حجت الاسلام هادی سروش
معاویه دشمن درجه اول حضرت امیر (ع) بود. او بیش از چهل سال زمام امور جامعه را در پوشش دو عنوان سیاسی در دو بیست سال را پیدا کرد. بیست سال اول؛ حاکم و والی بر شامات (فلسطین، اردن، سوریه، لبنان، مصر) و بیست سال دوم؛ خلیفه اسلام بر کل جهان اسلام بود! هرچه از امکانات و موقعیتها که در دنیا قابلتصور است از قبیل ثروت و ریاست را، یکجا بلعید! استاد مطهری از معاویه نقل نموده که گفت: «من در تمام اقسام نعمتهای دنیا غلتیدم» برای این چهل سالی که معاویه در دو بخش «امارت و خلافت» بر جامعه شام و جهان اسلام ریاست کرد، باید مردمان شام را بهعنوان علت مهم و تاثیرگذار دید و تحلیل نمود، بهگونهای که اگر چنین مردمانی با خصوصیاتی که طرح میشود نبود، هیچگاه معاویه زمامدار چهلساله نمیشد !
امام علی(ع) در نهجالبلاغه در سخنی معجزهوار به کمیل فرمود :مردمان سه گروهاند:
الف) عالمان و اندیشمندان راستینی که دل درگرو خدا و معنویت دارند.
ب) حقیقت جویان پرتلاشی که همواره در مسیر آگاهی مضاعف و رستن از پرتگاهها دارند.
ج) «همج رعاع» آدمیان بیریشهای که همواره مانند حشرات دور سر صاحبان قدرت میگردند و با هر صدایی همنوا شده مانند کلاغ و با جهتِ وزش هر بادی، حرکت و جهتگیری میکنند.(ن.ک:شرح نهجالبلاغه ابن میثم) بله؛ اگر در جامعهای مردمانی از گروه سوم باشند ، هموارترین جاده را برای حرکت بیوقفه و مستمر صاحبان قدرت فراهم میآورند !مردمان شام و مردمان شام نما چنین بودند و هستند.
تحلیل روحیات مردمان شام
هر زمان مردمانی چنین باشند، «شام نمایانی» خواهند بود که اجازه حاکمیت چهلساله و بلامنازع به دژخیمی بمانند معاویه خواهند داد. روحیات فکری و فرهنگی و اخلاقی مردم شام چنین بوده:
۱- مردمانی بودند که دین را یکسویه فراگرفتند؛ یعنی از جامعیت دین بیبهره بودند. از توحید و عبادت و نیز عرض ارادت به حاکمیت دینی مطلع شدند و بر انجام آن جدیت داشتند ولی از شرک و انحراف از توحید و عوامل سقوط حاکمان بهاصطلاح دینی بیخبر بودند. این مضمون در بیان امام صادق(ع)آمده که «بنیامیه از تعلیم توحید ممانعت نداشتند ولی از بیان و تبیین عوامل و چگونگی انحراف و پیوستن به باطل جلوگیری میکردند.» (کافی/۵۴۱ ) این عامل بود که مردم شام را، مطیع بیچونوچرای معاویه کرد! تا جایی که آنان اصلاً از احتمال وجود انحرافاتی مانند خودخواهی و استبداد، یا تحریف تاریخ و دین، یا خیانت به سرمایههای انسانی و استعدادی از سوی معاویه دور شده بودند !و بر این اساس برخورد با این کجیها و خیانتها بهکلی از مردم شام ستانده شد !
۲- مردمی بودند که در بیخبری قرار گرفتند و از اخبار و حقائق واقعشده، یا در حال وقوع در کشور و در سطح منطقه و جهان اسلام کاملاً دور شدند. این واقعیت را خود امام در نهجالبلاغه با عنوان «عَمَّس الخبر» اشارت نموده است که معاویه تمام رسانههای خبری روز را بر روی مردم شام مسدود کرد.(خطبه۵۱) بسته شدن و محدود شدن رسانههای خبری که بهمنزله گوش و چشم یک ملت است، نتیجهای جز خامی و یا انحطاط فکری یک جامعه، در بخشهای سیاسی اجتماعی اقتصادی نخواهد داشت و همین باعث شد که مردمان شام از وجود اهلبیت پیامبر (ص) بهکلی بیخبر باشند و این بداقبالی بدینجا انجامید که ۵۰ سردار نظامی حاکمیت شام امضاء و قسم یادکردند که تنها یادگار باقیمانده از پیامبر، معاویه و خاندان ابوسفیان هستند! آیا توقع داریم این مردم بایکوت شده خبری، علی شناس باشند؟!
۳- اینان ازنظر اخلاقی و فکری و فرهنگی کاملاً زمینگیر بودند، چنانچه خود حضرت امیر(ع) تصریح فرمود که شامیان از مکانهای مختلف جمع شده و فاقد تفکر و قدرت تجزیهوتحلیل بودند و نیز ازنظر اخلاقی هم بسیار منحط بودند. امام میفرماید: «باید برای این مردمان از الفبای ادب و اخلاق شروع کرد و تعلیمشان داد!» (نهجالبلاغه خطبه۲۳۸) جالب است که در وصایای معاویه به یزید آمده که «من این مردم شام را در حد اعلی مطیع بودن بار آوردم و تو آنان را از ارتباط با دیگر مردمان بر حذر دار تا اخلاقشان تغییر نکند!»
✔اینان بودند که نمازجمعه را چهارشنبه خواندند و یک نفر سؤال (نه اعتراض) نکرد که؛ چرا چهارشنبه؟!
✔اینان بودند که کدوحلوایی را به مانند گوسفند سر میبریدند و ذبح میکردند تا حلال شود! (وسائل۲۰۲/۲۵)
✔اینان بودند که ۵۰ نفرشان جمع شدند تا شهادت دهند این شتر، نَر است درحالیکه شتر ماده بود! (مروج الذهب۴۳/۳)
✔اینان بودند که حکومت اسلامی را امپراتوری و سلطنت میدانستند! درحالیکه پیامبر(ص) تصریح فرمود: «در اسلام از امارات خبری نیست و نخواهد بود، خود را نبی و علی را ولی معرفی فرمود - انا رسول ربی و لا اماره معی و لا اماره مع علی». (معانی الاخبار۶) پس باید گفت:«امان از شام و شامی صفتان!!»