محمد سروش محلاتی
عذرخواهی یک «فعل اخلاقی» است، ولی مانند هر رفتار دیگری، در چارچوب خاص «وصف اخلاقی» پیدا می کند و در بیرون آن می تواند غیر اخلاقی یا ضد اخلاقی باشد. چه اینکه «انفاق» نیز یک رفتار اخلاقی است، ولی در شرایطی که به انگیزه ریا کاری انجام شود، و یا موجب سستی و تنبلی گردد و یا از مرز اعتدال خارج شود، غیر اخلاقی است.
چارچوب اخلاقی عذرخواهی با این خطوط مشخص می شود:
1. عذرخواهی، اقدامی در برابر رفتار ناپسند و اقدام مجرمانه است، لذا وقتی که شخص خود را مجرم نمی داند، عذرخواهی بدون معنا و مفهوم است. معمولا کسانی که در موضع قدرت قرار دارند، بسیاری از رفتارهای خلاف توقع خود که از دیگران صادر می شود را جرم می پندارند و اصرار دارند که تمام متهمان، «عذرخواهی» کنند، ولی آیا به نظر عقل و شرع، کسی که خود را گناهکار نمی داند، «مجاز» است که با عذرخواهی کردن، به شکل ضمنی «گناه» را به گردن بگیرد؟ بدون تردید اینگونه عذرخواهی «غیر اخلاقی» است. حضرت علی(ع) فرمود: کسی که از «گناهِ نکرده» عذرخواهی می کند، آن گناه را بر عهده گرفته است!
«من اعتذر من غیر ذنب فقد اوجب علی نفسه الذنب»(غررالحکم)
آقا جمال خوانساری در شرح کلام مولا، می نویسد:
مراد، منع از عذرخواهی هایی است که بعضی از مردم می کنند بی اینکه گناهی کرده باشند و با این کار اثبات «گناهی بر نفس خود» می کنند.(شرح غررالحکم، ج5، ص392)
2. غیراخلاقی تر از عذرخواهی از گناه نکرده، عذرخواهی از «انجام وظیفه» و ادای تکلیف است. این توقع در جایی شکل می گیرد که تلاش می شود «خدمت»، «خیانت» معرفی شود و مقصود از مطالبه عذرخواهی، تخطئه اقدامات پسندیده است.
در چنین شرایطی، فرد مورد اتهام، حتی اگر حاضر باشد از آبروی خود صرف نظر کند، حق عذرخواهی ندارد، زیرا عذرخواهی به مفهوم تخطئه یک راه و «هدف مقدس» است، و چنین کاری غیراخلاقی و بلکه «ضداخلاقی» است. کلام امیرالمؤمنین آن است: از رفتاری که در مسیر اطاعت خدا انجام داده ای، عذرخواهی مکن که آن کار برای تو افتخاری است.
«لا تعتذر من أمر أطعت الله سبحانه فیه فکفی بذلک منقبة»
جمال المحققین در شرح این جمله هم می گوید:
یعنی هر گاه کاری را از برای اطاعت و فرمانبرداری حق تعالی کرده باشی و موافق رضای کسی نباشد، لازم نیست که از برای آن عذر بخواهی، کافی است همین در فضیلت و منقبت تو، و تقصیری نیست که عذری از آن، باید خواست. (شرح غررالحکم، ج6، ص306)
حضرت علی(ع) در برابر زیاده خواهی برخی اصحاب خود که می خواستند به بهانه سوابق خود، بر منابع ثروت و قدرت حاکم شوند و لذا دست به شورش زدند، ایستادگی کرد و به صراحت فرمود: شیوه ام را تغییر نمی-دهم و از گذشته ام عذرخواهی نمی کنم. ما أعتذر ممّا فعلتُ و لا أتبرّأُ ممّا صنعتُ(الارشاد، ج1، ص251)
3. گاه، از عذرخواهی به عنوان یک «اهرم فشار» برای رسیدن به اهداف سیاسی استفاده می شود، در این صورت عذرخواهی فاقد ارزش اخلاقی بوده و اخلاق، مقاومت در برابر آن را پسندیده می شمارد. مثلا وقتی عثمان حکم تبعید ابوذر به ربذه را صادر کرد و مروان را مأمور اجرای آن نمود، امیرالمؤمنین بر خلاف دستور، به مشایعت ابوذر رفت و برادرش عقیل و فرزندان خود را به همراه بُرد. این اقدام حضرت برای حکومت بسیار سنگین و گران بود و عده ای پا در میانی کردند تا حضرت از مروان عذرخواهی کند و کدورت رفع شود. امام(ع) به شدت در برابر این پیشنهاد مقاومت کرد و فرمود: هرگز به نزد مروان نمی روم و از او عذرخواهی نمی کنم: اما مروان فلا آتیه و لا اعتذر منه.(شرح ابن ابی الحدید، ج8، ص255)
معاویه نیز تلاش می کرد که با حیله های مختلف، چهره های انقلابی را وادار به عذرخواهی و گرفتن توبه نامه از گذشته شان کند، مثلا به محمدبن ابی بکر نامه نوشت که تو از معترضان به عثمان بوده ای، ولی محمد با افتخار از مواضع خود دفاع کرد و گفت: هیچگاه از آن عذرخواهی نمی کنم:
«اما بعد فقد آتانی کتابک تذکّر من امر عثمان امرا لا اعتذر الیک منه»(الغارات، ج1، ص183)
4. عذرخواهی در برابر کسی دارای ارزش اخلاقی است که او هم از درک و شعور اخلاقی برخوردار باشد، و الا حتی از سلام کردن به کسی که ادب و احترام را نمی فهمد و در اوج تکبّر قرار دارد، باید خودداری کرد. از این-رو، در برابر کسی که برای دیگران حقی قائل نیست، خود را «حق مطلق» می پندارد، عذرخواهی کردن، اخلاقی نیست. منطق حکیمانی مانند جناب لقمان نیز همین است: از کسی که برای تو حقّی قائل نیست عذرخواهی مکن: لا تعتذر الی من لا یری لک حقا (بحارالانوار، ج13، ص419)
لذا گاه حتی اگر گناه هم وجود دارد، نباید عذرخواهی کرد، زیرا عذرخواهی عواقبی خطرناک تر از خود گناه دارد، چه اینکه امام حسین(ع) فرمود: ربّ ذنب احسن من الاعتذار منه.(نزهةالناظر، ص84)
5. عذرخواهی، ابراز و اظهار پشیمانی درونی است و نشان دهنده ی «تنبّه» شخص و توجه او به خطایش می باشد، و به همین دلیل، دارای ارزش اخلاقی است. ولی آیا «مطالبه ی عذر» و «درخواست عذرخواهی» هم اخلاقی است؟ اخلاق می گوید خود را در موضع حق دیدن و طرف مقابل را در موضع باطل دیدن، خود را منزّه دانستن و طرف مقابل را خطاکار دانستن، خود را طلب کار پنداشتن و دیگران را بدهکار پنداشتن، غیر اخلاقی است. از نظر اخلاق، قرض دادن یسندیده، و طلب قرض ناپسند، سلام کردن پسندیده و توقع سلام داشتن، ناپسند است و... .
بر این اساس، کسی که با انگیزه پاک درونی عذرخواهی می کند، کاری پسندیده انجام داده است، ولی کسی که طلبکارانه از دیگران عذرخواهی «مطالبه» می کند، و آنها را بدهکار می داند، کاری ناپسند انجام می دهد. از این رو، روایات فراوانی تحت این عنوان داریم که عذر را بپذیرید. (الحث علی قبول عذر من اعتذر) ولی تحت این عنوان که «از دیگران عذر بخواهید» تاکنون هیچ روایتی نیافته ایم.
از سوی دیگر، در حالی که امیرالمؤمنین در دوران حکومت پنج ساله خود مورد ظلم و جفای شورشیان مسلح قرار گرفت و با آنها جنگهای متعدد داشت، ولی آیا مورخان و محدثان می توانند نمونه هایی نشان دهند که آن حضرت از طاغیان درخواست عذرخواهی نموده و یا تقاضای نوشتن توبه نامه کرده باشد؟
6. در جرائم سیاسی که جنبه عمومی دارد، توقع عذرخواهی در شرایطی معقول و منطقی است که فضای مناسب برای مطرح شدن مسأله و نقد و اظهار نظر آزادانه از سوی متهمان درباره آن وجود داشته باشد، و الّا عذرخواهی درباره گناهی که هزاران امّا و اگر درباره آن وجود دارد و احتمال حقایق پنهان در آن منتفی نیست و لبهای بسیاری برای سخن گفتن درباره آن دوخته شده است، از نظر اخلاقی غیر موجّه است. به تعبیر دیگر در مخاصمات تا وقتی که «بررسی عادلانه» توسط «داوران بی طرف» انجام نگرفته، و متهمان از «حقّ دفاع» برخوردار نشده اند، نمی توان از عذرخواهی سخن گفت. زیرا چه بسا با برگزاری اینگونه داوری، جای مدّعی و متّهم تغییر کرده و لازم باشد مدّعی از متّهم عذرخواهی کند.
امیرالمؤمنین در زمان عثمان «معترض» بود، ولی برخی حضرت را به «بغی» و شورش متهم می کردند، امام(ع)، ضمن ردّ این اتهام، حاضر به عذرخواهی نبود، ونسبت به «اعتراض» هم هرچند آن را قبول داشت، اما آن را گناه نمی دانست تا عذرخواهی کند:
فامّا البغی فمعاذ الله ان یکون، و اما الکراهیة لهم فوالله ما أعتذر الی الناس من ذلک. (الطرائف، ج2، ص423)
7. عذرخواهی، امری است که باید ریشه «وجدانی» و درونی داشته باشد و تا شخص وجدانا به جرم خود پی نبرده باشد، جایی برای عذرخواهی نیست، از این رو حتی اگر کسی در محکمه صالحه محکوم شود و ادلّه کافی برای اثبات جرم او وجود داشته باشد، باز هم نمی توان او را مکلّف به عذرخواهی دانست و یا او را الزام به عذرخواهی کرد، زیرا چه بسا او واقعا خود را گناهکار ندانسته و ادلّه از نظر او مخدوش باشد.
چنین فردی را طبق قانون می توان مجازات کرد، ولی اخلاقا نمی توان او را مجبور به عذرخواهی کرد. از نظر فقه نیز مسلّم و قطعی است که «حکم حاکم» واقعیت ها را تغییر نمی دهد، لذا کسی که مظلوم است، هرچند حکم به ظالم بودن او شود، در واقع هیچ چیز عوض نمی شود، و حاکم حتی اگر به دلیل استناد به ادله کافی و معتبر، او را محکوم کند، ولی نمی تواند او را وادار به توبه نامه نویسی نماید. و به همین دلیل است که متهم را در صورت اثبات جرم، حتی می توان اعدام کرد، ولی نمی توان او را به «اندک عذرخواهی» واداشت.
اخلاق و فقه این است، ما چه می کنیم؟!