محمدتقي فاضل ميبدي
بر اساس برخي خبرها يكي از ائمهجمعه اظهار داشته است كه «امام جمعه هر شهر در نقش امامزاده زنده آن شهر است.» اين گفته کمی دور از انتظار است كه يك روحاني به گونهاي سخن بگويد كه بتواند گزارهاي را وارد دين كند. مساله امامان و امامزادگان براي مردم مقوله مقدسي هستند اما هيچ روحاني و امامجمعهاي در نگاه مردم و عرف جامعه، مقدس نيست. به اين ترتيب بايد به هرچيز و هرشخص در جايگاه خود بنگريم. ما امروز خطاهايی را از برخي امامجمعهها در گفتار ميبينيم. يكي از اين خطاها در موضعگيريهاي سياسي است اما اینکه براي هر حركت سياسي كه بر اساس ذوق و سليقه باشد، توجيه قرآني پيدا كنيم اين نوعي بدعت به نظر ميرسد. به عنوان مثال اخيرا يكي از منبريها گفته بود كه شعار «مرگ بر» را ميتوان از آيات قرآن استخراج كرد، چرا بايد يك شعار سياسي را مستقیما به حساب آيات قرآن بگذاريم؟! اينها باعث بدبيني در جامعه ميشود و جوانها را دينگريز ميكند. علت اينكه جوانان و تحصيلكردگان كمتر پاي تريبونها حاضر ميشوند به خاطر سخنانی است که برخي خطبا ايراد ميكنند و همهچيز را به پاي دين، اسلام و قرآن ميگذارند. اگر ما هر سخن سياسي و اجتماعي را با نگاه عقلانيت و تجربه بشري بنگريم كمتر به خطا ميرويم. اينكه ما جايگاه امام جمعه را در كنار جايگاه امامزاده بگذاريم، فردا او را در كنار امام معصوم قرار خواهيم داد و آنگاه است كه امامت و عصمت را زير سوال خواهيم برد. لذا شايسته است هر سخني كه گفته ميشود به دور از احساس و تعصب باشد. متاسفانه امروز گفتار و مواضع ما بيشتر جنبه واكنشي و احساسي به خود گرفته است. به باور نگارنده، نقد در اسلام آنقدر مهم و جايگاه بارزي دارد كه باید گفت هر كسي را میتوان نقد كرد. همانگونه كه اخيرا نيز رئيسجمهور اشاره كرده است حتي ميتوان امام مسلمين (مسئولان جامعه) را نقد كرد. اميرالمومنين(ع) در اوج قدرت و خلافت خود را در معرض نقد و مشورت قرار میداد. طبيعي است كه انسانهاي غيرمعصوم را به طريق اولي ميتوان نقد كرد. به هرحال امام جمعهها هم انسانهايي مثل مردم هستند و احتمالا خطاي آنها در گفتار بيشتر و بزرگتر باشد چرا كه اگر ساير مردم خطایی دارند مخاطبي ندارند و اگر سخن خطايي بگويند آسيبهاي آن كمتر است اما اگر امام جمعهاي سخنش جنبه منطقي و استدلالي نداشت در ذهن تاثير خواهد گذاشت و آسيب آن زياد ميشود. اين است كه حضرت علي بن ابيطالب(ع) فرمود: «زبان عاقل در قلب او قرار دارد.» اين جمله بدان معناست كه انسان عاقل هنگام سخن گفتن آنقدر بايد بينديشد كه سخنش را درست بگويد. بنابراين از موضع عصبانيت و جناحي سخن گفتن و مشورت نكردن با ديگران آسيبهاي زيادي به دنبال خواهد داشت. متاسفانه امروز در جامعه ما واژه مدحکردن و تملق جاي واژه نقد را گرفته است. در اسلام از نقد و نقادي ستايش و تمجيد فراوان شده و مدحکردن و تملق مورد مذمت واقع شده است؛ اما متاسفانه ما امروز به جاي آنكه اهل تحليل باشيم، اهل تجليل شدهايم. اميدواريم كه به اين فرمایش حضرت موسي بن جعفر(ع) توجه کنیم که فرمودند: «كُونُوا نقّاد الْكلام»: سخن هركس را به نقد بگذاريد. اين دعوت از همه مردم است و هيچكس نبايد به گونهاي يكسويه سخن بگويد كه معتقد باشد همگان بايد سخن او را بشنوند. ابوعلي سينا گفت: «اگركسي عادت كند كه سخني را بدون استدلال بپذيرد از كسوت انسانيت خارج شده است.» خداوند نيز در قرآن ميفرمايد: «فبشِّرْ عِبادِ الذين يسْتمِعُون الْقوْل فيتبِعُون أحْسنهُ»: سخن ديگران را بشنويد و از بهترين آن تبعيت كنيد؛ يعني سخنها فراوان است اما انتخاب درست اهميت دارد. بايد يادآور شد مهمترين جايگاهي كه انسان بايد در آن درست و از روي منطق سخن بگويد، جايگاه خطبه و خطابه مسلمين است. كسي كه خطبه ميخواند همانند استاد دانشگاهي است كه سخن ميگويد. اين سخنها ضبط و در دنيا پخش ميشود، خردمندان و تحصيلكردگان دنيا آنها را گوش ميدهند و اگر دور از منطق باشد قطعا ضررهایی خواهد داشت.