محمدتقی فاضلمیبدی
«اگر بنده کاری کردهام که نباید میکردم یا ترک فعلی کردهام که باید انجام میدادم، از همه عذر میخواهم، از همه حلالیت میطلبم. من از طرف خودم حرف میزنم، به دیگران کاری ندارم. من از کارهای کرده و نکرده خودم نگرانم. اگر همه ما درست عمل کرده بودیم وضع این نبود؛ ولی گمان میکنم همه ما، همه مسئولان، از سابق تاکنون، باید از مردم عذرخواهی کنیم. ضرورت این کار البته برای مسئولانی که در لباس روحانیتاند، بیشتر است...»؛ اینها بخشهایشی از سخنان مرحوم آیتاللهموسویاردبیلی در سال ٩١ است. شاید غالب مردم ایران ایشان را بهعنوان یکی از یاران نزدیک مرحوم امام(ره) در مسئولیتهای مهم و دشوار کشور مانند عضو شورای انقلاب، دادستان کل کشور، رئیس دیوان عالی کشور و خطیب جمعه تهران و بعد از آن بهعنوان یکی از مراجع تقلید شیعه شناخته باشند؛ اما شاید نکاتی از این فقیه فرهیخته و فاخر برای برخی چندان آشکار و آشنا نباشد. نگارنده که نزديك به ٣٠ سال با این دانشیمرد اخلاق و ادب و ادیب سر آشنایی و خدمتگزاری و مرافقت و مصاحبت داشته، بر آن است تا نکاتی را که از ویژگیهای کمنظیر او بود بیان کند.
١ـ تلاش و تکاپو در خدمات فرهنگی و اجتماعی
٢ـ ویژگیهای معرفتی و دستگاه فکری
براساس روایتی که خود بارها بیان ميكرد، در سالهای پیش از انقلاب در باور این مرجع فقید نشسته بود که باید پایههای تربیتی نسل امروز را در آموزشوپرورش بنا کرد.
با بنیان مدارس مفید در تهران - که هماکنون یکی از مدارس مهم در کشور به شمار میآید- باور خود را چنین بارور کرد و این مدارس از رهاورد فکری این عالم دینی در روزگاران پیش از انقلاب است. او با اینکه یک عالم دینی و حوزوی بود و سالها در قم و نجف از مراجع بزرگی مانند آیات عظام بروجردی، داماد و خوئی بهره برده و از سطوح عالی حوزه تا دروس خارج سالها تدریس کرده بود؛ اما آفاق فکری او فراتر از حوزهها گسترش داشت. برای تربیت و اسلامیکردن نسل امروز فقط دانش حوزوی به شیوههای سنتی را کافی و کارآمد نمیدانست. روزگاری در کنار عالمانی نامدار مانند شهید مطهری و شهید بهشتی که با هم تبادل فکری و همدلی زیادی داشتند، این موضوع را در میان گذاشته بود؛ دنبال راهی بود که با حفظ چارچوب سنت دینی، زبانی نو و روشی کارآمد بجوید تا بتواند نسل بحرانزده امروز را در بستری انسانی و اسلامی هدایت كند. شبهاتی که همواره بر دین وارد میشد، ذهن او را سخت درگیر میكرد تا راهی علمی بجوید و نسل جوان را در برابر شبهات با برهان قانع كند. تأسیس دانشگاه مفید - که یکی از دانشگاههای معروف و معتبر و شناختهشده در سطح جهان است- نتیجه سالها تلاش فکری او بود. همواره میکوشید دانشآموختگان حوزه را با زبان دانشگاه آشنا كند و شاید نخستین مرجعی بود که استادان برجسته دانشگاه را برای افزایش دانش و بینش طلاب درباره حوزه دعوت کرد که مرکز آن، دانشگاه مفید به شمار میرفت. در کنار خدمات مهم فکری و فرهنگی خدمات اجتماعی او را باید به یاد آورد؛ مؤسسه خیریه مکتب امیرالمؤمنین با همت این فقیه نامدار در همین راستا تأسیس شد تا برای کسانی که تمکن مالی ندارند از این راه چارهای بجوید.
از دوستان برجسته آیتالله موسویاردبیلی که همواره او را به نیکی یاد میکرد، مرحوم آقای عالینسب بود که از مشاوران فکری ایشان به شمار میرفت. نگارنده شاید انسانی به شایستگی، برجستگی، صداقت و پاکی آقای عالینسب کمتر دیده باشد؛ او، آیتالله موسویاردبیلی را بهعنوان عالمی آگاه نیک میشناخت و بهعنوان مشاور نخستوزیر دوران جنگ، مسائل و مشکلات اقتصادی را با آیتالله اردبیلی در میان میگذاشت و از تسلط ایشان بر اقتصاد، بهعنوان یک روحانی تمجید میکرد.
٢ـ از ویژگیهای معرفتی آیتالله موسویاردبیلی عقلگرایی و توجه به مقتضیات زمان بود؛ او چون در متن حوادث، بهویژه در دوران تصدی ریاست قوه قضائیه با مسائل جدیدی مواجه شده بود بر این باور بود که با تمسک به برخی از نصوص نمیتوان مشکلات اقتصادی و اجتماعی جامعه امروز را حل کرد. ايشان باب عقلگرایی و توجه به مقتضیات زمان را در نگاههای فقهی خود گشوده بود. از یاد نمیبرم روزی در یکی از درسهای اقتصاد خود، در سالهای ١٣٦٥ و ١٣٦٦ که هفتهای یک بار در قم تشکیل میشد، اظهار داشت که مسائل اقتصادی چیزی نیست که برای آن ملاکهای غیبی و تعبدی تصور شود. باید عقل و دانش روز را در حل مسائل اقتصادی که سری در فقه دارد به کار گرفت. تجربهای که در دوران تصدی خود در قوه قضائیه اندوخته بود نگاه دیگری به جرم و مجازات داشت که با روشهای سنتی موجود متفاوت بود؛ بنابراين نخستین کتابی که در دوران مرجعیت خود تألیف کرد کتاب فقهالقضاء با اجتهادی نو و نگاهی تازه بود. آزادی و استقلال فکری از خصائص دیگر این فقیه بزرگوار بود که در دستگاه معرفتی او تأثیر گذاشته بود. مسئله حقوق بشر از مسائلی بود که برای او بسیار پراهمیت به شمار میرفت. سمینارهای حقوق بشر که در دانشگاه مفید برگزار شد مورد توجه ایشان بود. دانشمندانی از ادیان مختلف و دانشگاههای دنیا به قم میآمدند، با ایشان ملاقات میکردند و بهراحتی و آرامش خاطر نظرات خود را بیان میداشتند و شیفته نظرات ایشان میشدند. هیچگاه از هیچ فکری نمیهراسید و با سماحت و سهولت سخنان دیگران را گوش میکرد و اگر قابل نقد بود با بیان شیوا و چهرهای آرام آن را به نقد میگذاشت. به خاطر هوش و حافظه خوب و نیرومندی که داشت اشعار و خاطرههای زیادی تا همین روزگار آخر عمر خود در حافظه داشت و فوقالعاده شیرین و جذاب بیان میکرد. هیچگاه نشاط علمی او کاسته نشد. همیشه و همواره جلوی خود کتاب یا متنی را گشوده داشت و مشغول خواندن یا تصحیح آن بود. هفتهای چند جلسه علمی از سوی برخی از استادان حوزه و دانشگاه در محضر ایشان تشکیل میشد؛ با حوصله زیادی که با این کهولت سن داشت، مینشست و مباحث را گوش میکرد و در پایان نظر خود را ابراز میداشت. او این شعر شیرین حافظ شیراز را شیوه زندگی خود کرده بود:
«گوهر معرفت اندوز که با خود ببری/ که نصیب دگران است نصاب زر و سیم
دام سخت است مگر یار شود لطف خدا / ورنه آدم نبرد صرفه به شیطان رجیم».
خداوند او را در جایگاه صدق و نزد «ملیک مقتدر» قرارش دهد.