محمدعلی کوشا در وبینار ضرورت بازنگری در ترجمههای قرآن با اشاره به شرط ماندگاری ترجمه قرآن گفت: یکی از ضرورتهای بازنگری ترجمههای قرآن، توجه به نثر روز و جدید است که از حالت کهن خارج شود.
کوشا در ابتدا در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه چرا بازنگری در ترجمههای قرآن به ویژه ترجمههای معاصر ضرورت دارد، گفت: این سؤال یک جواب کوتاه و یک پاسخ مبسوط دارد. جواب کوتاه آن در دو محور مورد بحث قرار میگیرد. یکی اینکه تطور نثر فارسی سبب میشود، هر یک قرن، نیم قرن، ربع قرن و بلکه هر ده سال یکبار که کم و بیش نثر در تحول و تطور است، با نثرهای جدیدی مواجه شویم. بنابراین یکی از ضرورتهای بازنگری ترجمههای قرآن توجه به نثر روز و جدید است که از حالت کهن خارج شود. دوم مسئله لغزشهایی است که در طول تاریخ مترجمان کم و بیش دچار آن شدهاند و این لغزشها از اولین ترجمه قرآن موسوم به تفسیر طبری یا ترجمه و تفسیر رسمی تاکنون وجود داشته و همه به نحوی قابل نقد و بررسی هستند.
وی افزود: من حدود ۲۰۰ ترجمه همراه با تفسیر را بررسی کرده و به لغزشها و خطاهایی که در این ترجمهها از قرن چهارم تاکنون وجود دارد، دست پیدا کردهام. بنابراین به دو دلیل به روز بودن نثر ترجمهها و تکرار نشدن خطاها و لغزشها در ترجمهها، باید بازنگری در ترجمهها نیز انجام شود.
انواع ترجمههای قرآن و رسالتشان
این مترجم قرآن با اشاره به معنی و مفهوم ترجمه، ادامه داد: ترجمه به معنای این است که متنی را از زبانی به زبان دیگر با حفظ مفهوم و محتوای آن متن طبق قواعد زبان مبدأ و مقصد برگردانیم. بر این اساس در فن ترجمه باید روی دو عنصر اساسی ادب و هنر تأکید کنیم که اگر این دو رعایت شود این ترجمه ماندگار خواهد بود. البته ماندگاری هر متنی مربوط به این دو عنصر است، زیرا ماندگاری آثار شاعرانی، چون حافظ، سعدی، مولوی، نظامی و ... از همین مسئله تبعیت میکند. مراد ما از عنصر ادب صرف، نحو، لغت و ... است. یک مترجم باید در این علوم آگاهی درستی داشته باشد. در این زمینه کتابهای ادبی فراوان است و هم در حوزهها و هم دانشگاهها، از سالها پیش مورد بحث و بررسی و تدریس قرار گرفته است. مسئله هنر نیز شامل مباحث بلاغی است.
وی با بیان اینکه در ترجمه قرآن با چند نوع ترجمه مواجه هستیم، تصریح کرد: اگر انواع ترجمهها را از هم تفکیک کنیم، میتوانیم از هر ترجمه انتظار موردنظر را داشته باشیم. یکی از این ترجمهها، ترجمه تحتاللفظی یا واژهبهواژه یا زیرنویس است که رسالتش لغت-معنا است و معادل فارسی یا هر زبان دیگر لغات قرآن، ذیل هر کلمه آورده میشود. در این ترجمه ما نباید انتظار ترجمه تفسیری، تطبیقی، مضمونی و ... را داشته باشیم، زیرا هر یک جایگاه خاص خود را دارد.
دقیقترین ترجمه تحت اللفظی
این منتقد ترجمههای قرآن گفت: اولین کسی که ترجمهاش به عنوان ترجمه تحتاللفظی شناخته شد، ترجمه صفی علیشاه است. البته پیش از آن نیز ترجمه تحتاللفظی وجود داشت، اما این ترجمه با نثر و نظم خاصی بود؛ که برخی ناشران این ترجمه را به نام ترجمه شعرانی منتشر کردهاند؛ در حالی که وی ترجمه مستقلی ندارد. حال چه نفعی در این کار بوده بحث دیگری است. بعد از ترجمه صفی علیشاه میتوان ترجمه مصباحزاده و کاظم معزی را مورد اشاره قرار داد. ترجمه شیخ الهند نیز که سالها پیش با تصحیح و ویرایش بنده انجام شد و چند ماه پیش ویرایش دیگری از آن به همت نشر احسان چاپ شد؛ در حال حاضر، دقیقترین ترجمه تحتاللفظی است و اکنون حرف اول را میزند.
کوشا به ترجمه تطبیقی پرداخت و گفت: این نوع ترجمه باید منطبق بر متن باشد. یعنی مترجم میتواند هم عنصر ادب و هنر و هم علوم لفظی و بلاغی و هم نکات صرفی و نحوی و معادلیابی واژگان را دنبال کند. این ترجمه از اوایل قرن چهاردهم ظهور کرد و پیش از آن اغلب تحتاللفظی بودند. از میان ترجمههای تطبیقی میتوان به ترجمه حسین استادولی، بهاءالدین خرمشاهی، سیدعلی موسوی گرمارودی، مرحوم سیدجلالالدین مجتبوی و غلامعلی حدادعادل اشاره کرد. ترجمه مرحوم عبدالمحمد آیتی و مرحوم فولادوند نیز از نظر نثر در حد خوبی قرار دارند و در این گروه قرار میگیرند.
وی بیان کرد: نوع سوم ترجمه، تفسیری است که مصداق روشن آن سه ترجمه است. یکی از آنها ترجمه مرحوم فیض الاسلام است که در سال ۱۳۴۸ چاپ شد و بعد از پیروزی انقلاب در سه جلد حروفچینی و چاپ شد، نمونه دیگر ترجمه مصطفی خرمدل مهابادی است که آن را به نام تفسیر نور نامگذاری کرده و ترجمه تفسیری است. نمونه سوم ترجمه حجتالاسلام سیدمحمدرضا صفوی است که ترجمه خود را براساس تفسیر المیزان ارائه کرده است. این کار بسیار کمنظیر است و در چهار جلد منتشر خواهد شد.
اولین ترجمه منظوم قرآن
وی درباره تفاوت ترجمه تفسیری با تفسیر گفت: در تفسیر بسط کلام بسیار زیاد است، اما در ترجمه تفسیری به اندازهای است که توضیحات برای مخاطب لازم باشد و کوتاه بیان شود.
این مدرس حوزه نوع دیگر ترجمه را مضمونی خواند و افزود: این ترجمه همان است که برخی آن را ترجمه آزاد نامگذاری میکنند که من چندان با آن موافق نیستم. مصداق کامل این ترجمه وجود ندارد، اما معانی القرآن استاد بهبودی که بیشتر ترجمه مضمونی را دربرمیگیرد، میتوان نام برد. استاد حسین استادولی نقد مفصلی بر این اثر نوشت و بعد از آن دیگر چاپ نشد. البته ایرادها و اشکالاتی که منتقد بر این ترجمه وارد کرده بود، ظاهراً مترجم نپذیرفته بود و اگر پذیرفته بود، بسیار محدود بود. البته در متون غیر قرآن، مرحوم جواد فاضل، ترجمه مضمونی از نهجالبلاغه ارائه کرده که از نثر بسیار زیبا، مفید و مختصر برخوردار است.
وی به نوع دیگری از ترجمه به نام ترجمه منظوم اشاره کرد و گفت: این نوع ترجمه در قالب شعر ارائه میشود و اولین ترجمه کامل از این نوع، ترجمه صفی علیشاه است که بیبدیل است و حامد ناحی اصفهانی آن را تحقیق و تصحیح کرده و منتشر شده است. این اثر گویای مقام ادبی و هنری صفی علیشاه است. اما ترجمههای منظوم دیگر بعد از پیروزی انقلاب چاپ شدند که حداقل ۱۳ مورد از آنها را بررسی کرده ام. هر یک از این ترجمهها دارای فراز و نشیبهایی هستند و برخی نسبت به دیگری موفقتر بودهاند. نظم برخی نیز مانند ترجمه امید مجد روان است. ترجمه مرحوم عباس دوزدوزانی که نزدیک ۱۴ هزار بیت است، برخلاف دیگران که در ۲۰ هزار بیت سروده اند، دارای دقت و انطباق بیشتری است. این نوع ترجمه هم در ردیف ترجمههای مضمونی است، زیرا شعر نمیتواند آیه را در خود بگنجاند و مضمون آیه را در قالب شعر میریزد. البته در برخی موارد ممکن است ظرافتهایی داشته باشد، اما عمدتاً این توانایی را ندارد.
شرایط مترجم قرآن بودن
این مترجم در ادامه به صلاحیت و شرایط یک مترجم قرآن اشاره کرد و افزود: مترجم برای موفقیت ناچار است شرایطی داشته باشد، سیوطی در این زمینه ۱۵ شرط را لازم دانسته و خرمشاهی پنج شرط را بر آن افزوده است، اما به نظرم چند شرط مهم کافی است. شرط اول این است که مترجم باید آشنا با دو زبان مبدأ و مقصد باشد. دوم اینکه مترجم بتواند یک نثر دقیق و استوار ارائه کند. سوم اینکه مترجم با تفسیر و علوم قرآن آشنا باشد. چهارم آشنایی با علم فقه را نیز باید داشته باشد و این آشنایی در حد قابل قبولی باشد؛ ترجمه آیاتالاحکام یا آیاتی که مربوط به عقود و ایقائات است، نیازمند فقه است. شرط پنجم، آگاهی از علم کلام و اصول و عقاید اسلامی است که مترجم مسئله توحید را به خوبی فهمیده باشد و صفات خداوند را بشناسد و صفات ذات و فعل خداوند را تشخیص دهد. ششمین شرط این است که مترجم دارای سلامت روح و عقل باشد، یعنی روح مهذب و نفس زکیه داشته باشد. سلامت عقل به این معنا نیست که مترجم دیوانه نباشد، بلکه باید درک درستی داشته و از قدرت تعقل و تدبر برخوردار باشد؛ یعنی که ترجمه قرآن بر اساس تعقل و تدبر باشد.
وی تأکید کرد: هر ترجمهای ولو اینکه مترجم در این علوم متخصص بوده و تمام شرایط را داشته باشد، نباید بدون ویراستاری چاپ شود. ویراستارهای فنی باید روی آن نظر دهند. ترجمه من بیش از ۱۰ سال طول کشید و این طور نبود که این ترجمه که حاصل ۱۰ سال است به ناشر سپرده باشم. نمونهخوانیها و ویراستاریهای متعددی بر روی آن انجام شده است.
مؤلف کتاب «نقد رسمالخط عثمانطه» با اشاره به دشواریهای ترجمه قرآن، گفت: ترجمه قرآن کریم از هر متن عربی بسیار دشوار است، چون قرآن فصیحترین، بلیغترین و موجزترین متن است. مگر اینکه کسی متوجه این موضوع نشود. زیرا فردی میگفت قرآن را در چهار ماه ترجمه کردهام. در حالی که آیه به آیه باید تفکر کرد، به تفسیر و کتابهای متعددی مراجعه کرد تا بتوان ترجمه درستی ارائه کرد. با وجود اینکه شهید مطهری ترجمه پاینده را نقد کرد، اما میگفت؛ میخواستم خودم ترجمه را شروع کنم، دیدم دشوار است و از کارهای دیگر بازخواهم ماند. بنابراین، فن ترجمه قرآن غیر از ترجمه متون عربی دیگر است. چون کلام خداست و مانند این است که بخواهید اقیانوسی را در کوزه بریزید.
وی با اشاره به ضرورت انجام ترجمه قرآن اظهار کرد: اینکه برخی منکر ترجمه قرآن شدهاند به این دلیل است که توقع دارند تمام مفاهیمی که قرآن اعم از فصاحت و بلاغت و ... دارد، در ترجمه نیز گنجانده شود. در این صورت ترجمه امکانناپذیر خواهد بود. اما براساس کلام خداوند، قرآن برای تمام بشریت و نه فقط عربزبانهاست. به همین دلیل برای تحقق این امر، باید ترجمه انجام شود.