حجت الاسلام هادی سروش در نوشتاری با عنوان« صفر الخیر گفته اند نه صفرالنحس !» آورده است: ماه “صفرالخیر” از راه رسید ورود این ماه و خروجش همواره با برخی از اوهام و تخیلات بنام “نحس بودن” آمیخته شده تا جایی که عده ای از ماه صفر در وحشت قرار میگیرند و عده ای دیگر در شب آخر ماه درب مساجد را میکوبند و یا شمع روشن میکنند و…. جا دارد در این عصر که عصر دانش و توجه به واقعیات است ، خود را از زنجیر این “توهمات” خَلاص نماییم . کلمه “صفر” ، دارای یک پسوند است و آن کلمه “خیر” است که به او متصل شده و این اتصال دلالت از “خیر بودن” این ماه دارد. باری ؛ اگر در ماه صفر رحلت پیامبر اسلام(ص) را داریم ، از طرفی ولادت امام باقر(ع) را هم داریم . و یا پیروزی غیرقابل توصیف حضرت امیر (ع) بر خوارج خشک و مقدس و منحرف را هم، داریم .احادیثی که ما را بر دعا و پرداخت صدقه در این ماه رهنمون میفرمایند را هم ، که میدانید اختصاص به ماه صفرالخیر ، ندارد . در همه ماه ها دعا و صدقه از سنت نبوی (ص) و اهلبیت (ع) بشمار میرود.
اتفاقا طبق تجربه ؛ بیشترین آسیب را در اینجور روزهایی که به غلط ، مشهورِ به “نحس” بودن میشود را ، افرادی میخورند که این اوهام را از روی تقلید ، به خود تلقین کرده اند! به نظرم درباره “نحوست” ، بهترین سخن را از مفسر و فیلسوف بزرگ قرن حاضر باید بشنویم و بر اساس آن قالب فکری خودرا پی ریزی کنیم .
“علامه طباطبایی” میفرماید :از نظر عقلی نمیتوان دلیلی اقامه کرد که فلان زمان نحس است و فلان وقت سعد، چون اجزای زمان مثل هم هستند و ما هم که بر علل و اسباب مؤثر در حوادث احاطه علمی نداریم تا بگوییم فلان قطعه از زمان نحس است و قطعه دیگر سعد.امّا از نظر شرعی دو آیه در قرآن داریم که ظاهرش بر این است که ایامی خاص (هفت شبانه روز) که عذاب بر قوم ثمود ارسال شد، روزهای نحسی بودهاند.ولی این آیه ؛ دیگر نمیرساند که حتی همان روزها در هفته بعد و در ماه بعد و … ایام نحس هستند. چون اگر تمام آن ایام نحس باشند در تمام سال، لازمهاش این است که تمام زمانها نحس باشند . روایات هم نتیجهاش این است که نحس بودن ایام به خاطر کارهای زشتی است که در آن واقع شده است و سعد بودن ایام به خاطر کارهای نیک دینی ویا عرفی است، امّا اینکه قطعهای از زمان خاصیت تکوینی سعد و نحس داشته باشد، قابل اثبات نیست. (المیزان جلد۱۹ذیل آیه۱۰قمر)