محمد تقی فاضل میبدی
در تعجبم برخی آقایان اگر اندک لغزشی از دولت ببیبنند نظر می دهند ولی در مورد روضه های دروغ، تحریف و تفرقه در تاریخ و دین ساکتند.
چند روز گذشته آیت الله شبیری زنجانی از مراجع قم در رابطه با دهه هایی که برای عزاداری ها می گیرند واکنش نشان داد و اظهار داشت:"همین طور پشت سرهم دهه درست کردن توسط جامعه قابل پذیرش نیست و به مرور زمان انکار مجموعه عزاداری ها به وجود می آید... امروز با افراط در عزاداری ها زمینه هتک حرمت را فراهم می کند و این افراد در این زمینه مسئولند... امروزه برخی از منبری ها و مداح های بی تقوا حرف های بی سندی را ترویج می کنند و پس از ترویج آن در جامعه، عرف هرگونه مجلس شادی را در این ایام هتک حرمت می نامد." (برگرفته از سایت انتخاب 28اسفند 92).
شایسته است که سخنان این مرجع تقلید توسط سایر عالمان دین پی گرفته شود تا جلوی تحریفات و اختلافاتی که در این ایام، به ویژه بر روی منابر گفته می شود گرفته شود. اگر پاره ای از گفتارهایی که در رابطه با حضرت زهرا(ع) بر روی منابر ایراد می شود به صورت مکتوب در آید و مورد مطالعه اسلام شناسان و مورخان اسلام و مراجع تقلید قرار گیرد، بهتر خواهیم دید تحریفات و اختلافاتی که به نام اسلام و تشیع ترویج می گردد تا چه میزان صحیح است؛ به ویژه آنگاه که بر کینه های قومی می افزاید.
در این ایام در یکی از جلساتی که به عنوان حضرت زهرا (ع) تشکیل شده بود شرکت کردم؛ سخنران جلسه حجت الاسلام والمسلمین سروش محلاتی بود؛ ایشان در رابطه با دخت پیامبر(ع) چنان با استدلال و پخته و علمی سخن گفت که آرزو کردم کاش این سخنرانی در صدا و سیما برای عموم مسلمانان پخش می شد، و همه واعظان و خطیبان بر اساس سند و درایت سخن می گفتند و به دنبال تحریک احساسات نبودند.
خلاصه حرف این استاد درس خارج حوزه این بود (نقل به مضمون) که بر اساس آیات قرآن در میان اولیای الهی اختلاف در روش وجود داشته است و دو مورد از قرآن مثال آورد؛ یکی جریان حکمیت حضرت داوود و حضرت سلیمان که در سوره انبیاء آمده و دیگری به داستان خضر و موسی اشاره کرد که اختلاف در فهم داشتند. همچنین این اختلاف روش میان حضرت زهرا و شوهرش امام علی(ع) در برخورد با حوادث پس از مرگ حضرت رسول(ص) وجود داشت که دخت پیامبر نظر شویش را بر خویش مقدم داشت. سپس سخنران محترم به مواردی در زمان اقتدار حضرت علی(ع) و با استناد به خطبه 162 و نامه 62 نهج البلاغه با استفاده از شرح مرحوم علامه تستری اشاره کرد که کسانی چون عمر بن حمق و حجر بن عدی و در جایی دیگر یاران آن حضرت از قوم بنی اسد مسایل خلفای پیشین را نزد حضرت مطرح کردند و سوال از غصب خلافتی که حق حضرت بود کردند؟ امام در عین این که به برادر اسدی خود حق سوال کردن را داد، به او فرمود: « و هلم الخطب فی ابن ابی سفیان...» (خطبه162) یعنی در مورد معاویه سوال کن که امروز بلای جامعه اسلامی است و از اختلافات پیشین دست بردار. یعنی فکر و نگاه مان به حال و آینده جامعه مسلمین باشد که دودمان ابی سفیان و عافیت جویان دیروز به عنوان میراث خواران اسلام و انقلاب باز نگردنند. به جای حرف های اختلاف برانگیز که ریشه در گذشته دارد، باید به فکر حال و وحدت جامعه مسلمین بود.
روضه ها و سخنرانی هایی که کینه های قومی را افزایش دهد و شیعه و سنی را در برابر همدیگر قرار دهد و از دل آن تکفیری به وجود آید و برخی عالمان وهابی شیعه را رافضی بدانند و خون انسانی ریخته شود، گناهی بس بزرگ است. امام علی(ع) با این که در اوج قدرت بود در آن 5 سال در جایی نه عزاداری گرفت و نه روایتی در استحباب آن گفت و نه مصایبی که بر حضرت زهرا گذشت را بر زبان آورد، البته با توجه به این که مقام حضرت زهرا بر همگان مشخص بود.
آقای سروش خاطره ای قابل توجه از آیت الله منتظری نقل کرد که در زمان آیت الله بروجردی مرحوم علامه امینی جهت سخنرانی به اصفهان دعوت شده بود، ایشان در سخرانی های خود به گونه ای سخن گفته بود که تشیع و تسنن را در مقابل هم قرار می داد. مرحوم آیت الله بروجردی آیت الله منتظری را احضار کرده و او را روانه اصفهان می کند تا به مرحوم امینی بگوید در این زمان جای طرح این مسایل نیست. پس از پیغام آیت الله بروجردی توسط آیت الله منتظری مرحوم علامه به احترام آیت الله بروجردی سخرانی خود را نیمه تمام می گذارد. خلاصه آقای بروجردی به سخنرانی های مرحوم امینی واکنش نشان داده بود، با این بیان که در این روزگار برادران اهل سنت در برابر اسراییل غاصب مورد تهاجم هستند و دنیای اسلام برای دفاع از سرزمین های اسلامی باید متحد شود، چنین سخنرانی هایی ممکن است به زیان جامعه اسلامی تمام شود. دقیقا همان سخنی که امام علی به برادر اسدی خود گفت الان دشمن مشترک ما آل ابی سفیان است و جالب تر پیامی که مرجع بزرگ شیعیان آیت الله سیستانی در سال 2007 در عراق صادر کرد. در این پیام چنین آمده است: « هیچ اختلاف واقعی میان شیعیان و اهل سنت وجود ندارد. بنده خادم همه عراقی ها هستم. بنده همه مردم را دوست دارم. دین اسلام دین محبت است و از این که دشمنان توانستند میان مذاهب اسلامی تفرقه بیاندازند شگفت زده شدم... من از همه کسانی که در پی حقوق خود هسنتد حمایت می کنم... برخی از اهل سنت در نظام سابق (صدام) به من می گفنتد ما شیعه شدیم می پرسیدم چرا؟ آنها می گفتند برای ولایت اهل بیت(ع) و من می گفتم ائمه چهارگانه اهل سنت از ولایت اهل بیت دفاع می کنند...». (نقل از سایت تابناک) هنگامی که نگاه یک عالم مسلّم دینی به مانند آیت الله سیستانی که تاریخ اسلام را به نیکی می شناسد به مسایل جهان اسلام چنین کلان است و مرزهای کاذب میان مذاهب اسلامی را بر ساخته دشمنان می داند، چرا باید در ایران در برخی مجالس به گونه ای عزاداری شود که میان شیعه و سنی سد پولادین به وجود آورد؟
شکی نیست که این روضه ها و سخنرانی های تفرقه افکن در نزد برخی جزو فرهنگ اسلام و شیعه تلقی می گردد؛ و اگر چنین وانمود شود که پس از مرگ پیامبر تمام یاران حضرت نسبت به هم خیانت کردند و کینه ورزیدند و این دینی که عمده پیامش وحدت مسلمین بود، به اختلافات قومی کشاندند؛ یعنی پیام پیامبر همان روزهای نخست ناکام ماند. امروزه در برخی مجالس چنین وانمود می شود سعی می کنند دشمنی ها را بزرگتر و بیشتر نشان دهند و یک لغزش کوچکی را چند برابر نشان دهند. با تاسف برخی شبکه های ماهواره ای، یا به عنوان شیعه افراطی و یا سنی افراطی آتش این اخلافات را شعله ورتر می سازند و از آن سو صهیونیست ها از این اختلافات خیال خود را راحت می بینند، بنابراین ضروری است عالمان دین در همدردی با آیت الله شبیری زنجانی و آیت الله سیستانی نظارت بیشتری بر این روضه خوانی ها ومداحی ها داشته باشند، تا جلوی تحریفات و مطالب تفرقه انگیز گرفته شود؛ چرا که اسلام دین برادری و برابری و محبت و انسان دوستی است.
در تعجبم برخی آقایان اگر اندک لغزشی از دولت یا در مسایل اجتماعی و شبکه های ارتباطی ببیبنند نظر می دهند و یا سیزده بدر را بدعت می دانند، ولی در مورد روضه های دروغ و تحریف و تفرقه در تاریخ و دین ساکتند.