هادی سروش در نوشتاری با عنوان« کرامت انسانی در حکومت علوی (ع)» آورده است :
معنای کرامت
“کرامت” در لغت بمعنای محافظت از شئون یک فرد است به طوریکه نه تنها بر شخصیت آن فرد، نقصی وارد نشود ، بلکه خیر و نیکی هم به ایشان برسد. در نگاه دقیق و اخلاقی امام علی (ع) کسی دست در کرامت انسانی بَرَد و در مرحله نخست خود را افضل و اعلی قرار دهد و شهروندان جامعه را احقر و ادنا ، حقیقت خیانت را ، در خود محقق ساخته ؛ ” وَ إِنَّ أَعْظَمَ الْخِیَانَهِ خِیَانَهُ الْأُمَّهِ وَ أَفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الْأَئِمَّهِ… ” (نهج نامه۲۶)
نمونه های کرامت ، در حکومت امام علی
دوری از اشرافیگری
امام على(ع) وقتی واردکوفه شد، در جمع بزرگان مردم و جمعى از بصریان که به استقبال وى آمدند ، فرمودند :
“با این جامههای کهنه به سرزمین شما آمدم، و همه اثاثیه ام همین است که مىبینید؛ پس اگر از شما با چیزى جز آنچه با آن آمدهام، بیرون روم، از خیانتکاران خواهم بود.” «دَخَلْتُ بِلاَدَکُمْ بِأَشْمَالِی هذِهِ وَ رِحْلَتِی وَ رَاحِلَتِی هَا هِیَ؛ فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ مِنْ بِلاَدِکُمْ بِغَیْرِ مَا دَخَلْتُ فَإِنَّنِی مِنَ الْخَائِنِینَ.» (الغارات۶۸/۱ – وسائل ۸۳/۱۱) و ابن ابی حدید هم اینگونه گزارش نموده ؛ «یا اهلَ الکوُفهِ، اذا انا خرَجتُ من عِندکُم بغَیر راحلَتی، و رحَلی، و غلُامی فلُان؛ فانا خائِنُ.». (شرح نهج ۲۰۰/۲)
مدیریت رفاه اقتصادى
امام على (ع) با وجود مشکلات بسیار از قبیل جنگ و جاسوسی و خیانت و… ، در دوران حکومتش، تمام مناطقى را که تحت مدیریت داشت، به جایى رساند که خود فرمود همگان از سه چیز مهم بهرمندند ؛ نان گندم ،مسکن وآب سالم :« مَا أَصْبَحَ بِالْکُوفَهِ أَحَدٌ إِلاَّ نَاعِمًا، وَ إِنَّ أَدْنَاهُمْ مَنْزِلَهً مَنْ یَأْکُلُ الْبُرَّ، وَیَجْلِسُ فِی الظُّلِّ وَ یَشْرَبُ مِنْ مَاءِ الْفُرَاتِ»(بحار۳۲۷/۴۰)
جامعه ای عاری ازجلوه های فقر
شیخ طوسی نقل میکند؛امام روزی با دیدن تکدّى گری پیرمردى مسیحی برمی آشفت ، و به همراهان حکومتی خود می فرماید:«مَا هذَا؟» این چیست؟ «فَقَالُوا:یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ، نَصْرَانِیٌ»گفتند: مردى نصرانى است. حضرت فرمود:هنگامى که جوان و توانا بود از او کار کشیدید و اکنون که پیر و ناتوان شده است رهایش کردهاید! او را از بیتالمال تأمین کنید.(تهذیبالاحکام۲۹۳/۶)
دوری ازخودکامگى
شهروندان یک جامعه نیازشان خلاصه در رفاهیات نمیشود ، بلکه آنان نبایدمورد هجمه روانی و شخصیتی قرار گیرند.خودکامگی مسئولان چالش جدی این بخش است.امام (ع) با توجه به این منظور، به مالک دستور فرمودند:
« مبادا بگویى: من بر آنان مسلّطم، از من فرماندادن است و از ایشان فرمانبردن، زیرا چنین گفتهاى، موجب تیرگی دلها،و فرسودگی دین، و نزدیکی به دگرگونى است – وَ لاَ تَقُولَنَّ إِنِّی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ، فَإِنَّ ذلِکَ إِدْغَالٌ فِی الْقَلْبِ، وَ مَنْهَکَهٌ لِلدِّینِ، وَتَقَرَّبٌ…»(نهج، نامۀ ۵۳)
عدم استفاده ابزاری از مردم
برای او قبل از ابهت حاکم،کرامت مردم مطرح بود. به مردم “انبار” اجازه نداد به دنبال مرکبش بدوند و او سواره باشد.(نهج ،ح/۳۷)
دوری از سیاست زشت خام کردن مردم
سیاستِ خام کردن مردم بوسیله دوپهلوحرف زدن ویاهمه حقیقت را نگفتن وایجاد دشمن فرضی کردن و …. از دیر زمان یک سیاست راهبردی برای حاکمان ظالم بوده ! به معاویه نوشت:«بسیاری از مردم را تباه ساختى،و فریبشان دادى و در آشوب دریاى ـ سرگشتگى ـ خود انداختى. تیرگىها از هر سو آنان را فرو پوشانید و شبهههاایشان را درهم کوبید. پس، از راه حق به یک سو فتادند، و بازگشتند، و روى به قهقراى جاهلیت گذاشتند — وَ أَرْدَیْتَ جِیلاً مِنَ النَّاسِ کَثِیرًا خَدَعْتَهُمْ بَغِیِّکَ، وَ أَلْقَیْتَهُمْ فِی مَوْجِ بَحْرِکَ، تَغْشَاهُمُ الظُّلُمَاتُ، وَ تَتَلاَطُمُ بِهِمُ الشُّبُهَاتُ…»(نهج، نامه ٣٢)
پاسداری از حق مخالف و معاند
وقتی به ایشان خبر رسید در صفین برخی از لشگریان شما نسبت به دشمن بی ادبی میکنند ، بر آشفت و خطبه خواند و توبیخ شان نمود ؛ “انی اکره ان تکونوا سبابین… ” ( نهج ، خ ۲۰۶)
حفظ کرامت همسرپیامبر
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه مینویسد: علی(ع) پس از پایان جنگ جمل, عایشه را احترام کرد و او را گرامی داشت. اگر عایشه آنچه با علی کرد با عمر می کرد و عمر بر او دست می یافت, او را می کشت و قطعه قطعه می کرد, ولی علی(ع) بردبار و بزرگوار بود –ان علیا اکرم عایشه بعد انقضاء الحرب الجمل وصانها و عظم شأنها…علیا کان حلیماً کریما. (سفینه ج۵۸۵/۶)
تعبیر ایشان از خوارج
خوارجی که در کمال بی ادبی وبی دینی به حضرت نسبت کفر داده و از خدا طلب مرگ برایش میکردند– قاتله الله کافرا ما افقهه.( نهج حکمت۴۲۰) اما امام از آنان به “اخوننا فی الاسلام” نام میبرد(نهج خ/۱۲۲) .
معنای کرامت
“کرامت” در لغت بمعنای محافظت از شئون یک فرد است به طوریکه نه تنها بر شخصیت آن فرد، نقصی وارد نشود ، بلکه خیر و نیکی هم به ایشان برسد. در نگاه دقیق و اخلاقی امام علی (ع) کسی دست در کرامت انسانی بَرَد و در مرحله نخست خود را افضل و اعلی قرار دهد و شهروندان جامعه را احقر و ادنا ، حقیقت خیانت را ، در خود محقق ساخته ؛ ” وَ إِنَّ أَعْظَمَ الْخِیَانَهِ خِیَانَهُ الْأُمَّهِ وَ أَفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الْأَئِمَّهِ… ” (نهج نامه۲۶)
نمونه های کرامت ، در حکومت امام علی
دوری از اشرافیگری
امام على(ع) وقتی واردکوفه شد، در جمع بزرگان مردم و جمعى از بصریان که به استقبال وى آمدند ، فرمودند :
“با این جامههای کهنه به سرزمین شما آمدم، و همه اثاثیه ام همین است که مىبینید؛ پس اگر از شما با چیزى جز آنچه با آن آمدهام، بیرون روم، از خیانتکاران خواهم بود.” «دَخَلْتُ بِلاَدَکُمْ بِأَشْمَالِی هذِهِ وَ رِحْلَتِی وَ رَاحِلَتِی هَا هِیَ؛ فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ مِنْ بِلاَدِکُمْ بِغَیْرِ مَا دَخَلْتُ فَإِنَّنِی مِنَ الْخَائِنِینَ.» (الغارات۶۸/۱ – وسائل ۸۳/۱۱) و ابن ابی حدید هم اینگونه گزارش نموده ؛ «یا اهلَ الکوُفهِ، اذا انا خرَجتُ من عِندکُم بغَیر راحلَتی، و رحَلی، و غلُامی فلُان؛ فانا خائِنُ.». (شرح نهج ۲۰۰/۲)
مدیریت رفاه اقتصادى
امام على (ع) با وجود مشکلات بسیار از قبیل جنگ و جاسوسی و خیانت و… ، در دوران حکومتش، تمام مناطقى را که تحت مدیریت داشت، به جایى رساند که خود فرمود همگان از سه چیز مهم بهرمندند ؛ نان گندم ،مسکن وآب سالم :« مَا أَصْبَحَ بِالْکُوفَهِ أَحَدٌ إِلاَّ نَاعِمًا، وَ إِنَّ أَدْنَاهُمْ مَنْزِلَهً مَنْ یَأْکُلُ الْبُرَّ، وَیَجْلِسُ فِی الظُّلِّ وَ یَشْرَبُ مِنْ مَاءِ الْفُرَاتِ»(بحار۳۲۷/۴۰)
جامعه ای عاری ازجلوه های فقر
شیخ طوسی نقل میکند؛امام روزی با دیدن تکدّى گری پیرمردى مسیحی برمی آشفت ، و به همراهان حکومتی خود می فرماید:«مَا هذَا؟» این چیست؟ «فَقَالُوا:یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ، نَصْرَانِیٌ»گفتند: مردى نصرانى است. حضرت فرمود:هنگامى که جوان و توانا بود از او کار کشیدید و اکنون که پیر و ناتوان شده است رهایش کردهاید! او را از بیتالمال تأمین کنید.(تهذیبالاحکام۲۹۳/۶)
دوری ازخودکامگى
شهروندان یک جامعه نیازشان خلاصه در رفاهیات نمیشود ، بلکه آنان نبایدمورد هجمه روانی و شخصیتی قرار گیرند.خودکامگی مسئولان چالش جدی این بخش است.امام (ع) با توجه به این منظور، به مالک دستور فرمودند:
« مبادا بگویى: من بر آنان مسلّطم، از من فرماندادن است و از ایشان فرمانبردن، زیرا چنین گفتهاى، موجب تیرگی دلها،و فرسودگی دین، و نزدیکی به دگرگونى است – وَ لاَ تَقُولَنَّ إِنِّی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ، فَإِنَّ ذلِکَ إِدْغَالٌ فِی الْقَلْبِ، وَ مَنْهَکَهٌ لِلدِّینِ، وَتَقَرَّبٌ…»(نهج، نامۀ ۵۳)
عدم استفاده ابزاری از مردم
برای او قبل از ابهت حاکم،کرامت مردم مطرح بود. به مردم “انبار” اجازه نداد به دنبال مرکبش بدوند و او سواره باشد.(نهج ،ح/۳۷)
دوری از سیاست زشت خام کردن مردم
سیاستِ خام کردن مردم بوسیله دوپهلوحرف زدن ویاهمه حقیقت را نگفتن وایجاد دشمن فرضی کردن و …. از دیر زمان یک سیاست راهبردی برای حاکمان ظالم بوده ! به معاویه نوشت:«بسیاری از مردم را تباه ساختى،و فریبشان دادى و در آشوب دریاى ـ سرگشتگى ـ خود انداختى. تیرگىها از هر سو آنان را فرو پوشانید و شبهههاایشان را درهم کوبید. پس، از راه حق به یک سو فتادند، و بازگشتند، و روى به قهقراى جاهلیت گذاشتند — وَ أَرْدَیْتَ جِیلاً مِنَ النَّاسِ کَثِیرًا خَدَعْتَهُمْ بَغِیِّکَ، وَ أَلْقَیْتَهُمْ فِی مَوْجِ بَحْرِکَ، تَغْشَاهُمُ الظُّلُمَاتُ، وَ تَتَلاَطُمُ بِهِمُ الشُّبُهَاتُ…»(نهج، نامه ٣٢)
پاسداری از حق مخالف و معاند
وقتی به ایشان خبر رسید در صفین برخی از لشگریان شما نسبت به دشمن بی ادبی میکنند ، بر آشفت و خطبه خواند و توبیخ شان نمود ؛ “انی اکره ان تکونوا سبابین… ” ( نهج ، خ ۲۰۶)
حفظ کرامت همسرپیامبر
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه مینویسد: علی(ع) پس از پایان جنگ جمل, عایشه را احترام کرد و او را گرامی داشت. اگر عایشه آنچه با علی کرد با عمر می کرد و عمر بر او دست می یافت, او را می کشت و قطعه قطعه می کرد, ولی علی(ع) بردبار و بزرگوار بود –ان علیا اکرم عایشه بعد انقضاء الحرب الجمل وصانها و عظم شأنها…علیا کان حلیماً کریما. (سفینه ج۵۸۵/۶)
تعبیر ایشان از خوارج
خوارجی که در کمال بی ادبی وبی دینی به حضرت نسبت کفر داده و از خدا طلب مرگ برایش میکردند– قاتله الله کافرا ما افقهه.( نهج حکمت۴۲۰) اما امام از آنان به “اخوننا فی الاسلام” نام میبرد(نهج خ/۱۲۲) .