استاد سروش محلاتی: در جلسه دین در دنیای امروز در کانون توحید: در مورد عدل و ظلم، شرع بر خلاف عقل حکم نمی کند
سروش محلاتی ضمن بررسی رابطه عقل و شرع گفت: تلقی عمومی، عقل را ضعیف می داند و معتقد است شرع به خاطر ضعف عقل آمده است و باعث بی اعتنایی به عقل می شوند. اما در حقیقت انبیاء نیامده اند که عقل را کنار بگذاریم و به شرع توجه کنیم. امیر المؤمنین(ع) معتقد بودند عقل ناقص است بدین معنی که از ظرفیت کامل عقل استفاده نمی کنیم و ما باید آن را تقویت و فعال سازی کنیم.
حجت الاسلام و المسلمین استاد محمد سروش محلاتی در ادامه بحث "دین در دنیای امروز" با اشاره مقدمات روشن شدن دین و دنیا اظهار کرد: پاسخگویی به نسبت دین و دنیا در گرو مشخص شدن جایگاه عقل در زندگی بشر است.
وی با مطرح کردن این سؤال که آیا دین به خاطر ضعف عقل بشر آمده است ؟ افزود: بنا بر این است که ضعف عقل از راه دین جبران شود؟ یا اینکه وجود دین دال بر ناقص بودن عقل بشر نیست. اگر ناقص بودن عقل بشر را مد نظر قرار دهیم، آنجا که با یک سؤال یا اعتراض از جانب عقل نسبت به دین مواجه شویم، جز تسلیم کار دیگری از دست ما برنخواهد آمد.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به دیدگاهی که عقل انسان را ناقص می داند، یادآوری کرد: عقل ناقص باید نقص خود را بپذیرد و در مقابل عقل کل که همان دستاوردهایی است که انبیا برای بشر داشته اند تسلیم شود. لذا مساله قلمرو دین مبتنی بر روشن شدن وضع، توانایی و جایگاه عقل است.
سروش محلاتی به بررسی لایه های مختلف دین و جایگاه عقل در مواجه با آن پرداخت و افزود: در لایه اول عقل کاملا تواناست. در فرقه امامیه بخشی به نام مستقلات عقلیه وجود دارد که در آن عقل بدون رجوع به وحی می تواند در برخی امور چیزی را رد یا قبول کند. در مستقلات عقلیه، عقل بدون مراجعه به انبیاء می تواند حسن و قبح را تشخیص دهد. عقل می فهمد که افترا و تهمت به دیگران ظلم است و غصب اموال دیگران بد است. هر انسان خردمندی می تواند حسن و قبح را بپذیرد.
وی با مطرح کردن این سوال که آیا شرع می تواند با مستقلات عقل مخالفت کند؟ گفت: پاسخ نه است! چون فرض بر این است که مبنای شرع هم عدل و حکمت و عقل است و شارع به آنها قائل است. در مورد عدل و ظلم درست نیست که شرع بر خلاف عقل حکم کند. چون ساحت شرع از مسائل غیرعقلانی پاک است و امکان ندارد شارع که مبدأ عقل است با دستاوردهای عقل در ستیز باشد.
سخنران سلسله بحث های دین در دنیای امروز با بیان اینکه آیا شرعی که با عقل مخالفت نمی کند با آن موافت می کند؟ افزود: تلقی عمومی این است که شرع با عقل موافقت می کند. یعنی مطابق حکم عقل حکم می کند. یا به عبارتی دیگر از حکم عقلی یک حکم شرعی کشف می کند. در احکام عقلی عقل متوجه می شود که در شرع هم چنین حکمی وجود دارد و آن را کشف می کند. حال این سوال مطرح می شود که وقتی عقل حکم می کند چه نیازی به حکم کردن شرع است؟ چه لزومی دارد شرع مطابق با عقل حکمی را دوباره انشاء و جعل کند؟! اگر نظر دوم را بپذیریم قلمرو دین مقداری محدود می شود و دست عقل باز تر می شود.
وی با اشاره به اینکه عده ای از بزرگان از جمله شیخ محمد حسین اصفهانی ( فقیه و حکیم به نظریه دوم معتقد بودند، افزود: این عده این استدلال را دارند اگر ما احتیاج به راهنمایی داریم، عقل راهنمایی کرد. اگر نیاز به صدور حکم داریم، عقل حکم صادر کرد و اگر نیاز به انگیزه برای اجرای حکم داریم آن انگیزه را نیز عقل فراهم می کند. بعد از این خلأی در تشریع نمی ماند که شرع آن را پر کند. شارع خیالش راحت است که عقل کار را انجام می دهد. تکلیف چه از ناحیه عقل و چه از ناحیه شرع باشد فرقی نمی کند. حقیقت تکلیف این است که در ما انگیزه اجرا بوجود آورد. همه می دانیم عدالت امری پسندیده است که مدح و ستایش دیگران را در بر دارد و ظلم، مذمت دیگران را در پی دارد. آن حکمی را که می خواست انگیزه به وجود آورد، عقل صادر کرده است و دیگر جعل انگیزه در بین انسانها ضرورت ندارد.
استاد سروش محلاتی با بیان اینکه طبق نظر برخی بزرگان در لایه اول (مستقلات عقلیه) نیازی به دین نداریم و دین وارد نمی شود، افزود: لایه دوم بنائات عقلیه است که کمی از مستقلات ضعیف تر است. یکی از مثالهایی که علما برای آن می آورند، این است که همه انسانها در مسائلی که نمی دانند به خبره آن امر مراجعه می کنند. آیا خردمندان عالم درمراجعه به خبره تردیدی دارند؟! نه . اینها جزء بنائات عقلانی است.
وی با اشاره به دیدگاه شرع نسبت به لایه دوم با بنائات عقلانی افزود: برخی علما در رابطه با نگاه شرع نسبت به بنائات عقلانی معتقدند دین ممکن است این موارد را قبول یا رد کند. اگر بنائات عقلانی روش خردمندان است امکان ندارد شرع آن را رد کند چون ریشه در خرد و فطرت انسان دارد و رد کردن آن به معنی نفی عقل و خرد انسان است. بنائات عقلانی عرف نیست که در جاهای مختلف متفاوت باشد و بشود آن را به هم زد. عرف لزوما ریشه عقلانی ندارد و ممکن است ریشه در آداب و رسوم داشته باشد. عقلا در بنائات عقلانی اختلاف نظر ندارند و قابل تخطئه نیست. اعتبار بنائات عقلانی هم نیازی به انشاء شارع ندارد و اعتبار بالذات است. پس می بینیم لایه دوم هم نیازی به تایید شرع ندارد.
سروش محلاتی با بیان این که اگر می بینیم در قرآن مسائل زیادی است که در قلمرو و لایه اول و دوم قرار می گیرند آنگاه تکلیف چیست؟ یادآور شد: دعوت به احسان و نیکی که عقل هم تایید می کند در قرآن جزو ارشادها محسوب می شود. علما به این اوامر، اوامر ارشادی می گویند. کارکرد چنین امرهایی این است که انسان به خود برگردد و حکم خرد را بیابد.
این استاد دانشگاه و حوزه افزود: در قرآن اگر با مواردی مواجه شدیم که در لایه دوم یا بنائات عقلانی قرار می گیرند، اینجا نیز امر امر ارشادی محسوب می شود و مساله دینی نیست. نه لایه اول ذاتا دین است و نه لایه دوم. در اینجا عقل می گوید و دین ارشاد می کند. ارشاد غیر از امضاء است.
وی با تشریح لایه سوم رابطه عقل و دین و جایگاه آنها نسبت به یکدیگر افزود: در لایه سوم نقش عقل رقیق تر و نقش دین پر رنگ تر می شود. در این لایه عقلا روش ها و شیوه هایی دارند و شرع نیز روش ها و شیوه ها را بررسی می کند. روشهای عقلانی دین، احکام تعبدی نیستند و برای انجام آنها باید توجه کرد که انجام آنها در چه شرایطی مؤثر است. برخی روشها در یک فضای فرهنگی مؤثر است و در فضای فرهنگی دیگر می تواند اثر عکس داشته باشد. در این لایه باید از روشها، در حد و حدودی که عقلا قبول دارند استفاده شود. اینها جزو اختراعات و ابداعات دینی نیستند که لزوما دینی محسوب شوند. در حقیقت شرع آمده است و از برخی شیوه های رایج در جامعه استفاده کرده است.
سروش محلاتی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به امر کتابت دین در سوره بقره یادآور شد: امر به کتابت دین یا وجود اینکه با فعل امر آمده است، اما علما آن را واجب نمی دانند و معتقدند آن نیز جنبه ارشادی دارد. ارشاد در مورد کتابت دین و آوردن شاهد در تجارت روش و شیوه ای است که می تواند موجب زندگی راحت شود. و ممکن است روش دیگری جایگزین آن شود که نیاز به کتابت و شاهد نیز نباشد. این اوامر نه واجب است و نه مستحب است که ثواب داشته باشد.
وی تلقی عمومی نسبت به عقل را ضعیف بودن عقل بیان کرد و گفت: تلقی عمومی عقل را ضعیف می داند و معتقد است شرع به خاطر ضعف عقل آمده است و باعث بی اعتنایی به عقل می شوند. اما در حقیقت انبیاء نیامده اند که عقل را کنار بگذاریم و به شرع توجه کنیم.امیر المؤمنین معتقد بودند: عقل ناقص است بدین معنی که از ظرفیت کامل عقل استفاده نمی کنیم و ما باید آن را تقویت و فعال سازی کنیم.
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران