مسکن و ازدواج ، حداقلهای "لازم" را آماده کنند و دوستانه و بدون منت در اختیار نسل جوان قرار دهند.
با سانسورهای غیر کارشناسانه در بخش هنر و تحجرها و دگم انگاریها در بخش فرهنگ،که هیچ پایگاه فکری درستی در متون دینی برایش سراغ نداریم ، و نیز برخوردهای چکشی و خشونتی در بخشهای مذهبی مانند حجاب ، و نیز حراستی تصمیمگیری کردن و اِعمال محدودیتهای سیاسیِ و ارتباطیِ غیرضروری ، در محیط مدارس و دانشگاهها ،باید و باید پرهیز جدی شود .امیدواریم همگان در خانه و خانواده و اجتماع و جامعه ، درک کنیم که "جوان امروز" ؛ هم "جوان" است و هم "امروزی" است. پس با دریافتهای فکریِ خیسیده دقیانوسی خود برخورد نکنیم.