توشه ی بیست و ششم
امیدواری به آمرزش پروردگار
«یاربّ هذا مقام ممن لا ذبک واستجار بکرمک والِفَ احسانک و نعمک و انت الجواد الذی لا یضیق عفوُک و لا ینقص فضلُک ولا تقلّ رحمتک.»
پروردگارا، این جایگاه کسی است که به تو پناه آورده، و به کرمت پناه جسته، و با احسان و نعمتهایت مأنوس گشته، و تو آن بخشندهای که عفوت محدود نمیشود و فضلت کاستی نمییابد و رحمتت اندک نمیگردد.
انسان همواره با امید زنده است و بیشترین و بزرگترین امیدواریها به آمرزش و رحمت پروردگار است بهویژه برای پس از مرگ که زندگی جاودانی و همیشگی ماست و دست ما از همهجا و همهچیز کوتاه است و جز امیدواری به عنایت و آمرزش او پناهگاهی متصور نیست.
پناهگاه حقیقی خداست و مال و فرزند و عنوان و مقام و خدموحشم از دلخوشیهای این دنیاست که چند روز انسان را به خود مشغول میکند و سرگرم میسازد و ناگهان با وزیدن طوفان مرگ آدمی ناگهان همه آنها را بربادرفته میبیند و جز کردار شایسته چیزی برای وی بر جای نمیماند.
خواجه حافظ گوید:
به سرّ جام جم آنگه نظر توانی کرد که خاک میکده کحل بصر توانی کرد
گدایی در میخانه، طرفه اکسیری است گر این بکنی، خاک زر توانی کرد
به عزم مرحله عشق، پیش نه قدمی که سودها کنی ار این سفر توانی کرد
تو کز سرای طبیعت تمی روی بیرون کجا به کوی حقیقت سفر توانی کرد؟
جمال یار ندارد نقاب و پرده، ولی غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد.[1]
توشه ی بیست و هفتم
خوشگمانی به خدا
«یاربّ انّ لنا فیک املاً طویلاً کثیراً انّ لنا فیک رجاءً عظیماً عصیناک و نحن نرجُو ان تستر علینا و دعوناک و نحن نرجو ان تستجیب لنا فحقّق رجاءنامولانا.»
پروردگارا، مارا در تو آرزویی گسترده و فراوان است، ما را در تو امیدی بزرگ است، نافرمانیات کردیم بدین امید که بر ما بپوشانی، فرایت خواندیم بدین امید که اجابتمان کنی، پس ای مولایِ ما، امیدمان را محقق ساز
گمان نیک به خدا داشتن و تکیه نکردن به کردار نیک خود از بزرگترین آموزههای دینی است، بنده نباید به عمل و عبادت خود مغرور شود و فکر کند با انجام پاره ای از اعمال نیک بهشت را برای خود خریداری کرده است.
ابوعبیده ی حذّاء از امام باقر(ع) از پیامبر خدا(ص) روایت کرده است که فرمود:
خداوند متعال در حدیثی قدسی میفرماید: عملکنندگان نباید به اعمالی که برای من انجام میدهند اعتماد کنند، زیرا اگر تمام عمر را هم به عبادت بپردازند باز در برابر نعمتهای من کوتاهی کرده اند! اما باید به رحمت من اعتماد کنند و به فضل من امیدوار باشند و به گمان نیک به من اطمینان داشته باشند که در این صورت است که رحمت
من آنان را درمییابد و گذشت و آمرزشم بدانان میرسد، چراکه من پروردگاری مهرگستر و مهربانم.[2]
امیرمؤمنان(ع) به شعیان و علاقمندان خویش در ارتباط با پایداری در برابر ستم بنیامیه میفرماید:
بنیامیه همواره شما را مورد آزار قرار میدهند، تا اینکه از میان شما کسانی که بیشترین خوشگمانی را به خدا دارند مورد بیشترین آزارها قرار میگیرند، پس اگر خداوند برای شما عافیتی فراهم آورد بپذیرید و اگر به گرفتاریای مبتلا کرد شکیبا باشید و پایداری ورزید که عاقبت نیک از آن پرهیزگاران است.[3]
خواجه عبدالله در کتاب صدمیدان درباره امیدواری به خداوند گوید:
میدان چهل و پنجم رغبت است که از میدان طلب زاید. رغبت و رهبت دو پایاند که سالک بدان رود.
و جمله راغبان سه مردند:
یکی راغب است بدین جهان، در ابتلاء غرق
دیگر راغب است بدان جهان، در اجتهاد غرق
سیم راغب است به حق، در افتقار غرق
و تخم رغبت به دنیا سه چیز است:
درازی آرزو، اندکی دانش ، مردگی دل.
و تخم رغبت به آخرت سه چیز است:
کوتاهی آرزو، نور دانش و سرزندگی دل.
و تخم رغبت در حق سه چیز است:
قبول فراخوان ازل، فروشکستن کام دل و نگاهداشتن
حرمت سرّ.[4]
توشه ی بیست و هشتم
تو به ما مهر میورزی و ما با تو میستیزیم!
«تتحبّب الینا بالنعم ولغارضک بالذنوب خیرک الینا نازل و شرّناالیک صاعد ولم یزل ولایزال ملک کریم یاتیک عنّا بعمل قبیح فلایمنعک ذلک من ان تحوطنا بنعمک»
با نعمتهایت به ما مهر میورزیو ما با گناهان با تو میستیزیم، خیر تو بهسوی ما فرود میآید و شرّ ما بهسوی تو بالا میرود! پیوسته و بیگسست فرشتهای ارجمند از سوی ما عملی ناشایست بهسویت میآورد، و این تو را باز نمیدارد از اینکه با نعمتهایت ما را فراگیری،
خدای سبحان با نعمتهای خود به ما مهر میورزد و ما را مورد نوازش احسان خود قرار میدهد. اما ما با ارتکاب گناه و انجام کارهای ناپسند با او میستیزیم و رفتاری نامناسب با خواست او انجام میدهیم – خیر و نیکی او همواره بر ما فرود میآید اما ما با نافرمانی او پیوسته زشتیهای خود را به نمایش میگذاریم و نعمتهای او را ناسپاسی میکنیم. بهراستیکه انسان موجودی ناسپاس است!
انسان باید سپاسگزار نعمتهای خدا باشد. و نیکی را با نیکی پاسخ دهد. خواجه عبدالله در منازل السائرین در باب احسان گوید:
خدای سبحان فرمود: هل جزاء الاحسان الّا الاحسان[5] - آیا پاداش نیکی جز نیکی است؟.
احسان اسم جامع نبوی است و آن پرستش خدای سبحان است به گونه ای که گویا او را مینگری. و آن به سه درجه است!
درجه نخست، نیکویی در قصد است، به گونه ای که با دانش نیت خود را بیارایی، و با تصمیم قاطع آن را استوار سازی و با نازک بینی آن را بپالایی.
درجه دوم: نیکویی در احوال است
آنکه از روی غیرت احوال را پاسبانی کنی
از روی هنرمندی احوال را بپوشانی
از روی تحقیق احوال را سامان بخشی
درجۀ سوم: نیکویی است در وقت
آنکه مشاهده را برای همیشه فرونگذاری
همت را یک لحظه از پیشرفت بازنداری
و هجرت خویش را بهسوی حق سرمدی سازی![6]
:یادداشت
.[1] حافظ، دیوان /195، غزل شماره 144، انتشارات صفی علیشاه.
[2]. اصول کافی، ج 2، کتاب الایمان و الکفر باب حسن الظن بالله، حدیث 3.
[3]. حتی یکون اعظمکم فیها عناءَ احسنکم بالله ظنّاً، فان اتاکم الله بعافیۀ فاقبلوا و ان ابتلیتم فاصبروا فانّ العاقبۀ للمتقین. نهج البلاغه، خطبه 97.
.[4] شرح منازل السائرین /310 به نقل از کتاب صدمیدان، میدان چهل و پنجم.
.[5] الرحمن /60
[6]. منازل السائرین /130.