محمدتقی فاضلمیبدی
یکی از انواع قتلهایی که بشر با آن روبهرو بوده، قتلهای غافلگیرانه یا ترور بوده است. کشتن از راه ترور، غالبا، جنبه سیاسی داشته و این پدیده جدیدی نیست. از اینکه حرمت این نوع قتل در ادبیات و احکام دینی مطرح شده، آشکار است که کشتن غافلگیرانه در میان اعراب رواج داشته و اسلام با این پدیده ضدانسانی برخورد کرده است.
پس از دوران پیامبر(ص) نخستین کسی که از راه ترور به قتل رسید، سعدبن عباده، رییس قبیله خزرج بود که در سقیفه با خلیفه اول بیعت نکرد و در روزگار خلافت خلیفه دوم به شام رفت و در بین راه با تیر به اصطلاح غیبی از پا در آمد. گفتند جنیان او را کشتهاند. (مروجالذهب ج2ص301)
بعدا این نوع قتلهای سیاسی در دستگاه خلفا، به ویژه عباسیان، رواج داشت و غالبا عمال حکومت از راه مسموم کردن، مخالفان سیاسی خود را از پیش رو بر میداشتند. غالب امامان شیعی از راه ترور، از نوع مسمومیت، به شهادت رسیدند و گاهی مخالفان حکومت، خلیفه وقت را ترور میکردند؛ همچنانکه خلیفه دوم به دست یک ایرانی و امام علی(ع) به دست یکی از خوارج به قتل رسیدند.
واژههای معادل ترور در ادبیات عرب «فتک» و یا «اغتیال» است؛ با اندک تفاوت. در کشتن از راه فتک ممکن است قاتل و یا مسببان آن شناخته شوند؛ اما در کشتن از راه اغتیال، قاتل و مسببان آن شناخته شده نیستند. یعنی اغتیال مرموزترین قتلی است که اتفاق میافتد. به عبارت دیگر: فتک و اغتیال هر دو به معنای حمله ناگهانی و غافلگیرانه به شخص است، منتها در فتک نوعی تامین به فرد مورد قتل وجود دارد ولی اغتیال از این نظر اعم است؛ و در اغتیال بردن فرد مورد اغتیال به محلی مخفی ملاحظه شده است ولی فتک از این نظر اعم است. (حکومت دینی و حقوق انسان، ص75) البته ممکن است هر دو به یک معنا به کار آید. در مورد شهادت حضرت علی آمده است: ابن ملجم لعنه الله قتل علیا غیله و فتکا، ابن ملجم علی(ع) را از راه اغتیال و فتک کشت.
نظر اسلام نسبت به این نوع قتل؟
ما اگر یکی از خدمات انسانی اسلام را مهار کردن قتلها، که در پیش از اسلام واقع میشد، بدانیم درست دانستهایم. ترور نیز یکی از این موارد است و این نوع قتل به دستور پیامبر نه تنها مهار، که ممنوع شد. ممکن است کسی ادعا کند که پیامبر در مواردی دستور اعدام غافلگیرانه را داده است، که در کتب تاریخ آمده است. مرحوم آیتالله منتظری تمام این موارد را آورده و پاسخ علمی داده و آنها را از نوع ترور ندانسته است. بلکه پارهای از آنها کسانی بودهاند که مرتکب قتل شده بودند و پیامبر دستور کشتن آنها را به طور آشکارا صادر کرد. (رجوع شود به: کتاب حکومت دینی و حقوق انسان) برخی از مواردی که صریحا با ترور مخالفت شده است:
1- در جنگ جمل زبیربنعوام که در برابر حضرت علی قرار داشت و در نهایت از جنگ فرار کرد، کسی او را تعقیب کرد و در بین راه غافلگیرانه کشت. حضرت علی پس از اطلاع از این موضوع برآشفت و فرمود قاتل او گرفتار عذاب جهنم خواهد شد؛ چون دست به کاری زد که پیامبر آن را نهی کرده بود.
2- روایت:«الایمان قید الفتک» ایمان به خداوند ترور را مهار میکند؛ در چند مورد از پیامبر اسلام نقل شده است. از جمله هنگامی که هانی در کوفه از مسلم خواست تا ابنزیاد را پس از دعوت ترور کند؛ مسلم از قول پیامبر گفت: الایمان قید الفتک. پیامبر ترور را منع کرده است و من دست به چنین قتلی نمیزنم.
3- شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد همسایهای دارم که در مجالس، حضرت علی را دشنام میدهد، اجازه میدهی تا او را از پا در آورم. امام فرمود آیا چنین کاری را انجام میدهی؟ گفت مخفیانه او را ترور میکنم. حضرت فرمود این فتک است و پیامبر آن را نهی کرده است. انالاسلام قید الفتک. (کافی ج7ص375) از این موارد زیاد است که امامان معصوم با تمسک به فرموده پیامبر(ص) جلوی ترور را گرفتهاند. اگر بر فرض، موردی را بتوان یافت که چنین قتلی با اطلاع یا دستور امام صورت گرفته باشد، دلیل بر حکم حلیت آن به عنوان یک قانون دینی برای هرکس نیست.
حتی هیچ فقیهی نمیتواند فتوای چنین قتلی را صادر کند. چون اصل اولیه در این موارد عدم جواز است و عبور از این اصل دلیل محکمی میخواهد. به گفته آیتالله سیداحمد خوانساری: در مساله دماء و فروج (خون و ناموس) نمیتوان به روایات آحاد و اخبار ضعیف تمسک کرد. سوای مسایل فوق، در اینگونه موارد نمیتوان از بنای عقلا و قوانین حقوقبشری، نیز تخطی کرد. ترور در دنیای امروز به هر دلیلی محکوم است.
کسانی که خطاکار شناخته میشوند باید در دادگاه علنی و با حضور هیات منصفه محاکمه شوند. در غیر این صورت، از نگاه اسلامی و فقهی نمیتوان کسی را محکوم به مرگ دانست. ممکن است کسی بگوید آنان که در خارج از کشور اسلامی علیه اسلام یا نظام اسلامی توطئه میکنند، میتوان آنها را از پای در آورد، باید گفت از نگاه فقهی ترور خارج از مرزهای اسلام نیز ممنوع تلقی شده و حتی اجرای هیچ حدی در سرزمین غیراسلامی جایز نیست.
لایقام علی احد حد بارض العدو (وسائلالشیعه، ابواب مقدمات الحدود، باب10حدیث 1و2). نمیتوان، به تعبیر آیتالله منتظری: فتک و اغتیال افراد مهدورالدم که در حال جنگ با اسلام و مسلمانان و یا تدارک و حمایت آنان نباشند را روا دانست.» آیتالله صانعی در مجمعالمسایل ج3ص409 در پاسخ دانشجویی که درباره ترور پرسیده است میگوید: در اسلام ترور و فتک حرام و ممنوع است و اسلام از ابتدا با ترور مخالف بوده و هست...
بدیهی است اگر این نوع قتلها رواج پیدا کند، هیچکسی در امان نخواهد بود. همانطور که امروز ناامنیهایی از راه ترور در عراق، پاکستان، افغانستان و برخی جاهای دیگر شاهدیم. باید فقهای اسلام به پیروی از پیامبر بزرگوار، یکصدا، ترور را به هر شکلی، چه در داخل کشورهای اسلامی و چه در خارج، محکوم کنند. خلاصه اینکه:
1- در اسلام هر نوع قتلی که از راه ترور صورت بگیرد، ممنوع شده و هیچ فقیه و قاضیای نمیتواند چنین فتوا و حکمی را صادر کند.
2- اگر کسی به دلیل خطایی که مرتکب شده مهدورالدم شناخته شود باید در دادگاه صالحه و با حضور هیات منصفه محاکمه شود تا متهم بتواند در کنار وکیل مدافع از خود دفاع کند.
در مسایل کیفری، بهویژه در مورد اعدام باید به بنای عقلا یا قوانین عقلایی توجه شود و بنابر توصیهای که اسلام در حفظ مساله دماء دارد، حداکثر احتیاط ملاحظه شود تا خونی بیجا مباح نشود.